واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: یادداشت سیروس الوند بر فيلم «برف روي شيرواني داغ» «سيروس الوند» كه اولين فيلمنامه محمدهادي كريمي را در سال 76 با نام «ساغر» و«رستگاري در 8:20» را در سال 83 كارگرداني كرده است، يادداشتي را براي فيلم«برف روي شيرواني داغ» و محمد هادي كريمي نوشت. «سيروس الوند» كه اولين فيلمنامه محمدهادي كريمي را در سال 76 با نام «ساغر» و«رستگاري در 8:20» را در سال 83 كارگرداني كرده است، يادداشتي را براي فيلم«برف روي شيرواني داغ» و محمد هادي كريمي نوشت.
متن يادداشت سيروس الوند كه نسخهاي از ان در اختيار ايلنا قرار گرفته است بدين شرح است :من فيلمنامه هاي متعددي از محمد هادي كريمي خوانده ام.زماني شايد اولين كارگرداني بودم كه «هادي» فيلمنامه اش را به اومي داد تا بخواند ونقطه نظري اگر دارد ارائه كند.دوتا از فيلمنامه هايش: ترانه هاي تنهايي(ساغر) و رستگاري در 8:20 را كاركرده ام كه هردو از متفاوت ترين فيلم هاي من است.فيلمنامه مارال هم از نمونه هاي درخشاني بود كه دوست داشتم بسازم اماشانس يار من نبود.فيلمنامه آدمكش را هم اگر به دستم مي رسيد قطعا مي ساختم چرا كه ظرفيت هاي سينمايي فوق العاده ايي داشت.موضوعي به ظاهر جنايي ولي در باطن روانشناسانه كه در خلق شخصيت هاي چندلايه ، و غير قابل پيش بيني موفق و موثر عمل كرده بود.خصوصيت اصلي «هادي» در فيلمنامه نويسي تنوع موضوع و تم است.او جرات ورودبه عرصه هاي گوناگون و متفاوت را دارد، عناصر اصلي كار او در درجه اول تحقيق و بعد شخصيت سازي است. او بيش از همه همكارانش ازكليشه ها وموضوعات تكراري و نخ نما شده كه گاها امتحان پس داده و مورد قبول هم واقعشده پرهيز مي كند واتفاقا به حوزه هايي قدم مي دهد كه چندان سابقه روشني در خصوص جلب تماشاگر ندارد از سوي ديگر كمتر ديده ام به خاطر واهمه ازمميزي و يا خوش آمد مسئولين سينمايي خود را سانسور كند و يا قصه اش را به ريا ودورويي و دروغ گويي آلوده كند تا كارش زودتر سروسامان بگيرد.هادي نجيب نگاه مي كند و نجيبانه مي نويسد از همين رو نوشته هايش حتي زماني كه در بحث و درون خود حرف و حديثي بحث برانگيز و يا خدايي ناكرده تحريك آميزدارد او در عمل به گونه ايي مي نويسد كه جان مايه داستان نه تنها از بين نمي رود و يا مخدوش نمي شود كه با قالب و ظرفي كه نويسنده برگزيده به تاثيري مضائف و پاكيزه دست ميابد.وقتي هادي دست به كارگرداني زد من چندان مسر خوش و موافقي نداشتم.تصور مي كردم عرصه تازه براي هادي كريمي عرصه چندان شناخته شده اي نيست ومي هراسيدم كه فيلمنامه نويسي درجه يك به فيلمسازي معمولي و درجه سه تبديل شود و هادي سينماي ايران را از بركت قصه هاي تازه اش محروم كند وفيلم هاي دسته چندمي به آمار بي خاصيت توليدات سالانه اضافه كند.فيلم هاي اوليه اش را نديده ام.سروشكل فيلم ها من را چندان به تماشا راغب نكرد شايد هم نگراني از بابت ديدن يك فيلم بد از يك نويسنده خوب در اين عدم رغبت تاثير گذاشت.اما خوشبختانه فيلم تازه هادي كريمي را ديدم و دوبار هم ديدم «برف روي شيرواني داغ» همه آن خصوصيات برجسته و مثال زدني هادي را در مقام يك فيلمنامه نويس دارد و در عين حال در بسياري از لحظات ،ميزانسن ها،بازيهاي قابل قبول ودوست داشتني همه بازيگران،بيان تصويري و ارائه بصري اتفاقها و گفتگوها،در ارائه ضريف و زيركانه تم و نه تحميل آن،با كارگرداني كاربلد و معتمد به نفس روبرو هستيم كه با سومين فيلمش در مكاني مي ايستدكه بسياراني با خيل فيلم هاي خوب و بد از رسيدن به آن نقطه عاجز مانده اند.كارگردان،فاصله حضور بازيگر قدري همچون شهاب حسيني را با بازيگر تازه كم كار و نوجوانش به حداقل رسانده است.
دوربين به آنكه به خواست فيلمنامه در اكثر لحظات درون يك خانه پروبال ميزند اما اسير اين محدوده نيست فيلمساز به گونه ايي عمل كرده كه ما درمقام تماشاگر گويي شهري را در چارچوب يك خانه و شمار بسياري از مردم رادر ميان چند نفر ساكنان موقت آنجا ديده ايم .«برف روي شيرواني داغ» براي هادي كريمي يك خيز بلند و براي ما يك حادثه شيرين و قابل اعتنا سينمايي است.براي فيلمساز با جرات و نجيبش آرزوي گام هاي بلندتر و شجاعانه تري دارم و در انتظار تماشاي كار بعدي او مشتاقانه مي مانم.منبع : ايلنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]