تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804155192




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جایگاه تایوان در معادلات چین و آمریکا


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیا  - بحران تایوان از زمان پیروزی انقلاب چین در سال 1949 میلادی تاکنون یکی از مهم‌ترین بحران های آسیا بوده است. این موضوع نقش قابل توجهی در روابط دو قدرت بزرگ جهان یعنی چین و امریکا داشته است. مهدی عدالت منش                                          بحران تایوان از زمان پیروزی انقلاب چین در سال 1949 میلادی تاکنون یکی از مهم‌ترین بحران های آسیا بوده است. این موضوع نقش قابل توجهی در روابط دو قدرت بزرگ جهان یعنی چین و امریکا داشته است. در سالهای اخیر که رشد چین شتاب بیشتری گرفته و پکن درحال تنگ کردن عرصه برای آمریکا و ایجاد مشکل برای این کشور است، تمایل آمریکا به استفاده از ابزار تایوان در مقابل چین بیشتر شده است. در مقاطعی نیز آمریکایی‌ها برای جلب نظر چینی‌ها دادن این امتیاز (تایوان) به چین را کتمان نکرده‌اند. اما فضای غالب به خصوص در دوران باراک اوباما به سمت استفاده بیشتر آمریکا از ابزار تایوان و همچنین سایر کارت‌های واشنگتن در شرق آسیا برای فشار بر پکن حرکت کرده است . برای بررسی جایگاه تایوان در معادلات چین و آمریکا از سه سطح می توان به این موضوع نگریست. در سطح کلان موقعیت چین و ایالات متحده در نظم بین المللی متغیر اساسی به شمار می آید. در سطح منطقه ای روندهای نظم منطقه ای و جایگاه چین، ایالات متحده، تایوان و ژاپن باید مورد توجه قرار گیرد و در سطح خرد روابط دوجانبه چین و تایوان متغیر تاثیرگذاری به شمار می آید. بر این مبنا در این تحقیق تلاش می‌شود تا از دو منظر منطقه‌ای و جهانی بحران تایوان و جایگاه این موضوع در روابط چین و آمریکا مورد تبیین قرار گیرد.بحران تایوان و روابط چین و آمریکا  علیرغم پایان جنگ سرد در آسیای شرقی همچنان ساختار این دوران پابرجا مانده است. این ساختار ائتلاف‌های آمریکا محوری را دربرمی گیرد که بنیان نظم امنیتی در این منطقه را تشکیل می دهند. ایالات متحده در دوران جنگ سرد با ائتلاف با قدرت‌هایی چون ژاپن و کشورهایی چون کره جنوبی سنگاپور و تایوان (غیررسمی) تلاش کرد تا نظم منطقه ای را در جهت منافع خود شکل دهد. بحران تایوان در سطح منطقه ای در چارچوب این نظم قابل تبیین است. چین در این مقطع و در تداوم سیاست الحاق مسالمت آمیز تایوان به سرزمین مادری و پیگیری منافع استراتژیک خود در سایر حوزه ها تلاش کرد نظم منطقه ای را بازتعریف نماید. در این راستا چین سعی کرد مناسبات خود با همسایگان و سازمان های منطقه ای را گسترش و تعمیق بخشد و به تدریج خود را به عنوان محور و مدار ثبات در منطقه مطرح سازد. در این راستا افزون بر بهبود روابط رسمی با آسه آن، چین در مجمع منطقه ای آسه آن که ساختاری غیررسمی اما پراهمیت در حوزه تعاملات امنیتی شرق آسیا دارد به طور جدی مشارکت کرد. هدف اصلی چین از مشارکت در این مجمع تعمیق اعتماد با کشورهای عضو آسه آن و محدودسازی نفوذ آمریکا و ژاپن وتعمیق انزوای تایوان بود. در همین مجمع بود که چین در سال 2003 "مفهوم نوین امنیت" را به عنوان پایه دیپلماسی امنیتی نوین خود مطرح ساخت. این مفهوم بر چهارپایه قرار دارد: 1 ـ برابری؛ 2 ـ همکاری؛ 3 ـ منافع مشترک؛ 4 ـ عدم مداخله در امور داخلی یکدیگردر قالب این مفهوم چین تلاش کرده است در سطوح دوجانبه و چندجانبه همکاری و اعتمادسازی را به وجه غالب سیاست منطقه ای خود تبدیل کند. در سطح دوجانبه نیز سیاست منطقه ای چین در سال های اخیر در چارچوب مفهوم نوین امنیت و گسترش و تعمیق روابط با همسایگان و کشورهای آسیایی بوده است. در این راستا چین الگوی مشارکت استراتژیک را برای پی ریزی روابطی مستحکم و گسترده با این کشورها اتخاذ کرده است. پیگیری سیاست اعتمادسازی در سطح منطقه از سوی چین به تدریج تصویر این کشور را به سهامدار مسئول تغییر داده است. این تغییر تصویر در ترکیب با رشد سریع چین در مولفه های مختلف قدرت باعث شده تا اغلب کشورهای منطقه "سیاست چین واحد" به عنوان خط قرمز سیاست خارجی چین را جدی تر بگیرند. بر این مبنا چین تا حد قابل توجهی در "تعیین حد و مرزهای رفتار قابل پذیرش" پیرامون بحران تایوان در منطقه آسیا توفیق یافته است. البته این توفیق کامل نبوده است زیرا ایالات متحده و ژاپن در سال 2005 برای اولین بار در اعلامیه ای که پس از نشست 2 +2 (که میان وزرای دفاع و خارجه دو کشور به طور سالانه و برای بررسی پیمان امنیتی دو کشور با توجه به تحولات منطقه صورت می گیرد) تایوان را به عنوان مسئله ای بین المللی تلقی کرده و نگرانی خود را از آن ابراز داشتند. در سطح منطقه ای سیاست اعتمادسازی چین در سطوح چندجانبه و دوجانبه و ارتقا منافع مشترک آن با اغلب کشورهای آسیایی موجب شده تا حد قابل توجهی فضای منطقه و موضع کشورها در بحران تایوان به سمت چین متمایل گردد. در سطح کلان بحران تایوان عمدتا در روابط چین و ایالات متحده خلاصه می گردد. در دوران بوش در ابتدا سیاست دولت کلینتون در قبال چین مورد انتقاد واقع شد و بوش چین را "رقیب استراتژیک" ایالات متحده خواند. بر این مبنا در اوایل دوره بوش (تا قبل از 11 سپتامبر) روابط چین و ایالات متحده به سردی گرایید و آمریکا معامله تسلیحاتی 18 میلیارد دلاری را با تایوان در سال 2001 منعقد کرد. بوش در پاسخ به انتقادات چین از این معامله تاکید داشت که "ایالات متحده حامی تایوان است و چین باید این موضوع را درک کند". تاکید بر حمایت از تایوان بدان لحاظ بود که تیم سیاست خارجی بوش چین در حال ظهور را مهم ترین تهدید بلندمدت علیه موقعیت هژمونیک ایالات متحده می دانست تهدیدی که باید با توسل به ابزارهای مختلف و یکی از مهم ترین آنها تایوان محدود و مدیریت می شد. با وقوع حادثه 11 سپتامبر فضای روابط دو کشور دچار تغییر کلی شد. 11 سپتامبر تهدیدات امنیت ملی ایالات متحده را از تهدیدات درازمدت چون ظهور قدرت های بزرگ به تهدیدات فوری تغییر داد. طبیعتا ایالات متحده برای مقابله با این تهدیدات به همکاری سایر کشورها به ویژه قدرت های بزرگ نیاز داشت. تاکید چین بر همکاری با ایالات متحده در مقابله با تروریسم که نمادهای آن؛ آرا مثبت به قطعنامه های سازمان ملل متحد موافقت با حمله به افغانستان و عدم مخالفت رسمی با حمله به عراق بودند فضای روابط دو کشور را بار دیگر تغییر داد. حادثه 11 سپتامبر باعث شد تا تیم سیاست خارجی بوش بار دیگر به رویکرد سنتی ایالات متحده در قبال بحران تایوان یعنی ابهام استراتژیک بازگردد. در قالب این رویکرد ایالات متحده همواره "مدافع وضع موجود" یعنی ثبات نسبی در دوسوی تنگه بوده و با عوامل بی ثبات کننده مخالفت ورزیده است. این رویکرد از آن جهت به ابهام استراتژیک موسوم است که ایالات متحده واکنش خود در برابر حمله احتمالی چین به تایوان را اعلام نکرده است. ا زسوی دیگر چین نیز برای ایجاد و گسترش حوزه "آزادی عمل" خود در نظم بین المللی آمریکامحور و بالتبع بحران تایوان در دو سطح عمل کرده است. یکی در سطح قدرت های بزرگ که مفاد اصلی آن شکل دهی به مشارکت استراتژیک با روسیه است دومین حوزه اقدامات چین در سطح کشورهای خاص است. این طیف کشورهایی را دربرمی گیرد که با ایالات متحده مشکلات بسیاری دارند. مهم ترین این کشورها را ایران کره شمالی ونزوئلا و کوبا تشکیل می دهد. چین سرمایه گذاری های چشمگیری در حوزه های امنیتی سیاسی و اقتصادی بر روی این کشورها انجام داده است تا از آنها در چانه زنی استراتژیک با ایالات متحده به ویژه در مورد بحران تایوان بهره برداری کند. بر این مبنا می توان گفت که در سطح کلان ایالات متحده همچنان با پیگیری رویکرد ابهام استراتژیک در پی آن است تا تایوان را به عنوان اهرمی برای کنترل چین در حال ظهور در اختیار داشته باشد و از دیگر سو چین با پی ریزی مناسبات گسترده با برخی قدرت های بزرگ و کشورهای مخالف ایالات متحده تلاش دارد آزادی عمل خود را در بحران تایوان افزایش دهد. دوره باراک اوباماپس از روی کار آمدن باراک اوباما در روابط چین و آمریکا تغییر قابل توجهی ایجاد شد. دو.لت اوباما بر خلاف دولت‌های قبلی این کشور حتی نتوانست تمایل خود را به برقراری رابطه مستحکم با چین پنهان کند. موضوع برای دولت اوباما به حدی مهم بود که وزیر خارجه آمریکا اولین سفر خارجی خود را به آسیا اختصاص داد و پس از ژاپن وارد چین شد. خود اوباما نیز اندکی بعد در چین با مقامات این کشور دیدار کرد. در سال 2009 نخستین دور مذاکرات راهبردی چین و امرکیا برگزار شد. اوباما که در این مذاکرات حضور داشت از روابط چین و امرکیا به عنوان تعیین کمننده مسیر قرن 21 یاد کرد. در آوریل2009، اوباما و هو جینتائو، در حاشیه جلسات مالی کشورهای گروه بیست در لندن، با یکدیگر ملاقات کردند. سران دو کشور پیرامون روابط میان ایالات متحده و چین و مسائل جهانی که هر دو کشور منافع مشترکی در آن دارند بطور گسترده به تبادل نظر پرداختند، و در موارد ذیل به توافق رسیدند: الف : بهبود روابط میان ایالات متحده و چین ، ب: تحکیم همکاری های اقتصادی و مالی.هنری کسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا که در جشن سی سالگی روابط این کشور و چین در واشنگتن شرکت کرده بود می گوید: "اگر در آن زمان کسی به من می گفت که من روزی در مراسمی مربوط به جمهوری خلق چین در محوطه بورس نیویورک شرکت خواهم کرد، برایم قابل تصور هم نبود" کسینجر در سال 1971 در ماموریتی سری زمینه برقراری جلسه سران آمریکا و چین بین نیکسون و مائو را فراهم آورد. این سفر در نهایت به عادی شدن روابط پکن و واشنگتن در ژانویه 1979 منجر شد. کسینجر در مراسمی که به آن اشارت رفت در سخنرانی خود تاکید می کند که روابط آمریکا و چین روز به روز عمیق تر شده و به رغم چالش هایی چند، روند گسترش بسیار جدی است. وجود چالش ها غیرقابل انکار ولی همه آنها کم وبیش مدیریت شده و به هم پیوستگی منافع چین و آمریکا به صورت پیوسته ای ریشه دار شده است. به باور ناظران، اوباما نگرش مشخصی در مورد چین دارد. او معتقد است که با افزایش قدرت جهانی چین، آمریکا باید همکاری توام با رقابت را با پکن افزایش دهد و چین را در مسیر یک »قدرت جهانی مسوولیت پذیر« سوق دهد. تامین امنیت منطقه ای در آسیا و جهان، در دیدگاه اوباما، همکاری با چین را می طلبد بنابراین اوباما علاوه بر مکانیسم های دوجانبه در روابط استراتژیک خود با چین، مرحله جدیدی از تعاملات منطقه ای در شرق آسیا را در پی گرفته که در آنها همکاری با چین پایه ای جدی است. برآیند تفکر استراتژیک آمریکا در عمل آن خواهد بود که چین یک شریک استراتژیک و نه یک دشمن برای ایالات متحده می باشد. رهبران چین نیز تداوم رشد اقتصادی خود را در گرو ثبات امنیت بین المللی و حفظ مناسبات گسترده اقتصادی با آمریکا می بینند. بازارهای تجاری و مالی آمریکا برای پکن، جزئی جدانشدنی از پیکره رشد اقتصادی چین هستند. این همکاری روبه رشد البته با چالش هایی روبه رو است. شورای روابط خارجی آمریکا در پژوهشی که ثمره کار فشرده حدود 20 نفر از صاحب نظران سیاست خارجی بوده در 2007 نوشت که قرن 21 هیچ رابطه دوجانبه‌ای چون روابط آمریکا و چین به لحاظ اثر و اهمیت بین المللی نخواهد بود. باوجود اینکه شواهد نشان می دهد دولت اوباما در تعامل با چین در ابتدای روی کارآمدنش بر مبنای این گزارش شورای روابط خارجی عمل کرده است اما اتفاقات بعدی نشان داد که رویکرد دولت اوباما در قبال چین برخلاف خوش بینی اولیه درحال تغییر است.روندهای جدیدپس از بازگشت باراک اوباما از سفر به چین در سال 2009 نشانه‌های آشکاری از تمایل آمریکا به فشار بر چین ملموس شد. به نظر می رسید که برنامه‌های اوابما در سفر به چین چندان عملی نشده است و مقامات چینی به درخواست های آمریکا در مورد ارزش یوان(واحد پول چین)، موضوع هسته‌ای ایران و کره شمالی، کمک چین به خروج جهان از بحران اقتصادی پاسخ روشن و متقاعد کننده ای نداده‌اند. چین که بیش از هزار و دویست میلیارد دلار از اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده است حتی با سفر اوباما هم متقاعد نشد که به درخواست‌های واشنگتن پاسخ کاملی بدهد. دولت اوباما خیلی سریع متوجه شد که ساختار تصمیم گیری در پکن آنقدر پیچیده است که نمی توان حتی روی وعده های رییس جمهور در این کشور حساب باز کرد. تونی کارون تحلیلگر تایم در مقاله ای پس از سفر اوباما به چین می نویسد: برای رییس جمهور آمریکا مسلم گشته است که رییس جمهور در چین تصمیم گیرنده نهایی نیست. او در سفر به چین به این واقعیت نائل شد که با وجود اهمیت روابط واشنگتن و پکن، برداشت وی از چین چندان درست نبوده است. پس از این مقطع زمانی ابزارهای آمریکا برای فشار بر چین بار دیگر در دستور کار آمریکا قرار گرفت. نخستین ابزار موضوع تایوان بود. وزارت دفاع آمریکا/ پنتاگون/ اعلام کرد واشنگتن در فروش بیش از 6 میلیارد دلار تسلیحات به تایوان متعهد است. تایوان نیز از این رویکرد آمریکا استقبال کرد اما چینی ها واکنش تندی به آن نشان دادند. پس از این موضوع آمریکا اعلام کرد که باراک اوباما با دالایی لاما رهبر بودائیان تبت دیدار خواهد کرد. این دیدار اگرچه کمی متفاوت از سبک روسای جمهور قبلی آمریکا صورت گرفت اما سرانجام روی داد و خشم چینی‌ها را برانگیخت. اقدامات و گام‌های بعدی آمریکا هم همچون دخالت در موضوع اختلاف کشورهای جنوب شرق آسیا با چین در دریای چین جنوبی و حمایت از این کشورها در مقابل پکن، حمایت آمریکا از ژاپن در مقابل چین که بر سر جزایر سنکاکو با هم اختلاف دارند، کمک‌های فنی و تکنولوژیکی کم سابقه واشنگتن به دهلی نو به عنوان رقیب پکن و دهها مورد دیگر از تلاش آمریکا برای فشار بیشتر بر چین حکایت دارد. این وضعیت به طور حتم بر موضوع تایوان و نقش آن در معادلات چین و وآمریکا تاثیر حتمی دارد. چرا که نمی توان وزن تایوان را در معادلات چین و امریکا بدون توجه به فضای کلی حاکم بر روابط دوکشور آمریکا و چین را تعیین کرد. به نظر می رسد که بر خلاف سال نخست دولت اوباما، رویکرد این دولت در قبال چین به دولت‌های قبلی واشنگتن نزدیک شده و آمریکا در تلاش است تا هم از توان چین برای کمک به بحران اقتصادی در آمریکا استفاده کند و هم با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله تایوان چینی ها را در بخش‌های مختلف درگیر سازد. نتیجه‌گیرینقش تایوان در روابط چین و امریکا را نمی توان در خلاء بررسی کرد. به طور حتم تایوان یکی از ابزارهای واشنگتن برای امتیاز گرفتن از چین است که با نوسان روابط پکن و واشنگتن، نقش تایوان نیز در حال افت و خیز است. بر خلاف سال نخست روی کار آمدن اوباما که به نظر می رسید زمینه برای حل یکی از معضلات دوران جنگ سرد فراهم شده است، اما تحولات اخیر نشان می دهد که واشنگتن حاضر نیست تا آینده دور برگی به نام تایوان را بسوزاند. البته اقدامات چین هم نشان می دهد که آنها برای گرفتن تایوان حاضر به دادن امتیازات بزرگ نیستند. شواهد گویای این واقعیت است که چینی ها بر این باورند حرکت کنونی این کشور که حرکتی در مسیر توسعه و ترقی است در نهایت زمینه را برای جذب مجدد تایوان د رقلمرو چین فراهم خواهد کرد. چینی‌ها به خوبی می دانند که آمریکا با وضعیت کنونی خود قادر نیستند تا آینده غیرقابل پیش بینی از موضوع تایوان به عنوان برگی برای فشار بر چین استفاده کنند. از همین رو آنها به جای امتیاز دادن به آمریکا در حال طی کردن مراحل ترقی و تحمیل واقعیتی به نام چین بر آمریکا هستند. اگرچه شاخص های موجود نشان می دهد که با نگاهی که چین به موضوع تایوان دارد و راهی که برای حل این بحران انتخاب کرده دست کم در یک دهه آینده نمی توان حل این بحران را متصور شد اما به طور حتم پکن مسیری را که در مورد حل بحران تایوان در پیش گرفته است مسیری درست می داند که می تواند تایوان را به خاک چین ملحق کند. در مجموع تا آینده غیرقابل پیش بینی تایوان همچنان به عنوان یکی از معضلات روابط چین و آمریکا وجود خواهد داشت. اما به طور چشمگیری آمریکا توان خود را برای استفاده از تایوان به عنوان برگی برای امتیاز گرفتن از چین از دست داده است و در مجموع تحولات مربوط به بحران تایوان به نفع چین در حال تغییر است. منابع و مآخذ- روند تحول در بحران تایوان، محسن شریعتی نیا، مرکز تحقیقات استارتژیک، - سناریوی تایوان ، مهدی صمدی، - جدال‌بر سر تایوان‌، روزنامه اعتماد، - تایوان و شکل‌گیری فضای جدید در شرق آسیا، محسن شریعتی نیا، مرکز تحقیقات استراتژیک  . - روابط نوین آمریکا و چین، سیدمحمدکاظم سجادپور، روزنامه اعتماد ملی ،- بازی بزرگ چین  و آمریکا، جوزف نای ، ترجمه آرین پورقدیری،- روابط چین و ایالات متحده در دوران پسا بوش، به نقل از سایت وزارت خارجه امریکا ، 46




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن