تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804734762




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام محمد باقر(ع) ، شکافنده درياي علم و دانش


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: گل ستاره وجود امام محمد باقر (ع) در آسمان شيعه تابيدن گرفت؛ امامي که شکافنده دانش ها، جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضيلت و بينش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشري، امام پايداري و تلخي چشيده اي از حماسه عاشورا که پيمانش با خدا غير قابل ترديد ، فضيلت و کمالش غير قابل انکار است. امام علم که چشمه‌هاي جوشان دانش و فنون و حکمت از انديشه هاي اين بابغه دين مي جوشيد و مي‌تراويد و اوراق زندگي اش سراسر سرشار از احاديث روايت‌‌ها و کلمات قصار و نصيحت هاست. آري چشمه جاري شکافنده علم ها در بيابان خشکيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سيراب ساخت. نام مبارک امام پنجم (ع) محمد بود لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم بدين جهت که: درياي دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب ديگري مانند شاکر و صابر و هادي نيز براي آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتي از صفات آن امام بزرگوار بوده است. کنيه امام ابو جعفر و مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبي (ع) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و از سوي پدر به امام حسين (ع) مي رسيد پدرش حضرت سيدالساجدين، امام زين العابدين، علي بن الحسين (ع) است. تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه اول رجب سال 57 هجري در مدينه اتفاق افتاد. در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکي بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجري که سال شهادت امام زين العابدين (ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعني مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است. در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلي مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسي و ظهور سرداران و مدعياني مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراساني و ديگران مطرح است، ترجمه کتابهاي فلسفي و مجادلات کلامي در اين دوره پيش مي آيد، و عده اي از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و متکلماني به دلخواه مقامات رسمي و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي کنند و تعليمات قرآني - به ويژه مساله امامت و ولايت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسياري از حق طلبان را به حقانيت آل علي (ع) متوجه کرده بود و پرده از چهره زشت ستمکاران اموي و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوي را در بوته فراموشي قرار مي دادند. برخي نيز احاديثي به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي کردند و اينها عواملي بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وي امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسي، براي نشر تعليمات اصيل اسلامي و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامي را پايه ريزي نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقي تعليمات پيامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگرداني عالم و عامل و ياراني شايسته و فداکار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس کنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود. دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند ديگر امامان از سر چشمه‏ وحي بود، آنان آموزگاري نداشتند و در مکتب بشري درس نخوانده بودند، جابر بن عبد الله نزد امام باقر (ع) مي‏ آمد و از آنحضرت دانش فرا مي‏گرفت و به آن گرامي مکرر عرض مي ‏کرد: اي شکافنده علوم! گواهي مي‏دهم تو در کودکي از دانشي خداداد برخورداري. در مکتب تربيتي امام باقر (ع) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولي صدقات حضرت رسول (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بني هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد، و اداره آنها را از جهت مالي به عهده داشت. امام باقر (ع) داراي خصال ستوده و مودب به آداب اسلامي بود، سيرت و صورتش ستوده بود پيوسته لباس تميز مي پوشيد در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود. امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با مومنان و دوستان خوش برخورد بود با همه اصحاب مصافحه مي کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود: مصافحه کردن کدورتهاي دروني را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد. امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامي مانند دستگيري از نيازمندان و تشييع جنازه مومنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن ديني، کمال مواظبت را داشت. مي خواست سنتهاي جدش رسول الله (ص) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقي را به مردم تعليم نمايد. در روزهاي گرم براي رسيدگي به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با کارگران و کشاورزان بيل مي زد و زمين را براي کشت آماده مي ساخت آنچه از محصول کشاورزي - که با عرق جبين و کد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد که براي اداي نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند. مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهاي ديگر اسلامي در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامي - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهاي بي سابقه آل ابوسفيان، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مساله امامت و رهبري، که تنها شايسته امام معصوم است، سعي بليغ کردند و معارف حقه اسلامي را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايي رسيد که فرزند گرامي آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهي با چهار هزار شاگرد پايه گذاري نمود و احاديث و تعليمات اسلامي را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد. امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و يادآوري از مظالم اموي و امر به معروف و نهي از منکر و امام باقر (ع) با تشکيل حلقه هاي درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم ديني را براي مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بيني وحي الهي وظايفي را که فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشي را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثي که از آن حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان که در اين حديث آمده است: در زمان اميرالمومنين علي (ع) گويا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگناي حيات مادي بيرون ننهاده و از زلال دانش علوي جامي ننوشيده بودند و در کنار درياي بيکران وجود علي (ع) تشنه لب بودند و جز عده اي معدود قدر چونان گوهري را نمي دانستند. بي جهت نبود که مولاي متقيان بارها مي فرمود: سلوني قبل از تفقدوني؛ پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها مي گفت: من به راههاي آسمان از راههاي زمين آشناترم. ولي کو آن گوهرشناسي که قدر گوهر وجود علي را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامي را درک مي کردند و مانند تشنه لبي که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گواراي دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمي امام (ع) شدند و به قول يکي از مورخان: مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشي متوجه فتح دروازه هاي علم و فرهنگ شدند. امام باقر (ع) نيز چون زمينه قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمي را و هم مبارزه عقيدتي و معنوي با سازمان حکومت اموي را، از اين طريق مناسب تر مي ديد، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهاي ثمر بخش علمي در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهاي مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تکليفي شورش (عليه دستگاه) غافل نبود، و از راه ديگري نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علي بن الحسين بود. در دوران امام باقر (ع) دولت بني اميه رو به زوال بود مردم از آنها متنفر بودند بعلت وجود کسي چون عمر بن عبدالعزيز، که علاوه بر اينکه نفع بزرگي براي شيعه داشت ضرر بزرگي نيز براي بني اميه داشت و اختلاف شديدي که در ممالک اسلامي پديد آمده بود و هر کسي از گوشه اي قيام مي کرد. خلفا بسرعت تغيير مي کردند ـ چنانکه در مدت امامت امام باقر (ع)، در مدت نوزده سال پنج خليفه روي کار آمدند: وليدبن عبدالملک، سليمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک ـ پس موقعيت مناسبي براي آن حضرت که از ظلم بني اميه فارغ شده بود، پديد آورد که انقلاب علمي را آغاز نمايد و بزرگاني از عامه و خاصه در اطراف ايشان جمع شدند و حقايق اسلام، لطايف اسلام و بالاخره معارف اسلام را منتشر کردند. از اين جهت رسول اکرم به ايشان لقب باقر داده است. لسان العرب مي گويد: لقب به لانه بقر العلم وعرف اصله واستنبط فرعه وتوسع فيه، والتبقر التوسع. امام باقر ملقب به اين لقب است چون شکافنده علم است پايه علوم اسلامي را شناخت و فروع آن را درک فرمود و آن را توسعه داد و ريشة تبقر به معني توسعه است. عامه و خاصه نقل مي کنند که رسول اکرم به جابر بن عبدالله انصاري فرموده است: اي جابر، تو زنده مي ماني مردي از اولاد حسين را که نامش محمد است ملاقات مي کني که او علم انبيا را مي شکافد هنگامي که او را ديدي سلامم را به او برسان. و جابر وقتي سلام پيامبر را به امام باقر رسانيد حضرت فرمودند: وصيت کن که در اين چند روزه مي ميري. جابر گريست و گفت: از کجا مي گويي؟ حضرت فرمودند: اي جابر به خدا قسم پروردگار عالم علم گذشته و آينده را تا روز قيامت به من عنايت فرموده است. حضرت باقر را باقر ناميده اند چون انتشار دين و معارف اسلامي را او شالوده ريزي کرده است. مفيد در ارشاد گويد: افرادي از اصحاب رسول الله (ع) که مانده بودند نظير جابربن عبدالله انصاري و بزرگان از تابعين روساء مسلمين از فقها و غير فقها نظير جابر جعفي، کيسان سختياني، امين مبارک، زهري، اوزاعي، ابي حنيفه، مالک، شافعي و زياد بن منذر، از امام باقر روايت نقل مي کنند. همچنين مصنفيني نظير طبري، بلاذري، سلامي، خطيب، ابي داود، اسکافي، مروزي، الاصفهاني، بسيط و نقاش و غيرهم از امام باقر (ع) روايت نقل مي کنند اين افراد از علماي عامه هستند که بعضي از آنان به فيض محضر امام باقر رسيده اند. و بسياري از علماي اهل تسنن اقرار دارند که حضرت، بزرگترين عالم زمان خويش بوده است. حتي حکم بن عتيبه يکي از علماي بسيار بزرگ عامه در تفسير اين آية شريفه: ان ذلک للمتوسمين گفته است والله محمد بن علي منهم يعني: به خدا قسم محمد باقر از متوسمين است. عبدالله بن عطا که او نيز از علماي عامه است مي گويد: نديدم دانشمندان را که نزد کسي چنين خويش را کوچک پندارند که نزد امام باقر کوچک بودند؛ حکم بن عتيبه نزد امام باقر فقط يک شاگرد بود. خواص اصحاب امام باقر و همچنين افرادي که از او روايت نقل مي کنند بيشتر از چندين هزار نفرند ولي افراد فوق العاده مبرزي در ميان آنها وجود دارند که جدا بايد گفت فخر شيعه هستند. اجماع شيعه بر اين است که در ميان اصحاب رسول الله و تابعين آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصير، فضيل بن يسار، محمدبن مسلم و يزيد بن معاويه، که يکي از آنها مثل محمد بن مسلم سي هزار روايت از امام باقر روايت کرده، و مي گويم اين روايات از اسرار است که به کسي نبايد بگويم. حلم امام ‌‌مردي مسيحي از روي کينه‏اي که با امام عليه‌السلام داشت کلمه باقر را به بقر تغيير داد و به آن حضرت گفت: انت بقر. امام عليه‌السلام بدون آن‌که از خود ناراحتي نشان داده و اظهار عصبانيت کند با کمال سادگي فرمود: نه من بقر نيستم، من باقرم. مسيحي گفت: تو پسر زني هستي که آشپز بود امام فرمود: «شغلش اين بود، عارو ننگي محسوب نمي ‏شود. مسيحي گفت: مادرت سياه وبي شرم وبد زبان بود. امام فرمود: اگر اين نسبت‌ها را که به مادرم مي ‏دهي راست است خدا او را بيامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستي. مشاهده اين همه حلم از مردي که قادر بود همه گونه موجبات آزار يک مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد کافي بود که انقلابي در روحيه مرد مسيحي ايجاد نمايد و او را به سوي اسام بکشاند. اما ب مرد مسيحي بعد مسلمان شد. زحمت در طلب رزق ‌در گرماي شديد تابستان محمدبن منکدر که خود را از زهاد و عباد و تارک دنيا مي ‏دانست امام را در حال خستگي شديد در انجام کاري مي ‏بيند گمان مي ‏کند امام خود را براي طلب دنيا اين گونه به زحمت انداخته، لذا به نصيحت مي‏پردازد و مي ‏گويد آيا سزاوار است مرد شريفي مثل شما در اين گرماي طاقت فرسا در طلب دنيا بيرون بيايد، اگر خداي نخواسته در اين حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعي براي شما پديد خواهد آمد؟ شايسته نيست شما به دنبال دنيا برويد و خود را به رنج و زحمت بيندازيد. امام عليه‌السلام فرمودند: اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته‏ ام، زيرا اين کار، عين طاعت و بندگي خدا است. تو خيال کرده ‏اي که عبادت منحصر به ذکر و نماز و دعاست من زندگي و خرج دارم اگر کار نکنم بايد دست حاجت به سوي تو و امثال تو دراز کنم. من در طلب رزق مي ‏روم تا احتياج خود را از ديگران سلب کنم وقتي بايد از رسيدن مرگ هراسان باشم که در حال معصيت و خلافکاري و تخلف از فرمان الهي باشم نه در چنين حالي که در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف کرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل کنم. زاهد گفت عجب اشتباهي کرده بودم. اکنون متوجه شدم که من روش غلطي را مي ‏پيموده ‏ام و احتياج کاملي به نصيحت داشته ‏ام. سيره اخلاقي امام باقر(ع) ‌روايات بسياري از ائمه اطهار و رسول اکرم تصريح مي کنند که اخلاق نيکو بخش عمده ايي از دينداري است. و حتي نبي مکرم اسلام(ص)، در حديثي يادآوري کرده اند که ايشان براي تکميل مکارم اخلاقي مبعوث شده اند. ‌اخلاق نيکو در کنار ايمان به خداوند و روز حساب ، اقامه نماز، پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا و شکيبايي در مصايب از صفات برجسته نيکوکاران، راستگويان و پرهيزگاران است. ‌جامعه اسلامي آنگاه بر راه درست گام برميدارد و آن زمان شايسته اين صفت( اسلامي) خواهد بود که بيش از هميشه بر طريق اخلاق انساني گام بردارد؛ چون موازين اخلاقي براي فرد همچون قوانين براي جامعه است. جامعه بي‌قانون با انسان بي‌اخلاق برابر است. هر دو برآشفته‌، غيرقابل اعتماد و راکد‌اند و هر دو رو به سوي قهقرا خواهند رفت. نيکوگفتاري با ديگران ‌بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد. امام محمد باقر ـ عليه‌السلام ـ پنج نکته را سفارش فرموده اند: اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن. اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن. اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو. اگر مدحت کنند شاد مشو. اگر نکوهشت کنند بي تابي مکن. اين نکات را نه تنها شکيبايي که استقامت بزرگ مي توان ناميد مردمي که در مناسبات متقابل با يکديگر اين موارد را رعايت کند: حقوق ديگران را مانند حقوق خود محترم داشته بر آن دل بسوزانند، فروتني را پيشه خويش ساخته از غرور و جدال بپرهيزند و درکنار اين سه شکيبايي به خرج دهند مطمئناً درِ دنيايي زيبا و جامعه اي سالم را به روي خويش خواهند گشود. 7389/ 603/ 1448




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن