واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
بهنوش بختياري بدون اغراق از جمله بازيگراني است كه در چند سال اخير توانست استعدادهاي خود را به نمايش بگذارد تا آنجا كه توانست با نقشآفريني، خود را به هنر ايران بشناساند، اما يك ويژگي بهنوش بختياري، بيشتر از بقيه به چشم ميآيد و آن اينكه به هيچ عنوان اهل غرور و اين طور حرفها نيست و به همين دليل رفتارش به دل مينشيند... سال 87، براي او سال خوبي بود، سالي كه به قول خودش آن را فراموش نميكند. او در تابستان اين سال به خانه بخت رفت و زندگي مشترك خود را آغاز كرد، با اين بازيگر خوب سينما و تلويزيون ايران به گفتگو نشستيم...
تا چند روز ديگر سال تحويل ميشود سال 87 بر بهنوش بختياري چطور گذشت؟ بختياري: خيلي خوب و لذتبخش، سال 87 يكي از مهمترين سالهاي زندگيام بوده است چرا كه در اين سال نيمه گمشدهام را پيدا كردم و با هم زندگي مشتركمان را شروع كرديم. به شما تبريك ميگويم، با همسرتان چطور آشنا شديد؟ بختياري: همسرم محمدرضا آريان از نويسندگان آثار طنز هستند و ما در پروژههاي مختلفي با هم همكار بوديم. از زندگي مشتركتان راضي هستيد؟ بختياري: صددرصد، محمدرضا همان كسي است كه من سالها به دنبالش بودم حضور او به من آرامش زيادي ميدهد و من را براي ادامه كار و زندگي دلگرم ميكند، 4 تيرماه تولد حضرت زهرا(س) روز خواستگاري ما بود، مراسم عقدكنانمان هم در 25 تيرماه ولادت حضرت علي(ع) خيلي ساده برگزار شد. شما و همسرتان شرط خاصي براي ازدواج نداشتيد؟ بختياري: من و محمدرضا هر دو به دنبال آرامش بوديم و به هم قول داديم كه اين آرامش را به همديگر منتقل كنيم من نميدانم تا امروز چقدر توانستم اين آرامش را به او منتقل كنم ولي اين حس را از او دريافت كردم شايد ما از لحاظ رفتاري خيلي به هم شبيه نباشيم مثلا محمدرضا درونگرا و آرام است، من پرهيجان، شيطون و برونگرا، اما همين تضادها به زندگي ما زيبايي زيادي ميدهد. بهنوش بختياري مدتي كمكار بود خيليها علت اين مسئله را به درگيريهاي اوليه زندگي مشترك نسبت دادند، مثلا مراسم عروسي و جهيزيه و اين جور صحبتها، همين طور است؟ بختياري: من اصلا اهل اين جور حرفها نيستم... اتفاقا برعكس تصورات موجود من، خود را خيلي درگير خريدهاي مرسوم نكردم و سعي كردم چيزهايي بخرم كه در زندگيام كارايي دارد، نه براي چشم و همچشمي بخواهم چيزي را بخرم در ضمن ما مراسم عروسي نگرفتيم و تنها به يك عقد ساده اكتفا كرديم. پس از ازدواج چه تغييراتي از لحاظ روحي در شما به وجود آمد؟ بختياري: آرامشم بيشتر شده است و احساس هدفمندي بيشتري دارم و طعم شيرين زندگي را به خوبي احساس ميكنم از طرفي فكر ميكنم براي من ازدواج در بهترين سن و شرايط رخ داد. ازدواج براي ادامه فعاليت، محدودتان نكرده است يعني هماهنگي بين كارهاي خانه و بيرون سخت نيست؟ بختياري: نه، به آن شكلي كه شما فكر ميكنيد الان به هيچ وجه كار در شهرستان را قبول نميكنم چون دوست ندارم مدت طولاني از خانه دور باشم، به نظر من هيچ چيز ارزش اين را ندارد كه آدم مدت طولاني از خانوادهاش دور باشد، در مورد قسمت دوم سوالتان بايد بگويم من هم سعي كردم بين كارهاي بيرون و داخل خانهام هماهنگي ايجاد كنم و تا به حال پيش نيامده كه غذايم آماده نباشد يا خانه نامرتب باشد چون به نظر من به جز نجابت براي يك زن، هيچ چيز مهمتر از كدبانو بودن نيست. بهنوش بختياري در ميان مردم به شدت محبوب و پرطرفدار است به نظر خودت علت اين مسئله چيست؟ بختياري: اگر اين طور كه شما ميگوييد، باشد بايد بگويم از حس متقابلي كه بينمان وجود دارد، نشات ميگيرد، من به شدت آدم عاطفي هستم زندگيام روي احساس بنا شده است هر روز صبح كه از خواب بلند ميشوم به خدا ميگويم بديها را از من دور كن و كمكم كن تا بتوانم به انسانها خوبي كنم. خود واقعيتان هم به همان شادابي است كه در كارهايتان از شما ميبينيم؟ بختياري: شادي و شيطنت جزء لاينفك زندگي آدمهاست و من هم از اين قاعده مستثنا نيستم بخشي از اين شادي و نشاط، ريشه در كودكي من دارد. من در يك خانواده آرام و عاشقپيشه بزرگ شدم و زندگي آرام و دلپذيري داشتهام و اين حس تمام وجود من را در برگرفته است و خوشبختانه من ميتوانم آن را به ديگران هم منتقل كنم. تاثيرگذارترين فرد زندگيتان تا به امروز چه كسي بوده است؟ بختياري: بدون شك همسرم. بيشتر شبيه مادرتان هستيد يا پدرتان؟ بختياري: من خيلي تركيبي هستم به لحاظ ظاهري شباهت بيشتري به مادرم دارم ولي به لحاظ رفتاري فكر ميكنم بيشتر شبيه پدرم هستم. تلخترين اتفاق زندگيتان تا به امروز چه بوده است؟ بختياري: خوشبختانه در زندگيام اتفاق تلخي كه بخواهم از آن نام ببرم، نداشتم شايد خيلي وقتها دلم شكسته اما دوباره به زندگي ادامه دادم. اهل مطالعه هستيد؟ بختياري: خيلي زياد... من هر شب زمان خواب بايد كتاب بخوانم. تلويزيون هم تماشا ميكنيد؟ بختياري: با وجود آنكه من خيلي تلويزيوني هستم و علاقه زيادي به برنامههاي تلويزيون دارم اما اين روزها ساختار برنامههاي تلويزيون به حدي ضعيف است كه هيچ تمايلي به تماشاي آن ندارم و اميدوارم كه مسئولان به فكر بالا بردن سطح كيفي برنامهها بيفتند و آن را ارتقا دهند. كدام هنرپيشه شما را ميتواند بخنداند؟ بختياري: درست است كه بعضي از بازيگرها به خودي خود به دليل چهره و عكسالعملهايشان باعث خنديدن تماشاگر ميشود اما مهمترين مسئله در طنز، سوژه و موقعيتهايي است كه براي يك بازيگر به وجود ميآيد من خودم هر وقت بازي چارلي چاپلين را ميبينم خندهام نميگيرد بلكه حيرت ميكنم اما از ميان بازيگران ايراني علاقه زيادي به بازي رضا شفيعيجم و جواد رضويان دارم و هر وقت كه بازي آنها را ميبينم، خود به خود خندهام ميگيرد. در هر حال ما بازيگران طنز بسيار قدري داريم كه با وجود محدوديتها به اين خوبي ميدرخشند. در زندگي شخصيتان فكر ميكنيد چه كسي را خيلي خوشحال كرديد؟ بختياري: پدر و مادرم. اهل موسيقي هستيد؟ بختياري: خودم ساز خاصي نمينوازم، يك ساز دهني دارم كه زمان دلتنگي به سراغش ميروم اما شخصا به صداي فلوت و پيانو بسيار علاقهمندم. در زندگي حوصلهات بيشتر از چه چيزي سر ميرود؟ بختياري: از حرفهاي بيهودهاي كه زده ميشود و هيچ نفعي به حالم ندارد. اين روزها دلتان براي چه چيزي تنگ ميشود؟ بختياري: براي آن روزهايي كه مشهور نشده بودم و كنار خيابان منتظر تاكسي ميايستادم يا اينكه در خلوت خودم پيادهروي ميكردم... روزهاي خوب دانشگاه وقتي به آن روزها فكر ميكنم، واقعا دلم ميگيرد. اولين حقوقي كه گرفتيد، چقدر بود؟ بختياري: 100 هزار تومان. با آن چه كار كرديد؟ بختياري: عطر و لباس خريدم. شنيديم خيلي زياد به آسايشگاه سالمندان ميرويد؟ بختياري: خيلي زياد... معمولا به اتفاق دوستانم به آنجا ميروم. اهل مد هستيد؟ بختياري: اصولا چيزي را ميپوشم كه در آن راحت هستم و خيلي خودم را درگير مد نميكنم. كدام مراسم ايراني را دوست داريد؟ بختياري: نذري دادن و آدابي كه مربوط به ازدواج ميشود. اهل مسافرت هستيد؟ بختياري: خيلي زياد. يك خاطره از سفرهاي خارجيتان تعريف كنيد؟ بختياري: چند وقت پيش به اتفاق دوستانمان به انگليس سفر كرده بوديم، شيطنت يكي از دوستانم گل كرده بود و وسط خيابان اداي پليس راهنمايي و رانندگي را درآورد كه ناگهان پليس آنجا متوجه شد و قصد داشت دوستم را بازداشت كند منتها ما آنقدر خواهش كرديم كه پليس منصرف شد. و نوروز... بختياري: هر سال شب قبل از نوروز، به خودم ميگويم كه سال جديد را طوري آغاز كنم كه اشتباهي در اين سال از خود بروز ندهم، با مردم خوب رفتار كنم، اگر در سال جاري اشتباهي كردم، در سال آينده آن اشتباه را مرتكب نشوم، و دوست دارم هر سال براي سال آيندهام برنامهريزي كنم و از زندگي لذت بيشتري ببرم. ksabz.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]