واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
در مقاله ی قبل به بررسی " نقش مذهبی و فرهنگی پدر در تربیت فرزند" اشاره شد . در این مقاله برآنیم تا نقش اجتماعی و اخلاقی ، اقتصادی و سیاسی ، و در کل به بحث "برخوردهای یک پدر با كودك" بپردازیم. نقش اجتماعی و اخلاقی پدر انسان موجودی اجتماعی است. به این معنا كه در اجتماع زندگی می كند و در آنجا به مرحله رشد و كمال می رسد. اجتماع و فرهنگ در او مؤثر است و او می تواند تا حدود زیادی در اجتماع تأثیر گذار باشد. در آن تحول ایجاد كند. در سنین كودكی هیچ چیز بهتر از آموزش عملی نیست. پدر وظیفه دارد از راه عمل كردن به كودك یاد دهد كه چگونه باشد و به چه صورتی عمل كند. در مواردی پدر می تواند از داستانها و قصه ها استفاده كند و بصورت غیر مستقیم فرزندان را آموزش دهد و گاهی نیز می تواند بصورت مستقیم آموزش دهد. حال توجه به این نكته ضروری است كه آیا راه آموزش در سنین مختلف یكی است یا خیر؟ راه آموزش در خردسالان باید از طریق جملات كوتاه باشد و در پایان دوره كودكی می توان آموزش را با عمل و حتی با فلسفه آمیخته كرد. نقش سیاسی پدر تربیت به معنای ایجاد تغییر و تحول و دگرگونی نمی تواند از سیاست بركنار و دور باشد و همواره در كنار هم هستند. وظیفه پدر در مورد تربیت فرزند در امور سیاسی این است كه به او بیاموزد حكومت چیست؟ و چه ضرورتی دارد؟ در تربیت سیا سی اساس این است كه كودك به میزان توان و استعداد خویش، نقش خود را در عرصه هستی دریابد و بداند كه در جامعه انسانی چه نقشی باید ایفا كند و چگونه در جریانات مربوط به جامعه موضع بگیرد. لازم نیست برای كودك درس حقوق و سیاست معین كنیم و او را با ریزه كاریهای سیاست آشنا كنیم. بلكه كافی است كه دیدی كلی درباره این موضوع داشته باشد و در سنین جوانی كلیاتی از مسائل سیاست بداند و تا حدودی جهان و آنچه در آن است را بشناسد. در تربیت سیاسی پدر خود باید الگو و مدل باشد. كودك باید شاهد علاقه مندی پدر به امور سیاسی، مسائل مربوط به جامعه خودی و بشری باشد. شركت در امور اجتماعی را وظیفه خود بداند و خود تابعی ارزنده در خور حیات اسلامی باشد. مسامحه و سهل انگاری در رابطه با سیاست موجب غفلت و بی خبری كودك در امور سیاسی خواهد شد. نقش اقتصادی پدر مسأله اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورتهای زندگی است. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری است و چه مناسب است كه پدر از همان كودكی به پایه گذاری و ایجاد شوق در این زمینه در كودك بپردازد تا در دوران جوانی سرباز نزند. فرزندان كه به تدریج بزرگ می شوند باید با شغل پدر آشنا شوند و شغل پدر باید براساس ارزش و تقوایی كه در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه براساس مقام و درآمد و این خود درسی برای فرزندان می باشد. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول و هدف و مقصد بدست آوردن آن است و كودك باید بداند كه در سایه چه مقدار از كار و تلاش، می توان چه مقدار پول را دریافت كرد و با آن تا چه حد می توان خرید كرد. همچنین برپدر لازم است كه از همان كودكی انفاق كردن را به كودك یاد دهد. در روایات اسلامی آمده است كه اگر قصد داری انفاقی را انجام دهی به دست كودك خود بده كه او با دست خود آن را به فقیر و مستمند بدهد. اخلاق انفاق از كودكی باید در ذهن فرزند القا شود و انفاق را منت نداند و اگر به فقیری چیزی می بخشد خود را از فقیر طلبكار نداند. در محیط خانواده، دلسوزی به فقرا، خیرخواهی برای آنان، مشاركت در امورات مربوط به آنها و...باید مورد عنایت و نظر باشد و هر كس در هر سطح اقتصادی كه باشد باید به میزان توانایی اش انفاق و احسان داشته باشد. برخوردهای پدر با كودك اول: پدر و دوستی با كودك پدر باید از همان روزهای اول تولد، طفل را در آغوش بگیرد و با او رابطه محبت و انس برقرار كند، خونگرم و صمیمی باشد. این محبت و انس پدر دارای فوایدی است از جمله زمینه را برای زندگی بیشتر كودك فراهم می آورد، محبت عامل سلامت جسم و روان كودك است. محبت پدر به كودك احساس امنیت می دهد. محبت والدین سبب می شود كه كودك رفتار پدر و مادر را تحمل كرده و با روی خوش قبول كند. در اسلام توصیه های بسیاری به محبت و اعلام آن درباره كودك است. در شرح حال پیامبر گرامی اسلام آمده است كه از اخلاق پیامبر این بود كه صبحگاهان كه از خواب بلند می شدند دست نوازش بر سر كودكان می كشیدند. پس سزاوار است ما كه خود را پیرو آن حضرت می دانیم رفتاری این گونه با فرزندان خود داشته باشیم. محبت پدر نسبت به فرزند نشانه رحمت وعنایت خداست. مردی نزد پیامبر آمد و دید كه ایشان با نوه هایشان بازی می كنند و آنها را می بوسند. عرض كرد: من 10 پسر دارم و تاكنون هیچ كدام را نبوسیده ام. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: كسی كه در دل رحم ندارد ،خدا هرگز براو رحمت نخواهد كرد. حال این سؤال مطرح می شود كه نوع محبت چگونه باید باشد؟ نوع محبت باید مناسب با سن فرزند باشد. محبت باید یه گونه ای باشد كه طفل آن را لمس كرده و مزه آن را بچشد. در محبت باید راستین بود. اگر چه محبت شدید پدر و مادر به فرزند ایجاب می كند كه او را همواره در كنار خود نگه دارند اما هنگامی كه سن كودك بالا رفت باید به فرزند اجازه داد كه به سوی استقلال در زندگی گام بردارد. اگر فرزند همیشه در سایه پدر و مادر باشد مانند نهال نورسی كه در سایه درخت تنومند قرار دارد هیچ گاه رشد و نمو لازم را نخواهد داشت. پس والدین باید به فرزند كمك كنند كه او به رشد و نمو لازم برسد. گاهی موانعی بوجود می آید كه پدر نمی تواند انس و محبت خود را به كودك اعلام كند و یا نسبت به فرزندش محبت بكند. این موانع عبارتند از: اخلاق و رفتار كودك كه موجب عدم محبت پدر می شود. كثرت اشتغال پدر كه نمی تواند به فرزند محبت كند. وجود اختلاف در زندگی خانوادگی كه موجب می شود دود آن به چشم فرزندان برود. داشتن نقص یا عضو مادرزادی در كودك مانع پذیرش كودك بخاطر جنس او. مثلاً پدری خواستار پسر یا دختر بوده و خلاف آن شده است. منبع : برگرفته ازبرخی متون تحقیقاتی مدرسه علمیه نرجس پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]