واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > لیگ برتر - علیرضا نیکبخت واحدی پس از مدت ها سکوتش را شکست . او در گفت و گو با خبرآنلاین از همه روزهایی گفت که بر فوتبالش گذشته. این بخش اول از گفت و گوی نوروزی ماست با ستاره محروم فوتبال ایران. ناصر قراگزلو:علیرضا نیکبختواحدی که هنوز هم دقیقاً مشخص نشده به چه دلیل باید محرومیت را تحمل کند، در گفتوگویی جالب و خواندنی و البته متمایز به سؤالات ما پاسخ میدهد. مصاحبهای کاملاً متفاوت که قطعاً خواندن آن خالی از لطف نیست. متن کامل این مصاحبه را در خبرآنلاین در روزهای آینده بخوانید. * گفته میشود تو با خانوادهات رابطه خوبی نداری و در این رابطه حتی میگویند پدرت تو را «نفرین» کرده است. اصلاً چنین چیزهایی درست نیست. من با پدر، مادر، خواهران و برادرم رابطه بسیار خوبی دارم و هیچوقت پدرم مرا «نفرین» نکرده است. * یعنی تو با خانوادهات رابطه خوبی داری؟ رابطه من با خانوادهام بسیار صمیمی و دوستانه است. البته این را هم بگویم این رابطه را هیچوقت در بوق و کرنا نکردهام و لازم هم ندیدم مسائل شخصیام را رسانهای کنم. *بدترین لحظه فوتبالی تو چه لحظهای بود؟ زمانی که در استقلال بودم به انزلی رفته بودیم. در حین بازی با ملوان هم به من و هم به قلعهنویی و البته خانوادههایمان فحاشی شد که هیچوقت آن خاطره بد را فراموش نمیکنم و آن را بدترین لحظه فوتبالیام میدانم. * بعد از گذشت چند سال رابطه خوبی با قلعهنویی داری یا اینکه هنوز هم او را دلیل اصلی جداییات از استقلال میدانی؟ من خودم در ابتدا قلعهنویی را علت اصلی کنار رفتنم از استقلال میدانستم اما بعداً فهمیدم کسانی که در زمان مدیریت آقای قریب در باشگاه و کنار ایشان بودند، مواردی را مطرح کردند که در واقع موجب کنار گذاشتنم شد و قلعهنویی اصلاً در این موضوع مقصر نبوده است. * فکر نمیکنی زمانی که به تیمملی دعوت شدی و به تیمملی نرفتی، گناه نابخشودنیای مرتکب شدی؟ اصلاً اینطور نبود که عمداً نخواهم به تیمملی بروم. در واقع اگر اینطور بود، لزومی نداشت به فرودگاه بروم. من از برخی برخوردها ناراحتم. مثلاً بقیه را سه روز قبل به تیمملی دعوت کرده بودند اما مرا شب پرواز و دقیقاً 3 ساعت مانده به پرواز تیمملی، دعوت کردند و اینجا بود که مشکلات بسیاری برایم به وجود آمد. من به فرودگاه رفتم اما به من گفتند پاسپورتت مشکل دارد، همانجا ساکم را به مازیار زارع دادم تا بروم و پاسپورت اصلیام را بیاورم و به مسئولان تیمملی ارائه دهم اما وقتی همان شب قصد گرفتن آن را داشتم، فهمیدم پاسپورتم در باشگاه پرسپولیس است و کسی هم در باشگاه نبود. اینطوری شد که من از سفر با تیمملی بازماندم و حرفهای عجیب و غریبی در این رابطه برایم ساختند. * چرا قطبی با تو رابطه خوبی در پرسپولیس نداشت؟ در یکی از برنامههای 90 به دعوت فردوسیپور به این برنامه رفتم و خیلی از واقعیتها را در آن برنامه مطرح کردم. بعد از آن برنامه قطبی خیلی از من ناراحت شد و حسابی رابطهاش با من شکرآب گردید. * تو در آن برنامه گویا از استیلی خیلی تعریف کرده بودی. استیلی پسرخاله من نیست اما در آن مقطع واقعاً به پرسپولیس کمک کرده و نقش بسیار زیادی در قهرمانی تیممان داشت. من هم همه موارد و آنچه را که حقیقت داشت به فردوسیپور گفتم و اصلاً هم کاری نداشتم ممکن است موقعیتم نزد مربی تیم به هم بخورد. *چرا تو با مربیان تیمها معمولاً رابطه خوبی نداشتی؟ بعضی مربیان از جلسات شبانه یا برخی مسائل دیگر حرف میزنند اما من هیچوقت در هیچ جلسه شبانهای با هیچ مربیای شرکت نکردم. *در سن 30 سالگی فکر نمیکنی به پایان فوتبالت نزدیک شدی؟ اصلاً اینطور فکر نمیکنم، اتفاقاً به کوری چشم یک عده هم که شده، برمیگردم و تا 37 سالگی فوتبال بازی میکنم! * چرا بزرگان فوتبال ایران هیچوقت چشم دیدن همدیگر را ندارند؟ من اصلاً اینطور نیستم. مثلاً به شما بگویم عاشق علی کریمی هستم و اتفاقاً او را خیلی مظلوم میدانم و همیشه دوستش داشتم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]