واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: «خانواده» چه نقشی در تعمیق یادگیریها دارد؟مصاحبه با پروفسور کارولوکس (3)در ادامه مصاحبه با پروفسور کارولوکس...- آقای دكتر! بهنظر شما «خانواده» چه نقشی میتواند در تعمیق یادگیریها داشته باشد؟راجع به انواع متغیرهای تأثیرگذار توسط «خانواده» توضیح بفرمایید.

- «خانواده» یك نهاد اجتماعی دیرپاست بنابراین نمیتواند تغییرهای زیادی ایجاد كند. در واقع كمكی كه میتواند بكند افزایش تطبیقپذیری خانواده است كه نسل جوان را كمی باور كند و سعی نكند باورهای خودشان را به نسل جوان تزریق كنند؛ علیالخصوص با توجه به آنكه در قرنی زندگی میكنیم كه از جهتهایی استثنایی است. معمولاً در گذشته «تجربه» همیشه یك عامل خیلیخیلی مهم بوده است؛ افرادی كه تجربه بیشتری داشتند را در یك موضع قرار میدادند تا بتوانند به افرادی كه دارای تجربه كمتری هستند كمك كنند و راه را از چاه نشان بدهند. ما در دنیای برعكسی زندگی میكنیم كه «روند تغییرها» بهقدری سریع است و «دامنهاش» بهقدری وسیع است كه در فرهنگ جدیدِ اطلاعاتی، اصطلاحاً میگویند:نسل قدیم یك مهاجر است یعنی قبلاً در یك فرهنگ دیگری بزرگ شده و بعد با یك فرهنگ جدیدتر خودش را تطبیق داده است.در حالی كه در مورد نسل جدید اصطلاحاً میگویند:در آن فرهنگ بومی است یعنی خودش از اول با همان فرهنگ بزرگ شده است.بنابراین در بعضی جهتها نسل جدید است كه باید به نسل قدیم راه و چاه نشان بدهد!!!برای نسل قدیم سخت است كه این مسأله را باور كند بنابراین یك مسأله غامضی در خانوادهها بهوجود میآید كه حل كردن این مشكل، بزرگترین كمكی است كه میتواند به نسل جدید بكند.نسل قدیم این مساله را هرچه زودتر برطرف كرده و قبول نمایند نسل جدید بهتر از خودشان میفهمند!

یعنی دقیقاً شما چه توصیهای به پدر و مادرها دارید؟از بچههایشان یاد بگیرند و سعی نكنند در دنیای امروز چیزهایی كه مفید نیست را به بچهها یاد بدهند. زمانی كه پسر من خیلی كوچك بود و انقلاب كامپیوترهای شخصی (PC) اتفاق افتاده بود من بهعنوان كسی كه رشتهام كامپیوتر است احساس میكردم هرچه زودتر باید با این تكنولوژی جدید آشنا بشوم!!!به این دلیل كه درست نیست؛ من سر كلاس درس میدهم و مطالب را بهصورت تئوری میگویم ولی خودم به فرهنگ كامپیوتر قبلی آشناتر باشم و با فرهنگ كامپیوتر جدید غریبه باشم!!!پسرم هم كه مثل هر فرد نسل جدید میخواست زود با تكنولوژی جدید آشنا شود علاقهمند بود كه كار با كامپیوتر را یاد بگیرد. من هم برای تشویق او - كه خیلی كوچك بود - به او گفتم:«بیا هرچه تو یاد میگیری به من یاد بده و هرچه من یاد میگیرم به تو یاد بدهم»!!!و فكر میكردم كه این حرف من یك جمله تشویقی است كه به او میگویم وگرنه او كه نمیتواند چیزی به من یاد دهد! من باید به او یاد بدهم! مدتی كه گذشت متوجه شدم كه فقط او به من یاد میدهد و من چیزی ندارم كه به او یاد بدهم!!! و بعد متوجه شدم اصلاً مسأله دیگری هم درمیان است: كلاً نحوه یادگیری من اشتباه است؛ بهاصطلاح در حال یادگیری فلسفه كهنهشدهای هستم.در حالیكه او فلسفه جدیدتر یادگیری را دارد و زودتر از من یاد میگیرد و سن كم و تجربه اندك او مانع از این نیست كه همیشه من او را راهنمایی كنم یا او مرا!در حالی كه من استاد دانشگاه و استاد رشته كامپیوتر هم بودم.ادامه دارد... تنظیم برای تبیان: سیدخاموشی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 471]