تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816706688
داستان شیرین روز باکسینگ
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > جهان - روز باکسینگ، اولین روز کاری بعد از کریسمس در تقویم کاری است که کارفرمایان این روز را به عنوان هدیهای به کارمندانشان، مرخصی می‌دهند یک مغازه‌دار انگلیسی، در تعطیلات روز باکسینگ، صداقت و درست‌کاری خریدارانش را امتحان کرد. روز باکسینگ، اولین روز کاری بعد از کریسمس در تقویم کاری انگلستان است که کارفرمایان این روز را به عنوان هدیهای به کارمندانشان، مرخصی می‌دهند. این مغازه‌دار هم در این روز فروشگاهش را باز کرد اما آن روز را به فروشندگانش مرخصی داد و فروشگاه را هم بدون هیچ نظارتی رها کرد. این مغازه که «هر چیز به‌دردبخور» (Practically Everything) نام دارد، در ستل در یورکشایر شمالی واقع است. تام آلجی 47 ساله در را باز کرد و جعبه‌ای را که خودش از یک قیف پلاستیکی و یک جعبه مقوایی ساخته بود، دم در مغازه گذاشت تا خریداران بتوانند پول خریدشان را در آن بیندازند. صرفا یادداشتی به آن چسباند که در آن، برای خریدارانش کریسمس خوبی را آرزو کرده بود. تام خودش اسم این صندوق را «صندوق صداقت» گذاشته بود. او ساعت 2 بعدازظهر همان روز به فروشگاهش بازگشت و جعبه را نگاه کرد. ابتدا این تردید به او دست داد که مبادا در اعتماد به صداقت خریدارانش اشتباه کرده باشد. او میگوید: «فقط یک اسکناس 5 پوندی (یعنی حدودا 9 هزار تومان) داخل جعبه بود». البته ناامیدی تام زیاد طول نکشید: «بعد از این‌که دقیق نگاه کردم، متوجه شدم قیف جعبه، پر از اسکناس و پول خرد است. آن را که روی میز برگرداندم و تکان دادم، درآمد آن روزم روی میز ریخت». درآمد آن روز فروشگاه تام، چیزی بیشتر از 187.66 پوند شد؛ وقتی تام اجناس فروشگاهش را بررسی کرد متوجه شد هیچ‌چیز دزدیده نشده و همه خریداران پول خریدشان را داده‌اند. تام میگوید: «من حتی لحظهای به کاری که می‌خواستم بکنم شک نکردم. ستل، شهر روستایی کوچک و آرامی است و هیچ مزاحمت و دردسری در آن پیش نمیآید. من به مشتریانم اعتماد کردم. آن‌ها هم مرا ناامید نکردند». آقای آلجی در این روز، از بعضی از مشتریانش یادداشت‌هایی هم دریافت کرد که او را تحت تأثیر قرار دادند. روی یکی از یادداشتها نوشته شده بود: «از تو متشکرم تام! به همین خاطر است که ما به ستل نقل‌مکان کردیم. اگر در شهر بزرگی مثل بولتون زندگی می‌کردیم، در کمتر از 2 ساعت همه جنس‌های مغازه تو به سرقت رفته بود». مشتری دیگری نوشته بود: «من به‌تازگی از مرکز شهر منچستر به این‌جا آمده‌ام. داشت یادم می‌رفت ستل چقدر دوست‌داشتنی و آرام است.» تام آلجی میگوید: «این تصمیم را ناگهانی و در یک لحظه گرفتم. من هم دوست داشتم تعطیلات را پیش خانواده‌ام باشم اما فکر کردم بد نیست فروشگاه را باز نگه دارم. این بهترین راه‌حل بود». فروشگاه آقای آلجی که یک مغازه سخت‌افزار سنتی و کوچک است، در مرکز شهر کوچک ستل قرار دارد. گران‌قیمت‌ترین جنسی که در این روز خاص به فروش رفت، نردبان آلومینیومی سه‌پله‌ای به قیمت 17 پوند (حدود 30 هزار تومان) بود. البته این صندوق دخل دست‌ساز که آقای آلجی آن را جدیدترین عضو فروشگاهش می‌داند، به اندازه صندوق‌دار اصلی فروشگاه سخت‌گیر نبوده چون یکی از مشتری‌ها به جای پوند، یورو در این صندوق انداخته بود! آقای آلجی فروشگاهش را 6 سال پیش در روز کریسمس خریده است. او میگوید: « فکر میکنم صداقت یعنی این‌که مردم به فروشگاهی در شهر بیایند که جوّ مناسبی داشته باشد، به‌شان اعتماد کنند و از خریدشان لذت ببرند.» او اضافه می‌کند: «احتمالاً دوباره این کار را میکنم. اما قبلش تبلیغات زیادی انجام نخواهیم داد. این کار فقط برای این بود که کسانی در آن شرکت کردند، کمی خوش باشند». آقای آلجی در آخر اضافه کرد: «خیلی خوب است که آدم ببیند هنوز مردمان خوب و صادق زیادی در دنیا پیدا می‌شوند و همه‌چیز آن‌قدرها هم تیره و غمناک نیست». تایمز، 1 ژانویه 2009 - ترجمه: مریم آقازاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
-
گوناگون
پربازدیدترینها