واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آيات مهدوي (1)خلاف مؤمنان، وعده الهي(وَعَدَ اللهُ الذينَ آمَنوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتَ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الارض كَما اسْتَخْلَفَ الَّذين مَنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دينَهمْ الّذي ارْتضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِن بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمناً يَعْبُدُونَني لايُشركُون بي شيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاولِئكَ هُمُ الفاسِقون ) «خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين (خود) قرار دهد؛ همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند جانشين خود قرار داد. و آن ديني كه برايشان پسنديده است، به سودشان مستقر ميكند، و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، ( تا) مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كسي پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند». آيه شريفه از وعدهاي بسيار زيبا خبر ميدهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده ميدهد كه:
1. براي آنان جامعهاي صالح مخصوص خود درست ميكند و زمين را در اختيارشان قرار ميدهد. 2. دينشان را در زمين چيره و برتر ميسازد. 3. امنيت را جايگزين ترسشان ميكند. 4. فقط خداي را عبادت ميكنند. اين آيه خطاب به امت پيامبر«صلّي الله عليه و آله و سلّم» بوده و خداوند در آن از تعبير «وعد» استفاده كرده است و وعدههاي خدا تخلف بردار نيست. بنابراين، مفاد آن اين ميشود كه خداوند، به گروهي ازامت پيامبر اسلام«صلّي الله عليه و آله و سلّم» وعدة «استخلاف» روي زمين را داده است. اين گروه دو ويژگي مهم و اساسي دارند: 1. ايمان، كه همة اعماق وجودشان را پر كرده است. 2. عمل صالح، كه همة اعضا و جوارحشان درخدمت و اطاعت مولا است. وجود امام زندة حاضر را از همين آيه و با توجّه به آيات ديگر، ميتوان برداشت كرداين وعده چند ويژگي دارد:الف. خلافت بر روي زمين:خلافت ؛ يعني، مسلط شدن بر كل زمين و استفاده از موهبتهاي آن. البته خداوند متعال خلافت روي زمين را به امتهاي صالح پيشين؛ (مانند قوم نوح و صالح) نيز عطا فرموده بود به نظر ميآيد مراد از اين خلافت و حكومت، تنها اصل جانشيني است، نه گسترده و محدوده آن؛ يعني، همان گونه كه ديگران به حكومت و خلافت در زمين ـ هر چند در منطقهاي محدود ـ رسيدند، شما هم ميرسيد. اينكه چرا براي همة زمين از كلمه «الارض» استفاده شده، دليلهاي متعدد دارد، از جمله: 1. اصل «اطلاق» است، قيدزدن نياز به دليل دارد. 2. تمكين دين مورد رضايت و امنيت كامل، زماني اتفاق ميافتد كه سراسر زمين، تحت حاكميت و سيطره اينان باشد. 3.رواياتي كه در ذيل آيه وارده شده است. ب. تمكين دين مورد رضايت خداتمكين هر چيزي برقرار كردن آن در يك مكان است و اين كنايه از پايداري، تزلزل نداشتن و زوال ناپذيري آن چيز ميباشد؛ به گونهاي كه اگر اثراتي داشته باشد، هيچ مانعي جلوي تأثير آن را نميگيرد. «تمكّن دين» در آية به اين معنا است كه بر سر راه آن هيچگونه كفر و شركي ايجاد نكند. اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش مورد پذيرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و دربارة آن اختلاف نكنند. ج. دين مورد رضايتديني كه خدا آنرا «پسنديده » است، همانا دين مقدس اسلام است كه در جريان غدير خم با نصب ولايت اميرمؤمنان «عليه السّلام» تمام و كمال يافت و كافران از نابودي آن نااميد گشتند: (اَلْيَومَ يَئِسَ الَّذين كَفَروا مِنْ دِيِنكُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخشَوْنِ اَلْيَومَ اكْمَلتُ لَكُمْ ديِنَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ رَضيتُ لَكُمْ الاسلامَ ديناً)؛ديني كه ولايت اهل بيت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد. اسلام است و امامت امام علي«عليه السّلام» تا امام مهدي«عليه السّلام» را در بر دارد، دين «مرضي» و مورد قبول خداوند است. د. امنيت:در چنين دوراني ترس و خوف تبديل به امنيت و آرامش ميشود. طبيعي است كه ترس و خوف، عواملي دارد و از بين رفتن آن نيز، نتيجه از بين رفتن اسباب و علل است. پس، در اين دوران هيچ عاملي، باعث نگراني و ترس براي مؤمنان نخواهد بود. هـ. عبادت صحيح:نتيجه چنين حكومتي، اين است كه تنها خداوند «عبادت» ميشود؛ همة مظاهر شرك. از بين ميرود؛ عبادات خالصانه تنها براي او خواهد بود و ديگر هيچ معبودي جز خدا، پرستيده نميشود. تغيير خطاب در آيه از غايب (وعد الله) به متكلم وحده (يعبدونني) و استفاده از عبارت نكره «شيئاً» در سياق نفي كه مفيد عموم است، هر دو به خوبي بر ازبين رفتن شرك به طور كامل و حاكميت توحيد دلالت دارد. علامه طباطبايي (رضواناللهعليه) درباره جمله «وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلك...» ميفرمايد: «ذلك» (كه براي اشاره است) به «موعود» (وعده خدا) باز ميگردد، لذا مناسب است كه كلمه «كفر» را به معناي كفران (در مقابل شكر نعمت) بگيريم و چنين معني كنيم:«هر كس كفران كند بعد از تحقق اين وعده، او واقعاً فاسق است». طبق اين گفتار، «كفر» دامنه وسيعي را در بر ميگيرد و به اين معنا است كه هر كس اين موهبت الهي را ضايع كرده و از آن استفاده نكند، فاسق بوده و از راه عبوديت و بندگي خارج شده است. پس از بيان قسمتهاي گوناگون آيه، اكنون جاي اين پرسش است كه: منظور خداوند از اين وعده، شامل چه افرادي ميشود؟ برخي از مفسران – مانند صاحب تفسير نمونه ـ معتقدند: آيه عموميت دارد و نتيجه آن چنين است كه در هر زمان، كه پايههاي ايمان و عمل صالح در ميان مسلمانان مستحكم شود، آنان داراي حكومتي ريشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بيشك، حكومت حضرت مهدي«عليه السّلام» مصداق كامل اين آيه است. علامه طباطبايي(رضواناللهعليه) بيان بلندي در اين زمينه دارد كه خلاصه آن چنين است : از ظاهر آيه استفاده ميشود كه آيه مربوط به برخي از افراد امت اسلام است و اينان داراي مجتمعي صالح خواهند بود. اين جامعه داراي دين مرضيّ خدا بوده و دين اسلام به گونهاي در جامعه برقرار ميگردد كه تزلزلي در آن راه نخواهد يافت و امنيت به گونهاي در آن اجتماع به وجود ميآيد كه ديگر از هيچ دشمني (خارجي، داخلي، علني و پنهاني) نميترسند (چرا كه همه زمينههاي خوف از بين ميرود و لذا خوف تبديل به امنيت ميشود). اين چنين امنيتي است كه جاي امتنان دارد؛ چرا كه آيه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتي مناسب و پذيرفتني است كه جامعه از هر جهت در امان بوده و آزادي براي همه باشد. در اين جامعه اخلاص در عبادت عموميت پيدا ميكند و بنيان هر كرامتي غير از تقوا منهدم ميشود. اين جامعه با اين صفات تاكنون به وجود نيامده است.پس اگر مصداقي داشته باشد، در روزگار امام مهدي«عليه السّلام» ميباشد و حق مطلب اين است كه اگر واقعاً بخواهيم حق معناي آيه را به آن بدهيم، آيه جز با اجتماعي كه با ظهور حضرت مهدي «عليه السّلام» تشكيل ميشود، قابل انطباق با هيچ مجتمعي نيست. ممكن است كسي بگويد: هرچند اين آيه مربوط به حكومت حضرت مهدي«عليه السّلام» است؛ ولي آيا از اين آيه ميتوان استفاده كرد كه ايشان زنده و حاضر است؟ در پاسخ بايد گفت: آري، وجود امام زندة حاضر را از همين آيه و با توجّه به آيات ديگر، ميتوان برداشت كرد: 1. دين مورد رضايت خدا، اسلام است و اين دين آن هنگام كامل و مورد رضايت خدا قرار گرفت كه پيامبر«صلّي الله عليه و آله و سلّم» در غدير خم ؛ امام علي«عليه السّلام» را به عنوان خليفه و وليّ تعيين كرد و اين ولايت و خلافت را جزء دين قرار داد و وجود آن را باعث اكمال و اتمام دين دانست :«اليوم اكملت...». برخي از مفسران – مانند صاحب تفسير نمونه ـ معتقدند: آيه عموميت دارد و نتيجه آن چنين است كه در هر زمان، كه پايههاي ايمان و عمل صالح در ميان مسلمانان مستحكم شود، آنان داراي حكومتي ريشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بيشك، حكومت حضرت مهدي«عليه السّلام» مصداق كامل اين آيه است. پس تا دين هست، ولايت و خلافت نيز بايد باشد و چون در هر زمان دين هست، ولي و خليفه نيز بايد تا قيامت باشد. 2. هر رهبري كه بخواهد حكومت كند، خود بايد براي تشكيل اين حكومت برنامه ريزي كند؛ چنان كه سنت خدا بر اين قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و رهبري پيشوايان و پيامبران گذشته؛ اين مطلب روشن ميشود. امام زمان«عليه السّلام» نيزكه ميخواهد حاكميت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، بايد خود رهبري قيام و تشكيل حكومت را در دست بگيرد و نيرو سازي كند. پس بايد زنده و حاضر باشد و در راستاي ايجاد انقلاب جهاني و تشكيل حكومت خويش، فعاليت كند. 3. وعده خدا در هر زمان كه مقتضي فراهم و موانع مفقود باشد، امكان پذير است و خداوند اين را به عهدة انسانها گذاشته است: «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم»؛ يعني، هر زمان كه انسانها بخواهند، خدا تغيير ميدهد. پس هر زمان كه انسانها حاكميت مهدي«عليه السّلام» را بخواهند، خداوند آن را رقم ميزند. بنابراين بايد امام و رهبر در هر زمان باشد تا با خواست انسانها، قيام جهاني و حكومت عدل برقرار شود. امام صادق «عليه السّلام» در روايتي فرمود: «اِنّهُ لَمْ يَجيء تَأويلُ هذِه الآيةِ وَ لَو قامَ قائمُنا سَيَري مَن يُدرِكُهُ ما يَكُونُ مِن تأويلِ هذِهِ الآيَةِ، وَلَيَبْلُغَنَّ دينُ مُحَمَّد«صلّي الله عليه و آله و سلّم» ما بَلَغَ اللّيلُ حَتّي لايَكُونَ مُشرِكٌ عَلَي ظَهْرِ الاَرضِ كَما قال الله تَعالي وَ يَعْبُدونَنِي لايُشركونَ بِي شَيئاً» تأويل و مصداق اين آيه هنوز نيامده است. هنگامي كه قائم ما قيام كند كسي كه او را درك ميكند، تأويل اين آيه را ميبيند: هر آينه دين محمد«صلّي الله عليه و آله و سلّم» به هر جايي كه شب برسد، ميرسد (همه كره زمين)، به صورتي كه هيچ مشركي بر روي زمين نخواهد بود؛ همان گونه كه خداوند فرمود: ( يَعْبُدونني... ). *نكته: از نظر ترتيب نزول سورهها، آيه 55 سوره «نور» ميتواند تفسير 105 سورة «انبياء» باشد؛ بدين معنا كه در آيه 105 سوره «انبياء» اصل طرح و مجريان و گستره آن بيان شده بود، ولي اين آيه ويژگيها و اهداف را بيان ميكند. منبع: امام مهدي عليه السلام در قرآن، مهدي يوسفيانتنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]