پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849247946
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
پوران درخشنده :ميخواهم از شر SMS هاي سركاري خلاص شوم
پوران درخشنده، خيلي سال است كه فيلمساز است و در همين مدت خيلي سال هم فيلم ساخته، اولين فيلمش "رابطه" از فيلمهاي به يادماندني تاريخ سينماي ما است و حتي فيلمهاي ديگرش كه هركدام در دوره تاثيرات خود را داشتند. درخشنده سينماي خود را با بچههاي معلول و استثنايي قسمت كرده است. ما هم مصاحبه ديجيتاليمان را با اين موضوع قسمت كرديم. حرفها بيشتر درباره سينماي پوران درخشنده است و بچههايي كه در فيلمهايش بازي كردهاند. آخرين فيلم پوران درخشنده، هنوز اكران نشده اما در همان چند نمايش اوليهاش در جشنواره فجر و كودك و نوجوان همدان بازخورد بسيار خوبي داشته است. شايد موفقيت "رابطه" و "پرنده كوچك خوشبختي" دوباره تكرار شود. به هر حال درخشنده از معدود كارگردانهاي سينماي ماست كه سبك خودش را دارد و هيچگاه از مسيرش دور نشده است. خانم درخشنده، اكثر فيلمهاي شما در مورد بچههايي است كه معلوليت دارند؛ شما تنها كارگردان در سينماي ايران هستيد كه اين قضيه را مجدانه پيگيري ميكنيد، چرا درگيري و دغدغه چنين افرادي را داريد؟ شايد بتوانم بگويم كه اين جامعه ما است كه تعادل ندارد و دچار از هم گسيختگي است و خصوصيتي كه رفتن به دنياي اين آدمها را دارد، اين است كه اين افراد هنوز در بچگي خود ماندهاند و واژههايي كه در اختيار دارند كم است و چندان بلد نيستند كه با كلمات بازي كنند بنابراين هر نوع واژه يا كلمه ميتواند آنها را درگير كند و ذهني آماده پذيرش كلمات جديد دارند. دوست دارند چيز ديگري دريافت و حس كنند. در واقع ما خيلي از آدمها را ميبينيم كه در ظاهر چيز ديگري نشان ميدهند اما در باطن تصور ديگري دارند. دنياي كودكان، دنياي پاكي، سادگي و صداقت است و من علاقه خاصي به اين دنيا دارم چرا كه كودكان اين دنيا را با تمام تعريف و نشانههاي آن ميشناسند. اين پاكي و صداقت در نگاه يك آدم معمولي وجود ندارد و هيچ وقت روراست نيستند و اين باعث شده كه آدمها دروغين جلوه كنند؛ حتي در عشق! يك كودك وقتي از كسي خوشش نيايد با او قهر ميكند اما انسان بزرگ و معمولي در مقابل چنين افرادي وانمود ميكند كه مشكلي با طرف ندارد و در پشت او بدگويي ميكند و اين موضوع در دنياي كودكان مرسوم نيست. حتي در ارتباط با خواستهها، آدمها وقتي عاشق كسي ميشوند هرگز در خواستهشان پايبند نيستند و با كوچكترين اشتباهي كه شخص مرتكب ميشود، او را كنار ميگذارند و سراغ كس ديگري ميروند و اين هرگز عشق نيست. اما يك كودك وقتي چيزي را بخواهد، آنقدر گريه ميكند تا خانوادهاش را مجبور كند خواستهاش را برآورده كنند، يا مثلا در مورد خوشحاليهاي كودكانه، بچهها بيمهابا خوشحالاند و تصور نميكنند حرفهايي كه ميزنند موجب رنجش بشود. اين از خصوصيات دوران كودكي است كه در واقع مايه آرامش انسان است و من ميتوانم بگويم افرادي كه به دنبال هنر ميروند، كودكي خود را با خود حفظ كردهاند وتصور ميكنند كه هنوز هم بايد به خواستههاي خود به هر نحوي برسند و حتي در مواقعي هم جدي گرفته نميشوند، مجموع اين عوامل باعث ميشوند كه من هنوز هم آن كشش را به سمت بچهها و دنياي كودكي داشته باشم، دنيايي به دور از كلك، ريا، بيعدالتي، تظاهر، رانت و ... كه باعث ميشود بتوانم اين دنياي بزرگترها را رها كنم و به سمت پاكي كودكي بروم. حتي كار آخرم (بچههاي ابدي)، پيرامون همين موضوع و بچههايي است كه هرگز بزرگ نميشوند و هميشه در سن 6-5 سالگي ميمانند و در دنياي كودكي خود غوطهورند. همان صداقت كودكانه در جز به جز فيلمنامه وجود دارد و سادگي و دنياي كودكي را ترسيم ميكند كه حساب و كتاب ندارد و همين موضوع باعث ميشود كه من در دنياي كودكي يك احساس آرامش داشته باشم و ناخودآگاه، به سمت اين سينما بروم. شما هميشه يكسري بچههاي خاص و استثنايي را در نظر ميگيريد؟ بله، پچههاي استثنايي ناشنوا، نابينا حتي بچههاي سندروم داون كه در "بچههاي ابدي" بودند و هرگز بزرگ نميشوند. اين ها نوعي تمثيل از دنيايي است كه من واقعا دوست دارم و نميدانم در واقع چه جور بچههايي را ميتوان مورد بحث قرار داد، كودك شكنندهاي كه در فيلم "روياي خيس" است، بچهاي است كه هيچكس حرف او را نميفهمد و هيچكس نمي داند كه او در اين دوران بلوغ حس و حال و حرفهايي دارد كه هيچوقت فهميده نميشود. اين بچه 15 ساله در دوران بلوغ، ديگر يك بچه استثنايي نيست و تمام خصوصيات ظاهري دوران بلوغ را دارد و در بحرانهاي خانواده قرار دارد و هيچكس توجهي به او ندارد، طبيعي است كه اتفاقهاي زيادي ممكن است براي او بيفتد و اين هم يك نوع شكنندگي است لزوما هم معلول نيستند، اما دنياي معلوليت و بچههاي آسيب ديده دنياي نديده شدن و درك نكردن است و من هميشه به دنبال اين موضوع بودم؛ در كل آنچه كه در فيلمهاي من به غير از معلوليت اهميت دارد، ديده نشدن افراد است. مثلا وقتي كه شخص از طرف خانواده درك نميشود به ناچار سراغ دوستان ميرود و به آنها تمام حرفهايش را ميزند؛ اين همان دنياي نديده شدن است. بنابراين شما واقعا اين دنيا و آدمهايش را دوست داريد و دغدغه اصلي شما هستند، اما برخلاف اين تصور زيبا، دنيايي سينما و به خصوص در پشت صحنه، دنياي بيرحم و عصبي است؛ تا به حال اين اتفاق افتاده كه با اين افراد سرموضوعهاي مختلف در پشت صحنه درگير شويد؟ مثلا بچههاي گروه از شما ناراحت شوند؟ خير، تا به حال اين اتفاق نيافتاده. من هميشه تمام بچههاي گروه را دوست دارم و هرگز نميتوانم آنها را رها كنم، مثل علي، بازيگر بچههاي ابدي كه بسيار شكننده و ضعيف است اما الان خيلي تند ميدود و چندين بار جايزه گرفته است و قابل مقايسه با قبل از فيلم نيست. روال كلي كار من اين است كه سر صحنه بسيار پيگير كار بچههاي گروه هستم و انرژي زيادي سركار ميگذارم، حتي بعد از فيلم هم رابطه خودم را با بچهها كاملا حفظ ميكنم و در واقع نميتوانم آنها را رها كنم. به عنوان مثال در اين فيلم بچهها فقط نيامدند بازي كنند بلكه جايزه گرفتند و در حد بازيگرهاي حرفهاي بازي كردند و اين براي ما و آنها بسيار ماندگار است. به سادگي نميتوان از آن گذشت. من حتي تصميم دارم از سه تاي آنها يك فيلم ديگر بسازم كه خودشان در فيلم بازي كنند و حال، آينده و گذشته آنها را ترسيم كنم. ميتوانم بپرسم الان آن بچهها مشغول انجام چهكاري هستند؟ بله، عليرضا رضاييان در دوچرخهسازي كار ميكند و ازدواج كرده و حتي يك بچه هم دارد كه برخلاف قبل كه بچهاي با اعتماد به نفس پايين و پرخاشگر بود الان بسيار متفاوت شده و زندگي بسيار خوبي دارد. عطيه معصومي هم ازدواج كرده و بچهدار شده و در مجتمع ميلادنور با همسرش در حال كار است. علي هم كه به تازگي فيلماش را تمام كرده و با او كاملا در ارتباطم. من هرگز اين 3 نفر را رها نميكنم چون سينماتراپي شدهاند و سينما نوعي اعتماد به نفس در آنها ايجاده كرده و نتيجه مهم هم اين است كه زندگيشان در سايه سينما بسيار متفاوت شده است. اين موضوع براي من بسيار اهميت دارد. اخيرا راجع به يك NGO كه شما قرار است براي بچههاي معلول تاسيس كنيد اخباري شنيدهايم، اين موضوع صحت دارد؟ بله، من قصد دارم يك مركز حمايت از معلولان در غالب يك موسسه خيريه تاسيس كنم تا بتوانيم زنان و كودكان بيسرپرست را حمايت كنيم. در اصل اين موسسه را به نيت توانمندسازي، خودباوري و حمايت از اين قشر ميسازيم، نه به خاطر كمك به آنها. به مراكز پرورش و آموزش كودكان معلول كه وابسته به بهزيستي است سر ميزنيد و به اين مراكز مراجعه ميكنيد؟ بله، من فيلم "رابطه" را در موسسه باغچهبان كه محل آموزش ناشنوايان است، ساختم و فيلمبرداري كردم هرچند وقت يكبار به اين مركز مراجعه ميكنم چون فكر ميكنم ارتباط خوبي با كارم دارد. فقط براي سوژه فيلمهايتان است كه به اين مراكز ميرويد؟ خير، فقط موضوع سوژه نيست علاوه بر اين دغدغه اصلي من هم اين بچهها است كه روي من تاثير ميگذارند و مرا ترغيب ميكنند كه با آنها كار ميكنم. در اصل با آنها يك نوع سمپاتي دارم و تصور ميكنم كه اين بچهها خيلي مظلومند و ما هر چقدر براي اين گروه كار فرهنگي كنيم كم است. ضمن اينكه تصور ميكنم با اين فعاليتها خودم به آرامش ميرسم، چرا كه دنياي اين كودكان بسيار زيبا است و تعمق در اين دنيا براي من واقعا دلانگيز است. شما قصد داريد همچنان اين مسير را ادامه دهيد؟ بله، اگر خدا به من كمك كند قدمهاي بيشتري در اين راه برخواهم داشت. دو دوره طولاني وقفه در دوره فيلمسازي شما افتاد، دليل آن چه بود؟ بعد از فيلم "زمان از دست رفته" در سال 68 و "عبور از غبار" در سال 67 كه من به زحمت اين دو فيلم را در يك سال به جشنواره رساندم، شاهد برخورد مناسبي با "زمان از دسته رفته" نبودم ضمن اينكه اين فيلم براي من بسيار شخصي و اولين فيلماي بود كه درباره زنان ساخته ميشد. مسائل و مشكلات و كج فهميها را نسبت به يك زن در جامعه بيان ميكرد. متاسفانه برخورد جشنواره و مسئولان سينمايي با اين فيلم خوب نبود و بهاي چنداني به آن ندادند. اين موضوع روي من تاثير بدي گذاشت. باعث شد من خيلي عصبي شوم كه تا سال 77 كار نكردم. از آن زمان به بعد دوباره فعاليتم را با "عشق بدون مرز" آغاز كردم كه باز هم مضمون آن درباره بچههاي طلاق بود كه در خارج از ايران زندگي ميكنند، پس از آن دوباره تا سال 82 كار نكردم. من ميتوانم بگويم كه 14 سال عمرم را در اين راه هدر دادم و شرايط و بستر براي من به شكلي مهيا نشد كه بهره لازم را از اين دوره ببرم اما الان سعي دارم كه اين موضوع را جبران كنم چنانچه در سال 82شمعي در باد" و در سال 84 "روياي خيس" را ساختم و در نهايت سال 85 مشغول كار روي بچههاي ابدي بودم تا اينكه بالاخره اين فيلم ديده شد. در دورهاي از تاريخ فيلمسازي ايران، كارگردانها فيلمهاي متفاوتي ميساختند كه قابل مقايسه با امروز نبود و اعتقاد داشتند كه به دليل محدوديتهاي پخش موسيقي يا استفاده از خانمها در فيلم، به سمت فيلمسازي كودكان پيش رفتند. بعد از مدتي اين گرايش خيلي كمرنگ شد، حتي دورهاي هم فيلمسازها را به سمت ساخت آثاري در ارتباط با معلولان سوق داد كه يك نمونه بارز آن خود شما و با فيلم "رابطه" و "پرنده كوچك خوشبختي" بوديد. تقريبا همزمان با شما "گلهاي داودي" و"مسافران مهتاب" هم ارائه شد و مورد توجه قرار گرفت، اما الان ما شاهد چنين روندي نيستيم، ميتوانيد دليل آن را بگوييد؟ من فكر ميكنم اولين فيلم كودك و نوجوان كه بعد از انقلاب در سينما ساخته شد فيلم رابطه و بعد از آن " پرنده كوچك خوشبختي" بود، اين شروع كار من بود و با دليلي كه شما در اين زمينه ارائه كرديد مخالفم، چون در اين سالها دغدغه كاري و فكري من پرداختن به موضوع بچههاي معلول بود و من اصلا به شهرت و پول فكر نميكردم چرا كه فيلمهاي مستند زيادي براي تلويزيون ميساختم و از اين راه تامين ميشدم و نيازي نبود كه اين سيستم را در سينما دنبال كنم بلكه بيشتر به اين موضوع فكر ميكردم كه فيلمهايي با مخاطب عام بسازم، اما هميشه اين دغدغه ذهني را داشتم كه يك فيلم علاوه بر جذابيت بايد حاوي يك پيام به اجتماع باشد. در اين راه، سينماي كودكان و نوجوان را برگزيدم و تصميم گرفتم به جاي سرگرم كردن آنها يك مفهوم كلي در حوزه اين گروه سني را به اجتماع انتقال دهم. شايد يكي از دلايلي كه فيلمهاي شما در دوره بعدي چندان ديده نشد اين بود كه زمان ساخت اين فيلمها ديگر گذشته بود و شما همچنان داشتيد اين جريان را ادامه ميداديد، به قولي ديگر اين گونه فيلمها در سينماي ايران مد نبودند، درست است؟ بله، تقريبا دوره اين فيلمها تمام شده بود و فيلمهاي من ديگر مد نبودند. فكر نميكنيد اگر دنبال نوع ديگري از فيلم هاي اجتماعي كه حرفهاي زيادي براي گفتن دارند، در عين حال مد هم بودند ميرفتيد، موفقتر بوديد و شاهد واكنش بهتري در مقابل فيلمهايتان بوديد؟ خير، من دنبال جريان سينما نبودم، هر چند كه در فيلم سومم يعني "عبور در غبار" مسائل اجتماعي محور اصلي فيلم بود و مربوط به افرادي ميشد كه احتياج به كليه دارند و من معتقدم كه بايد يك نوع فرهنگسازي دراجتماع بشود تا اين افراد بتوانند، در جامعه ما زندگي بهتري داشته باشند. تصور ميكنم تمام فعاليتها و آثار من، حاوي يك پيام اجتماعي است كه در تداوم هم، اصرار بر ديده شدن يك سري از افراد جامعه دارد كه ما به آنها كمتر توجه نشان ميدهيم. اين روند حتي در "زمان از دست رفته" هم وجود داشت. فكر ميكنم "زمان از دست رفته" براي سينماي ايران كمي زود بود؟ شايد خيلي زود بود براي اينكه چنين حرفي زده شود. اما از سال 70 به بعد فيلمهاي ديگري مثل "نرگس" روي كار آمدند كه حاوي همين موضوع بودند كه من سالها قبل از اين مسئله را در فيلمهاي مطرح كرده بودم اما مسئولان نخواستند ببيند. "زمان از دست رفته" شايد به خاطر نگاه روشنفكرانهاش در آن دوره زماني تحقير شد، همان بلايي كه بعدتر بر سر "بانوي ارديبهشت" آمد. بله، دقيقا همين طور بود،در فيلم اين موضوع مطرح شد كه زايش انديشه بسيار مهمتر از زايش جسم است. به اين معني كه اگر شما بچهاي را به دنيا آورديد اگر روشنفكر باشيد به آينده آن فكر ميكنيد نه به اينكه فقط بچههايي را وارد اين دنيا كرديد و ديگر به امكانات رفاهي فكر نكنيد و اين موضوع تا آن زمان مرسوم نبود چرا كه ما در زمان پس از بحران جنگ بوديم و مطرح كردن اين قضايا چندان با استقبال روبهرو نشد و من د ر واقع در آن سالها از نظر كاري تحليل رفتم و قرباني شدم. اگر در آن سالها يا حتي امروز شما هم با موج غالب سينما همراه ميشديد، فكر نميكنيد موفقيت چشمگيري داشتيد؟ موضوع اين است كه من اصلا به مد فكر نميكنم و برايم اهميتي ندارد. من به عنوان يك انسان كه دغدغه فرهنگي دارد نسبت به اجتماع و مشكلات آن مسئولم. حتي در برخي فيلمهايم كه مشكلات نوجوانان به خصوص پسرها را مطرح كردم به من مجوز ندادند و خواستند كه پايان فيلم را تغيير دهم. در صورتيكه فيلم من يك سرمايهگذاري شخصي بود و مجبور شدم يك هزينه ديگر را براي تغيير پايان آن در نظر بگيرم و از هيچ كجا حمايت نشدم. من معتقدم كه بسياري از ناهنجاري هايي كه يك جوان با آن روبهرو است ريشه در دوران كودكي و نوجواني آن فرد دارد اگر ما اين مشكلات را در اين دوران برطرف نكنيم و بيتوجه باشيم، معضلات در دوران جواني و بعد از آن خود را نشان ميدهند و اين همان هدف و تعهد اصلي من از پرداختن به موضوع نوجوانان و كودكان است. در كل پيكره سينما، بخش كوچكي به نام "مد" وجود دارد و بخش عمده آن، تعهد يك فيلمساز است، من سينما را با رسالت آن فهميدم و نخواستم كه فقط يك فيلمساز باشم و شايد بعضيها اين نگرش را دوست نداشته باشند. اين دليلي بود كه من مدتي ديده نشدم. بعضي از كارگردانها هستند كه يك حركت روبه رشد دارند و هميشه به سمت قله موفقيت كارهاي خود ميروند و حتي بعضيها يك روند سينوسي در كارهايشان دارند كه گاهي اوقات در اوج و بعضي اوقات در نقطه پايين كاري خود هستند، اما بعضي از فيلمسازها مثل شما و ابوالفضل جليلي روند كارشان از قله آغاز ميشود مثل اينكه اولين كارشان واقعا ماندگار و ديدني است، يك مثال خوب براي شما "پرنده كوچك خوشبختي" و "رابطه"و فيلم گال ساخته آقاي جليلي، اما بعد از يك مدت، روند فعاليت به شكل نزولي پيدا ميكند و موفقيت ديگر تكرار نميشود، چه دليلي دارد؟ من فكر ميكنم فيلم "بچههاي ابدي" ادامه همين روند در نگاه تماشاگر بود كه در همدان با استقبال واقعا خوبي روبهرو شد. اين موضوع بعد از مدتها بود كه در تهران هم اتفاق افتاد اما متاسفانه مسائل ديگري وارد شدند و اين موضوع را پوشاندند. ما در تهران هم ارتباط بسيار خوبي با مردم داشتيم اما ناگهان از صدر به پايين آمديم. فيلم "شمعي در باد" شما هيچوقت آن موفقيت "پرنده كوچك خوشبختي" يا فيلم "رابطه" را نداشت. من تصور ميكنم كه اين تفاوت از تغيير فضا و زمان ناشي ميشود و هركدام در جاي خود حرفي براي گفتن داشتند. شما در فيلمهايتان از دوربين ديجيتالي استفاده كرديد؟ خير، هنوز نه اما دوست دارم اين تجربه را داشته باشم. چرا، دليل خاصي دارد كه به سمت آن نرفتيد؟ من هميشه كار با نگاتيو و فيلم 35 ميليمتري را خيلي دوست داشتم، دليل دوم شايد اين باشد كه هنوز فرآيند ديجيتالي شدن در كشور ما كامل نشده است كه بتوانيم به طور كامل از آن بهره ببريم. من در آمريكا "عشق بدون مرز" را با ابزار ديجيتالي كار كردم . در آنجا همه چيز براي طي يك روند ديجيتالي مهيا است اما در ايران هنوز كامل نشده است و كيفيت لازم روي اين كار هنوز وجود ندارد. من هميشه معتقدم كه فيلم روي پرده سينما بايد مانند آينه شفاف باشد و بدرخشد و اين از خصوصيات فيلم 35 ميليمتري است كه بايد روي دوربينهاي ديجيتالي پياده شود. البته در حال حاضر تلاشهاي زيادي براي ديجيتالي شدن فيلمهاي سينمايي شده و افراد علاقمند در حال آوردن چنين امكانات هستند و من تصميم دارم فيلم بعديام را با دوربين HD بسازم. يك موج جديد در سينماي ايران به راه افتاده كه من از آن به عنوان يك انقلاب ياد ميكنم اينكه در جشنواره گذشته حدود 12 فيلم با HD و دوربينهاي ديجتالي گرفته شده بود، فكر ميكنيد ظهور دنياي ديجيتالي در سينماي ايران چه تاثيراتي دارد؟ در وهله اول قيمتها و هزينهها را به شدت پايين ميآورد و خيلي امكانات بهتري به من فيلمساز ميدهد اينكه همزمان فيلم را مشاهده كنم و تغييرات مطلوب را روي آن بدهم، تصور ميكنم تاثيرات چشمگيري و مثبتي دارد، البته هنوز چندان در سينماي ما رايج نشده و خيلي از مديران فيلمبرداري هنوز با فيلم 35 ميليمتري كار ميكنند. فكر نميكنيد اين موضوع باعث بينظمي در سينماي ايران شود. ديجيتالي كار كردن، روند كاري ما را سريع ميكند چرا كه علاوه بر كاهش هزينهها، ديگر لازم نيست منتظر دوربين 35 ميليمتري شويم بلكه خودمان يك دوربين ديجيتالي داريم كه هر زمان براي فيلمبرداري آماده است و اين موضوع باعث صرفهجويي در وقت هم ميشود من حتما اين موضوع را تجربه ميكنم و آن موقع بحث خواهيم كرد كه چقدر در واقعيت تاثير مثبت دارد. در زندگي شخصيتان چقدر از ديجيتال استفاده ميكنيد؟ تمام زندگي من ديجيتالي است، ابزار كارم، خانه و حتي وسايل شخصي و آشپزي و لوازم صوتي-تصويري من همگي ديجيتالي هستند و تاثير بسيار زيادي روي زندگي حرفهاي من داشته است. يك مثال كوچك اين است كه من ميتوانم به راحتي با دوربين ديجيتال عكسي در اندازه مناسب بگيرم و فورا هم آن را چاپ كنم واين همان ورود همه جانبه ديجيتال به زندگي ماست. به نظر شما تاثير مثبتي داشته يا اينكه منفي بوده است؟ من تصور ميكنم كه اين ارزيابي مثل مقايسه بين فرش دستباف و ماشيني است كه هر كدام ويژگيهاي خاص خود را دارند اما در نهايت آن كيفيت و روحي كه در فرش دستباف وجود دارد در فرش ماشيني نيست. يا مثال ديگر اينكه شما پختن يك غذا به صورت سنتي و آماده كردن يك غذاي سريع را با مايكرويو در نظر بگيريد آن طعم و كيفيت هرگز در يك غذايي كه با وسايل ديجيتالي آماده شده وجود ندارد و اين موضوع نقص يك وسيله ديجيتالي است كه انسان را از روح محصول ديجيتالي دور ميكند. سيستم ديجيتالي صوتي و تصويري يا در كل شخصي شما مجهز است؟ بله تقريبا، مثل اينكه تلويزيون من سينماي خانگي است. فيلمها را به صورت DVD ميبينيد؟ بله، البته من هنوز از Betamax يا VHSهم استفاده ميكنم و فيلم ها را به اين شكل تماشا ميكنم و حتي بعضي از نوارهاي قديمي را هم دارم. فيلم زياد تماشا ميكنيد؟ بله، تا جاي ممكن سعي ميكنم فيلم زياد ببينم. از اينترنت هم در طول روز زياد استفاده ميكنيد؟ استفاده دارم اما نه خيلي زياد، بيشتر كارهايم كه مربوط به اينترنت ميشود را منشيام انجام ميدهد. اما سايت و وبهايي هم دارم كه اطلاعات لازم را از خبرگزاريها به دست ميآورم و درون سايت و وبلاگم قرار ميدهم. سايتم را منشي و مسئول سايتام بهروز ميكنند. تعداد بازديدكنندگان از سايتتان چگونه است؟ تعدادشان بد نيست، بازديدكننده داريم و من خودم اين موضوع را پيگيري ميكنم كه حدودا به صورت ميانگين روزي بين 60 تا 70 نفر است. به اين فكر ميكنيد كه روزانه در وب خود بنويسيد؟ بله، من خيلي دوست دارم اما با توجه به اينكه وقت خيلي كمي دارم اين موضوع برايم سخت است، شايد اين كار را انجام دهم و فكر خوبي است چون بسيار ماندگار است. از چه سالي موبايل داشتيد؟ از همان زماني كه موبايل وارد ايران شد، من موبايل خريدم، با همان گوشيهاي بزرگ صاايران! اين موبايلتان جديد است؟ بله به تازگي آن را تهيه كردم فكر ميكنم 5 يا 6 ماه است. از كدام امكانات موبايلتان استفاده ميكنيد؟ تقريبا از همه امكاناتش، ولي از SMS خيلي بيشتر استفاده ميكنم و گاهي اوقات از دوربين ديجيتالي آن براي عكس گرفتن بهره ميبرم، اما Answering موبايلم خيلي كارم را راحتتر كرده و مواقعي كه نميتوانم موبايلم را جواب بدهم، پيغام گرفتن باعث ميشود كه تماسهايم را از دست ندهم. چه فاكتوري باعث شد كه اين گوشي را انتخاب كنيد، مارك آن يا قيافهاش؟ خير، از همان ابتدا هم من به اين نوعي گوشي علاقه داشتم و مقوله مارك برايم مهم نيست با آن بيشتر احساس راحتي ميكنم حتي بيشتر وسايل خانهام هم Samsung هستند. تا به حال دردسر ديجيتالي هم داشتهايد؟ خير، خوشبختانه تا به حال مشكل حادي نداشتهام. كارت عابر بانك هم داريد؟ تا به حال شده در استفاده از آن به مشكل بربخوريد. بله، كارت عابر دارم اما گاهي اين اتفاق افتاده كه در يك مراجعه به اين مراكز متوجه شدم مقدار موجودي در كارتم كاهش يافته است و تصور ميكنم هنوز سيستم امنيتي لازم در اين زمينه به وجود نيامده است. در كل چقدر به دنياي ديجيتالي اعتماد داريد؟ نميتوانم بگويم كه زياد به اين مقوله اعتماد دارم و هميشه جاي نقص را در آن ديدهام، چرا كه امكان اشتباه در اين فضا بسيار زياد است و امنيت زيادي ندارد و حتي گاهي اوقات زياد اعتماد نميكنم. خريدتان ديجيتالي و با كارت اعتباري است؟ بله، من كارت اعتباري دارم و از آن استفاده ميكنم چون معتقدم كه نبايد زياد پول را جابهجا كنيم و اين موضوع يكي از روشهاي مرسوم در كشورهاي خارجي است كه باز هم نواقص و مشكلات خود را به همراه دارد. اگر شما يك ويروس كامپيوتري بوديد چه وسيله ديجيتالي را خراب ميكرديد؟ جواب سوالتان خيلي سخت است، چون من اصلا دوست ندارم هيچ چيزي را خراب كنم (ميخندد) اما شايد دلم ميخواست اطلاعات برخي سايتها كه اطلاعات مخرب و تنشزا عرضه ميكنند به عنوان مثال روش خودكشي را به انسان ياد ميدهند خراب كنم. اگر بخواهيد يك وسيله مثل دوربين، موبايل و كامپيوتر را خراب كنيد به عنوان يك ويروس كدام يك را خراب ميكرديد؟ تمام اين وسايل مورد نيازم هستند اما گاهي اوقات دلم مي خواهد اگر ويروس بودم، موبايلم را خراب كنم (با خنده) چون ميخواهم از شر تماسهاي بيهوده و SMSهاي وحشتناك و سركاري خلاص شوم و يك مدت آرامش به دست بياورم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري-پوران درخشنده :ميخواهم از شر SMS هاي سركاري خلاص شوم پوران درخشنده، خيلي سال است كه فيلمساز است و در همين مدت خيلي سال هم فيلم ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري-پوران درخشنده :ميخواهم از شر SMS هاي سركاري خلاص شوم ... خانم درخشنده، اكثر فيلمهاي شما در مورد بچههايي است كه معلوليت دارند؛ شما ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري پوران درخشنده، خيلي سال است كه فيلمساز است و در همين مدت خيلي سال هم فيلم ... كنم، مثل علي، بازيگر بچههاي ابدي كه بسيار شكننده و ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري درخشنده سينماي خود را با بچههاي معلول و استثنايي قسمت كرده است. ما هم مصاحبه ... به هر حال درخشنده از معدود كارگردانهاي سينماي ماست كه ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري. ... به نفس پايين و پرخاشگر بود الان بسيار متفاوت شده و زندگي بسيار خوبي دارد. .... تعداد بازديدكنندگان از سايتتان چگونه است؟
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري - اضافه به علاقمنديها درخشنده سينماي خود را با بچههاي معلول و استثنايي قسمت كرده است. ... دنياي كودكان، دنياي پاكي، سادگي و صداقت ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري به هر حال درخشنده از معدود كارگردانهاي سينماي ماست كه سبك خودش را دارد و هيچگاه از ... و دنياي كودكي را ترسيم ميكند كه حساب و كتاب ...
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري اين ها نوعي تمثيل از دنيايي است كه من واقعا دوست دارم و نميدانم در واقع چه جور .... را ادامه ميداديد، به قولي ديگر اين گونه فيلمها در سينماي ...
2.مننژیت ... 9 تغییر بدن هنگام بلوغ دختران ... پوران درخشنده و SMS هاي سركاري بله، پچههاي استثنايي ناشنوا، نابينا حتي بچههاي سندروم داون كه در "بچههاي ابدي" .
پوران درخشنده و SMS هاي سركاري اين ها نوعي تمثيل از دنيايي است كه من واقعا دوست دارم و نميدانم در واقع چه جور بچههايي ... اين فيلم براي من بسيار شخصي و اولين ...
-