واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روزنامهنگاري که مشق سياست ميکرد دکترسيد حسين فاطمي

دکتر فاطمي را بايد روزنامهنگار سياستمدار ناميد. شايد دليل اين گفته اين باشد که وي قبل از آنکه وارد عالم سياست شود و بهعنوان يک مرد سياسي مطرح باشد يک روزنامهنگار بود هرچند که وي در دوران روزنامهنگاري نيز خارج از گود سياست نبود و حتي عنوان اتهامهايي که بعدها عليه وي در دادگاه مطرح شد از عنوان سر مقالههايي استخراج شد که او در مدت روزنامهنگارياش آنها را به رشته تحرير در آورده بود. به هر حال وي يکي از چهرههاي سياسي تاريخ معاصر کشور ماست که جان خود را در راه هدفي که به آن اعتقاد داشت، گذاشت. در اين بين نبايد فراموش کنيم که او را يکي از افرادي ميشناسند که در جريان ملي شدن صنعت نفت نقش بسزايي را ايفا کرد بهطوري که به نظر برخي از صاحبنظران تاريخ، طرح ملي شدن نفت را وي به دکتر مصدق پيشنهاد ميدهد. (انور خامهاي، «پنجاهمين سال شهادت دکتر حسين فاطمي»، ماهنامه حافظ، شماره 8، آبان 1383، ص6) در اين گفتار کوتاه دکتر فاطمي را از دو بعد مورد بررسي قرار خواهيم داد.از بعد روزنامهنگاري و از بعد سياست. دکتر فاطمي و روزنامهنگاري در اصل دوره روزنامهنگاري دکتر فاطمي را بايد به دو دوره تقسيم کرد يکي از اين دورهها مربوط به قبل از سفر وي به فرانسه براي تحصيل است و دوره دوم را بايد بعد از بازگشت وي از اين سفر عنوان کرد هر چند او در دوراني که در خارج از ايران هم بود از صحنه مطبوعات ايران دور نبود. به هر حال دکتر فاطمي خيلي زود به دنياي مطبوعات راه پيدا کرد بهطوري که اولين بار در روزنامه «باختر» که متعلق به برادرش بود شروع به فعاليت کرد و به دليل کارايي و استعدادي که داشت مورد تشويق کساني چون ملکالشعراي بهار، حسام دولتآبادي و دبير اعظم بهرامي قرار گرفت و سرانجام به توصيه آنها در روزنامه «ستاره» در تهران مشغول به کار شد و به دليل جديت و پشتکاري که در کار داشت عملا سردبير روزنامه شد درحالي که بيش از 20 سال نداشت. او پس از مدتي به تقاضاي برادرش به اصفهان باز ميگردد و اداره روزنامه باختر را به عهده ميگيرد. او در مقالهاي نمايندگان مجلس رضاشاه را «عروسکهاي خيمه شب بازي» ناميد و پس از آن به زندان افتاد و در شهريور ۱۳۲۰ آزاد شد. او مجددا به تهران ميآيد و روزنامه «باختر امروز» را مستقلا در تهران افتتاح ميکند و در اولين سرمقاله روزنامه با عنوان «خدا- ايران- آزادي» در روز ۱۴ تيرماه ۱۳۲۱ چنين مينويسد: «بالاخره بايد برويم به نزد پدران. ميشود با روي سياه رفت! ماييم و آيندگان، با خفت و خواري ميتوان در گور خفت! نه... اين امر محال است... در راه انجام مقصود فداکاري ميکنيم، جانبازي ميکنيم و تا لب پرتگاه ميرويم، ولي مردانه ميکوشيم.» آنچه در تيتر هوشمندانه «خدا- ايران- آزادي» به چشم ميخورد به سخره گرفتن شعار «خدا – شاه – ملت» بود که در آن زمان و اصولا توسط خاندان پهلوي باب بود. وي در اين تيتر از يک طرف اعتقادش را به خداوند نشان ميدهد و از طرف ديگر به پايدارياش براي سرفرازي نام ايران اشاره ميکند هر چند اين تيتر و اين سرمقاله براي رژيم خوشايند واقع نشده و باعث ميشود که وي به شهرباني براي اداي توضيحاتي احضار شود. روزنامه باختر به علت مقالات تند و در عين حال مستند و همکاري با گروهي از نويسندگان برجسته جاي خود را در محافل سياسي و مطبوعاتي تهران باز کرد، مخصوصا که روزنامهاي سياسي، خبري و انتقادي هم بود. روزنامه باختر تا سال 1324 به مديريت حسين فاطمي بهطور مرتب انتشار مييافت. در اين سال دکتر فاطمي به فرانسه ميرود ولي همچنان ارتباطش را با مطبوعات ايران حفظ ميکند بهطوري که بعضي از مقالات وي در روزنامههاي «مرد امروز» به مديريت محمد مسعود و «ستاره» منتشر ميشد. همکاري فاطمي با روزنامه مرد امروز باعث ميشود که بعدها وي يکي از دوستان نزديک مسعود به شمار بيايد. دکتر فاطمي در سال 1327 به تهران باز ميگردد و تصميم به انتشار روزنامه ميگيرد و در سال 1328 امتياز روزنامه باختر امروز به نام حسين فاطمي صادر ميشود. (شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج2، باقر عاقلي، تهران، گفتار، 1380، ص 1069) لازم به ذکر است که در آن دوران سه گروه روزنامه منتشر ميشد، گروهي از روزنامهها خط و مشي تودهاي داشتند و گروهي به مليگراها تمايل داشتند (از جمله روزنامههايي چون مرد امروز و باختر امروز) و گروه ديگري از روزنامهها به عنوان مطبوعات درباري مطرح بودند البته اين دستهبندي در زمان نخست وزيري دکتر مصدق بيشتر نمود پيدا کرده بود و جالب اينکه در آن دوران اکثر روزنامههاي وابسته به دربار و تودهاي با روزنامههاي طيف ملي گرا مخالفت علني نشان ميدادند. به هر حال باختر امروز يکي از روزنامههايي بود که توانسته بود جايگاه خاصي در بين مردم پيدا کند بهطوري که در آن زمان توانست در برابر اطلاعات و کيهان که از روزنامههاي پرتيراژ محسوب ميشدند ، قدعلم کند. عصر روز 8 مرداد 1328، دو روز پس از پايان عمر مجلس پانزدهم و معلق ماندن قرارداد الحاقي نفت، نخستين شماره باختر امروز با سرمقالهاي تحت عنوان «يا مرگ يا آزادي» به اين مضمون منتشر شد: پيش از هر چيز فرد بايد بداند مرگي که ميپذيرد حتما قرين شرف و افتخار باشد همينطور است آن زندگي که قبول ميکند ودر پناه آن دقايق ايام را سپري ميسازد با سرافرازي و شرف توام باشد... برخيز، بيدار شو! اين خواب طولاني افتخار را از دست تو گرفت، تو مفتخر دنيا بودي... حيف از اين نژاد که سرور و سالار دنيا بوده منقرض شود. بههر حال باختر امروز از همان آغاز به انتقاد شديد و گزنده از هيات حاکمه و دستگاه حکومتي پرداخت. انتشار باختر امروز اما طولاني نبود چرا که در 12 مرداد 1328 مقالهاي تحت عنوان «اين دزدها بازهم سواري ميخواهند» کار آن را به توقيف کشاند. اما مجددا در ايامي که مصدق به قدرت ميرسد باختر امروز شروع به انتشار ميکند و در ايام قبل از کودتاي 28 مرداد تيترهاي افشاگرانهاي را عليه شاه و خاندان سلطنت انتخاب ميکند تيترهايي چون: اين دربار شاهنشاهي روي دربار سياه فاروق را سفيد کرد( باختر امروز ۲۵ مرداد 32)، خائني که ميخواست وطن را به خاک و خون بکشد فرار کرد (باختر امروز ۲۶ مرداد 32)،شرکت سابق (نفت) و روزنامههاي محافظه کار لندن ديروز عزادار بودند (باختر امروز ۲۷ مرداد32). دکتر فاطمي و سياست در زندگي سياسي دکتر فاطمي دو دوره نمايندگي مجلس (دوره شانزدهم و هفدهم )معاون پارلماني نخستوزير و سخنگويي دولت (30 ارديبهشت 1330 در دوران نخستوزيري مصدق) و وزير امور خارجه در زمان دولت دکتر مصدق را شاهد هستيم. اما شايد بارزترين کار سياسي دکتر فاطمي را قطع رابطه با انگلستان در زمان وزير امور خارجه بودنش بتوان عنوان کرد. وي در تاريخ 30 مهر ضمن يادداشتي خطاب به سفارت انگليس، تصميم دولت ايران را به قطع رابطه سياسي با دولت انگلستان اعلام کرد و دليل اخذ اين تصميم را خودداري انگلستان از کمک به حل اختلاف فيمابين و حمايت غيرقانوني از شرکت سابق و مداخلات ماموران رسمي آن دولت در ايجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بيان كرد. بدين سان پس از 93 سال روابط دو کشور قطع شد و محمدرضا پهلوي با اين تصميم موافق نبود.( جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و کودتاي 28 مرداد، غلامرضا نجاتي، تهران، انتشار، 1364، ص 356) يکي ديگر از مواردي که بايد در اين بخش به آن اشاره کرد نقش وي در هدايت مردم قبل از کودتاي 28 مرداد و هنگام فرار شاه از ايران است بهطوري که يکي از تاثيرگذارترين سخنرانيهايش را در اجتماع مردم در ميدان بهارستان در 25 مرداد سال 1332 انجام ميدهد. وي در آن اجتماع اينگونه ميگويد: هموطنان عزيز، وضع مزاجي من طوري نيست که بتوانم زياد صحبت کنم. ولي در مقابل احساسات پاک شما، احساسات صميمانه و سرشار شما، چارهاي نداشتم جز اينکه براي عرض تشکر و تعظيم در مقابل احساسات شما پشت ميکروفون قرار گيرم. هموطنان، امروز وظيفه شما حساستر و مشکلتر از هر روزي است. امروز شما بايد نشان بدهيد ملتي هستيد که ميتوانيد روي پاي خود بايستيد و هر مانع، هر چه باشد را از ميان برداريد... هموطنان امروز روزي است که فرد فرد شما سرباز مراقب و بيدار وطن بايد باشيد، امروز شما بايد دست در دست فرزند رشيد وطن، دکتر محمد مصدق بدهيد و براي ايراني نو، ايراني آباد و ايراني دور از تحرکات اجنبي طرح آينده را بريزيد. هموطنان، وظايف سنگين اين دقايق بحراني را فراموش نکنيد و از همين دقيقه که در اينجا هستيد و از آن دقيقهاي که اينجا را ترک ميکنيد، مراقبتر و بيدارتر از هميشه باشيد. خداي ايران بزرگ است. اما با تمام اين سخنرانيها و مردمي که براي طرفداري از دولت درنقاط مختلف کشور گرد آمده بودند 28 مرداد فرا ميرسد و کودتاچيان اوضاع را در دست ميگيرند ومصدق و ياران وي يکي يکي دستگير ميشوند. در اين بين اما دکتر فاطمي بيش از ديگران مورد خشم شاه قرار ميگيرد نه تنها شاه بلکه دولت انگلستان نيز کينهاي شديد از او به دل گرفته بودند بهطوري که چرچيل طي نامه محرمانهاي به تاريخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۳ از شاه ميخواهد حال كه مصدق در كودتا كشته نشده است از اعدام او صرف نظر كند، اما درباره دكتر فاطمي چنين مينويسد: براي فاطمي بهترين جواب اعدام است تا زماني كه اين افراد زنده و در ايران هستند امكان ضدكودتا وجود دارد. دکتر فاطمي بعد از کودتا براي مدتي مخفيانه در نقاط مختلف زندگي ميکند بهطوري که در اين راه افرادي چون سعيد فاطمي (خواهرزاده دکتر فاطمي)، ناصرخان قشقايي،کاظم قطب و دکتر محسني به وي کمک ميکنند اما سر انجام او در منزل دکتر محسني در تاريخ 12 اسفند سال 32 دستگير ميشود.فاطمي پس از يک دادگاه فرمايشي به خاطر اهانت به شاه و قصد براندازي حکومت به اعدام محکوم ميشود. دادگاه وي در اصل يک نمايش مسخره به حساب ميآمد چرا که حکم اعدام وي قبل از دستگيري صادر شده بود. سرانجام او در روز 19 آبانماه 1333به جوخه اعدام سپرده ميشود. آزموده، دادستان ارتش هنگام اجراي مراسم اعدام از دکتر فاطمي ميخواهد که اگر صحبتي دارد بگويد و دکتر فاطمي اينگونه ميگويد: «آقاي آزموده، مرگ بر دو قسم است مرگ در رختخواب ناز، مرگ در راه شرف و افتخار و من خداي را شکر ميکنم که در راه مبارزه با فساد شهيد ميشوم،خداي را شکر ميکنم که با شهادتم در اين راه، دين خود را به ملت ستمديده و استعمار زده ايران ادا کردم.» منبع: تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]