واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت "بولتن" از انجمن صنفی روزنامه نگاران سایت اصولگرای بولتن نیوز نوشت: در جریان حاشیه مراسم سیزده آبان امسال در میان هرج و مرج طلبان، «چهرههای آشنایی» دیده می شدند که به شدت اطرافیان خود را به زد و خورد بیشتر و سر دادن شعارهای تند و تفرقه افکن ترغیب می کردند. از جمله این «چهره های آشنا» برخی دست اندرکاران انجمن صنفی روزنامه نگاران بودند. انجمنی که چند ماه است منحل شده و فعالیتی ندارد.به گزارش خبرنگار بولتن، موضوع سؤال برانگیز در اینجا این است که این افراد در چنین مراسمی چرا تشویق به خشونت و هرج و مرج می کنند؟ آیا همین ها نبودند که شعار می دادند باید از طریق قانون به مسائل و مشکلات رسیدگی کرد؟ و آیا همین ها نبودند که هر اعتراضی از سوی اعضای انجمن در زمان حیات آن را، منتسب به جناح زدگی معترضین می دانستند و خواهان آن بودند که کسی به عملکرد آنها انتقاد نکند؟ حال چرا این افراد قانون را زیر پا می گذارند؟ و چرا خشونت را برای دستیابی به اهداف خود مفید و مناسب تشخیص داده اند؟در این میان هنوز ذهن بسیاری از روزنامه نگاران متوجه این موضوع هست که افراد مذکور در زمان فعالیت خود در انجمن، بارها به سفرهای خارج کشور رفتند و هیچ کس را در جریان این سفرها نگذاشتند و هیچ توضیحی دربارة علت این سفرها و نتایج آنها به انجمن، که سفرهایشان با هزینه آن انجام شده بود، ندادند.نکته مهم دیگر این است که هم اکنون بیشتر اخبار و اطلاعات و تحلیل هایی که در سایت ها و رسانه های بیگانگان درباره رویدادهای ایران منتشر می شود توسط همین افراد و بعضاً با نام خودشان است. یادداشتهای مکرر و طرح موضوعات خاص، شایعه سازی، ایراد تهمت به و تخریب شخصیت مسئولین کشور، مصاحبه با انواع سایت ها و خبرگزاری های بیگانه، و... گوشه ای از فعالیت این افراد در ماه های اخیر بوده است. جالب است که همه این «همکاری های رسانه ای» با رسانه هایی انجام شده که در پی دمیدن بر آتش تفرقه و دشمنی در جامعه ایران بوده اند و ذره ای دلسوزی نسبت به سرنوشت مردم ایران ندارند و بلکه از جیب دشمنان این مرز و بوم ارتزاق می کنند. همین چند روز پیش بود که خبر از تصویب بودجه چند ده میلیون دلاری توسط دولت آمریکا برای مقابله نرم با جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. این بودجه در اختیار پنتاگون قرار گرفت تا با استفاده از آن و از راه های غیرنظامی، و بخصوص از طریق تبلیغات رسانه ای، برنامه براندازی نظام جمهوری اسلامی را دنبال کند. زمانی که ریگان رئیس جمهور آمریکا بود، الکساندر هیگ، از سران برجسته پنتاگون به صراحت گفته بود باید نسل ایرانیان را نابود کرد!اگرچه این آرزوی او دامن خودش را گرفت، اما بی تردید این خواست در پنتاگون همچنان وجود دارد. حال چگونه می توان باور کرد که شبه روزنامه نگارانی که مدعی حمایت از حقوق روزنامه نگاران ایران هستند و خود را دلسوز سرنوشت ایران می دانند، در گفتار و مدعیات خود صادقند؟ آیا همکاری با رسانه هایی که مأموریتی جز نابودی مردم ایران به هر طریق ممکن برای آنها تعریف نشده، از روی دلسوزی است؟ هیچ عقل سالمی نمی پذیرد که به امید بهبود اوضاع جامعه، با دشمن قطعی جامعه همکاری کرد. این شدنی نیست مگر از روی حماقت یا خیانت.این سایت در مطلب دیگری نوشت: کیومرث صابری فومنی، که خدایش بیامرزد، ستونی داشت با عنوان «پس چی شد؟» که در آن وعدههای مسئولین مختلف را زیر ذره بین قرار میداد و یادآور میشد یکی از آن هزاران وعده عملی نشده و با طنز فاخر اما گزندهاش به مخاطبان خود حالی میکرد که مسئولین در قالب گویندگان رادیو و تلویزیون، آن وعدهها را انگار به عنوان خبر و از روی وظیفه در مقابل دوربینها یا از پس میکروفونها برای تماشاگران خواندهاند و بعد از آن دیگر وظیفهای برای خود متصور نیستند.این بیماری حرف زدن و فقط حرف زدن انگار در ما مزمن شده و بدبختانه سابقه تاریخی هم دارد؛ آنچنان که سعدی از دست عالمان بیعمل فریاد میزد «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»!گذشته از این مقدمه چینی، حرف اصلی این یادداشت بی عملی مشهود در انجمن صنفی روزنامه نگاران و خبرنگاران ایران است. این انجمن که در سال گذشته فعالیت خود را در پی بی اعتبار شدن انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران آغاز کرد، روزنامه نگاران را امیدوار نمود که سرانجام از پیله سیاسیکاری که انجمن منحل شده دور فعالیت صنفی تنیده بود خارج شوند و شغل و رفاهشان در چهارچوب قانون تأمین گردد.اکنون نزدیک به هشت ماه از فعالیت این انجمنِ جدید گذشته بدون آن که اثری از این تحول به چشم بخورد و گامی در تأمین اهداف برشمرده در اساسنامه برداشته شده باشد.این در حالی است که گردانندگان انجمن منحل شده همچنان در تب و تقلا هستند تا بلکه از نمد اوضاع جاری و بی عملی انجمن لاحق کلاهی برای خود دست و پا کنند. راستی این بی عملی از چه روست و چرا؟در اواخر شهریور امسال سخنگوي انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: «ناامن بودن شغل خبرنگاران باعث سوءاستفاده از عناصر خبر ميشود. اكثر روزنامهنگاران فعال در بدنه مطبوعات به عنوان حقالتحرير در ازاي گرفتن مبلغي در پايان هر ماه گواهي ارائه ميدهند كه در آن ذكر ميشود كه فرد هيچگونه حق و حقوقي ندارد و چيزي از رسانه خود طلبكار نيست. آيا اين يك فاجعه جدي در عرصه روزنامهنگاري نيست؛ سالهاي جواني و شكوفايي روزنامهنگار در عرصه فعال خبررساني بدون در نظر گرفتن حق بيمه از بين ميرود و اين ظلمي آشكار به نفوس آدميت است.» اکنون باید پرسید انجمن چه کاری برای رفع این ظلم آشکار به عمل آورده است؟ در همان زمان و همین فعال مطبوعاتی وزیر ارشاد دولت دهم را چنین نصیحت کرده بود: «حركت با چراغ خاموش در حوزه امنيت شغلي روزنامهنگاران و نويسندگان مطبوعاتي و رسانهاي بايد از اهم فعاليتهاي وزير ارشاد باشد. آنچه وزير ارشاد را از ساير وزراي كابينه متمايز ميكند ارتباط مستمر، دائم و انعكاس فعاليتهاي وي از طريق اصحاب رسانه است؛ در واقع ويژگي وزير ارشاد از آنجايي بارز ميشود كه او مورد توجه كارگزاران ابزار تبليغات بوده و بايد بتواند در حوزه تخصصي فعاليت رسانه انتظارات اصحاب قلم را برآورده سازد. اميدواريم وزير جديد ارشاد كه تاكنون مصاحبههاي گوناگوني را در عرصه رسانه داشته است با توجه و علاقه، حوزه فعاليت خود را به جاي شعار در عمل بداند زيرا كارنامه كارهاي وي از سوي دستاندركاران عرصه فرهنگي بررسي ميشود و ملاك ارزشيابي فعاليتهاي او در اتمام دوره خواهد شد.» جای این پرسش هست که اگر ما از وزیر ارشاد انتظار داریم به جای شعار، عمل کند، خودمان چرا چنین نمیکنیم؟ مگر ما باور نداریم که «حساسترين موضع پس از 30 سال از انقلاب اسلامي و اغتشاشات اخير به حوزه فرهنگ باز ميگردد»؟ (همان سخنگو در همان زمان این موضوع را به درستی یادآوری کرده بود.)آیا رسالت ما این است که بنشینیم و در این موقع حساس، حوزة فرهنگ و بخصوص حوزة رسانه را در عمل به حال خود رها کنیم؟سخنگوی محترم انجمن جدید در تیرماه امسال به مسئلهای اشاره کرد که خیلی از روزنامه نگاران از شنیدن آن خوشحال شدند زیرا گمانشان بر این بود که دایرة بسته مدیریتی در انجمنِ منحل شده، در این انجمن جدید شکسته شده و هر کس لیاقت و تعهد داشته باشد میدان کار خواهد یافت: «تغيير و تحول در انتخابات جديد انجمن نشانگر مطالبات جديد اعضاي انجمن بوده و تركيب اعضاي هيئت مديره اين دوره نشانگر آن است كه اعضا فارغ از نامآور بودن يا نبودن بايد اين احساس را داشته باشند كه توسط مخاطبان خود مورد قضاوت قرار خواهند گرفت. عضویت در هيئت مديره انجمن روزنامهنگاران مسلمان يك مسئوليت جدي است؛ سؤال اصلي اينجاست كه آيا مردان و زنان كوچك ميتوانند كارهاي بزرگ انجام دهند؟»آیا در مدت فعالیت انجمن، این سؤال، جواب مثبتی دارد؟ آیا «در فضاي پيچيده و سياسي امروز، سلامت، صداقت، تعهد و هوشياري اعضاي هيئت مديره در انتخاب مواضع صحيح و به روز» را شاهد بودهایم؟ کی و چگونه؟متأسفانه انجمن جدید هنوز فاقد مکان مشخص، نظام پاسخگویی روشن، و مهمتر از همه توان اعلام موضع صریح و مستدل و دقیق در قبال اوضاع جاری است. تاکنون که هشت ماه از فعالیت این انجمن گذشته، هنوز روزنامه نگاران به هم که میرسند می پرسند انجمن جدید کجاست؟ عضو بشویم یا نه؟ فایده ای دارد یا این هم مانند همان انجمن قدیم است و باز هم همان مسائل و ...؟دبیر انجمن بود یا شاید سخنگوی انجمن جدید، که در جایی گفته بود چند هفته از وزارت وزیر ارشاد جدید گذشته اما هنوز کار مهمی از ایشان در زمینه رسانه و روزنامه نگاران و خبرنگاران ندیده ایم و از دورة وزارت ایشان فقط 199 هفته باقی ماند که به سرعت سپری خواهد شد و ایشان باید سریعتر عمل کند.به حکم «یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران»، به این دوستان در انجمن جدید باید یادآوری کرد که از دورة شما هم شش ماهی به سرعت برق گذشته و اگر همین طور بی عمل بمانید، تفاوتی با انجمن قبلی نخواهید داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]