تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 27 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درباره آيه «ياد خدا بزرگتر است» ـ : به ياد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و ح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865924052




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرد ناشناس


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مرد ناشناس
مرد ناشناس
زن بیچاره ، مشك آب را بدوش كشیده بود ، و نفس نفس زنان به سوی‏ خانه‏اش می‏رفت . مردی ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش بدوش كشید . كودكان خردسال زن ، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند . در خانه باز شد . كودكان معصوم دیدند مرد ناشناسی همراه مادرشان‏ به خانه آمد ، و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است . مرد ناشناس مشك را به زمین گذاشت و از زن پرسید : " خوب معلوم است كه‏ مردی نداری كه خودت آبكشی می‏كنی ، چطور شده كه بی كس مانده‏ای ؟ "  " شوهرم سرباز بود . علی بن ابیطالب او را به یكی از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد . اكنون منم و چند طفل خردسال "مرد ناشناس بیش از این حرفی نزد . سر را به زیر انداخت و خداحافظی‏ كرد و رفت ، ولی در آن روز آنی از فكر آن زن و بچه‏هایش بیرون نمی‏رفت . شب را نتوانست‏ راحت بخوابد . صبح زود زنبیلی ، برداشت و مقداری آذوقه از گوشت و آرد و خرما ، در آن ریخت و یكسره به طرف خانه دیروزی رفت و در زد. "كیستی ؟ " - همان بنده خدای دیروزی هستم كه ، مشك آب را آوردم ، حالا مقداری‏ غذا برای بچه‏ها آورده‏ام " .  " خدا از تو راضی شود ، و بین ما و علی بن ابیطالب هم خدا خودش‏ حكم كند " . " در بازگشت و مردناشناس داخل خانه شد بعد گفت : " دلم می‏خواهد ثوابی كرده باشم ، اگر اجازه بدهی ، خمیر كردن و پختن نان ، یا نگهداری‏ اطفال را من به عهده بگیرم " .  " بسیار خوب ، ولی من بهتر می‏توانم خمیر درست كنم و نان بپزم ، تو بچه‏ها را نگاه دار ، تا من از پختن نان فارغ شوم " . زن رفت دنبال خمیر كردن . مرد ناشناس فورا مقداری گوشت ، كه خود آورده بود ، كباب كرد و با خرما ، بادست خود به بچه‏ها خورانید . به‏ دهان هر كدام كه لقمه‏ای می‏گذاشت می‏گفت : " فرزندم ! علی بن ابیطالب را حلال كن ، اگر در كار شما كوتاهی‏ كرده است " .
مرد ناشناس
خمیر آماده شد . زن صدا زد : " بنده خدا همان تنور را آتش كن " . مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد . شعله‏های آتش زبانه كشید ، چهره‏ خویش را نزدیك آتش آورد و با خود می‏گفت : " حرارت آتش را بچش ، این است كیفر آن كس كه در كار یتیمان و بیوه زنان كوتاهی می‏كند " . در همین حال بود كه زنی از همسایگان به آن خانه سركشید ، و مرد ناشناس‏ را شناخت . به زن صاحب خانه گفت : " وای به حالت ، این مرد را كه‏ كمك گرفته‏ای نمی‏شناسی ؟ ! این امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است " زن بیچاره جلو آمد و گفت : " ای هزار خجلت و شرمساری از برای من ، من از تو معذرت می‏خواهم " . " نه ، من از تو معذرت می‏خواهم ، كه در كار تو كوتاهی كردم " داستان راستان استاد مطهریتنظیم : بخش کودک و نوجوان*********************************************مطالب مرتبطجایی که فرشته‏ها می آیند و میروند بار خر روی دوش قاطر دریس، مسئولیت حمل می‏کند رسول اکرم و دو حلقه جمعیت بازی پدربزرگ و نوه در ركاب خلیفه بستن زانوی شتر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن