واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دختران مسن و پسران جوان
در چند سال اخير، روند همسريابي و ازدواج جوانان، تغييرات قابل توجهي داشته است كه بالاتر بودن سن زوجه نسبت به زوج در ازدواج يكي از اين موارد است؛ طوري كه در حال حاضر تعداد ازدواجهايي كه سن زوجه، 10سال تا 20سال بيشتر از زوج است، در 3ماهه اول سال 86 ، 1059 مورد بوده كه اين رقم در مدت مشابه سال 87 به 1049 مورد رسيده است. عروسهايي مسنتر از دامادتفاوتهاي زندگيهاي ديروزي و امروزي و شرايط مادي، اجتماعي و روحي و رواني مردمي كه در اين دورهها زندگي ميكنند ، سنتهاي حاكم بر مقوله ازدواج در هريك از اين دورهها را تحت تاثير قرار ميدهد كه ازدواج دختران با پسران كمسن و سالتر از خودشان يا به عبارت ديگر ازدواج پسران با دختراني بزرگتر از خودشان از جمله اين پديدههاي نوظهور در جامعه است كه اگرچه هنوز عموميت پيدا نكرده؛ اما آمارهاي به دست آمده از مراجع قانوني همچون سازمان ثبت احوال، گوياي اين واقعيت است كه طي سالهاي اخير چنين ازدواجهايي هرچند با حركتي آرام؛ اما از روند روبه رشدي در جامعه برخوردار بوده است. امروز كم نيستند دختراني كه در جواني، تب رفتن به دانشگاه و مستقل شدن در آنها داغ بوده و احساس ميكردند ازدواج، مانعي بر سر راه پيشرفتشان است، در نتيجه پيشنهادهاي ازدواج را رد كرده يا جواب منفي ميدادند؛ اما اكنون به سني رسيدهاند كه تنهايي آزارشان ميدهد و مردان كمتري خواهان ازدواج با آنها هستند، درنتيجه اين دختران حاضرند براي خلاص شدن از حرف و حديثهاي اطرافيان و نگاه جامعه، با پسراني كوچكتر از خودشان ازدواج كنند.
وقتي پول حرف اول را ميزندگفتگو با برخي از زوجهايي كه به اين شيوه با يكديگر ازدواج كردهاند ، گوياي اين است كه شرايط مناسب مالي و برخورداري از رفاه اقتصادي دختران يا زنان مطلقه، يكي از مهمترين دلايلي است كه پسران را ترغيب به ازدواج با چنين دختراني ميكند و در واقع موجب ميشود با وجودي كه شرايط سني چنين مرداني، اين امكان را به آنها ميدهد تا با دختراني به مراتب كمسن و سالتر از خودشان نيز ازدواج كنند؛ اما عدم برخورداري از شرايط مالي و شغلي مناسب در پسران موجب ميشود كه بهرغم تمام مشكلات و نگرش منفي خانواده و جامعه به چنين ازدواجهايي تن دهند، اگرچه نميتوان با قاطعيت گفت كه عشق و علاقه در چنين ازدواجهايي جايگاهي ندارد يا هيچگاه عشق و علاقه نميتواند دليل اصلي چنين پيوندهايي باشد؛ اما نبايد تاثير برخورداري از شرايط و امكانات مناسب مالي و اقتصادي در ازدواج پسران با دختراني بزرگتر از خودشان را ناديده گرفت.دقيقا به همين دليل است كه رفاه بالاي مالي، پسران جوان را به سمت زنان مسنتر از خود ميكشاند. زناني كه با مردان كوچكتر از خود ازدواج ميكنند، در حقيقت نهتنها نقش همسر بلكه نقش يك مادر را براي همسر جوان خود ايفا ميكنند و شوهران خود را مانند يك فرزند حمايت و تروخشك ميكنند؛ تنها به اين قيمت كه در مقابل از حمايت روحي و رواني اين مردان به عنوان يك همسر برخوردار شوند؛ اين در حالي است كه به دليل سابقه فرهنگي و كليشههاي سنتي در مورد اين نوع ازدواجها، گاهي زنان مجبور به تحمل فشارها، مشكلات ريز و درشت، حرف و حديثها و گوشه و كنايههاي اطرافيان و دوستان شده و به دليل نوع ازدواجشان مورد اتهام و حتي تمسخر قرار ميگيرند. البته پسران نيز به عنوان روي ديگر سكه اين نوع ازدواجها، طي سالهاي آينده، مشكلات كوچك و بزرگ اين نوع ازدواجها را در كنار همسران خود تجربه ميكنند. طرد شدن از خانوادههرچند در چنين ازدواجهايي، پسران به عنوان يك طرف اين رابطه به اين پيوند زناشويي با هر هدف و بهانهاي رضايت دارند؛ اما در اين ميان بسياري از خانوادهها با اين شيوه همسرگزيني فرزندانشان مخالفت كرده و در اكثر موارد اين مخالفتها تا جايي پيش ميرود كه پسرشان را از خانواده طرد ميكنند و اين قطع چندساله روابط در نتيجه شكافي عميق ميان خانوادهها به وجود ميآورد. اگرچه نبايد و نميتوان از برخي عواقب و پيامدهاي چنين ازدواجهايي غافل شد، از جمله در سالهايي نهچندان دورتر از آغاز زندگي مشترك اين زوجين وقتي مرد جوان در آستانه سي و چند سالگي، خود را در مقابل همسري كه بيش از 10 سال از او بزرگتر است، ميبيند، سرخوردگي شايد كمترين حس ناخوشايندي باشد كه سراغ اين دسته از مردان ميآيد. وقتي در جمع دوستان و همكاران يا حتي هنگامي كه در خيابان كنار همسرشان قدم ميزنند، همه فكر ميكنند كه اين زن مادرش است، نه همسرش!البته ازدواج پسران با زنان بزرگتر از خود، جامعه را در برابر بحران جديدي قرار خواهد داد و آن محدود شدن فرصت ازدواج براي دختراني است كه در سن ازدواج قرار دارند. اگرچه ممكن است در ساختار ذهني ما، چنين ازدواجهايي، كاري خطا به نظر برسد و تصور عموم بر اين باشد كه احتمال عدم تفاهم و سازگاري و بروز اختلافات شديد خانوادگي طي چند سال آغازين زندگي مشترك بوضوح خود را نشان خواهد داد؛ اما واقعيت اين است كه نميتوان در اين زمينه نظر قطعي صادر كرد؛ چراكه اين امر پديدهاي جديد است و هنوز به حدي در جامعه جا نيفتاده كه بحرانساز شود.و ممکن است در اين نوع ازدواج ها هم موفقيتي حاصل شود اما در هر صورت نوعي هنجار شکني است. بزرگتر بودن زن، يكي از دلايل طلاقدكتر امانالله قرائيمقدم در حالي كه به دختران و پسران جوان توصيه ميكند، در حد امكان از اينگونه ازدواجها خودداري كنيد و به ازدواجهايي متناسبتر بينديشيد، در واقع اين تفاوت سني را امتيازي منفي در زندگي مشترك زوجين ميداند؛ زيرا تحقيقات 34 ساله اين جامعهشناس و همكاران وي درباره بيش از 2000 پرونده طلاق، بيانگر اين امر است كه يكي از مهمترين دلايل طلاق در ميان زوجين، بروز همين تفاوت سني است؛ يعني بزرگتر بودن زن از مرد؛ زيرا اين پديده چه از نظر فرهنگي و چه از نظر اجتماعي در جامعه ما پذيرفته شده نيست. وي تاكيد ميكند: در حالي كه فرهنگ سنتي ايران ميگويد بزرگتر بودن مرد در ازدواج يك ارزش است، بنابراين چنين به نظر ميرسد كه اگر اين ازدواجها محكم نباشد، در مدت كوتاهي با شكست مواجه ميشود.اين كه عرفشكنيهاي سني در ازدواج بويژه از اين منظر كه مردان از زنان كوچكتر باشند ، آيا ميتواند به يك بحران نگرانكننده تبديل شود؟ اين كه آيا چنين ازدواجهايي موانع ازدواج بر سر راه دختران و پسران مجرد را برطرف ميكند؟ آيا افزايش تمايل پسران مجرد به ازدواج با دختران يا زنان مجرد يا مطلقه سن بالا، راه ازدواج را براي دسته ديگري از دختران در آستانه ازدواج كه در گروه سني خود به دنبال همسر مناسبي ميگردند، ميبندد؟ اين پرسشها و هزاران اما و اگر ديگر احتمالهايي است كه هنوز از نگاه كارشناسان و صاحبنظران از حد يك فرضيه به مرحله اثبات قطعي نرسيده؛ اما واقعيت اين است كه نميتوان و نبايد از بحث تفاوت سني كه به عنوان يكي از فاكتورهاي اصلي در ازدواجهاي ناهمسان همواره از سوي كارشناسان و مشاوران خانواده روي آن تاكيد شده و ميتواند زمينه بروز اختلاف خانوادگي و در نهايت طلاق و فروپاشي زندگيهاي مشترك را فراهم كند، غافل شد. برگرفته از جام جم آنلاين - با تغييرتنظيم براي تبيان :داوودي :به آرامي به عنوان يک مد!مسابقه اي براي ولخرجي دير اومدن زود مي خوان برن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]