واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عرفان نخبگان
1- عرفان خردگرادر عرفان نبوی عقل پا به پای شهود و دل حضور دارد و حد و قلمرو خویش را میشناسد؛ زیرا اساساً انبیا مبعوث نشدهاند مگر برای اینكه عقل را كامل نمایند و چیزی با فضیلتتر از عقل نیست: «ولا بعث الله نبیاً و لا رسولاًحتی یستكمل العقل و یكون عقله افضل من عقول جمیع امته؛ خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نكرد و رسولی را نفرستاد مگر اینكه عقل و اندیشهاش را كامل كرد و خرد و اندیشه او از عقل و خرد همه امّتش برتر است». (كلینی، پیشین، ج 1، ص 11). و عقل، قبل، هنگام و بعد از سلوك عرفانی حضور وظهور دارد و حكمتهای عقلی در مقایسه با معارف ذوقی و عرفانی چون منطق در مقابل علوم عقلی و نظری است. ملاصدرا شیرازی در حكمت متعالیه مینویسد: «اعلم ان العقل میزان صحیح و احكامه یقینیة لا كذب فیها و هو عادل لا یتصور منه جور؛ بدان كه عقل، ملاك صحیح است و احكامش یقینی و صادق است و عادلی است كه ظلم نمیكند». (ملاصدرا، اسفار، ج2، ص323). ابن تركه نیز در تمهید القواعد چنین مینویسد: «انا لا نسلم ان العقل لا یدرك تلك المكاشفات و المدركات التی فی الطور الاعلی الذی هوفوق العقل اصلاً، نعم ان من الاشیاء الخفّیة ما لا یصل الیه العقل بذاته بل انّما یصل الیه و یدرك باستعانة قوة اخری هی اشرف منه لكن بعد الوصول یدركه العقل مثل سائرمدركاته، كما فی المدركات الجزئیة فانه فی استحصالها یحتاج الی قوة اخری لكنها انزل واخس منه وبعد الوصول یدركها مثل سائر مدركاته علی السواء. و اما الاشیاء الباقیة فكما یدرك و یوصل الیها بتلك القوة یدرك ایضاً بالعقل و یوصل به الیها» (حسنزاده عاملی، تصحیح و تعلیق تمهید القواعد، ص 219). پس عقل قدرت درك مدركات و مكاشفات عرفانی را دارد اما برخی از حقایق مخفی را به كمك قوه دیگری كه برتر از آن است درك مینماید. چنانكه عقل سلیم در مدركات جزئی به طور مستقیم وارد نمیشود بلكه به وسیله قوه دیگری به نام حس كه مرتبهاش پایینتر از آن است درك میكند. و درك معارف شهودی توسط عقل پس از وصول است، چنانكه معارف حسی را نیز پس از وصول ادراك مینماید، اما معارف شهودی را با قوه فراتر و معارف حسی را باقوه فروتر. البته راز و رمز وقوع مكاشفات و مشاهدات، «طهارت مراتب وجود انسان» و اعتدال مزاج جسمانی و روحانی است و «روح مجرد» در «تجرد روح» عقل ناب و خرد ناب ایجاد كرده و بحاریر معرفت اسلامی در نحاریر دانش و حكمت الهی، منزلت عقل عرفانی و عرفان عقلانی را مبرهن و مدلّل كرده است. (ر.ك: ملاصدرا، پیشین، اسفار، ج 9، ص337ـ234، فتوحات مكیه، باب 381، مجموعه شیخ اشراق، ج 2، ص 216).بدان كه عقل، ملاك صحیح است و احكامش یقینی و صادق است و عادلی است كه ظلم نمیكند.ابن عمر نقل میكند كه پس از تلاوت آیه «لیَبْلُوَكُمْ اَیُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً» از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدم: ما معنی ذلك یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؟ قال: لیبلوكم احسن عقلاً، ثم قال: و احسنكم عن محارم الله و اعملكم بطاعه الله» (طباطبایی، پیشین، ج 10، ص 185). یعنی عقل و خرد، كلید كمال و كرامت و میزان احسن عمل است كه با حسن فاعلی و فعلی تحقق مییابد. از این رو ریاضت، عشق و محبت، كشف وشهود، كرامات اولیا و عرفا و... باید در ترازوی خرد، آن هم خرد ایمانی و عقل وحیانی، سنجیده شود تا صحت و سقم وصدق و كذب آنها شناخته شده و میزان قرب و بعد الهی اعمال با عقل و فرزانگی توزین و تحلیل گردد.
حال اگر شخص مدعی سلوك، اخلاق و ادب را رعایت نكرده و به بدیهیات آموزههای دینی و اسلامی عمل نمیكند و اهل هزلهگویی، بذلهگویی و هرزهخواری است، آیا عقل اجازه میدهد او را سالك نامیده و یا معلم سلوكی قرار دهیم؟ آیا عقل میگوید كسانی كه به ابتداییترین دستورهای شریعت محمدی9 مانند حرمت كسب روزی و مال نامشروع، غیبت، تهمت، ترور شخصیت دیگران، سخنچینی، تكبر، افترا و بهتان، ملامت و عیب جویی، تضییع حقوق دیگران و... بیاعتنا بوده و به بهانه سرّمندی شریعت و حكمتمداری اعمال سلوكی، از زیربار مسئولیتهای شرعی شانه خالی مینمایند، آنها را قدح وذم نماییم یا مدح وستایش؟! آیا عرفانی كه انسان را از جامعه، سیاست، رابطه با مردم، كارگشایی و خدمت و... باز میدارد و تنبلی، خوش باشی پنهان، جامعه گریزی و... را ترویج میكند عرفان درست و جامع است یا عرفان تهی شده از حقایق؟ مگر ره آورد حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم كه معجزه جاودانه نبوی است، یعنی قرآن كریم، جهاد و اجتهاد، خلوت وجلوت، درون و برون، درد خدا و خلق، حماسه ومعرفت، عبادت و خدمت و... را ترویج نمیكند؟ مگر سیره علمی و عملی پیامبر اكرم9 همه عرفان و سلوك حقیقی نبود؟ پس چرا عدهای كژاندیشانه و جمود باورانه و تحجرگرایانه یك بعد را گرفته وابعاد دیگر عرفان ناب اسلامی را رها كرده اند؟ یا معنویت را قربانی اجتماع و یا جامعه را فدای معنویت كرده و هرگز آن دو را با هم ندیدهاند؟ آیا چنین عرفانی خردگرایانه و عقلانیت مدار است؟عرفان محمدی صلی الله علیه و آله و سلم سراسر معرفت و محبت، شوق و حركت، بندگی و مسئولیت پذیری، جهاد و ولایت، ایثار و نثار، حماسه و همت، ثبات و استقامت، و خون و خدمت است. عرفان نبوی سرخ و سبز یا سرخ سبز است و عرفان انزوا وعزلت و عرفانگریز از خدمت و سیاست نیست. در عرفان ناب نبوی مهم «قیام لله» و تحصیل «رضوان الله اكبر» است و همیشه وهمه جا عرفان بر بنیاد عقل و عقل بر محور عرفان دور میزند و هرگز عقل و عشق، برهان و عرفان، ایمان و ایقان، علم وایمان، معرفت و محبت، عقلانیت و عبودیت، و عرفان و عدالت، از هم جدایی ندارند. نوشته: سلطانی - گروه دین و اندیشه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]