تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838153850
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: واقعهای که مبدا تاریخ اسلام شد
با پیشرفت سریع اسلام در شهر مدینه، مقدمات هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان مكه به آن شهر فراهم شد. زیرا مشركین مكه روز به روز دایره فشار و شكنجه را به مسلمانان تنگتر كرده و آنها را بیشتر مىآزردند تا جایى كه به گفته مورخین بعضى را از دین خارج كردند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز در مشكل عجیبى گرفتار شده بود از طرفى حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه، دو پشتیبان و حامى داخلى و خارجى خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبت به آن حضرت بى باكتر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر، دیدن و شنیدن این مناظر رقتبارى را كه مشركین نسبت به پیروانش انجام مىدادند طاقتش را كم كرده و از جانب خداى تعالى نیز مامور به تحمل و صبر مىبود. نفوذ اسلام در شهر مدینه فرج و گشایش بزرگى براى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان بود و پیغمبر خدا به مسلمانان دستور داد هر یك از شما كه تحمل آزار اینان را ندارد به نزد برادران خود كه در شهر مدینه هستند، برود. نخستین مهاجر پس از این دستور نخستین خانوادهاى كه عازم هجرت به شهر مدینه گردیدند، ابوسلمه بود كه از آزار مشركین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یك بار به حبشه هجرت كرده بود. پس از این رخصت همسرش امسلمه را(كه بعدها به همسرى رسول خدا درآمد) با فرزندش سلمه برداشت تا به سمت مدینه حركت كند. قبیله ام سلمه - یعنى بنى مغیره - همین كه از ماجرا با خبر شدند سر راه ابوسلمه آمده و گفتند: ما نمىگذاریم امسلمه را با خود ببرى و ابوسلمه هر چه كرد نتوانست آنها را قانع كند و همسرش را همراه ببرد و سرانجام ناچار شد امسلمه را با فرزندش سلمه نزد آنها گذارده و خود به تنهایى از مكه خارج شود. مسلمانان به طور انفرادى و دسته دسته مهاجرت به یثرب را آغاز كردند و البته این مهاجرتها نیز غالبا در خفا و پنهانى انجام مىشد و اگر مشركین مطلع مىشدند كه فردى یا خانوادهاى قصد مهاجرت دارند از رفتن آنها جلوگیرى مىكردند و حتى گاهى به دنبال آنان تا مدینه مىآمدند و با حیله و نیرنگ آنها را به مكه باز مىگردانند.از آن سو قبیله ابوسلمه - یعنى بنى عبدالاسد - وقتى شنیدند فرزند ابوسلمه در قبیله بنى مغیره است پیش آنها آمده گفتند: ما نمىگذاریم فرزندى كه به ما منتسب است در میان شما بماند و پس از كشمكش زیادى كه كردند دست سلمه را گرفته و به همراه خود بردند. امسلمه نقل كرده: كه این ماجرا نزدیك به یك سال طول كشید و در طول این مدت كار روزانه من این بود كه هر روز صبح از خانه بیرون مىآمدم و در محله ابطح مىنشستم و تا غروب در فراق شوهر و فرزندم گریه مىكردم تا روزى یكى از عموزادگانم از آنجا گذشت و چون وضع رقتبار مرا مشاهده كرد پیش بنى مغیره رفت و به آنها گفت: این چه رفتار ناهنجارى است؟ چرا این زن بیچاره را آزاد نمىكنید، شما كه میان او و شوهر و فرزندش جدایى انداختهاید؟ اعتراض او سبب شد تا مرا رها كرده گفتند: اگر مىخواهى پیش شوهرت بروى آزادى! بنى عبدالاسد نیز با اطلاع از این جریان سلمه را به من برگرداندند، و من هم سلمه را برداشته با شترى كه داشتم تنها به سوى مدینه حركت كردم . به ترتیبى كه گفته شد مسلمانان به طور انفرادى و دسته دسته مهاجرت به یثرب را آغاز كردند و البته این مهاجرتها نیز غالبا در خفا و پنهانى انجام مىشد و اگر مشركین مطلع مىشدند كه فردى یا خانوادهاى قصد مهاجرت دارند از رفتن آنها جلوگیرى مىكردند و حتى گاهى به دنبال آنان تا مدینه مىآمدند و با حیله و نیرنگ آنها را به مكه باز مىگردانند، چنانكه ابن هشام در اینجا نقل مىكند كه عیاش بن ابى ربیعه به همراه عمر به مدینه آمد و چون ابوجهل و حارث بن هشام كه از نزدیكان او بودند از مهاجرت او مطلع شدند، به تعقیب او از مكه آمدند و براى این كه او را حاضر به بازگشت كنند به او گفتند: مادرت از هجرت تو سخت پریشان و ناراحت شده تا جایى كه نذر كرده است تا تو را نبیند سرش را شانه نزند و زیر سقف و سایه نرود؟ عیاش دلش به حال مادر سوخت و آماده بازگشت شد و با این كه عمر به او گفت: اینان مىخواهند تو را گول بزنند و حیلهاى است كه براى بازگرداندن تو طرح كردهاند ولى عیاش قانع نشد و به همراه آن دو از مدینه بیرون آمد و هنوز چندان از شهر دور نشده بودند كه آن دو، عیاش را سرگرم ساخته و بر وى حمله كردند و دستگیرش نموده با دستهاى بسته وارد مكهاش ساختند و در جایى او را زندانى كرده و تحت شكنجه و آزارش قرار دادند تا این كه مجددا وسیلهاى فراهم شد و او به مدینه آمد. مصادره اموال روز به روز بر تعداد مهاجرین افزوده مىشد و تدریجا مكه از مسلمانان خالى مىگردید. مشركین با خطر تازهاى مواجه شده بودند كه پیشبینى آن را نمىكردند زیرا تا به آن روز فكر مىكردند با شكنجه و تهدید و اذیت و آزار مىتوان جلوى پیشرفت اسلام را گرفت، اما با گذشت زمان دیدند كه این شكنجه و آزارها و شدت عملها نتوانست جلوى تبلیغات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را بگیرد. روز به روز بر تعداد مهاجرین افزوده مىشد و تدریجا مكه از مسلمانان خالى مىگردید. مشركین با خطر تازهاى مواجه شده بودند كه پیشبینى آن را نمىكردند زیرا تا به آن روز فكر مىكردند با شكنجه و تهدید و اذیت و آزار مىتوان جلوى پیشرفت اسلام را گرفت، اما با گذشت زمان دیدند كه این شكنجه و آزارها و شدت عملها نتوانست جلوى تبلیغات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را بگیرد. در آغاز مهاجرت، افراد تازه مسلمان نیز خطرى احساس نمىكردند اما وقتى كه دیدند مسلمانان پناهگاه تازهاى پیدا كرده و شهر مدینه آغوش خود را براى استقبال اینان باز نموده با پیشرفت سریعى كه اسلام در خود آن شهر و میان مردم آنجا داشته است، چیزى نخواهد گذشت كه حمله انتقامى مسلمانان از همانجا شروع خواهد شد و با نیرو گرفتن آنها و پیوند مهاجر و انصار در شهر مدینه پاسخ آن همه اهانتها و قتل و آزارها را خواهند داد، از این رو به فكر مصادره اموال مسلمانان افتاده و خواستند از این راه جلوى هجرت آنان را بگیرند و آنها را از هر سو تحت فشار و شكنجه قرار دهند. مثلا درباره صهیب مىنویسند: وى مردى بود كه او را در روم به اسارت گرفته و به مكه آورده بودند و در مكه به دست شخصى به نام عبدالله بن جدعان آزاد گردید، این مرد در همان سالهاى اول بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دین اسلام گروید و جزء پیروان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گردید، و شغل او تجارت و سوداگرى بود و از این راه مال فراوانى به دست آورد، مشركین مكه او را هر روز به نوعى اذیت و آزار مىكردند تا جایى كه صهیب ناچار شد دست از كار و كسب خود بكشد و مانند مسلمانان دیگر به مدینه مهاجرت كند و در صدد برآمد تا مالى را كه سالها تدریجا به دست آورده با خود به مدینه ببرد. هنگامى كه مشركین خبر شدند وى مىخواهد به مدینه برود سر راهش را گرفته گفتند: وقتى تو به این شهر آمدى مردى فقیر و بینوا بودى و این ثروت را در این شهر به دست آورده و اندوختهاى و ما نمىگذاریم این مال را از این شهر بیرون ببرى. صهیب گفت: اگر از مال خود صرفنظر كنم رهایم مىكنید؟ گفتند: آرى! صهیب گفت: من هم آنچه دارم همه را به شما واگذار كردم. و بدین ترتیب خود را از دست مشركین رها ساخته و به مدینه آمد. و یا درباره قبیله بنى جحش مىنویسند كه آنها هنگامى كه خواستند به برادران مسلمانان خود بپیوندند همه افراد خانواده و اثاثیه منزل را هم همراه خود بردند و خانههاى خود را قفل كردند به امید آن كه روزى بدانجا بازگشته و یا اگر نیازمند شدند آنها را فروخته و در شهر مدینه یا جاى دیگرى به جاى آنها خانه و سكنایى بخرند. اما ابوسفیان - یكى از بزرگان مكه و رئیس بنىامیه - وقتى از ماجرا خبردار شد با این كه با بنى جحش همپیمان و همسوگند بود خانههاى آنها را تصاحب كرده و به عمرو بن علقمه - یكى دیگر از سركردگان مكه - فروخت و پول آن را نیز براى خود ضبط كرد. این خبر كه به گوش عبدالله بن جحش - بزرگ بنى جحش - رسید متاثر شده نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و شكوه حال خود به او كرد و حضرت به او اطمینان داد كه خداى تعالى در بهشت به جاى آنها خانههایى به بنى جحش عطا فرماید و او راضى شده بازگشت. این سختگیریها و شدت عملها بیشتر به خاطر آن بود كه به قول معروف زهر چشمى از دیگران بگیرند و به آنها بفهمانند در صورت مهاجرت به مدینه با چنین عكسالعملها و واكنشهایى مواجه خواهند شد، وگرنه امثال ابوسفیان با آن همه ثروت و مستغلاتى كه داشتند به اینگونه اموال و درآمدهایى كه باعث ننگ و عار خود و دودمانشان مىگردید، احتیاجى نداشتند. اما این سختگیریها نیز كوچكترین تزلزلى در اراده مسلمانان ایجاد نكرد و نتوانست جلوى هجرت آنها را بگیرد، از این رو مشركین خود را براى تصمیمى قاطعتر و سختتر آماده كردند و به فكر نابودى رهبر این نهضت مقدس یعنى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) افتاده و با تمام مشكلات و خطرهایى كه این راه داشت ناچار به انتخاب آن شدند. و شاید ترس و بیمشان بیشتر براى این بود كه ترسیدند خود محمد(صلی الله علیه و آله) نیز به آنها ملحق شود و تحت رهبرى و لواى او به مكه بتازند و تمام مظاهر بت پرستى و سیادت آنها را از میان ببرد. که برای این تصمیم جریانات دارالندوه به وقوع پیوست و قضیه لیلة المبیت که حضرت علی (علیهالسلام) در بستر رسول خدا خوابید تا بدینوسیله حضرت از مدینه هجرت کند. قریش آن شب را تا به صبح پشت دیوار خانه پاس دادند(یعنی شب لیلة المبیت) و از آنجا كه نمىتوانستند آسوده بنشینند و كینه و عداوتشان با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مانند آتشى از درونشان شعله مىكشید گاه گاهى سنگ روى بستر پیغمبر مىانداختند و حضرت على(علیه السلام) آن سنگها را بر سر و صورت و سینه خریدارى مىكرد اما حركتى كه موجب تردید آنها شود و یا بفهمند كه دیگرى به جاى محمد(صلی الله علیه و آله) خوابیده است نمىكرد. مشركین قریش چه كردند؟ قریش آن شب را تا به صبح پشت دیوار خانه پاس دادند(یعنی شب لیلة المبیت) و از آنجا كه نمىتوانستند آسوده بنشینند و كینه و عداوتشان با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مانند آتشى از درونشان شعله مىكشید گاه گاهى سنگ روى بستر پیغمبر مىانداختند و حضرت على(علیه السلام) آن سنگها را بر سر و صورت و سینه خریدارى مىكرد اما حركتى كه موجب تردید آنها شود و یا بفهمند كه دیگرى به جاى محمد(صلی الله علیه و آله) خوابیده است نمىكرد. گاه گاهى هم براى این كه شب را بگذرانند با هم گفتگو مىكردند و چون كار محمد(صلی الله علیه و آله) را پایان یافته مىدانستند زبان به تمسخر و استهزا گشوده و گفتههاى او را به صورت مسخره بازگو مىنمودند، ابوجهل گفت: محمد خیال مىكند اگر شما پیروى او را بكنید سلطنت بر عرب و عجم را به دست خواهید آورد، و بعد هم كه مردید دوباره زنده خواهید شد و باغهایى مانند باغهاى اردن(و شام) به شما خواهند داد ولى اگر از او پیروى نكردید كشته خواهید شد و وقتى شما را زنده مىكنند آتشى برایتان برپا خواهند كرد كه در آن بسوزید! و شاید دیگران هم در تایید گفتار او سخنانى گفتند و به هر ترتیبى بود شب را سپرى كردند و همین كه صبح شد و براى حمله به خانه ریختند ناگهان على بن ابیطالب را دیدند كه از میان بستر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیرون آمد و از جا برخاست، و بر روى آنها فریاد زد و گفت: چه خبر است؟ مشركین به جاى خود خشك شده با كمال تعجب پرسیدند: محمد كجاست؟ على فرمود: مگر مرا به نگهبانى او گماشته بودید؟مگر شما او را به بیرون كردن از شهر تهدید نكردید؟ او هم با پاى خود از شهر شما بیرون رفت. اینان كه در برابر عملى انجام شده و كارى از دست رفته قرار گرفته بودند ابتدا ابولهب را به باد كتك گرفته به او گفتند: تو بودى كه ما را فریب دادى و مانع شدى تا ما سر شب كار را یكسره كنیم سپس با سرعت به این طرف و آن طرف و كوه و درههاى مكه به جستجوى محمد رفتند. و در پارهاى از روایات آمده كه در میان قریش مردى بود ملقب به «ابو كرز» كه از قبیله خزاعه بود و در شناختن رد پاى افراد مهارتى بسزا داشت از این رو چند نفر به دنبال او رفته و از وى خواستند رد پاى محمد را بیابد. ابو كرز اثر قدمهاى رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را از در خانه آن حضرت نشان داد و به دنبال آن همچنان پیش رفتند تا جایى كه ابوبكر به آن حضرت ملحق شده بود(5) گفت: در اینجا ابى قحافه یا پسرش نیز به او ملحق شده! اینان به دنبال جاى پاها، همچنان تا در غار پیش آمدند. در غار ثور از آن سو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ابوبكر در غار آرمیده و از شكافى كه وارد شده بودند بیابان و صحرا را مىنگریستند و خداى تعالى براى گم شدن رد پاى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عنكبوتى را مامور كرده بود تا بر در غار تار بتند، و كبكهایى را فرستاد تا آنجا تخم بگذارند و به هر ترتیبى بود وقتى مشركین به در غار رسیدند، ابو كرز نگاه كرد دید رد پاها قطع شده از این رو همان جا ایستاد و گفت: محمد و همراهش از اینجا نگذشته و داخل این غار هم نشدهاند زیرا اگر به درون آن رفته بودند این تارها پاره مىشد و این تخم كبكها مىشكست، دیگر نمىدانم در اینجا یا به زمین فرو رفتهاند و یا به آسمان صعود كردهاند! مشركین دوباره در بیابان پراكنده شدند و هر كدام براى پیدا كردن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به سویى رفتند و برخى در حوالى غار به جستجو پرداختند. اینجا بود كه ابوبكر ترسید و مضطرب شد و چنانكه خداى تعالى در سوره توبه(آیه 39) فرموده است: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) براى اطمینان خاطرش بدو فرمود: «لا تحزن ان الله معنا...»؛ محزون مباش كه خدا با ماست . محمد و همراهش از اینجا نگذشته و داخل این غار هم نشدهاند زیرا اگر به درون آن رفته بودند این تارها پاره مىشد و این تخم كبكها مىشكست، دیگر نمىدانم در اینجا یا به زمین فرو رفتهاند و یا به آسمان صعود كردهاند!بارى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سه روز همچنان در غار بود و در این مدت چند نفر بودند كه از محل اختفاى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مطلع بودند و براى آن حضرت و ابوبكر غذا مىآوردند و اخبار مكه را به اطلاع آن حضرت مىرساندند، یكى حضرت على(علیه السلام) بود كه مطابق چند حدیث هر روزه بدانجا مىآمد و سه شتر و راهنما به منظور هجرت به مدینه براى آن حضرت و ابوبكر و غلام او تهیه كرد و دیگرى غلام ابوبكر عامر بن فهیره بود، چنانكه در پارهاى از تواریخ آمده است. راه امن شد سه روز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در غار ماند و در این سه روز مشركین قریش جاهایى را كه احتمال مىدادند پیغمبر خدا بدانجا رفته باشد زیر پا گذاردند و چون اثرى از آن حضرت نیافتند تدریجا مایوس شده و موقتا از جستجو و تفحص منصرف شدند اما جایزه بسیار بزرگى براى كسى كه محمد را بیابد تعیین كردند و آن جایزه «صد شتر» بود و راستى هم براى اعراب آن زمان كه همه ثروت و سرمایهشان در شتر خلاصه مىشد، جایزه بسیار بزرگى بود. یاس مشركین از یافتن محمد(صلی الله علیه و آله) سبب شد كه راهها امن شود و پیغمبر خدا طبق طرح قبلى بتواند از غار بیرون آمده و به سوى مدینه حركت كند. براى این كار به دو چیز احتیاج داشتند یكى مركب و دیگرى راهنما، كه آنها را حتى المقدور از بى راهه ببرد، مطابق آنچه سیوطى در كتاب درالمنثور از ابن مردویه و دیگران نقل كرده، حضرت على (علیهالسلام) این كارها را انجام داد و سه شتر براى آنها خریدارى كرده و راهنمایی نیز براى ایشان اجیر كرد و روز سوم آنها را بر در غار آورد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بدین ترتیب به سوى مدینه حركت كرد، و مطابق نقل ابن هشام و دیگران ابوبكر قبلا سه شتر براى انجام این منظور آماده كرده بود و شخصى را هم به نام عبدالله بن ارقط (یا اریقط) - كه خود از مشركین بود اما بدان وسیله خواستند مورد سوء ظن قرار نگیرند - اجیر كردند، و اسماء دختر ابوبكر نیز براى ایشان آذوقه آورد. اما همگى اینان با مختصر اختلافى نوشتهاند: هنگامى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواست حركت كند ابوبكر یا عبدالله ابن ارقط شتر را پیش آوردند كه آن حضرت سوار شود ولى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از سوار شدن خوددارى كرد و فرمود شترى را كه از آن من نیست سوار نمىشوم و سرانجام پس از مذاكره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن شتر را از ابوبكر خریدارى كرد و آنگاه سوار آن شد و به راه افتادند. برگرفته از کتاب زندگانى حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ، رسولى محلاتى گروه دین و اندیشه تبیان، تلخیص و ویرایش، مهری هدهدی .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]
صفحات پیشنهادی
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد-واقعهای که مبدا تاریخ اسلام شدبا پیشرفت سریع اسلام در شهر مدینه، مقدمات هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان مكه به آن شهر ...
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد-واقعهای که مبدا تاریخ اسلام شدبا پیشرفت سریع اسلام در شهر مدینه، مقدمات هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان مكه به آن شهر ...
فردى که مانع پیشرفت شما
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد با پیشرفت سریع اسلام در شهر مدینه، مقدمات هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ... چرا این زن بیچاره را آزاد نمىكنید، شما كه میان او و ...
واقعه ای که مبدا تاریخ اسلام شد با پیشرفت سریع اسلام در شهر مدینه، مقدمات هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ... چرا این زن بیچاره را آزاد نمىكنید، شما كه میان او و ...
دانستنی های كودكان
شاید برای شما هم چنین پرسشی پیش آمده باشد. پس مطالب زیر را همراه با علی و پدرش بخوانید: مبادی تاریخ مردم جهان منظور از مبدأ تاریخ، زمان وقوع حادثه ای است که ملتی آن ...
شاید برای شما هم چنین پرسشی پیش آمده باشد. پس مطالب زیر را همراه با علی و پدرش بخوانید: مبادی تاریخ مردم جهان منظور از مبدأ تاریخ، زمان وقوع حادثه ای است که ملتی آن ...
غدیر خم و سقیفه بنی ساعده(1)
غدیر خم و سقیفه بنی ساعدهمقدّمهدر تاریخ صدر اسلام دو حادثه مهم رخ داده است که در ... وآله)) بوده اند;6 هر دو واقعه، مبدأ پیدایش دسته بندی مذهبی بعدی در اسلام و پیدایش دو ... خلافت و براساس رقابت قبیله ای صورت گرفت (غدیر در حضور پیامبر واقع شد، اما ...
غدیر خم و سقیفه بنی ساعدهمقدّمهدر تاریخ صدر اسلام دو حادثه مهم رخ داده است که در ... وآله)) بوده اند;6 هر دو واقعه، مبدأ پیدایش دسته بندی مذهبی بعدی در اسلام و پیدایش دو ... خلافت و براساس رقابت قبیله ای صورت گرفت (غدیر در حضور پیامبر واقع شد، اما ...
عاشوراتولد دوباره تاریخ
عاشورا نه یك حادثه كه یك فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب كه نقش حیاتى را .... حسینبنعلی (ع) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه ای که ... ظلم از صفحه جان آدمیخارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد.
عاشورا نه یك حادثه كه یك فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب كه نقش حیاتى را .... حسینبنعلی (ع) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه ای که ... ظلم از صفحه جان آدمیخارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد.
بازخوانی واقعه حج خونین و شهادت زائران خانه خدا به دستور آمریکا
بازخوانی واقعه حج خونین و شهادت زائران خانه خدا به دستور آمریکا-حضرت امام(ره) در بـیان ... اسلام راستین واسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حـکـومت سرسپردگان م. ... از این رو بازکاوی این واقعه تاریخی که به دلایل مختلف سیاسی، کمتر بدان پرداخته شده ... آنان لحظه ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بی ...
بازخوانی واقعه حج خونین و شهادت زائران خانه خدا به دستور آمریکا-حضرت امام(ره) در بـیان ... اسلام راستین واسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حـکـومت سرسپردگان م. ... از این رو بازکاوی این واقعه تاریخی که به دلایل مختلف سیاسی، کمتر بدان پرداخته شده ... آنان لحظه ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بی ...
تاریخ شمسی عاشورا
تاریخ شمسی عاشورا نويسنده:علی زمانی قمشه ای چکیده تاریخ رسمی اسلام، بر پایه ... اما از دیرباز، تاریخ ایران زمین بر میزان گردش خورشید پایه گذاری شده است. .... غیر از این، شواهد دیگری نیز در تاریخ موجود است که همگی بر صحت تطبیق مبدأ تاریخ .... و هم این بنده چند واقعه را از آن سنوات که مورخان معین کردند چند شنبه بود حساب کردم، ...
تاریخ شمسی عاشورا نويسنده:علی زمانی قمشه ای چکیده تاریخ رسمی اسلام، بر پایه ... اما از دیرباز، تاریخ ایران زمین بر میزان گردش خورشید پایه گذاری شده است. .... غیر از این، شواهد دیگری نیز در تاریخ موجود است که همگی بر صحت تطبیق مبدأ تاریخ .... و هم این بنده چند واقعه را از آن سنوات که مورخان معین کردند چند شنبه بود حساب کردم، ...
اعمال و مناسبت.های ماه ربیعالاول
های ماه ربیعالاول-سال هجرت رسول خدا (ص) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحولى عظیم در جهان ... و مطابق روایت معروف، ماه میلاد مبارک پیامبر گرامى اسلام(ص) و حضرت صادق(ع. ... این شب به نام «لیلة المبیت» مزین است، در این شب یک حادثه مهم تاریخى واقع شده ... وى پس از سه سال و نه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه ...
های ماه ربیعالاول-سال هجرت رسول خدا (ص) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحولى عظیم در جهان ... و مطابق روایت معروف، ماه میلاد مبارک پیامبر گرامى اسلام(ص) و حضرت صادق(ع. ... این شب به نام «لیلة المبیت» مزین است، در این شب یک حادثه مهم تاریخى واقع شده ... وى پس از سه سال و نه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه ...
فرمایشات امام خمینی (ره) درباره 15 خرداد
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ. ... نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و ... پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد ... پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت. .... این واقعه فراموش شدنی نیست .
پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما، لکن مبدأ. ... نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت، شروع به فعالیت سیاسی شد و ... پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد ... پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمایی روحانیت. .... این واقعه فراموش شدنی نیست .
چه شد که وقایع 15 خرداد 42 رخ داد؟
تاریخ - مروری بر وقایع پیرامونی سخنرانی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای ۱۳۴۲ ... رژیم گمان میکرد که با ددمنشیهای که عوامل او در قم و تبریز از خود نشان داده ... خمینی و واقعه فیضیه بحث نشود، از لوایح ششگانه انتقادی نشود، علیه شخص اول .... عزاداری سیدالشهدا را مبنای آن قیام و مبدا نهضت اسلامی ایران و سرلوحه پیروزی اسلام و ملت خواند.
تاریخ - مروری بر وقایع پیرامونی سخنرانی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای ۱۳۴۲ ... رژیم گمان میکرد که با ددمنشیهای که عوامل او در قم و تبریز از خود نشان داده ... خمینی و واقعه فیضیه بحث نشود، از لوایح ششگانه انتقادی نشود، علیه شخص اول .... عزاداری سیدالشهدا را مبنای آن قیام و مبدا نهضت اسلامی ایران و سرلوحه پیروزی اسلام و ملت خواند.
-
گوناگون
پربازدیدترینها