واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امام من کجاست؟!
مقدمه:از ابتدای خلقت تاکنون تمامی ابنای بشر، زردپوست و سیاه پوست، پیرو جوان، زن و مرد، در هر سرزمین با هر موقعیت و با هر شرایطی قلب خویش را همواره متوجه نقطه ای وراء خویش، زاویه ای بالاتر از خود، نیرویی قدرتمندتر و بدتر از خود و از همه ی هم نوعان خود داناتر جستجو می کرده اند. این قدرت بی انتها، این اقیانوس عظیم تر از همه ی اقیانوس ها که دین داران نام آن را «خدا» نهاده اند همیشه در دل انسان بوده و خواهد بود. ارتباط با این وجود برتر در جلوه های گونه گون ارتباط قلبی آدمی با آنگاه از طریق الهام و گاه از طریق مستقیم تری به نام رسول و امام همواره موضوع جستجوی ضمایر همه ی ما بوده است. جستجوی امام:یک مثال ساده در هر مسأله ای به درک بهتر آن کمک بسیار می کند. جستجوی امام موضوع بسیار مهم و جذابی است که کنکاش پیچیده ی قلب و فطرت آدمی را که بدان تعلق گرفته قابل فهم می کند. این مسأله را کافی است با این مثال درک کنیم: فرض کنید بخواهیم خورشید را از نزدیک و بدون هیچ واسطه ای ببینیم. در این صورت حتماً اذعان خواهید کرد که چشمانمان از شدت نور و روشنایی آن کور خواهد شد! اما اگر نور خورشید را بر روی پرده ای بزرگ در بیابانی وسیع منعکس نماییم به طوری که بتوانیم با کمک عینک های آفتابی و از طریق واسطه هایی آن را ببینیم به خوبی شدت و عظمت نور خورشید قابل کنترل شده و با چشمان ما دیده خواهد شد. یا این که برای فهم بهتر مسأله به این مثال دیگر توجه کنید:اگر شما تاکنون اقیانوس را ندیده باشید هیچ تصوری نمی توانید از آن داشته باشید و تنها چیزی که در ذهن شما متبادر می شود وقتی که کسی بگوید «اقیانوس»، آن است که واژه ای نامفهوم و بدون معنی است. اما اگر لیوان آبی را به شما بدهند و از شما بخواهند آن را بنوشید شما به سرعت تصور صمیمی از آب پیدا می کنید. حال اگر در آن آب نمک بریزند و شما دوباره آن را بچشید تصوری هم از آب نمک خواهید داشت. حال اگر به شما بگویند مقدار بسیار زیادی از این آب نمک را که در جای وسیعی جمع شده باشد اقیانوس می نامند، دیگر شما با شنیدن لفظ «اقیانوس» تصوری نامفهوم و بی معنا نخواهید داشت. علت این مسأله آن است که شما از آنچه برایتان ملموس و قابل فهم تر است، استفاده کرده تصور بزرگی را درک نموده اید. مثال هایی از این دست بسیار است و هر یک از ما با کمی دقت می تواند موارد متعددی را بیان کند که در آنها با کمک ابزارها و نشانه ها و وسایطی که سهل الوصول ترند به موارد دور از دسترس می توان رسید. حال اگر هر یک از ما به درون خود رجوع نماییم و در آن بازبینی را انجام دهیم بی تردید موارد آشنایی را خواهیم یافت که با مدد آنها خود را نزدیک به آن نیروی برتر و مقدسی خواهیم دید که او را خدا می نامیم. در درون و فطرت همه ی ما جستجوی واسطه هایی برتر و کامل تر از خودمان که کمال بی انتها و قدرت لایزال پروردگار را به مان نشان بدهند، همواره بوده و خواهد بود. تنها باید این تلاش و این میل کمال جویی را دید و آن را فهمید. ما بشری هستیم کوچک، خودمان می دانیم ضعف ها و ناتوانی هایمان بسیار بیشتر است از توانایی ها و کمالاتمان. اما به دنبال واسطه هایی هستیم که ازما برترند و بیشتر از ما خوبند و می خواهیم به مدد و یاری آنها به جایی برسیم که همه ی خوبی ها در آنهاست و او جز «خدا» نیست. اولین مخلوق خدا:
اگر در وجود ما جستجوی برای یافتن راهنما و واسطه ای به سوی خدا همواره بوده و هست و اگر همه ی ما به طور فطری نیازمند کسی هستیم کهما را قدم به قدم تا سرچشمه ی گوارای الهی ببرد، پس حتماً باید در هستی بی نهایت خدا بتوان کس ییا چیزی را یافت که دست ناتوان و بشری ما را بگیرد و با خود ببرد. کسی که سرش در آسمان باشد ولی پاهایش هنوز در زمین باشد. چرا که باید دست ما بگیرد پس باید هنوز در زمین جایی داشته باشد اما باید دل کنده و رو به بالا باشد پس باید سری در آسمان داشته باشد. این مخلوق خدا که قرار است همه ی دست های ناتوان را بگیرد و به سوی خدا بالا ببرد همان کسی است که خداوند متعال در ابتدای خلقتش او را آفرید و آن را واسطه های خودش و ما قرار داد. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: اوّلُ ما خلق الله نوری: نخستین چیزی که خداوند آفرید نور من بود. نور پیامبر خاتم که دین خدا با او به کمال و نهایت خود می رسد، نور هدایت و راهبری است. نوری است که همه ی انسانها را راهنمایی می کند و برای همه ی بشریت امام و رهبر است. این نور در همه ی ادوار تاریخی در مقابل بشریت قرار داشته است و او را به سوی خداوند راهنمایی می نموده است. البته در هر عصر و زمانی در وجود یک پیامبر و امامی خود را نشان داده است. زمانی این نور در ابراهیم متبلور شد، زمانی دیگر در موسی، وقتی در عیسی و در پایان عصر که دوران خاتمیت بشر است در نبی اکرم خود را نشان داد. این نور، نور هدایت خداوند است نوری است که از گمراهی انسان ها را رها می کند و همچون چراغی مسیر او را در شب روشن می نماید. الله نورالسموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباحٌ؛ خداوند نور آسمان ها و زمین است نورش به مشکاتی می ماند که در آن چراغی روشن باشد. (سوره ی مبارکه ی نور آیه ی شریفه ی 35) نخستین چیزی که خداوند آفرید نور من بود. نور پیامبر خاتم که دین خدا با او به کمال و نهایت خود می رسد، نور هدایت و راهبری است.نور عصر ما:خداوند مهربانی که برای هدایت بندگان خود همواره رسولان و ناجیانی را فرستاده است در همه ی اعصار و دوران ها او را یاری می نماید و هرگز بشر ناتوان را تنها نمی گذارد در دورانی که دیگر پیامبری از جانب او نخواهد آمد سئوال اساسی آن است که پس دستگیری این بشر ناتوان چگونه خواهد بود؟ هرگز نمی توان تصور نمود که خدای مهربان بنده نواز او را در گردنه های دنیا رها کند و دست هدایت و نور راهنمایی اش را برای او فرود نفرستد. اما از سوی دیگر پیامبر خاتم یعنی پیامبر آخر که دیگر پس از او نبی دیگری نخواهد بود. رسولی که راستگوست و هرگز دروغی به انسان ها نمی گوید خود در آخرین فرستاده ی خداوند معرفی می کند این بدان معنی است که دیگ روحی از جانب خدا نمی آید! پس ما چه کنیم؟! در این عصر که ظلمات و تاریکی ها از هر سو به سوی به هجوم می آورند به کجا پناه ببریم؟ نور هدایت خداوند در عصر ما کجاست؟! مگر ما نگفتیم و ادعا نکردیم که راهنما و راهبر و جستجوی او در فطرت و ضمیر ما نهادینه شده است، پس چگونه در اینزمان به ندای فطرت خود پاسخ دهیم؟ آیا دیگر جوابی برای ندای درون و باطن ما وجود ندارد؟! هرگز نمی توان در این مورد تردید نمود که خداوند حکیم و مهربان است و اگر در درون ما تمنایی را قرار داده است در بیرون و هستی نیز ما به ازایی برای آن قرار داده است. خدای مهربانی که دوست دارد همه ی انسان ها هدایت شوند و بانور هدایت روشن شوند.نتیجه گیری: همه ی انسان ها در درون فطرت خود با نوری آشنایند که آنها را به سوی خداوند که منبع و سرچشمه ی لایزال و برتر هستی است هدایت می نماید. در همه ی دوران ها این نور الهی با انسانها همراه بوده است و دست از هدایت آنها برنداشته است. در عصر و روزگار ما نیز حتماً پاسخی برای نور فطرت وجود دارد که باید آن را یافت و با آن نور روشن شد. نوشته شده برای تبیان: رادفرمنابع:1. نقد النصوص - جامی2. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری3. مفاتیح الغیب – صدر الدین محمد شیرازی (ملاصدرا)4- مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی – شهید مطهری5- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی (ره)6- لوایح جامی7- رسائل فلسفی ملاصدرا8- اسرار الآیات ملاصدرا9- پانزده گفتار شهید مطهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]