واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
با آغاز سال نو، زمان هديه دادن و گرفتن نيز از راه ميرسد. رؤياهاي كودكان، ويترين مغازهها و آگهيهاي تبليغاتي مملو از اين هدايا ميشوند. اگر هديه دادن برايمان مهم و جدي باشد، خود را با انتخاب هديهاي براي يك دوست و جستوجوي چيزي كه حقيقتاً او را خوشحال كند، مشغول خواهيم كرد. قبل از رويارويي با جو تبآلود و داغ مغازهها در ايام عيد، بهتر است در مورد اشياء گران و يا ارزاني كه قرار است بهعنوان هديه به نزديكان و دوستانمان دهيم، فكر كنيم.قبل از هجوم آوردن به داخل مغازهها هيچ مانعي براي فكر كردن و تصميمگيري وجود ندارد. براي يك شروع خوب ميتوانيم از خود بپرسيم كدام يك از هدايايي كه دريافت كردهايم بيشتر از همه موردپسندمان بوده است. اين پاسخ ميتواند راهنماييهاي باارزشي در مورد خريد كردن، دراختيارمان قرار دهد. زماني كه مهد كودك ميرفتم، اكثر اوقات مربيان مهد، دفترهاي زيباي رنگآميزي را براي فروش پيشنهاد ميدادند، دفترچههاي خوش آب و رنگ، تميز و معطري كه بوي جوهر نو ميدادند و ميل و اشتياق بچهها را براي خريد تحريك ميكردند. پدر و مادرم هرگز از آن دفترچهها برايم نميخريدند. با بيدقتي و حواسپرتي، به اسامي بچههاي خوشبختي كه از آنان خواسته ميشد براي برداشتن آلبومهاي زيبايي كه روي ميز آموزگار بود، نزد او بروند، گوش ميدادم. تا اينكه يكروز، اسم خودم را در ميان اسامي خوانده شده، شنيدم. فكر كردم كه اشتباهي رخ داده است. اما آموزگار با نگاه خيرهاش به من فهماند كه پيش او بروم. به ياد دارم كه در آن لحظه دو دل بودم. بالاخره با ترديد و دودلي پيش آموزگارم رفتم. خودم را متقاعد كردم كه حتماً سوءتفاهمي پيش آمده و به محض برطرف شدن سوءتفاهم، مجبور خواهم بود دفتر نقاشي را به آموزگارم برگردانم. اما دفتر پيش من ماند و چنين چيزي از من خواسته نشد. هنگام عصر، زماني كه پدر و مادرم به خانه برگشتند، فهميدم كه اين هديه يك سورپريز از طرف آنها بوده است. از آن زمان به بعد، هديههاي زيادي از طرف آنها دريافت كردهام، اما فكر ميكنم در ميان تمام اين هدايا، دفتر رنگآميزي از همه بيشتر موردپسندم بوده است. هدايا بيانگر عشق و محبتي بيش از آنچه قبلاً با كلمات و الفاظ بيان شده، هستند؛ نشانگر چيزي خارقالعاده و شگفتانگيز و بدون شك اين همان چيزي است كه به آن جنبه جادويي و جذابيت ميبخشد. از روي اجبار و انجام وظيفه نبوده و هيچ منت و يا چشمداشتي به همراه ندارد. هدايايي كه در مناسبت هاي خاص منتظر دريافت آنها هستيم، تقريباً تمام جذابيت خود را از دست ميدهند. براي آنكه بدانم والدينم دوستم دارند، نيازي به دريافت آلبوم نقاشي از طرف آنها نبود. رفتاري كه هر روزه نسبت به من داشتند، نشانگر عشق و علاقه آنان بود. اما اين هديه بيانگر چيزي بيشتر از عشق و محبت روزانه آنها نسبت به من بود. نمادي از عشق، عشقي وراي محبتهاي عادي و تكراري. هديه، ذرهاي از شيفتگي و شور و حال است كه عشق را متبلور كرده و كلام دلنشينش را كه تقليد كردني نيست، به گوشها ميرساند. در ذهن كودكانهام به دنبال كشف راز و حقيقت بودم. ظاهراً غافلگيركردن افراد، در هنگام جشن تولد و يا اعياد، دشوارتر بهنظر ميرسد. چون در آن روز خاص منتظر دريافت هديه بوده و هديه جنبه غافلگيري خود را از دست ميدهد و شوك شادي لازم را به آنان وارد نميآورد. بنا بر اين، ميتوان به جستوجوي شيئي پرداخت كه خود شيء باعث غافلگيري شود. چيزي كه مناسب شخص بوده و با اين حال، مورداحتياج فرد باشد. انتخاب هديه بجا و مناسب، هنري نيست كه موجب بهكارگيري قوه فكر و تخيل انسان شود. در رويارويي با هداياي فراواني كه پشت سر هم به طرفمان سرازير ميشوند، هدايايي كه به مناسبتهاي خاص بنا به رسم و رسومات، وظيفه يا از روي اجبار تهيه ميشوند، دچار دلزدگي و ناراحتي ميشويم؛ چرا كه در آن نوعي حساب و كتاب و داد و ستد سودجويانه به چشم ميخورد، در حالي كه هديهدادن ميل و اشتياقي بس لطيف و زيبا براي ابراز عشق است. بنا بر اين آيا بايد از ورود به اين نوع بازيها خودداري كرد؟ شايد. پس چگونه ميتوان عشق و محبت را نشان داد؟ شايد بهوسيله يك نامه، تلفن، كلمه يا جملهاي كه در زمان مناسب ادا شود، يك ملاقات و يا يك علامت. بدون شك، دريافت هديه نيز هنر محسوب ميشود؛يعني اينكه به هديهدهنده اجازه دهيم از عشقي كه به همراه دارد سخن بگويد. اين امر مستلزم آن است كه از آن حقيقتاً استقبال كرد. همچنين مستلزم اين است كه با عشق و علاقه به ديده احترام به آن بنگريم و با هر نگاه، به نواي لطيف و فرحبخشاش گوش فرا دهيم. گوش سپردن به سخنان كساني كه دوستشان داريم، به ما روح و جان ميبخشد، اينطور نيست؟ و ضمناً با برگشتي اسرارآميز، توجه ما را به سمت اين عزيزان و حتي ديگران معطوف كرده و با ورود آنها به ذهنمان، ذهني كه اغلب درگير مسائل بيارزش و فاقد اهميت است، فضايي را در آن ايجاد كرده و لطافت و آرامشي را كه حال يك ملاقات خوشايند است، برجاي ميگذارد. همچنين ميتوانيم فقط بهمنظور ارج نهادن به رابطهاي كه گرمي و نشاط به زندگي ما بخشيده است، بدون هيچ دليل خاص ديگري، عزيزان و كساني را كه دوستشان داريم در دستان امن خداوند سپرده و براي آنان دعاي خير كنيم. متوجه شدهام كه خود ما از اين رابطه، خوشبختي و آرامش عظيمي دريافت ميكنيم و همچنين فراتر از كساني كه به دليل نزديكي و خويشاوندي دوستشان داريم، افرادي هم هستند كه از روي ضرورت آنها را ميشناسيم و با آنها برخورد داريم. مثلاً درون وسايل نقليه، محل كار، مغازهها، يا هنگام عبور از جلوي باجهها و گيشهها. زماني كه به اضطرار آنها را ميبينيم، ميتوانيم فقط با شناختن صورت و صدايشان، بدون اينكه چيزي بيشتري از آنها بدانيم، بهطرف آنها نيز كشيده شويم. اما هيچ چيز مانع از آن نميشود كه ديدي كمي متفاوتتر نسبت به آنها داشته باشيم. ميتوانيم به افرادي كه هر روزه با آنها سر و كار داريم، بدون اينكه ضرورتاً توجهي نسبت به آنها داشته باشيم، هديهاي كوچك داده يا رفتار و حركتي بيش از آنچه كه شخص انتظارش را دارد، از خود نشان دهيم. در اين هنگام روابط هميشگي و متداول به يكباره دستخوش تغيير شده و ما درمييابيم كه توسط اين روابط كمابيش اجباري، گرمي و نشاط خاصي به زندگي ما وارد شده است. هديه دادن به افراد ناشناس، لذت و شادي فراواني به همراه دارد، افرادي كه هيچگاه نه چهره آنان را خواهيم داد و نه صداي قدرداني و تشكرآميز آنان را خواهيم شنيد. غريبههاي آشنايي كه در آن سوي دنيا يا مكاني نزديكتر زندگي ميكنند و توسط انجمنهاي همبستگي ميتوانيم به آنان ملحق شويم. بنا بر اين هديه دادن عملي بدون چشمداشت و توقع است، البته براي فرد هديهدهنده بدون تأثير نخواهد بود؛ يعني ايجاد روابط نامرئي كه او را به افراد ديگر متصل ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]