واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نتیجه محبت به اهل بیت (علیهمالسلام)
محبت ودیعهای الهی است كه خداوند در وجود انسان قرار داده است و افراد از این موهبت در راههای گوناگون استفاده مینماید. و برخی این نعمت را صرف عشق ورزیدن به عترت پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مینمایند . عیاشی در كتاب "تفسیر" خود از "برید بن معاویه عجلی" نقل كرده است كه گفت: نزد امام باقر (علیهالسلام) حاضر بودم كه ناگاه شخصی كه از خراسان پیاده برای ملاقات آن حضرت سفر كرده بود وارد شد، دو پای خود را كه تركیدگی و شكاف برداشته بود برای نشان دادن بیرون آورد و عرض كرد: به خدا قسم چیزی جز محبت شما اهل بیت مرا به این كار وانداشت، و دوستی شما باعث شد كه این راه طولانی را پیاده بپیمایم.امام باقر(علیهالسلام) فرمود: "به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند تبارك و تعالی او را با ما محشور گرداند، و آیا دین چیزی جز محبت است؟"همانا خداوند میفرماید:"قُل إنْ كُنْتُم تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ الله"(1) ؛ "بگو اگر شما خدا را دوست دارید از من پیروی كنید تا خدا شما را دوست داشته باشد."و فرموده است: " یُحِبُّونَ مَن هاجَرَ إلَیْهِم"(2)؛ "مهاجرین را كه به سوی ایشان آمدند دوست میدارند."(و دو مرتبه تكرار فرمود) آیا دین چیزی جز محبت و دوستی است؟كلینی در كتاب "كافی" از حكم بن عتبه نقل میكند:در خدمت امام باقر(علیهالسلام) بودم و خانه پر از جمعیت بود كه ناگاه پیرمردی كه بر عصای خود تكیه میكرد آمد تا آن كه كنار در اتاق ایستاد و به امام باقر(علیهالسلام) گفت: "السلام علیك یابن رسول الله و رحمة الله و بركاته"، سپس ساكت شد و منتظر جواب ماند.امام باقر(علیهالسلام) فرمود: "به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند تبارك و تعالی او را با ما محشور گرداند، و آیا دین چیزی جز محبت است؟"امام(علیهالسلام) سلام او را به همان گونه پاسخ داد، آنگاه پیرمرد روی خود را به اهل مجلس كرد و به آنها سلام نمود و ساكت ماند تا آن كه جمعیت همگی سلام او را پاسخ گفتند.سپس به امام باقر(علیهالسلام) عرض كرد: ای فرزند رسول خدا! مرا نزدیك در نزدیک خود بنشان، خدا مرا فدایت گرداند. به خدا قسم! به راستی من شما را دوست دارم و هر كس شما را دوست داشته باشد دوست دارم، و به خدا قسم این دوستیام به خاطر طمع دنیوی نیست، و من به راستی با دشمنان شما دشمنم، و از آنها بیزارم و نفرت دارم، و به خدا قسم این دشمنی و نفرت به خاطر انتقامجویی یا كدورت شخصی كه بین من و او باشد نیست، و به خدا سوگند حلال شما را حلال میدانم و حرام شما را حرام میدانم، و منتظر امر شما و دولت كریمه شما هستم، آیا امیدوار باشم و شما نسبت به من امیدی دارید؟ خداوند مرا فدای شما گرداند.امام باقر(علیهالسلام) فرمود:به سوی من بیا، به سوی من بیا، پس او را كنار خود نشانید سپس فرمود:ای پیرمرد! شخصی خدمت پدرم علی بن الحسین(علیهماالسلام) رسید و از آن حضرت همین سئوال تو را پرسش نمود، پدرم به او فرمود:اگر با این حال از دنیا رفتی بر رسول خدا، امیرالمؤمنین، امام مجتبی، امام حسین و علی بن الحسین(علیهالسلام) وارد میشوی و دلت آرام میگیرد، قلبت خشنود و چشمانت روشن میگردد و هنگامی كه جان به حلقومت میرسد فرشتگان با آغوش باز و با دستههای گل به استقبال تو میآیند. و اگر زنده ماندی آنچه باعث روشنی چشمان تو است، خواهی دید و در مقامات عالی بهشت با ما خواهی بود.پیرمرد به امام باقر(علیهالسلام) عرض كرد: ای فرزند رسول خدا! مرا در نزدیک خود بنشان، خدا مرا فدایت گرداند. به خدا قسم! به راستی من شما را دوست دارم و هر كس شما را دوست داشته باشد دوست دارم، و به خدا قسم این دوستیام به خاطر طمع دنیوی نیست، و من به راستی با دشمنان شما دشمنم، و از آنها بیزارم و نفرت دارم، و به خدا قسم این دشمنی و نفرت به خاطر انتقامجویی یا كدورت شخصی كه بین من و او باشد نیست، و به خدا سوگند حلال شما را حلال میدانم و حرام شما را حرام میدانم، و منتظر امر شما و دولت كریمه شما هستم، آیا امیدوار باشم و شما نسبت به من امیدی دارید؟ خداوند مرا فدای شما گرداند.پیرمرد كه گویا از شنیدن گفتار امام باقر(علیهالسلام) شوق زده شده بود عرض كرد: ای ابوجعفر! چه فرمودید؟امام بار دیگر مطالبی را كه فرموده بود تكرار كرد. پیرمرد شگفتزده گفت: الله اكبر، ای ابوجعفر! اگر بمیرم بر رسول خدا، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و علی بن الحسین(علیهمالسلام) وارد میشوم ... و همان مطالبی را كه امام(علیهالسلام) فرموده بود تكرار كرد. سپس پیرمرد صدا را به گریه بلند كرد و گریه راه گلویش را گرفته هق هق میكرد تا نقش زمین گردید، اهل مجلس از مشاهده حال این پیرمرد و گریههای او همه ناله كردند.امام باقر(علیهالسلام) با انگشتان مبارك اشك از چشمان پیرمرد پاك كرد .پیرمرد سر بلند كرد و به امام باقر(علیهالسلام) عرض كرد: ای فرزند رسول خدا! دست مبارك خود را بده تا ببوسم خداوند مرا فدای شما گرداند. آنگاه دست امام(علیهالسلام) بوسید و بر چشمان و صورت خود نهاد، سپس پیراهن خود را بالا زد و دست امام را بر آن گذاشت و بعد از آن از جا برخاست و خداحافظی كرد. امام باقر(علیهالسلام) از پشت سرش به او نگاه میكرد و او میرفت، سپس رو به اهل مجلس كرد و فرمود: هر كس دوست دارد یكی از اهالی بهشت را ببیند به این شخص نگاه كند. پینوشتها:1- آل عمران /31 . 2- حشر/ 9 . تنظیم برای تبیان، گروه دین و اندیشه، هدهدی .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]