تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نابودى جوانانتان را آرزو نكنيد ، گرچه بدى‏هاى بسيار در آنان باشد، زيرا آنان با ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826572251




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پیک و نماینده مخصوص پیامبر (ص)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پيک و نماينده مخصوص پيامبر (صلّي الله عليه و آله)
گنبد خضرا پيامبر
 تاريخ اسلام حاکي است که در آن روزي که پيامبر گرامي (صلّي الله عليه و آله) رسالت خود را اعلان نمود در همان روز نيز خلافت و جانشينين حضرت علي (عليه السلام) را پس از خود اعلام کرد.پيامبر گرامي (صلّي الله عليه و آله) در طول رسالت بيست وسه ساله خود، گاهي به صورت کنايه و اشاره و کرارا به تضريح ، لياقت و شايستگي حضرت علي (عليه السلام) را براي پيشوايي و زمامداري امت به مردم يا آوري مي کرد و افرادي را که احتمال مي داد پس از در گذشت وي با حضرت علي (عليه السلام) در افتند و از در مخالفت با او در آيند اندرز مي دادو نصيحت مي کرد و احيانا از عذاب الهي مي ترساند.شگفت آور اينکه هنگامي که رئيس قبيله بني عامر به پيامبر (صلّي الله عليه و آله) پيشنهاد کرد که حاضر است از آيين او سرسختانه دفاع کند اما مشروط به آنکه زمامداري را پس از خود به او واگذار د، پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) در پاسخ او فرمود: «الأمر إلي الله يضعه حيث يشاء»يعني: اين امر در اختيار خداست و هر کس را براي اين کار انتخاب کند او جانشين من خواهد بود.هنگامي که حاکم يمامه پيشنهادي مشابه پيشنهاد رئيس قبيله بني عامرمطرح کرد، باز هم پيامبر (صلّي الله عليه و آله) سخت بر آشفت و دست رد بر سينه او زد.با وجود اين، پيامبر گرامي در موارد متعدد و به بعارات مختلف حضرت علي (عليه السلام) را جانشين خود معرفي مي کرد و از اين راه به امت هشدار مي داد که خدا حضرت علي را براي وصايت و خلافت انتخاب کرده و او در اين کار اختياري نداشته است. ابوبکر راه مکه را در پيش گرفت که ناگهان وحي الهي نازل شد و به پيامبر (صلّي الله عليه و آله) دستور داد که اين پيامها را بايد خود پيامبر (صلّي الله عليه و آله) و يا کسي که از اوست به مردم برساند و غير از اين دو نفر، کسي براي اين کار صلاحيت ندارد.از باب نمونه مواردي را دراينجا يا آور مي شويم:1- در آغاز بعثت، هنگامي که رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله) از طرف خدا مامور شد که خويشاوندان خود را به آيين اسلام دعوت کند، در آن جلسه، حضرت علي (عليه السلام) را وصي و وزيرو خليفه خويش پس از خود خواند.2- هنگامي که پيامبر (صلّي الله عليه و آله) رهسپار تبوک شد موقعيت حضرت علي (عليهما السلام) را نسبت به خود به سان موقعيت هارون نسبت به موسي بيان داشت و تصريح کرد که همه مناصبي را که هارون داشت، جز نبوت، حضرت علي (عليه السلام) نيز داراست.3- به بريده ديگر شخصيتهاي اسلام گفت: علي (عليه السلام) شايسته ترين زمامدار مردم پس ا من است.4- در سرزمين غدير و در يک اجتماع هشتاد هزار فري (يا بيشتر) دست حضرت علي (عليه السلام) را گرفت و او را به مردم معرفي کرد و تکليف مردم را در اين مورد روشن ساخت.علاوه بر تصريحات ياد شده، گاهي پيامبر گرامي (صلّي الله عليه و آله) بعضي کارهاي مسياسي را به حضرت علي (عليه السلام) واگذار مي کرد و از اين طريق افکار جامعه اسلامي را براي تحمل زمامداري حضرت علي آماده مي ساخت. از باب نمونه جريان زير را بررسي مي کنيم:متجاوز از بيست سال بود که منطق اسلام درباره شرک و دو گانه پرتي در سرزمين حجاز و در ميان قبايل مشرک عرب انتشار يافته بود و اکثر قريب به اتفاق آنها از نظر اسلام درباره بتان و بت پرستان آگاهي پيدا کرده بودند و مي دانستند که بت پرستي چيزي جز يک تقليد باطل از نياکان نيست و معبودهاي باطل آنان چنان ذليل و خوارند که نه تنها نمي توانند درباره ديگران کاري انجام دهند بلکه نمي ـوانند حتي ضرري از خود دفع کنند و يا نفعي به خود برسانند و چنين معبودهاي زبون و بيچاره در خور ستايش و خضوع نيستند.گروهي که با وجدان بيدار و دل روشن به سخنان رسول گرامي گوش فرا داده بودند در زندگي خود دگرگوني عميقي پديد آوردند و از بت پرستي به توحيد و يکتا پرستي گرويدند. خصوصا هنگامي که پيامبر (صلّي الله عليه و آله) مکه را فتح کرد و گويندگان مذهبي توانستند در محيط آزاد به تبيين و تبليغ اسلام بپردازند تعداد قابل ملاحظه اي از مردم به بت شکني پرداختند و نداي توحيد دربيشتر نقاط حجاز طنين انداز شد. ولي گروهي متعصب و نادان که رها کردن عادات ديرينه براي آنان گران بود، گر چه پيوسته با وجدان خود در کشمکش بودند، از عادات زشت خود دست بر نداشتند و از خرافات و اوهام پيروي مي کردند.
يوسف پيامبر
وقت آن رسيده بود که پيامبر گرامي اسلام هر نوع مظاهر بت پرستي و حرکت غير انساني را با نيروي نظامي در هم بکوبد و با توسل به قدرت، بت پرستي را که منشأ عمده مفاسد اخلاقي و اجتماعي و يک نوع تجاوز به حريم انسانيت بود (و هست) ريشه کن سازد و بيزاري خدا و رسولش را در مني و در روز عيد قربان و در آن اجتماع بزرگ که از همه نقاط حجاز در آنجا گرد مي آيند اعلام بدارد. خود آن حضرت يا شخص ديگري قسمتي از اول سوره برائت را، که حاکي از بيزاري خدا و پيامبر او از مشرکان است، در آن اجتماع بزرگ بخواند و با صداي رسا به بت پرستان حجاز اعلام کند که بايد وضع خود را تا چهار ماه ديگر روشن کنند، که چنانچه به آيين توحيد بگروند در زمره مسلمانان قرار خواهند گرفت و به سان ديگران از مزاياي مادي و معنوي اسلام بهره مند خواهد بود، ولي اگر بر لجاجت و عناد خود باقي بمانند، پس از چهار ماه بايد آماده نبرد شوند و بدانند که در هر جا دستگير شوند کشته خواهند شد.اميرمومنان وارد مکه شد و در روز دهم ذي الحجه بالاي جمره عقبه، با ندايي رسا سيزده آيه از سوره برائت را قرائت کرد و قطعنامه چهار ماده اي پيامبر (صلّي الله عليه و آله) را با صداي بلند به گوش تمام شرکت کنندگان رسانيد. همه مشرکان فهميدند که تنها چهار ماه مهلت دارند که تکليف خود را با حکومت اسلام روشن کنند.آيات سوره برائت هنگامي نازل شد که پيامبر (صلّي الله عليه و آله) تصميم به شرکت در مراسم حج نداشت  زيرا درسال پيش ، که سال فتح مکه بود، در مراسم حج شرکت کرده بود و تصميم داشت که در سال آينده نيز که بعدها آن را «حجّة الوداع» ناميدند در اين مراسم شرکت کند. از اين رو ناچار بود کسي را براي ابلاغ پيامهاي الهي انتخاب کند. نخست ابوبکر را به حضور طلبيد و قسمتي از آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکه ساخت تا در روز عيد قربان اين آيات را براي آنان بخواند.ابوبکر راه مکه را در پيش گرفت که ناگهان وحي الهي نازل شد و به پيامبر (صلّي الله عليه و آله) دستور داد که اين پيامها را بايد خود پيامبر (صلّي الله عليه و آله) و يا کسي که از اوست به مردم برساند و غير از اين دو نفر، کسي براي اين کار صلاحيت ندارد.اکنون بايد ديد اين فردي که از ديده وحي از اهل بيت پيامبر (صلّي الله عليه و آله) است و اين جامه بر اندام او دوخته شده است کيست؟چيزي نگذشت که پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) حضرت علي (عليه السلام) را احضار کرد و ب او فرمان داد که راه مکه را در پيش بگيرد و ابوبکر را در راه دريابد و آيات را از او بگيرد و به او بگويد که وحي الهي پيامبر (صلّي الله عليه و آله) را مامور ساخته است که اين ايات را بايد يا خود پيامبر و يا فردي از اهل بيت او براي مردم بخواند و از اين جهت انجام اين کار به وي محول شده است.حضرت علي (عليه السلام) با جابر و گروهي از اصحاب و ياران رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) در حالي که بر شتر مخصوص پيامبر سوار شده بود، راه مکه را در پيش گرفت و سخن آن حضرت را به ابوبکر رسانيد. او نيز آيات را به حضرت علي (عليه السلام) تسليم کرد.اميرمومنان وارد مکه شد و در روز دهم ذي الحجه بالاي جمره عقبه، با ندايي رسا سيزده آيه از سوره برائت را قرائت کرد و قطعنامه چهار ماده اي پيامبر (صلّي الله عليه و آله) را با صداي بلند به گوش تمام شرکت کنندگان رسانيد. همه مشرکان فهميدند که تنها چهار ماه مهلت دارند که تکليف خود را با حکومت اسلام روشن کنند. آيات قرآن و قطعنامه پيامبر (صلّي الله عليه و آله) تاثير عجيبي در افکار مشرکين داشت و هنوز چهار ماه سپري نشده بود که مشرکان دسته دسته به آيين توحيد روي آوردند و سال دهم هجرت به آخر نرسيده بود که شرک در حجاز ريشه کن شد. تعصبها نا بجا
ميلاد پيامبر
هنگامي که ابوبکر از عزل خود آگاه شد با ناراحتي خاصي به مدينه بازگشت و زبان به گله گشود و خطاب به پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) گفت: مرا براي اين کار (ابلاغ آيات الهي و خواندن قطعنامه) لايق و شايسته ديدي، ولي چيزي نگذشت که از اين مقام بر کنارم کردي. آيا در اين مورد فرماني از خدا رسيد؟پيامبر با لحني دلجويانه فرمود که پيک الهي فرا رسيد و گفت که جز من و يا کسي که از خود من است ديگري براي اين کار صلاحيت ندارد.برخي از نويسندگان متعصب که در تحليل فضايل علي (عليه السلام) انحراف خاصي دارند عزل ابوبکر و نصب حضرت علي (عليه السلام) را به مقام مذکور چنين توجيه کرده اند که ابوبکر مظهر شفقت و حضرت علي (عليه السلام) مظهر قدرت و  شجاعت بود و ابلاغ آيات و خواندن قطعنامه به شجاعت قلبي و توانايي روحي نيازمند بود و اين صفات در حضرت علي (عليه السلام) بيشتر وجود داشت.آيات قرآن و قطعنامه پيامبر (صلّي الله عليه و آله) تاثير عجيبي در افکار مشرکين داشت و هنوز چهار ماه سپري نشده بود که مشرکان دسته دسته به آيين توحيد روي آوردند و سال دهم هجرت به آخر نرسيده بود که شرک در حجاز ريشه کن شد.اين توجيه، جز يک تعصب بيجا نيست. زيرا، چنانکه گذشت، پيامبر (صلّي الله عليه و آله) علت اين عزل و نصب را به نحو ديگر تفسير کرد و گفت  که براي اين کار جز او و کسي که از اوست صلاحيت ندارد.ابن کثير در تفسير خود حادثه را به طور ديگر تحليل کرده است. او مي گويد: شيوه عرب اين بود که هر گاه کسي مي خواست پيماني را بشکند بايد نقص آن را خود آن شخص يا يک نفر از بستگان او انجام دهد و در غير اين صورت پيمان به صورت خود باقي مي ماند. از اين جهت حضرت علي (عليه السلام) براي اين کار انتخاب شد.نارسايي اين توجي بسيار روشن است. زيرا هدف اساسي پيامبر (صلّي الله عليه و آله) از اعزام حضرت علي (عليه السلام) براي خواندن آيات و قطعنامه شکستن پيمانهاي بسته شده نبود تا يکي از بستگان خود را بفرستد، بلکه صريح آيه چهارم از سوره توبه بسته شده نبود تا يکي از بستگان خود را بفرستد، بلکه صريح آيه چهارم از سوره توبه اين است که به پيمان افرادي که به مقررات آن کاملا عمل نموده اند احترام بگذارد تا مدت پيمان سپري گردد.بنابراين اگر نقض پيماني نيز نسبت به پيمان شکنان در کار بوده کاملا جنبه فرعي داشته است. هدف اصلي اين بود که بت پرستي يک امر غير قانوني و يک گناه نا بخشودني اعلام شود. منبع: فروغ ولايت ، آيت الله شيخ جعفر سبحانيتهيه: مرتضي رستمي - دين و انديشه تبيان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن