واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رونق سينماي سياهصنعت سينماي آفريقا روي پرده سينما قصههاي مردم سرزمينهاي اين قاره را تعريف ميكند.
اين قصهها در هر كشوري حال و هواي متفاوتي دارند كه بيان كننده مسائل و مشكلات خاص مردم همان كشورها هستند. در عين حال، يك سري بحث و موضوع عمومي هم وجود دارد كه مختص خود قاره آفريقاست و مربوط به تمام كشورهاي اين قاره ميشود. تحليلگران سينمايي ميگويند كه با وجود فرهنگ غني و كهن قاره آفريقا، سينماي آن كمجان و بيرونق است. مهمترين مشكل سينماگران اين قاره، نبود امكانات مالي و كمبود تجهيزات فني است. به همين دليل است كه فيلمسازي ويدئويي در كشورهاي اين قاره رواج فراواني دارد. در حقيقت فيلمسازان آفريقايي، با بهرهگيري از تجهيزات ويدئويي، فيلمهاي سينمايي خود را تهيه و توليد ميكنند. مهمترين حسن اين نوع فيلمسازي، ارزان قيمت بودن آن است. به كمك اين تجهيزات و امكانات ارزان قيمت است كه فيلمسازان جوان كشورهاي مختلف، منبع الهام سينماي قاره آفريقا شدهاند.سينماي آفريقا از دهه 60 ميلادي كه جنبشهاي رهايي بخش و آزاديخواهانه ضد استبدادي رونق گرفت، رنگ و بوي تازهاي به خود گرفت و موقعيت ويژهاي در دل جامعه آفريقايي پيدا كرد. حركت جديد سينماي اين قاره با جنبش فيلمسازي آن زمان مقايسه ميشود و منتقدان سينمايي ميگويند كه از دهه 60 تا امروز، قاره آفريقا چنين حركت و جنبشي را به خود نديده است. از قرار معلوم، سينماي آفريقا دارد دوباره سر از خاكستر در ميآورد و خودش را به عنوان يك حركت مترقي جديد به نمايش ميگذارد. صنعت سينماي آفريقا روي پرده سينما قصههاي مردم سرزمينهاي اين قاره را تعريف ميكند.ماهن بونتي مورخ سينما كه در نيويورك كار و فعاليت ميكند ميگويد: رشد سينماي آفريقا- كه به نوعي الهام گرفته از شكوفايي صنعت سينماي نيجريه است- ديگر كشورهاي قاره همچون كنيا، اتيوپي و رواندا را به تحرك واداشته است. اين كشورها در تلاش هستند تا صنعت سينماي خود را احيا كرده و با نيجريه به رقابت برخيزند. منتقدان سينمايي به صنعت سينماي نيجريه لقب «نالي وود» را دادهاند كه بر وزن هاليوود است. بعد از صنعت سينماي هند كه به مدد توليد انبوه فيلمهاي سينمايي در قاره آسيا لقب «باليوود» را گرفت، حالا نوبت از راه رسيدن مدل آفريقايي آن است.در حقيقت، مورخان سينمايي ميگويند كه صنعت سينماي 450 ميليون دلاري نيجريه، پس از هاليوود آمريكا و باليوود هند، سومين كشور اصلي توليدكننده فيلم است. شنيدن چنين اظهارنظري ميتواند كمي تعجبآور باشد ولي شواهد امر حكايت از واقعيبودن اين تحليل ميكند. به نظر ميرسد يك دليل مهم عجيب و غريب بودن اين اظهارنظر، اين است كه محصولات ناليوود برخلاف هاليوود و باليوود مشتري و بيننده زيادي در سطح بينالمللي ندارد و تماشاگران قارههاي مختلف، آشنايي زيادي با قصهها و ستارگان سينمايي اين كشور ندارند. برخلاف فيلمهاي هاليوودي و باليوودي كه دامنه فعاليتشان در سراسر جهان گسترده است فيلمهاي ناليوودي (فعلا) فقط در كشورهاي مختلف قاره آفريقا تماشاچي علاقهمند دارند.مهمترين مشكل سينماگران اين قاره، نبود امكانات مالي و كمبود تجهيزات فني است. به همين دليل است كه فيلمسازي ويدئويي در كشورهاي اين قاره رواج فراواني دارد. فيلمهاي كشورهاي آفريقايي به جز نمايش عمومي در كشورهاي اين قاره، از امكانات اندكي براي نمايش عمومي بينالمللي برخوردار هستند. فيلمهاي آفريقايي را بيشتر ميتوان در جشنوارههاي بينالمللي يا هفتههاي فيلم پيدا كرد و ديد. به ندرت اتفاق ميافتد كه در سينماهاي عمومي كشورهاي اروپايي و در حال رشد فيلمي آفريقايي روي پرده سينماها برود. در بين كشورهاي اروپايي فقط كشور فرانسه است كه نظر مساعدتري نسبت به محصولات آفريقايي دارد. به جز بحث روشنفكربودن جامعه فرانسه (كه هميشه در جستوجوي نگاههاي تازه و هنرمندان جديد كشورهاي در حال رشد است) بايد به روابط قديمي (و البته غيرصميمي) فرانسه با كشورهاي آفريقايي اشاره كرد.
بسياري از كشورهاي قاره سياه تا پيش از جنگ جهاني دوم و حتي پس از آن مستعمره فرانسه بودند. به همين دليل مردم آفريقا با زبان و فرهنگ فرانسه آشنايي خوبي دارند و مردم سرزمينهاي آفريقايي و فرانسه، سفرهاي زيادي به كشورهاي يكديگر كردهاند. حتي بسياري از محصولات فرانسوي، درباره وضعيت مردم كشورهاي آفريقايي است. با اين وجود، بهندرت اتفاق ميافتد كه فيلمي آفريقايي در فرانسه اكران عمومي شود و مدتزماني طولاني روي پرده بماند.منتقدين سينمايي از هفتههاي فيلم آفريقايي در كشورهاي مختلف به عنوان يك سبد پرظرفيت اسم ميبرند كه به كمك آن ميتوان به چشماندازي كلي (و تا حدودي دقيق) از وضعيت سينماي قاره رسيد. هر يك از اين فيلمها مسائل سرزمينهاي خود را از نگاه سازندگان آنها به نمايش ميگذارند و به بينندگان خود كمك ميكنند تا درك بهتري از اوضاع و احوال اين كشورها پيدا كنند و در همان حال، به يك ديدگاه كلي نسبت به وضعيت صنعت سينماي كشورهاي قاره هم برسند.در حقيقت، فقط در چنين هفتههاي فيلمي است كه ميتوان فيلمي مثل «در ژن من» ساخته لوپيتا نيونگ (كه قصهاي پر رمز و راز درباره رنگ و نژاد آدمهاست) و يا كاري همچون «يا پاريس يا هيچي» ساخته ژوزفين نداگنو اهل كامرون (درباره زني جوان كه راهي پاريس ميشود ولي بهزودي ميفهمد كه اين شهر كعبه آمال نيست) را ديد و از تجربه تماشاي آن لذت برد. در چنين هفتههاي فيلمي، بازار فيلمهاي كوتاه هم رواج دارد. فيلمسازان آفريقايي در اين فيلم بهتر و راحتتر حرفهاي خود را ميزنند ولي فيلم كوتاه هنوز نتوانسته در سطح بينالمللي جاي ويژهاي براي خودش پيدا كند. به همين دليل فيلمهاي كوتاه آفريقايي هم- مثل فيلمهاي كوتاه كشورهاي ديگر- چندان با استقبال عمومي روبهرو نميشوند.اما بعضي وقتها حتي اين فيلمهاي كوتاه هم ميتوانند سر و صداي زيادي برپا كنند. براي مثال مستند «فيلمسازان عليه نژادپرستي» كه شامل چندين فيلم كوتاه از چندين فيلمساز ميشود، مكاشفهاي درباره خشونتهاي قومي و نژادي است كه تابستان سال گذشته، آفريقايجنوبي را دربرگرفت.در حقيقت فيلمسازان آفريقايي، با بهرهگيري از تجهيزات ويدئويي، فيلمهاي سينمايي خود را تهيه و توليد ميكنند. مهمترين حسن اين نوع فيلمسازي، ارزان قيمت بودن آن است. ماهن بونتي ميگويد: «شما وقتي فيلمهاي جديد آفريقايي را تماشا ميكنيد، شاهد يك تولد تازه و دوباره هستيد. فيلمسازان جوان اين فيلمها، كارهاي خود را با سختي و مشقت تهيه ميكنند. آنها بايد خودشان دوربين فيلمبرداري را خريداري كرده و حتي تدوين آنها را روي رايانههاي خود در خانههايشان انجام دهند. اين كار با آنكه كمي سخت است ولي به آنها مقدار زيادي خودمختاري و آزادي ميدهد.»در شرايطي كه تعدادي از فيلمسازان آفريقايي- و از جمله مرحوم عثمان سمبه اهل سنگال، كه لقب پدر سينماي نوين قاره آفريقا را گرفته است- داراي شهرت بينالمللي هستند، بسياري از آنها در سطح جهاني ناشناس و گمنام باقي ماندهاند. تماشاگران فيلمهاي آفريقايي، اين محصولات را بيشتر براساس قصههاي آنها به ياد ميآورند و به درستي نميدانند كدام فيلم توسط چه كسي ساخته شده است. اين در حالي است كه فيلمسازان آفريقايي تلاش زياديكردهاند تا بتوانند به موفقيتي همسطح عثمان سمبه دست پيدا كنند. اما منتقدان سينمايي ميگويند شرايط ويژهاي كه باعث شهرت و موفقيت بينالمللي سمبه شد، در حال حاضر در آفريقا وجود ندارد. به كمك اين تجهيزات و امكانات ارزان قيمت است كه فيلمسازان جوان كشورهاي مختلف، منبع الهام سينماي قاره آفريقا شدهاند.سمبه از اواسط دهه 60ميلادي كار هنرياش را شروع كرد و در آن زمان قاره آفريقا، به دليل جنگ داخلي موجود در آن تيتر اول اخبار رسانهاي بود. درگيريهاي قومي و نژادي در آن دوران در اوج خودش بود و نيروهاي انقلابي در حال مبارزه با حكومتهاي ديكتاتوري و دست نشانده بودند. همين مسائل توجه محافل عمومي بينالمللي را به خود جلب كرده بود و به صورت طبيعي باعث ميشد تا خبرنگاران، اخبار مسائل مربوط به قاره را در صدر اخبار خود قرار دهند. در چنين اوضاع و احوالي كه كشورهاي استعمارگر قصد اعمال سلطه خود بر قاره آفريقا- و تداوم حكومت و زورگويي- را داشتند، ظهور فيلمسازي مثل عثمان سمبه نهتنها توجه محافل هنري و سينمايي كه توجه محافل اجتماعي و سياسي را نيز به خود جلب كرد.
نكتهاي كه تحليلگران و منتقدان سينمايي در رابطه با صنعت سينماي آفريقا روي آن تاكيد ميكنند، اين است كه فيلمسازان آفريقايي براي تداوم كار و فعاليت خود به ميزان زيادي وابسته به سرمايههاي اروپايي هستند. بدون كمك سرمايهگذاران اروپايي، آنها نميتوانند فيلمهاي خود را بسازند. در حقيقت، عدم همكاري اروپايي به معني محدوديت براي توليدات جديد است. اما اين وضعيت- كه نقطه اوج آن از دهه 70 تا سده جديد بود- با ورود لوازم و تجهيزات ارزانقيمت، تا حدي تغيير كرده است. به گفته بونتي «ما از اين وضعيت به عنوان «پديده ويدئو» اسم ميبريم. اين پديده، پاسخ بسياري از پرسشهاي ما را داده است. با ورود ويدئو، انحصار سرمايه و شركتهاي فيلمسازي شكسته شد. حالا ديگر براي ساختن يك فيلم نيازي به اين نيست كه شما راهي استوديوي سينمايي شويد. ميتوانيد كار تدوين و صداگذاري را در خانه خودتان و با كمك يك ويدئو و يك رايانه انجام دهيد. قبل از آفريقا، اين شيوه فيلمسازي در بسياري از كشورهاي جهان رواج پيدا كرد و جواب مثبت خود را گرفت. آفريقاييها هم از اين مدل و الگو استفاده كرده و به نتايج خيلي خوبي رسيدهاند. حالا فيلمسازان آفريقايي صنعت خاص سينماي خودشان را دارند.»خانم بونتي كه در دهه 60 در كشور سيرالئون بزرگ شد، خودش را به عنوان آدمي معرفي ميكند كه در زمان يخ بسته است. پدر و مادرش هر دو از فعالان سينمايي بودند و در سالهاي پس از استقلال كشور در سال 1961، دايي وي ميلتون مارگاي به عنوان اولين نخستوزير كشور انتخاب شد. بونتي پس از پشتسر گذاشتن نوجواني، در دهه 80ميلادي راهي شهر نيويورك شد كه محل اصلي تجمع روشنفكران آمريكايي است. وي طي سالهاي اقامت در اين شهر، بارها و بارها هفتههاي فيلم آفريقا را برپا كرده و جشنوارههاي مربوط به فيلمهاي اين قاره را به راهانداخته است. خانم بونتي كه در دهه 60 در كشور سيرالئون بزرگ شد، خودش را به عنوان آدمي معرفي ميكند كه در زمان يخ بسته است. پدر و مادرش هر دو از فعالان سينمايي بودند و در سالهاي پس از استقلال كشور در سال 1961، دايي وي ميلتون مارگاي به عنوان اولين نخستوزير كشور انتخاب شد.در طول اين سالها هر گروه يا سازماني كه قصد برپايي هفتههاي فيلم آفريقايي را داشته، از كمكهاي ماهن بونتي كمك گرفته است. وي از سال 1993 به اين سو، تلاش كرده كه اين نوع فعاليتها را سروسامان دهد. نكته جالب در مورد اين مورخ سينماي آفريقا اين است كه نه فيلمساز است و نه تحصيلات آكادميك در رابطه با فيلم و سينما دارد. او فقط عاشق سينماي قاره آفريقاست و ميخواهد به هر شكلي كه شده به رونق و احياي اين سينما كمك كند.منبع : همشهريتنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]