واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اول اردیبهشت روزی که بهار میرودبه مناسبت درگذشت بهار
غلامحسین یوسفی ، بهار را شاعری ملی و هنرمندی واقعی می شمرد و معتقد بود: به بی نظیر بودن او معتقدم، از آن جهت که او شاعر زندگی بوده است. همان طور که شعر حافظ و سعدی و فردوسی و دیگر هنرمندان را همه دوست می دارند و بر چشم هنرشناسان قرار دارد، بدان سبب که در زمان خود نوای زندگی از خلال کلام خویش به گوش جهانیان رسانده اند، به همین دلیل نیز شعر بهار را همه دوست دارند و دوست خواهند داشت و همیشه ارزش هنری خود را حفظ خواهد کرد. بزرگ علوی نیز درباره بهار این گونه اظهارنظر کرده است: بدون شک تاریخ ادبیات ایران چهره بهار را همواره به طور برجسته و شایسته ای بر سینه خود نقش خواهد کرد و از او به عنوان یک هنرمند بزرگ قرن، یاد خواهدکرد. بهار در فن شاعری، بیش از همه به راه و رسم گویندگان سبک خراسانی نظر داشت و بدان راه می رفت، بخصوص این خاصیت در قصاید و مثنویات او بیش از همه به چشم می خورد، اما بی انصافی است اگر بهار را تنها یک مقلد ساده بشماریم; او با ابداعات و ابتکارات لفظی و معنوی، از یک سو بر غنای ادبیات ایران افزود و از سوی دیگر شیوه پیشینیان را به طرزی نو بیاراست و با امثال و استعارات امروزی، به نحو بایسته ای با محیط منطبق داشت و زندگی و حیات بخشید. قصیده «دماوندیه» و «بحث الشکوی» و غیره که از برجسته ترین آثار سبک خراسانی به حساب می آیند، بر این مدعا گواهی هستند. همچنین علامه علی اکبر دهخدا درباره بهار این چنین گفته است: سخن سنجان و اساتید فن ادب معتقدند که پس از حافظ یعنی تقریبا از هفت قرن پیش تاکنون شاعری به استادی و توانایی و عظمت قدر و مقام ادبی استاد بهار در ایران به وجود نیامده است و بهار در میان ستارگان رخشانی نظیر جامی و هاتف و صبا و سروش و قاآنی و امثال آن ها که در قرون اخیر به وجود آمدند، چون خورشید تابنده ای بود که بالغ بر نیم قرن در آسمان بلند شعر و ادب ایران نورافشانی کرد. روز اول اردیبهشت این مهر فروزان از نورافشانی بازماند و این خورشید عالم ادب افول کرد و مشعل تابان محفل هنر و ادب خاموش شد. هزاران دریغ و افسوس!
اما احمد شاملو با یادکردن از بهار به عنوان یک شاعر بزرگ، روزنامه نگار تجددخواه، نویسنده و ادیب محقق، و صلح جوی معتقد، درباره او می گوید: آخرین قصیده پرصلابتش درباره صلح بود و در آخرین روزهای عمر خویش، در بستر بیماری، به مردم صلح جو چنین پیغام داد: اگر من هم نبودم شما همه، در پیروزی نهایی صلح بر جنگ، جشن بگیرید. به اعتقاد وی، بهار آخرین تبلور شعر کلاسیک فارسی بود. ازسوی دیگر عبدالحسین زرین کوب با بیان این که ملک الشعرای بهار ستایش گر بزرگ آزادی است و از شاعران بزرگ ایران هیچ کس به خوبی او از آزادی سخن نگفته است، می افزاید: آثار شاعری وی مواجه با دوره ای شد که در طی آن آزادی - و نه سنگر و کرسی - آن مطلوب و مقصود کسانی بود که برای نجات قوم و ملت خویش شور و درد واقعی داشتند. محمدرضا شفیعی کدکنی ، بهار را یکی از پرفروغ ترین شعله های قصیده سرایی در طول تاریخ ادبی ما می داند و عقیده دارد: بی هیچ گمان از قرن ششم بدین سوی چکامه سرایی به عظمت او نداشته ایم. در میان قصیده سرایان درجه اول زبان فارسی که از شماره انگشتان دو دست تجاوز نمی کنند، به دشواری می توان کسانی را سراغ گرفت که بیش از او شعر خوب داشته باشند. در قصاید برگزیده او مجموعه عناصر شعری به حالت اعتدال و یک دست جلوه می کنند. وی همچنین می گوید: بهار برای نخستین بار مقوله سبک شناسی را به طوری که امروز رایج است، در تاریخ ادبیات ما مطرح کرد و خود در این باب بهترین تحقیقات و گسترده ترین پژوهش ها را در آن روزگار انجام داد. دو دیگر، بهار سیاستمدار است که در عرصه گیر و دار آزادی درشت خفتانش به تن فرسود (بث الشکوی)، و تا واپسین لحظه های زندگی در سنگر مبارزه زیست، اگرچه حیات او در این راه بی پست و بلند نبود. سه دیگر، بهار شاعر است که زبان روزگار خویش و یگانه سخن وران چند قرن اخیر ایران بود. شاعری که گذشته ایران را همیشه پیش چشم داشت و از یاد شکوهمند آن روزگاران خون در تن او موج می زد. محمدتقی ملک الشعرای بهار 16 آبان ماه سال 1265 در محله سرشور مشهد به دنیا آمد و در نخستین روز اردیبهشت ماه سال 1330 چشم از جهان فروبست.
درباره بهار بخوانید : 68 سال پس از درگذشت ملكالشعرای بهارسالروز درگذشت شاعر مرغ سحراول اردیبهشت، سالروز در گذشت ملک الشعرای بهارای نگار روحانی ، خیز و پرده بالا زنیادى از یك تصنیف انقلابى بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]