تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آن‏كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834771342




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهمان عنکبوت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مهمان عنکبوت
مهمان عنکبوت
يکي بود، يکي نبود. غير از خدا هيچ‌کس نبود.يک روز سوسک به کنار رود رفت قورباغه مي‌خواست توي آب شيرجه بزند که سوسک او را صدا زد و گفت: قورباغه جان! مي‌خواهم از رود رد بشوم، اما مي‌ترسم. قورباغه گفت: اگر مي‌ترسي رد نشو!: سوسک گفت: عنکبوت آن طرف رود منتظر من است. براي ناهار مهمان او هستم. قورباغه گفت: من که قايق ندارم تو را سوار کنم. سوسک گفت: اما تو مي‌تواني به من کمک کني. من از ماهي مي‌ترسم. قورباغه خنديد و پرسيد: از ماهي؟ مگر ماهي ترس دارد؟ سوسک گفت: من مي‌توانم شنا کنم اما اگر ماهي مرا ببيند، حتماً مرا مي خورد. قورباغه گفت: حالا مي‌خواهي من چشم‌هاي ماهي را ببندم؟! سوسک گفت: نه. ولي کاري کن که مرا نبيند. قورباغه کمي فکر کرد و پرسيد: مثلاً چه کاري؟ سوسک گفت: حواس او را پرت کن! قورباغه خنديد و گفت: پس تو هم به سرعت شنا کن و برو پيش عنکبوت. سوسک با خوشحالي گفت: باشد! قبول! قورباغه پريد توي آب و شروع کرد با ماهي حرف زدن. ماهي تمام حواسش به قورباغه بود. سوسک پريد توي رود و با سرعت شنا کرد. ماهي، سوسک را نديد. سوسک، از رود گذشت. وقتي سوسک از آب بيرون آمد، قورباغه هم حرفش با ماهي تمام شد! سوسک با خيال راحت پيش عنکبوت رفت و با او ناهار خورد. اما قورباغه منتظر ماند تا سوسک برگردد. او براي اينکه سوسک دوباره از رود بگذرد و به خانه‌اش برود، يک عالمه حرف آماده کرده بود تا به ماهي بگويد! برگرفته از مجله: دوست خردسالانتنظيم براي تبيان: خرازي*******************************مطالب مرتبطخانه هاي جنگلي تماشاي برکه دو خانه در يک اتاق قايق نخودي عکس مزرعه ام را مي بافم با آرزو سفر کن آدم برفي و ماه کتاب من گرسنه تر هستم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن