تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى‏شود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820922614




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دلتنگي هاي روزانه يك خبرنگار


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اولين دلتنگيم كه به گونه اي به عنوان خلأ براي قشر خبرنگار شهرستاني محسوب مي شود كم لطفي به شأن ما در ميان حرف گوناگون بويژه است لذا در آستانه روز ارتباطات و روابط عمومي كه ريشه در رسانه ها دارند و خبرنگاران به عنوان يكي از متوليان فرهنگ كشور آنها را تغذيه مي كنند گفتم بجاست تا اندكي از دغدغه هاي روزانه خودم را يادآور شوم . صحنه يك: از چند ماه قبل مي خواستم به مناسبت روز گراميداشت فردوسي گزارشي ويژه تهيه كنم اما همه روزهايم پر شده است از تكاپو و دويدن هايي كه سرانجامش يك خبر چند خطي خشك و مختصر است. ما سه خبرنگار از سه رسانه هستيم كه با هم به همايش ها ، مراسم و نشست ها وارد مي شويم و تمام تلاشمان براي متفاوت بودن همان حرف هاي بي سرانجام و آرزوهاي واهي ميان راهي است. سيد خبرنگار روزنامه ... ديروز مي گفت: دلم لك زده براي يك گزارش باحال! سعيد خبرنگار سيما آهي كشيد و جوابش داد : سيد اولاد پيغمبر! گزارش باحال، مال من و تو نيست مال خبرنگاري است كه حقوق، وقت و قدرت كافي دارد و مي تواند بدون كوچكترين ترس از بيكار شدن ، قطع حقوق و هزار و يك دردسر ديگر توي دهن شير برود و صحيح و سالم با پوزخندي زيركانه بيرون آيد. انگار ما خبرنگاران شهرستاني عادت كرده ايم و عادت داده شده ايم به معمولي بودن، انگار خودمان هم باور كرده ايم خبر داغ و گزارش ويژه مال ازما بهترون است. يادم است چند ماه پيش در يكي از همين نشست هاي معمولي كه براي چند دقيقه حالت خصوصي پيدا كرد و از زبان مسئولي حرفي خصوصي تر به ميان آمد و ما با دو ساعت سمباده كاري خبر نسبتا داغي كار كرديم سطح ايمني ما تنها يك روزپس از كار شدن خبرمان بود و بعد يك انفجار در حد و اندازه واقعه 11سمپتامبر. صحنه دو: ما خبرنگاران شهرستاني اگر ناپرهيزي كنيم دهان همه از تعجب باز مي ماند وانگار هيچ كس حتي توقع خبر داغ از ما ندارد. ساعت 14 خسته از هياهوي خبري، از اين نشست به آنها همايش،از ان همايش به آن مراسم و به ان افتتاحيه و حالا هر سه مان يعني : سيد و سعيد و من همان طور كه در حال ارسال خبرهايمان هستيم روي صندليمان چرت مي زنيم و تنها دغدغه مان ارسال موفق خبرها و بلعيدن يك بشقاب قيمه پلوست. بعدازظهر هم يك همايش و يك نشست در انتظارمان است : تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل صحنه سه: شب خسته و كوفته از همايش بيداري اسلامي بازگشته ام و فقط خواب مي خواهم و خواب و فراموش كرده ام كه مادرم ، از ياد برده ام كه همسرم ، دو جفت چشم با حيرت و هزاران سوال بي جواب مرا تا اتاق خوابم بدرقه مي كند. سرم را روي بالش مي گذارم: صدها صدا و تصوير از مسئولان ، شركت كنندگان ، برگزيدگان ،نخبگان و... در سرم رژه مي رود . شوهرم در اتاق را باز مي كند: - شام خورده اي ؟؟؟ حتي رمق ندارم جواب بدهم وقت شام خوردن را ندارم. به اميد روزي كه همه سلاحها خُرد و شكسته شود و قلم هاي حق و حقيقت از دل خبرنگاران واقعي جوانه زند .ك/4 7544/1968




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن