واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
آخرين بازماندهشهلا رياحي اين روزها شايد بيشتر از هر كس ديگري بداند كه چه بار سنگيني روي شانههايش است چراكه او ديگر جزو آخرين نسل از بازماندگان طلايي عرصه هنر است و وجود او باعث ميشود كه اين عرصه پربركت شود. سال 89 سالي بود كه به اهل هنر وفا نكرد و بسياري از عزيزان هنرمند را از ما گرفت؛ بسياري كه شايد جاي خاليشان نه تنها به اين زوديها بلكه هيچگاه با هنرمندي ديگر پر نميشود. امسال بسياري از پيشكسوتان را مانند حميده خيرآبادي، رضا كرمرضايي، كيومرث ملكمطيعي، مهين شهابي، محمود بهرامي، محمود بنفشهخواه و اسماعيل رياحي از دست داديم و همين مسئله بهانهاي شد كه به سراغ شهلا رياحي برويم و از او بخواهيم كه در پنجشنبه آخر سال به منظور ياد كردن از رفتگان هنرمند با ما همراه باشد. او كه خودش نيز در سالي كه گذشت همسرش را كه بيش از 70 سال زندگي مشترك با او داشت، از دست داده بود دعوت ما را با آغوش باز پذيرفت هرچند كه بار اصلي اين هماهنگيها روي دوش دكتر منوچهر رياحي بود. ظهر روز پنجشنبه طبق قرار قبلي در قطعه هنرمندان حضور پيدا كرديم. براي من جالب بود كه تعداد زيادي از مردم در اين قطعه به دنبال بازيگران محبوبشان بودند. انگار آنهايي كه يك عمر به دنبال عكس گرفتن با آنها بودند فرصتي داشتند تا حالا با خيال راحت بروند و آنها را پيدا كنند. هركس در آن قطعه به فكر پيدا كردن مزار بازيگر مورد علاقهاش بود. طولي نكشيد كه خانواده رياحي خودشان را به ما رساندند. برعكس هفتههاي قبل، قطعه هنرمندان حسابي شلوغ بود. ظاهرا همه ميخواستند به هنرمندان از دسترفتهشان بگويند كه عبارت «پهلوان زنده خوش است» صحت ندارد و مرگ نميتواند ياد آنها را از بين ببرد. وقتي خانم رياحي به همراه پسرش دكتر رياحي و عروس و نوهاش نگار وارد شدند، جمعيت انبوهي دور و بر آنها را فرا گرفت به طوريكه انگار يكي از بزرگترين آرزوهاي آنها برآورده شده بود. وقتي مردم دور او حلقه زدند، براي سلامتي او شروع كردن به صلوات فرستادن و ميگفتند ما يك عمر است كه با شما خاطره داريم. خدا كند كه شما سايهتان سالها روي سر هنر اين مملكت بماند. پيش خودم فكر كردم گزارشمان خراب شد. اين همه برنامهريزي كرده بوديم، گل خريده بوديم تا شكار لحظهها كنيم آن وقت با اين جمعيت انبوه قدم از قدم هم نميتوانيم برداريم. چه برسد به عكاسي... ناگهان با خودم گفتم من از نگاه خودم ميبينم اما بايد واقعا اين مردم را تحسين كرد كه اينگونه با ديدن هنرمندان دلشان شور ميگيرد و چه تلخ بوده است لحظهاي كه بسياري از اين هنرمندان در خاموشي و فراموشي فوت كردهاند و... شهلا رياحي وقتي به مزار شوهرش و يار ديرينش رسيد حتي لحظهاي نتوانست خودش را كنترل كند. اشك از ديدگانش روان شد. او گفت: رياحي همه چيز من بود. حالا زندگي بدون او براي من بسيار سخت است. جاي خالي عشق او را با هيچ چيزي نميتوانم پر كنم. ايشان سپس بر سر مزار بسياري از هنرمنداني كه نه تنها امسال بلكه سالهاي قبل فوت كردهاند حاضر شدند و گفتند بايد هنرمندان پيشكسوت را تا زماني كه زنده هستند ارج بنهيم و وقتي كه از دستشان داديم با ياد كردن نيكو از آنها قطعا روحشان غرق شادي ميشود. متاسفانه بهار سال 89 سال پرخزاني براي هنرمندان ما بود اما اميدواريم كه امسال هيچ هنرمندي را از دست ندهيم. او در پاسخ به ابراز احساس مردم گفت كه من از همه شما سپاسگزارم و اميدوارم روزي بتوانم لطف شما را پاسخ بگويم. او با وجود خستگي و كسالت در كمال صبوري و احترام با همه هوادارانش عكس گرفت تا بار ديگر تفاوت دو نسل هنرمندان را نشان دهد. شايد برخورد آن روز ايشان، كلاس درس بزرگي براي هنرمندان جوان بود. نوه پسري او نگار در مقابل اين جمعيت انبوه گفت من روز مراسم تدفين پدربزرگم در ايران نبودم اما حالا اين جمعيت انبوه هوادار پدربزرگ و مادربزرگم خودشان يك مراسم برپا كردهاند كه از همه آنها متشكرم.دكتر رياحي نيز از همه مردمي كه در اين ايام به مادرش لطف دارند و به عناوين مختلف نسبت به او ابراز علاقه ميكنند، تشكر كرد.خانه آرمانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]