تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833319068




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تفاوت فیلم‌های ترسناک ایرانی و خارجی!!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این روح بی پدر و مادر ول کن معامله نیست؛ همه را کشت که! فقط ما مانده‌ایم و یک مشت تماشاچی بدبخت دیگر. معلوم نیست چه آخر و عاقبتی منتظرمان است!...   دلهره آبگوشتی با اکران «حریم» موج فیلم‌های ترسناک ایرانی به راه افتاده 3 فیلم ترسناک دیگر امسال انتظارمان را می‌کشند تا همین چند ماه پیش روی سر در بیشتر سینماهای شهر، پوسترهای شاد و خوش رنگ و لعابی می‌دیدیم که خبر از اکران همزمان و پشت سر هم فیلم‌های کمدی می‌داد اما این روزها حال و هوای سردر سینماها عوض شده. «کینه» (یک فیلم خارجی ترسناک) همزمان با «حریم» (یک فیلم ایرانی که رسما ً لقب فیلمی ‌در ژانر وحشت را گرفته) روی پرده سینماها رفته‌اند؛ فیلم‌هایی که به خاطر داشتن صحنه‌های ترسناک، دیدنشان برای زیر 13 سال ممنوع است. البته فروش نسبتا ً خوب «کینه» و «حریم» نشان می‌دهد تماشاگر ایرانی همان قدر که کمدی دوست دارد از دیدن فیلم ترسناک هم لذت می‌برد؛ کارگردان‌های ایرانی هم متوجه این موضوع شده اند و بعد از مدت‌ها در جشنواره فیلم فجر سال گذشته با 2 فیلم ترسناک یعنی «حریم» و «پستچی سه بار در نمی‌زند» شرکت کردند و امسال هم علاوه بر «حریم» 2 فیلم دیگر یعنی «خواب لیلا» و «پستچی سه بار در نمی‌زند» در سینماها اکران خواهند شد. «آل» هم از نیمه فروردین کلید خورده تا تعداد فیلم‌های ترسناک ایرانی روز به روز زیادتر شود. در این پرونده جمع و جور قرار است به بهانه اکران «حریم» _ تازه‌ترین فیلم ژانر وحشت ایرانی _ سابقه و اوضاع و احوال «سینمای وحشت» در ایران را زیر و رو کنیم.   بفرما یه لقمه وحشت! ضد گزارش تماشای «کینه» و «حریم» که همزمان در سینماها اکران شده اند.دهان‌های گشاد، دندان‌های خون چکان، چشم‌های از خشم دریده، دل و جگرهای بی سر و صاحب و نگاه‌های آتشینی که معلوم نیست کدام بدبختی را نشانه رفته اند. این روزها روی سر در خیلی از سینماهای تهران چشم‌تان به تصاویری می‌افتد که تن و بدنتان را می‌لرزانند. اکران حریم به کارگردانی رضا خطیبی در گروه سینمایی آفریقا و «کینه 2» به کارگردانی تاکاشی شیموزو کافی است تا یادتان بیاید ترس برادر مرگ است و این روزها برادر عزیزتان هر آن ممکن است با یک تلنگر کوچولو، بدجوری آدرنالین خونتان را بالا ببرد. این جور وقت‌ها باید بگویید قرم نورسیده مبارک و بلافاصله سکته را بزنید و خلاص! آنچه در این جا می‌خوانید، گزارش همزمان تماشای این دو فیلم است که مثل خارجی‌ها به صورت موازی، تدوین شده اند. این ور آب: تاریک‌ترحریم زیر نور چراغ‌های روشن سالن سینما شروع می‌شود. معنایی از کلمه «حریم» روی پرده می‌افتد همان صحنه اول تکان دهنده است. دوربین از روی صورت خون آلود مردی که دستش کنده شده و می‌لرزد، بالا می‌آید. البته این صحنه چندان مخوف هم نیست چون مسؤول سالن یادش رفته چراغ‌ها را خاموش کند. بالأخره بعد از 5 دقیقه بنده خدایی از میان تماشاچی‌های توی سالن به سرش می‌زند که برود به کنترل چی بگوید این پریز برق‌تان کجاست؟ سینما تاریک می‌شود، آقای تماشاچی به سمت صندلی‌اش که درست در کنار شماست، بر می‌گردد. شبح مو بلند توی فیلم از پس کله آقای تماشاچی نگاهتان می‌کند. چشم‌هایش یک جوری است. آقای بغل دستی‌تان نزدیک‌تر می‌شود. چشم‌هایش که توی تاریکی دیده نمی‌شوند اما انگار او هم موهای بلندی دارد ... اون ور آب: نفرینی به نام دالبی«وقتی کسی در نتیجه خشم شدید بمیرد، یک نفرین به دنیا می‌آید. نفرین درست همان جایی است که مرگ هست. نفرین‌ها به وجود می‌آیند به خاطر خشم ...» پرده سیاه سینما با این جمله‌های سفید روشن می‌شوند و تا می‌آیید به خودتان بیایید و یک حالی به چیپس و پفک‌هایی که خریده اید، بدهید، موها روی پس زمینه قرمز، اسامی‌ را می‌نویسند و صدای خوفناک موسیقی جیغ مانند هم شنیده می‌شود. یکهو احساس می‌کنید صدای قزقز چوب از پشت سرتان می‌آید. به کله‌تان می‌زند که نکند روح کینه‌ای که معلوم نیست چه مرگش است، دست از سر شخصیت‌های فیلم برداشته و سراغ شما آمده باشد؟ قلبتان توی گلویتان می‌زند. با ترس سر برمی‌گردانید ... این دالبی دیگر چه کوفتی بود نصیب سینما شد؟ این ور آب: قتل مشکوکفیلم دیگر به میانه‌هایش رسیده. تا اینجای فیلم چند تایی آدم مرده با قیافه وحشتناک دیده ایم که خارجی بوده اند و به خاطر فضولی‌شان خشک شده اند؛ همین طور چند تا جمله مرموز از زبان یک پیر موبلند شنیده ایم. یک مشت آدم محلی در روستایی در شمال هم هی غیب و ظاهر شده اند؛ اول مثل موجودات تاکسی درمی‌شده خشکشان زده و دوباره راه افتاده اند. صحنه‌های جنگل خیلی دیدنی است و به درد فیلم‌های عاشقانه درپیت می‌خورد. حمید فرخ نژاد هم در نقش کارآگاه حریم بهت زده است؛ هر چند نه آن قدر که معمولا ً نقش اول فیلم‌های ترسناک باید بهت زده شود؛ طبق معمول هم این جور آدم‌ها فلک زده اند. فرخ نژاد هم زنش را تازه از دست داده تا دلمان بسوزد. حریم لابه‌لای خروارها اسکناس و صحنه معمولی، هر 15 _10 دقیقه یک بار به سرش می‌زند که تو را بترساند. خانم جلویی دیگر طاقتش طاق می‌شود؛ «اه ... کاش به خاطر این دخترم نمی‌اومدم ... من بچه شیرده دارم مثلا ً ... ». حالا خوب است دختر زیر 13 سال خانم هوس نکرده «کینه 2» را ببیند!  اون ور آب: قرمز خطری«این فیلم تا ما را نکشد ول کن نیست». این را پسر 2 ردیف جلوتر بلند می‌گوید و زل می‌زند به تاریکی خانه‌ای که با نور قرمز وحشتناک‌تر هم شده است. مایع ظهور توی ظرف مثل این که جنس اعلایی دارد.کافی است خبرنگار بینوای توی «کینه 2» کاغذ عکس را توی آن تکان دهد تا روح محترم سر از عکس دربیاورد و او را نفله کند. موسیقی تندتر و بلندتر از اطراف و اکناف سینما توی گوشتان می‌پیچد. چشم‌هایتان سیاهی می‌رود و تا می‌آیید به نور قرمز تاریکخانه روز پرده عادت کنید، یکی از تماشاچی‌ها را می‌بینید که دست‌هایش را توی هوا تکان می‌دهد و پله‌های سینما را دو تا یکی می‌دود تا خودش را به در خروج برساند؛ «من دیگه نمی‌تونم ...»! بقیه از خنده روده بر می‌شوند و کسی نمی‌فهمد که تو می‌خواهی پایت را جا به جا کنی اما چیزی محکم پایت را چسبیده است! ... صدای آروغ مانندی دوباره سالن سینما را پر می‌کند، لعنتی رفت سراغ یکی دیگر! این ور آب: منهای جیغاین غار ترسناکی که اطرافش پر از مرده‌های وحشتناک شده و این خواب‌های عجیب و غریب و ماجرای موازی فرشته نجات که مراقب کارآگاه است و همین طور یک مشت خرت و پرت دیگر که لابه‌لای داستان فیلم جا خوش کرده اند، می‌خواهند به کجا برسند. خانم جلویی دستش را روی پیشانی گذاشته تا نبیند و نترسد و هر از گاهی زیر لب به دخترش بد و بیراه می‌گوید. از آن طرف، پشت سری‌ها بین خودشان مسابقه پیش بینی دیالوگ‌های بعدی را گذاشته اند که چون فضای فیلم به سمت پیام‌های اخلاقی رفته، بیشتر حرف‌هایشان درست از آب درمی‌آید! در حریم مثل بقیه فیلم‌های ترسناک دیگر، خبری از بازیگر زن درست و حسابی  نیست تا با صدای جیغ آنها تماشاچی‌ها را از زندگی سیر کند. کارآگاه خیلی راحت و آسوده دانه دانه همکارهایش را توی جنگل نفله شده پیدا می‌کند. حاشیه ‌ویسی‌های کتاب‌های تاریخی که کارآگاه می‌خوانده، به کمکش می‌آیند. برای کسی که «دروازه نهم» پولانسکی را ندیده، این صحنه تازگی دارد. فقط نمی‌فهمیم چرا میان 11 معنایی که در لغتنامه دهخدا برای کلمه «حریم» پیدا می‌کنیم، هیچ کدامشان هیچ ربطی به جمله‌های اول فیلم ندارد. اون ور آب: زوزه روحاین روح بی پدر و مادر ول کن معامله نیست؛ همه را کشت که! فقط ما مانده‌ایم و یک مشت تماشاچی بدبخت دیگر. معلوم نیست چه آخر و عاقبتی منتظرمان است! «کینه 2» دارد تمام می‌شود و آدم‌ها هنوز روی صندلی‌هایشان میخکوب نشسته اند. صدای روح توی فضا زوزه می‌کشد و از بیخ گوشتان توی پرده سینما فرو می‌رود. موسیقی وهم آلودتر از قبل می‌نوازد و چراغ‌های سالن روشن می‌شوند. آخیش! تمام شد! چیزی به کف زمین برق می‌زند؛ درست زیر پای شما؛ عمراً به ذهنتان نمی‌رسیده که قیر می‌تواند این طوری پایتان را به زمین بچسباند و حالا شما امیدوار می‌شوید که طلوع فردا را خواهید دید و چیپس و پفک را به جای سینما، سر حوصله در خانه خواهید خورد. فقط به این فکر می‌کنید که کاش بیرون سینما، ساعت 11 شب نبود ... یک شب مرموز بارانی.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5099]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن