تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798675479




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: شبح ديکتاتور مخملي در دانشگاه «شبح ديکتاتور مخملي در دانشگاه» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛دوشنبه گذشته به هنگام بازگشايي دروس دانشگاهي در برخي دانشگاهها همان طور که پيش بيني مي شد ، جنبش موسوم به سبز با دستوري که از سوي فرماندهي جنگ نرم به آنها رسيده بود با شعارهاي موهن و ترکاندن بادکنک هاي سبز حضور خود را اعلام کردند!  دوشنبه گذشته به هنگام بازگشايي دروس دانشگاهي در برخي دانشگاهها همان طور که پيش بيني مي شد ، جنبش موسوم به سبز با دستوري که از سوي فرماندهي جنگ نرم به آنها رسيده بود با شعارهاي موهن و ترکاندن بادکنک هاي سبز حضور خود را اعلام کردند! دوم خرداديها که فصل پاييز را هميشه فصل سربازگيري در دانشگاه مي دانستند امسال پرگاز در اين مورد عمل کردند  و همه ظرفيت خود را به ميدان آوردند تا يک اجتماع200  نفري را در دانشگاه تهران براي وفاداري خود به جنبش مخملي سبز و شعار عليه برخي مسئولان نظام تدارک ببينند.کروبي و موسوي هنوز در اندوه ادبار مردم در انتخابات، بيانيه پراکني را در بستري از دروغ ، تشويش اذهان ، اهانت و افترا به مسئولان نظام ادامه مي دهند و از اردوکشي خياباني به اردوکشي دانشگاهي روي آورده اند. شخصيت فرهنگي و فرهيخته اي چون دکتر حداد عادل دوشنبه گذشته در دانشگاه تهران از اهانت تعرض و شعار ميليشياي موسوي و کروبي مصون نماند. نکته جالب در واکنش به چنين حرکتي عکس العمل دانشجويان نسبت به اين پديده است.شمار زيادي از دانشجويان در پاسخ به شعار مرگ برديکتاتور ميليشاي موسوي، شعار مرگ بر ديکتاتور مخملي را مطرح کردند. دانشجويان معتقد بودند آنهايي روي به ديکتاتوري آورده اند که راي اکثريت را برنمي تابند و مي خواهند از طريق پشتيباني آتش تهيه رسانه هاي ماهواره اي دشمن، فضا را همچنان ملتهب نگه دارند و پروژه کودتاي مخملي را رمق تازه اي بدهند. دانشجويان آگاه شعارهايي دادند که حکايت از هوشمندي آنها جهت حضور در ميدان نبرد نرم به عنوان يک افسر شجاع دارد.دانشجويان فرياد مي زدند؛« توهين به راي ملت، خيانت خيانت»« قبول اکثريت، نشان آدميت» آنها ناديده گرفتن راي ملت و حقوق اکثريت را خيانت مي دانستند و هشدار دادند صداي پاي ديکتاتوري را با نفي راي مردم در دانشگاه تحمل نمي کنند.آنها شعار مي دادند؛«آمريکا حيا کن، موسوي را رها کن» «انگليس حيا کن، کروبي را رها کن»دانشجويان معتقدند کروبي و موسوي اسير سرويسهاي جاسوسي دشمن و نامحرمان در داخل هستند که بايد آنها را رها کنند . آنها دروغگويي باند موسوي و کروبي را با شعار «دروغگو دروغگو72  کشته ات کو» پاسخ دادند . با تامل در شعارهاي دانشجويان، آمادگي يک حرکت جدي در دانشگاهها را در برخورد با مزدوران ماهواره اي به خوبي مي توان حس کرد.دانشجويان از حريم دانشگاه، دانشجو و استاد به عنوان يک حريم مقدس دفاع کردند و برخوردهايي از جنس برخورد با دکتر حداد عادل را از باب پاسداشت حرمت استاد محکوم کردند. پديده هايي اين چنين ولو اندک، در اندازه يک شبح، باعث تاسف است. زيرا  در حالي که دانشجويان و اساتيد در يک رقابت جدي به منظور پيشرفت کشور و پيشبرد ملت در عرصه هاي علم و دانش در مراکز آموزش عالي حضوري شجاعانه يافته اند، عده اي غافل به فرمان غافل تر از خودشان درصدد آفرينش فضايي هستند که مملکت را همچنان عقب نگه دارند. براي اين دسته از دانشجويان بيداري و براي دسته اي ديگر که در سنگر علم مراقب شرف و بزرگي ايرانيان هستند ، هوشياري بيشتر آرزومنديم. آفتاب يزد: غيرتعجب‌آور اما هزينه‌ساز !    «غيرتعجب‌آور اما هزينه‌ساز !» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آْن مي‌خوانيد؛ چند روز قبل برخي از سايت‌ها، اظهارات سيد پرويز فتاح وزير نيرو در دولت نهم را منتشر نمودند كه نشان مي‌داد محمود احمدي‌نژاد هنگام پرواز به نيويورك از داخل كابين هواپيما با او به صورت تلفني مذاكره كرده است. به گفته فتاح خواسته احمدي‌نژاد در اين گفتگوي 15 دقيقه‌اي، تداوم همكاري وزير سابق با دولت دهم بوده كه ظاهرا مورد موافقت فتاح قرار نگرفته است. البته پايبندي رئيس دولت دهم به مسائل عاطفي، مسبوق به سابقه است. او در گفتگوي تلويزيوني كه قبل از معرفي رسمي وزيران به مجلس انجام شد علاقه خود به وزير بهداشت دولت نهم را در قالب توصيف او به عنوان «هلو» به نمايش گذاشت و دومين وزير حذف شده از كابينه را نيز با گفتگوي15 دقيقه‌اي از كابين خلبان، مورد تفقد قرار داد تا نشان دهد اين دو يار چهار ساله خود را تا چه حد دوست دارد. قاعدتا هر كس اين خبرها را بشنود پيوند عاطفي رئيس دولت با همكاران خود را مي‌ستايد اما آنچه كه مي‌تواند مورد سوال قرار گيرد آن است كه اگر ادامه همكاري بعضي مديران– كه در طول چهار سال گذشته به عنوان الگوهاي موفقيت دولت نهم معرفي مي‌شدند– تا اين حد براي رئيس دولت اهميت دارد چرا تلاش براي قانع كردن آنها براي ادامه همكاري، به مذاكره ناموفق از داخل كابين هواپيما موكول مي‌شود؟ آيا اين مسئله، نشانگر برخي تصميم‌گيري‌هاي عجولانه قبلي نيست كه جبران آنها نيز يك تلاش عجولانه ديگر را ضروري مي‌سازد؟ در موضوع معرفي كابينه، مردم نشانه ديگر از اقدامات شتابزده ‌ ‌را زماني ملاحظه كردند كه به فاصله يك روز بعد از معرفي سه نامزد براي تصدي پست‌هاي خالي كابينه، رئيس دولت نامه‌اي به مجلس نوشت و خواستار توقف پروسه بررسي صلاحيت وزيران پيشنهادي شد. در آن زمان، اين ادعا وجود داشت كه پس گرفتن نامه معرفي وزيران، به دليل در پيش بودن ليالي قدر صورت گرفته است. البته هيچ گاه مشخص نشد كه بين اين دو موضوع، چه ارتباطي وجود دارد ؟ اما گذشت سه هفته از دو مكاتبه احمدي‌نژادبا مجلس و بلاتكليفي معرفي وزيران باقي‌مانده، نشان مي‌دهد كه احتمالاً نوعي تعجيل در طي پروسه اوليه براي معرفي وزيران وجود داشته است كه نوعي «توجيه تراشي» براي جبران آن و سپس توقف سه هفته‌اي – و احتمالاً طولاني‌تر – پروسه را موجب شده است. در همين مدت، يك تصميم مهم اقتصادي نيز در دولت صورت گرفت كه نشانه‌هاي تعجيل و پشيماني در آن هويدا بود. روز17 ‌ شهريور در حالي كه تنها يك روز تا سومين زمان اعلام شده قبلي براي برگزاري مزايده فروش سهام مخابرات باقي‌مانده بود به صورت ناگهاني اعلام شد كه اين معامله‌ به تعويق افتاده و پس از چند روز، يكي از اصلي‌ترين شانس‌هاي خريد اين سهام، سلب صلاحيت و كنسرسيوم جديدي جايگزين آن شد. اين معامله بزرگترين گام دولت احمدي‌نژاددر راستاي اجراي اصل 44 بود و لذا مي‌توان آن را يكي از مهمترين تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي دولت دانست كه قطعاً بر سرنوشت امروز و آينده كشور تأثير غيرقابل انكار دارد. نحوه مواجهه با اين تصميم بزرگ اقتصادي، دو تعجيل در پروسه تصميم‌گيري دولت را به نمايش گذاشت. تعجيل نخست، تاييد صلاحيت يك شركت بزرگ براي ورود به معامله 8 ميليارد دلاري كه منجربه تعويق معامله در فاصله كمتر از 24 ساعت به برگزاري مزايده شد و تعجيل دوم، اتمام عمليات واگذاري در مدت نيم ساعت و فروش 50‌ درصد مخابرات واگذاري مخابرات به كنسرسيومي بود كه بسياري از صاحب‌نظران و نمايندگان مجلس، نسبت به خصوصي بودن و اهليت آن براي برخورداري از تسهيلات اصل 44 قانون اساسي ترديد دارند. در چهار سال گذشته، تصميمات فراوان ديگري نيز توسط دولت اتخاذ شده كه در خوش‌بينانه‌ترين شرايط، بايد آن را ناشي از تعجيل‌هاي پشيماني‌ساز در مكانيزم تصميم سازي و تصميم‌گيري دولت دانست. افزايش ناگهاني تعرفه واردات موبايل كه موجب تنش فراوان در بازار و ايجاد رانت گسترده اقتصادي براي عده‌اي خاص شد و كاهش تعجيلي و يكباره آن، يكي از نخستين نشانه‌هاي مكانيزم تعجيلي در تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي دولت نهم بود بود كه با بعضي اقدامات ديگر طي چهار سال گذشته، تداوم يافت. اگر از اين زاويه به بعضي تصميم‌سازي‌ها و تصميم‌گيري‌هاي دولت‌هاي نهم و دهم نگاه شود آنگاه كسي تعجب نخواهد كرد كه تلاش برايجلب همكاري يك مدير موفق، به گفتگوي كابيني و در حين انجام سفري مهم به نيويورك موكول شود. البته تعجب‌آور نبودن اين روند نمي‌تواند مانع هزينه‌ساز بودن اين رويه باشد. امروز اصلاح بسياري از تصميمات دولت نهم، به راحتي امكان‌پذير نيست اما دولت دهم فرصت دارد با تن دادن به توصيه‌هاي صاحب‌نظران مستقل شرايطي فراهم آورد كه ارزيابي كنندگان عملكرد دولت دهم در نيمه سال 92، قضاوتي متفاوت نسبت به اين دولت داشته باشند و تلاش‌هاي كابيني منتسب به سران دولت را تنها به همين مذاكره 15 دقيقه‌اي محدود بدانند. كيهان:گويا تر از اين ؟! «گويا تر از اين ؟ !» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در ان مي‌خوانيد؛ در آخرين ساعات روز دوشنبه 6/7/88 آقاي مهندس موسوي بيانيه شماره 13 خود را صادر كرد. متن اين بيانيه تكرار مكررات و طرح چندباره ادعاهاي خلاف و لاف هاي گزافي است كه مهندس موسوي هيچگاه حاضر به پاسخگويي و يا ارائه كمترين شاهد و سندي براي اثبات آن نبوده است. از اين روي در نگاه اول اين پرسش به ذهن خطور مي كند كه انگيزه موسوي و اطرافيانش از صدور اين بيانيه چيست؟ ابراز وجود در شرايط كنوني و بعد از ناكامي در فتنه انگيزي، اگرچه مي تواند بخشي از انگيزه ايشان باشد ولي با دقت بيشتر مي توان انگيزه اصلي تهيه كنندگان اين بيانيه را كشف كرد. اين معما در متن بيانيه نيست، بلكه در حواشي آن نهفته است از جمله اين كه؛ 1- مهندس موسوي در اين بيانيه اعلام مي كند تاريخ تولدش برخلاف آنچه طي دو هفته اخير از سوي هوادارانش مطرح شده است، مهرماه نيست. خب! ممكن است بگوئيد اين كه نيازي به صدور بيانيه نداشت! ولي اشتباه مي كنيد و بايد گفت يكي از اصلي ترين انگيزه ها در صدور بيانيه شماره 13 همين نكته بوده است. چرا؟! طي نزديك به 2 هفته اخير، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي وابسته به جريان فتنه، با آب و تاب از هواداران مي خواستند روز 7مهرماه كه مصادف با سالروز تولد مهندس موسوي است در دانشگاه تهران حضور يافته و ضمن برپايي جشن تولد وي، عليه بازگشايي دانشگاهها دست به اعتراض بزنند. اما، حضور تعداد كم شمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاهها كه با بي اعتنايي دانشجويان روبرو شد، براي طراحان داخلي و بيروني اين پروژه كمترين ترديدي باقي نگذاشت كه تير اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از اين ناكامي است كه مهندس موسوي با صدور بيانيه اي اعلام مي كند تاريخ تولدش مهرماه نيست! و اين در حالي است كه اعلام مهرماه به عنوان تاريخ تولد مهندس موسوي طي روزهاي اخير به تيتر اول برخي از روزنامه هاي زنجيره اي، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي همسو با وي تبديل شده بود و موسوي مي توانست و بايد همان وقت اعلام مي كرد، كه تاريخ تولدش مهرماه نيست ولي چرا چنين نكرد؟ تنها به اين علت كه آقايان «راستگو»! اوائل مهرماه را كه همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب كرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجيه و بهانه اي براي اغتشاش در آغاز سال تحصيلي دانشگاهها داشته باشند. و البته اين احتمال خوش بينانه را هم نبايد از نظر دور داشت كه آقاي مهندس موسوي تازه متوجه شده تاريخ تولدش مهرماه نيست! 2- موسوي در اين بيانيه به گونه اي ناشيانه- كه شايد به زعم تهيه كنندگان بيانيه نوعي زرنگي! تلقي شود- به حمايت از كينه توزي قدرت هاي بيگانه عليه مردم ايران برخاسته است. او در بخشي از بيانيه ياد شده، تحريم ايران اسلامي از سوي آمريكا و متحدانش را به ملت هاي آمريكا و اروپا نسبت داده! و انگيزه آنها را حمايت از آشوبگران قلمداد كرده و مي نويسد: «با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چندماه از آنها مي خواهم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.»! در اين باره گفتني است؛ الف: آمريكا، اروپا و اسرائيل اگرچه بارها حمايت گسترده مالي، تداركاتي و تبليغاتي خود از فتنه انگيزان اخير را به صراحت اعلام داشته و عملياتي نيز كرده اند ولي تحريم ها عليه جمهوري اسلامي ايران از چند سال قبل شروع گرديده و هدف اعلام شده آن نيز وادار كردن جمهوري اسلامي ايران به دست كشيدن از حق مسلم و قانوني خود در فعاليت ها و دستاوردهاي هسته اي است و حمايت آمريكا و متحدانش از موسوي و ساير فتنه انگيزان نيز به علت همسويي اين جريان با خواست و اهداف دشمنان است. به بيان ديگر، سران فتنه از ميانه راه به آمريكا و اسرائيل پيوسته اند، نه اين كه آنها در حمايت از سران فتنه، دست به تحريم ايران اسلامي زده باشند. ب: موسوي مي داند- و همه مي دانند- كه تحريم ها عليه ايران اسلامي از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا اعمال شده است و ربطي به ملت هاي آنها ندارد، بنابراين چرا اصرار دارد كه تحريم ها را ناشي از خواست و تصميم ملت هاي آمريكا و اروپا قلمداد كند؟ در اين باره تنها يك انگيزه قابل ذكر است و آن، اين كه سران فتنه براي خوش خدمتي به آمريكا، اروپا و اسرائيل، در مقابل كمك هاي مالي و تبليغاتي آنها، تلاش كرده اند افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا را، مردمي جلوه داده و خواست آنان را خواست ملت هايشان قلمداد كنند! ج: سران فتنه در اين بيانيه به گونه اي تلويحي- كه بارها از تصريح گوياتر است- به حمايت آمريكا و متحدانش از فتنه انگيزان اعتراف كرده اند. دقت كنيد! سران فتنه مي دانند كه تحريم ها از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا بوده است ولي ابتدا آن را به «ملت ها» نسبت مي دهند و سپس انگيزه تحريم ها را حمايت از فتنه و آشوب اخير، معرفي مي كنند و سپس مي نويسند «با سپاسگزاري از حمايت ملت ها- بخوانيد همان دولت هاي آمريكا و اروپا- از آنها مي خواهيم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.» د: و اين نكته نيز گفتني است كه بيانيه ياد شده، با شرحي كه گذشت، حمايت آشكار و ابراز خشنودي سران فتنه از تحريم هاي خارجي عليه ملت مظلوم ايران است كه البته در مقابل ضربه محكمي كه سران فتنه و حاميان بيروني آنها از ملت شريف ايران دريافت كرده اند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست. 3- و بالاخره در هيچ جاي اين بيانيه كه ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته 10 روز بعد از روز قدس!- رژيم اشغالگر و خونريز اسرائيل محكوم نشده است و حال آن كه سران فتنه بعد از رسوايي حمايت هوادارانشان از اسرائيل در روز قدس، براي حفظ ظاهر هم كه شده مي بايستي ميان خود و آنها مرزبندي كنند ولي چنين نكردند، چرا؟!... به نطق هاي انتخاباتي موسوي مراجعه كنيد، شعارهايي كه طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده بودند، دقيقاً ترجمان ديدگاه اعلام شده مهندس موسوي است، و اما، طي ده روز گذشته- از روز قدس تاكنون- اقدام رسواي شماري از هواداران فتنه اخير، در حمايت از اسرائيل با اعلام نفرت و انزجار ملت و بسياري از هواداران قبلي سران فتنه روبرو شده و جريان فتنه در تنگناي شديد هويتي قرار گرفته بود. از اين روي وقتي موسوي به بهانه روز قدس بيانيه مي دهد و در آن نه فقط اسرائيل را محكوم نمي كند بلكه به شعار هواداران خود در آن روز هم كمترين اعتراضي نمي كند، آيا برداشت و تصوري جز اين مي توان داشت، كه بيانيه ياد شده اعلام حمايت از كساني بوده است كه روز قدس به نفع اسرائيل شعار داده اند؟! جمهوري اسلامي: سياست شفاف براي حمايت از مظلومان يمن «سياست شفاف براي حمايت از مظلومان يمن»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛خبر گرچه كوتاه و در حد يك بند از بيانيه نشستي بود كه در نيويورك به رهبري آمريكا برگزار مي شد ولي ديدن و شنيدن آن شنونده را بي اختيار به ياد بيانيه هاي مشترك و حمايتگرانه ابتداي جنگ تحميلي مي انداخت كه محركين اصلي اين جنگ و آتش بياران معركه همانهايي كه ميلياردها دلار هزينه جنگ افروزي خنياگر بغداد و سگ زنجيره اي آمريكا در منطقه را تامين كرده و از هيچ نوكري و خوشخدمتي براي ضربه زدن به انقلاب اسلامي ايران دريغ نداشتند پي در پي عليه جمهوري اسلامي ايران صادر مي كردند. در خبرها آمده است در پايان نشست هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا با وزراي خارجه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه در نيويورك برگزار شد بيانيه اي صادر گرديد كه در آن كاخ سفيد و شيوخ منطقه از علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن در جنگ عليه شيعيان حمايت كرده اند. در اين بيانيه حمايتهاي سياسي و اقتصادي اين كشورها از روند تحولات حوادث شمال يمن به رئيس جمهور اين كشور ابلاغ شده است . ماجرا اينست كه اين روزها يمن شاهد حوادث ناگواري است كه بوي خون و جنايت از آن به مشام مي رسد و مركز ثقل اين رويدادها شمال اين كشور و در جايي است كه گروهي از شيعيان زيديه به عنوان مخالفان دولت مركزي قتل عام مي شوند. دولت علي عبدالله صالح ساكنان استان « صعده » و منطقه « حرف سفيان » را كه خواهان پايان دادن به تبعيض و رفع فقر و محروميت هستند متهم به جدايي طلبي و اخلال در امنيت ملي كرده و رسما قسم ياد كرده آنها را براي هميشه از بين خواهد برد! در چارچوب اين سياست سبعانه دور جديد حملات ارتش يمن به مناطق شيعه نشين شمال اين كشور آغاز شده و روزانه دهها نفر از مردم بي دفاع شيعه از زن و كودك در امتداد توطئه اي استكباري صهيونيستي قرباني نسل كشي آشكار مي شوند و در اين ميان دولت صنعا به عنوان پاداش اين خوشخدمتي از كمكهاي نظامي و مالي عربستان و ديگر اعراب مرتجع نيز بهره مي گيرد. هفته گذشته مناطق مرزي يمن با عربستان و مراكز شيعه نشين صعده هدف حملات بمب افكن هاي سعودي قرار گرفت و مساجد و مناطق مسكوني بسياري ويران شد . همچنين 22 مفتي وهابي سعودي در بيانيه اي اعلام كردند شيعيان به دنبال اجراي سياست تشكيل هلال شيعي در خاورميانه هستند و شيعيان يمن نيز قصد سيطره بر يمن را دارند و از اين رو بايد با آنها مقابله كرد! علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن نيز در تكميل زنجيره توطئه تبليغاتي عليه شيعيان اين كشور رسما مدعي شد جمهوري اسلامي ايران حزب الله لبنان و مقتدي صدر از شيعيان يمن حمايت مي كنند. اين اظهارات غيرواقعي كه براي توجيه جنايات ارتش و دستگاههاي امنيتي يمن عليه شيعيان و سرپوشي براي تداوم اقدامات هولناك در استانهاي شمالي اين كشور صور گرفت هدف اصلي تري را دنبال مي كند و قصد دارد كمكهاي سياسي و نظامي خارجي و بين المللي را براي اجراي سياست نسل كشي شيعيان يمن جلب نمايد. از اين رو آمريكا و كشورهاي مرتجع عرب در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك طي نشست ويژه اي با اعلام حمايت از علي عبدالله صالح رسما براي كشتار شيعيان يمن چراغ سبز نشان دادند كه طبعا از اين پس بايد شاهد اوجگيري جنايت و نسل كشي شيعيان يمن بود ولي به دلايل مختلف اين توطئه ناكام خواهد ماند. اولا شيعيان يمن يك گروه كوچك نيستند بلكه اكثريتي از ملت مسلمان يمن و از اقوام ريشه دار منطقه هستند كه بيش از 14 قرن در اين منطقه قدمت دارند. مردم يمن اين افتخار را داشته اند كه به دست با كفايت حضرت اميرالمومنين علي (ع ) مسلمان شده و شيعيان ريشه در تاريخ و فرهنگ يمن دارند و هيچ قدرتي توان ريشه كن كردن و جدا نمودن آنها از پيكره اين كشور را ندارد هر چند موفق شوند براي مدتي ساختار سياسي و اجتماعي آنها را مختل نمايند. ثانيا جنگ در شمال يمن كه اينك با حمايتهاي بين المللي همراه شده برخلاف آنكه وانمود مي شود يك درگيري قومي براي تصرف سرزمين و يا حركتي جدايي طلبانه و اقدامي شورشگرانه عليه دولت مركزي نيست بلكه جنگ اسلام آمريكايي عليه شيعيان براي از بين بردن مخالفان اسلام آمريكائي است كه اكنون صف آرايي و جبهه گيريهاي آن كاملا نمايان شده است ولي تجربه سالهاي اخير نشان داده هرچه آمريكائيها دست و پاي بيشتري عليه اسلام انقلابي زده اند در باتلاقي كه خود ايجاد كرده اند بيشتر فرو رفته و اين اقدام هيچ دستاوردي براي آنها نداشته است . ثالثا از قديم گفته اند آدم عاقل هيچگاه راه رفته و شكست خورده قبلي را دوباره گز نمي كند. قطعا آمريكائيها به عنوان سردمدار توطئه هاي منطقه اي و بين المللي عليه انقلاب اسلامي و شيوخ مرتجع و نوكران منطقه اي آنها اگر خوب بينديشند به اين نتيجه خواهند رسيد كه همانگونه كه در اجماع خود در جنگ تحميلي و حمايت از صدام به جايي نرسيدند اجماع كنوني آنها نيز عليه شيعيان راه به جايي نخواهد برد و چيزي جز رسوايي و بي آبرويي نصيب آنها نمي شود. رابعا روند تحركات ضد شيعي نشان مي دهد سران مرتجع عرب چيزي جز خفت و خاري در پيروي از سياستهاي آمريكا براي ملتهاي مسلمان به دست نياورده و ماموريتي جز ضربه زدن به اسلام و مسلمانان براي خود تعريف نكرده اند. در اين ميان علماي مسلمان و كشورهايي كه داعيه دار حمايت از مسلمانان جهان هستند نيز در آزمايشي دشوار قرار گرفته اند. در اين ميان وزارت امور خارجه كشورمان بايد در اين زمينه تحرك قابل ملاحظه اي نشان دهد و به صدور بيانيه هاي بي پشتوانه و ابراز نگراني هاي بي خاصيت اكتفا نكند. دولت جمهوري اسلامي ايران بايد هرچه سريعتر اقدامي قاطع در جهت جلوگيري از نسل كشي شيعيان مظلوم بعمل آورد و مانع ادامه ظلم به اين بي گناهان شود. واقعيت اينست كه دولت جمهوري اسلامي ايران درعين حال كه تلاش هائي براي ايجاد آرامش در يمن و جلوگيري از كشتار شيعيان اين كشور بعمل آورده هنوز به صورت جدي وارد اين صحنه نشده است . قانون اساسي جمهوري اسلامي دولت را موظف به « تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بي دريغ از مستضعفان » كرده (اصل سوم ) و تصريح مي نمايد « درعين حال خودداري كامل از دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي نمايد (154 ) . دولت جمهوري اسلامي ايران براي عمل كردن به اين اصول قانون اساسي بايد در زمينه حمايت از مظلومان يمن با شفافيت عمل كند. ابتكار: زنگ هايي که به صدا در آمده است! «زنگ هايي که به صدا در آمده است!» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ ابتكار به قلم مرتضي اصلاحچي است كه در آن مي‌خوانيد؛ گذشته از نيازهاي مادي و تامين جاني اما انسان از نيازهاي عاطفي نيز برخوردار است و به امنيت روحي و رواني محتاج. از معضلات مدرنيته و جوامع صنعتي يکي همين برهم خورد تعادل رواني انسان است و فرو غلطيدن او در ورطه بيماري مرموزي به نام افسردگي. اين بيماري را تقريبا مي توان در تمامي جوامع يافت منتهي با شدت و ضعفي متفاوت که عمدتا بستگي به برنامه ريزي دولت ها در زمينه هاي گوناگون اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دارد اما تجربه نشان داده است جوامعي که دوران گذار از سنت به مدرنيته را طي مي کنند بيشترين آمار افسردگي و بيماري هاي رواني را دارند و تا زماني که دوران گذار طي نشود و تعادلي اجتماعي برقرار نگردد، تعادل رواني جامعه نيز متحقق نخواهد شد. به زعم اکثر قريب به اتفاق کارشناسان اجتماعي ايران يکي از کشورهايي است که در جريان فرآيند گذار از جامعه اي سنتي به مدرن بيشترين ميزان عدم تعادل را داشته است که اين مهم را مي توان از طريق آمارهاي مربوط به معضلات اجتماعي دريافت. طي ساليان اخير بسياري از جرايم و ناهنجاري هاي اجتماعي و نيز افسردگي رشد سرسام آوري در جامعه ما داشته اند و اگرچه مسئولين همواره در تلاش بوده اند از انتشار اين قبيل آمارها خودداري کنند اما وضعيت عيني جامعه به خوبي نشان مي دهد که در کشور چه مي گذرد. برخي آمارها حکايت از رشد 60 درصدي افسردگي و اختلالات رواني در سال 87 دارد که بر اين مبنا بيماري هاي رواني جايگاه دوم بيماري ها در کشور را کسب مي کنند. اين امر خود دلايلي داشته است و از ديگر سو به بحران هاي ديگري نيز دامن مي زند. افزايش روزانه خودکشي و جوان تر شدن سن خودکشي و رشد اعتياد که براساس تحقيقات صورت گرفته طي سال هاي اخير سه برابر نرخ رشد جمعيت رشد داشته است، افزايش طلاق، رشد خشونت و افزايش جرايم بدون قصد قبلي از جمله مواردي اند که اختلالات رواني و افسردگي به عنوان يکي از عوامل آنها مطرح مي شود. فارغ از اينکه اختلالات رواني به چه معضلاتي مي انجامد اما دريافتن اينکه چه عواملي زمينه ساز افزايش افسردگي و اختلالات رواني در جامعه شده است از اهميت بالايي برخوردار است. براي اين مسئله به دو عامل عمده مي توان اشاره کرد. يکي مشکلات شخصي افراد و ديگري مشکلات اجتماعي اي که حل آنها در اختيار دول است و از آنجا که در کشور ما تقريبا همه امور تحت تسلط دولت است و برنامه ريزي مسائل اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و... تمام در اختيار دولت مي باشد برخي برآنند که اکثر مشکلات شخصي افراد نيز که منجر به افسردگي و اختلالات رواني مي شوند ريشه در تصميمات و عملکرد دولت دارد. مشکلات اقتصادي، بيکاري، عدم امنيت شغلي، عدم اميد به آينده، فقدان انگيزه براي تحرکات اجتماعي و... از عواملي اند که زمينه ساز اکثر معضلات اجتماعي مي باشند و حل بسياري از آنها نيز در اختيار دولت مي باشد. در پي برهم خوردن تعادل رواني جامعه پرخاشگري و خشونت افزايش مي يابد و اين امر به گونه اي است که بيش از 50درصد جرائم به علت خشونت رخ مي دهند. افسردگي را بزرگ ترين علت خودکشي مي دانند و اکنون ميزان خودکشي در برخي استان ها از جمله استان هاي گلستان، کهکيلويه و بويراحمد به ويژه استان ايلام تا 37 مورد در هر صد هزار نفر جمعيت بالغ مي شود. اين در حالي است که بالاترين شاخص خودکشي در سطح جهان در کشورهاي آمريکاي لاتين به ميزان 25 مورد در هر صد هزار نفر جمعيت است. همچنين اعتياد به موادمخدر هم اکنون به تهديدي جدي تبديل شده است که حتي مي تواند امنيت اجتماعي و ملي کشور را در معرض خطر پيامد هاي خود قرار دهد. نزديک به دو ميليون معتاد که 10ميليون خانوار را درگير عواقب خود کرده است در کشور وجود دارد که از اين نظر رتبه اول را در جهان به دست آورده ايم. پايين آمدن سن اعتياد، اعتياد زنان، تغيير الگوي مصرف و وارد شدن کودکان و زنان در کار خريد و فروش موادمخدر، پديده اعتياد را به معضلي بسيار پيچيده تبديل کرده که کنترل آن به تلاش مستمر، برنامه ريزي جامع و عزمي ملي نيازمند است. اين آمارها را دکتر مصطفي معين در مقاله اي با عنوان "آسيب هاي اجتماعي در ايران" که در نشريه داخلي موسسه رحمان (شهريور88) چاپ کرده است، بيان مي کند. از فقر و بيکاري به عنوان دليل اصلي افسردگي و بيماري هاي رواني نام برده مي شود و اين امر نيز اعتياد به مواد مخدر و الکل، فحشا، خشونت و جرايم را در پي دارد. براساس گزارش هاي مختلف تا 35 درصد جمعيت ايران زيرخط فقر و بيش از 10درصد بيکار هستند. اين در حالي است که بنابر اعلام سازمان ملل متحد سه درصد جمعيت ايران زير خط فقر مطلق قرار دارند زيرا کمتر از دو دلار در روز درآمد دارند. فارغ از اين مسائل اما گذشته از وضعيت شخصي افراد آنچه که در سطح کلان کشور نيز مي گذرد در افزايش بيماري هاي رواني و در پي آن بحران هاي اجتماعي نقش به سزايي دارد. چشم انداز روشن براي مردم يک کشور، انسجام و عزم ملي براي پيشرفت، اعتماد به هم وطنان و شور و نشاط و تحرک اجتماعي و نيز احساس تاثير در تعيين سرنوشت خويش را از جمله دلايل غير فردي ابتلا به افسردگي و بيماري هاي رواني مي دانند.دکتر معين در مقاله ذکر شده در اين خصوص مي نويسد:« براساس طرح پيمايش ملي ارزش ها و نگرش ها در محور احساس عدالت 80/6 درصد مردم پول و پارتي را براي احقاق حق ضروري دانسته اند و تنها 8/3 درصد مردم به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشته اند. در پژوهش فوق ساير شاخص ها از جمله اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن ساير افراد جامعه نيز در وضعيت نامطلوبي قرار داشته است. رواج و رسميت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، سو»ظن، فردگرايي و تضعيف بنيان هاي اجتماع،تظاهر و ريا،عدم قانون گرايي، رابطه گرايي، عوام زدگي، عوام فريبي، تملق و گزافه گويي، شعارزدگي و.... نشانگر بحران اخلاقي و تزلزل اعتماد در جامعه ماست.» به عنوان مثال پيش از انتخابات رياست جمهوري شور و نشاط اجتماعي افزايش چشمگيري يافت و مردم آشکارا شادمان بودند و به آينده خويش اميدوار. اگر اين وضعيت تداوم پيدا مي کرد مسلما معضلات اجتماعي کشور کاهش چشمگيري پيدا مي کرد اما حوادث رخ داده پس از انتخابات نه تنها به کاهش اين مشکلات کمکي نکرد که سرخوردگي و افسردگي را در ميان بسياري از اقشار جامعه تشديد نمود. به نظر مي رسد که همه اين عوامل فردي و اجتماعي حلقه هاي در هم تنيده اي را تشکيل داده اند که با گذر زمان پيشروي مي کنند و جامعه ما را به سمت تباهي و نابودي مي کشانند اما سوال اين است که راهکار چيست و چگونه مي توان اين دور باطل را شکست؟ کارشناسان با در نظر گرفتن همه اين مسائل بر اين عقيده اند که نقش دولت در اين ميان از هر نهادي مهم تر است چراکه تامين شغل و تامين معاش و ايجاد انگيزه براي فعاليت و به وجود آوردن نشاط اجتماعي تماما در اختيار دولت مي باشد. اما متاسفانه طي ساليان اخير بحران اقتصادي در کشور، سقوط جمعيت بيشتري از مردم به زبر خط فقر را منجر شده است تا در زمينه رفع بحران هاي اجتماعي نه تنها گامي رو به جلو برداشته نشود که عقبگرد نيز داشته باشيم و افزايش افسرگي، اعتياد، فحشا، جنايت و... را نيز به نظاره بنشينم. در اين راستا به نظر مي رسد که دولت با يک برنامه ريزي چند منظوره و تمام وجهي بايد در راستاي ايجاد شغل و رفع مشکلات اقتصادي مردم گام بردارد و از ديگر سو نگاهي نو به فعاليت هاي فرهنگي، هنري و نيز مهيا کردن شرايط براي افزايش تفريح مردم مي تواند به اين مهم ياري رساند. افزايش 60 درصدي افسردگي و بيماري هاي رواني به خوبي نشان مي دهد که زنگ خطر در خصوص يک بحران اجتماعي تمام عيار در کشور به صدا درآمده است حال بايد ديد که آيا گوش شنوايي براي شنيدن اين زنگ خطر وجود دارد يا خير؟ سرمايه:ضرورت سياست زدايي از دستگاه قضايي «ضرورت سياست زدايي از دستگاه قضايي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سرمايه به قلم کامبيز نوروزي است كه در آن مي‌خوانيد؛ با توجه به گفته هاي اخير دادستان کل تهران مي توان گفت تکاليف و وظايف دستگاه قضايي کاملاً روشن است و قوانين کشور صراحتاً، به روشني و وضوح وظايف دستگاه قضايي را تعريف کرده است. در آيين نامه قانون دادرسي کيفري، مراحل مربوط به کشف جرم، تعقيب و تحقيق در محاکم به خوبي روشن شده و قوانين ماهوي از قبيل مجازات اسلامي و ساير قوانين مفهوم جرم و انواع جرائم مشخص شده است و کافي است دستگاه قضايي کاملاً و دقيقاً اين قوانين و آنچه که از حقوق متهم و اشخاص در اين قوانين و قانون اساسي مشخص شده را رعايت کند تا اصل عدل و انصاف در اين دستگاه رعايت شده باشد. آقاي دادستان تهران کاملاً درست گفته اند که دستگاه قضايي نبايد وارد سياست شود و اين وظيفه دستگاه سياسي است؛ تمامي حرف ما نيز در اين سال ها همين بوده است.  دستگاه قضايي بايد در تمامي زمينه ها مستقل عمل کند و به دور از سياست و منافع سياسي برخي گروه هاي سياسي باشد. اينکه ايشان گفته اند وظيفه دستگاه قضايي انتقام گيري نيست سخن بسيار درست و سنجيده اي است و تمامي حرف ما هم در اين سال ها همين بوده است که دستگاه قضايي نبايد نگاه انتقام جويانه داشته باشد چرا که نگاه انتقام جويانه مستلزم جهت گيري سياسي است. در اين زمينه حداقل از حيث قانوني هيچ پيچيدگي وجود ندارد. دستگاه قضا بايد اصل استقلال قضات را رعايت کند و حقوق بنياديني مثل حق دفاع متهم و قانون آيين دادرسي کيفري و قوانين مجازات اسلامي بايد به دقت رعايت شود. اين قاضي بايد باشد که براي متهم تعيين تکليف کند و ضابطان قضايي همواره بايد تحت امر مقام قضايي عمل کنند. اگر اين قواعد رعايت شود، اصل عدل و بي طرفي در دستگاه قضايي رعايت شده است. نکته بسيار مهم اين است که عملکرد دستگاه قضايي و نتايج آن به سرعت به قضاوت مردم کشيده مي شود و از اين جهت اين دستگاه بي نظير است، به طور مثال اگر وزارت نيرو سدي بسازد مردم تا سال ها در جريان چگونگي ساخت آن قرار نمي گيرند و نمي توانند تا سال ها نسبت به مثبت يا منفي بودن عملکرد آن دستگاه قضاوت کنند اما دستگاه قضا وضعيتي متفاوت دارد. رفتار دستگاه قضا به سرعت توسط مردم تشخيص داده مي شود. داوري در مورد دستگاه قضايي مبتني بر سخناني که در سخنراني ها يا مصاحبه ها ابراز مي شود صورت نمي گيرد. اين قبيل سخنان اگر چه ممکن است براي قضاوت در مورد گوينده و شخص اظهار کننده، مورد احترام باشد که هست اما قضاوت اصلي در مورد عملکرد دستگاه قضايي با نحوه رفتار اين دستگاه در دادسراها و دادگاه ها مشخص مي شود و اين انتظار مسلماً وجود دارد آنچه دادستان محترم تهران گفته اند در عمل هم مشاهده شود و دستگاه قضايي با رعايت قوانين و اصل استقلال قضات عمل کند، به ويژه که اين روزها پرونده هايي در مورد وقايع پس از انتخابات در دادگستري تشکيل شده است که امتحان بزرگي براي دستگاه قضايي و مديران جديد اين دستگاه به شمار مي آيد. دنياي اقتصاد:نياز به کدام بخش خصوصي؟ «نياز به کدام بخش خصوصي؟»عنوان سرمقالهي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل‌عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛پيش از اين بارها از سوي کارشناسان مطرح شده است که قبل از خريد شرکت‌هاي دولتي توسط بخش خصوصي، نياز به اصلاح قوانيني است که حيطه مالکيت فردي را تحت شعاع قرار مي‌دهند. صرف بازبيني يک اصل در قانون اساسي، تضمين‌کننده برطرف شدن موانع حقوقي و بوروکراتيک براي آزادي مالکيت نيست و آنچه تحت عنوان آزادسازي مطرح مي‌شود، به اين ديدگاه کلان اشاره دارد. بنابراين قدم اول در حرکت به سوي اقتصاد بازار، بي‌ترديد در آزادسازي و تضمين کامل آزادي مالکيت فردي خلاصه مي‌شود. مساله بعدي پس از اين مرحله اصلي، همان بحث شکلي و خريد شرکت‌هاي دولتي است. ليک در اينجا نيز مي‌بايست بر اين نکته پافشاري کرد که تملک دارايي‌هاي دولتي توسط شرکت‌هاي شبه‌دولتي به معناي نقش بازي کردن و راه دادن تفکر بازار بر عرصه اقتصاد نيست. براي روشن شدن مطلب، از اين پرسش اساسي آغاز مي‌کنيم: چرا بخش خصوصي و نه دولتي؟ و پاسخي کوتاه مبني بر اينکه بخش خصوصي ايجاد‌کننده کارايي و بهره وري مناسب در چارچوب بازار است. تنها با بازار و نبودن يک دست مداخله گر به نفع اين و آن است که مي‌توان به شکوفايي اقتصاد اميد بست. از همين رو است که تلاش مي‌شود بنگاه‌هاي دولتي به بنگاه‌هاي خصوصي تبديل شوند،زيرا وجود يک بنگاه دولتي خودبه‌خود پيام آور اين مطلب است که دولت در جايي که ببيند بنگاهش در چارچوب بازار نمي‌تواند فعاليت کند، در بازار دخالت مي‌کند و آن را سرپا نگه مي‌دارد؛ اگر ببيند واردات به آن ضربه مي‌زند، جلوي واردات را مي‌گيرد؛ اگر ببيند به صورت حقوقي فلان کار را نمي‌تواند انجام دهد، دستور مي‌دهد که بتواند؛اگر ببيند رقباي خصوصي دارند او را پشت سر مي‌گذارند، به وي امتيازات ويژه مي‌دهد و الي‌ آخر. به همين سبب است که بر خصوصي‌سازي انگشت گذارده مي‌شود تا اقتصاد از اين معايب مداخله‌گرانه در امان باشد.چنين بخش خصوصي است که اقتصادهاي دولتي مسحور توسعه به آن نيازمندند. بخش خصوصي که هيچ حامي ‌در دولت ندارد، هيچ ارتباطي با تصميم‌گيرندگان کلان ندارد، هيچ فرد موثر دولتي که بتواند در بازار به نفع وي دخالت کند و امتيازاتي از اين نوع ندارد. آري بخش خصوصي کارا، بخش خصوصي اقتصاد بازار، بخش خصوصي توسعه‌ساز، بخش خصوصي بدون حامي ‌است. حال پرسش اساسي براي افراد مسوول در اين حيطه آن است که آيا آنان زمينه‌ساز مشارکت چنين بخش خصوصي شده‌اند يا نه؟ آيا اصولا بخش خصوصي که مورد نياز اقتصاد ايران است تا صنايع بزرگ ما را از وضعيت غيرکارآمدي بيرون سازد، داراي چنين انگيزه‌اي هست تا به ايفاي نقش بپردازد؟ بايد بيان داشت که شايد به نظر برسد بخش شبه‌ دولتي موجود بهتر از آلترناتيو دولتي مي‌تواند مديريت کند، اما مساله آن است که روابط گسترده اين بنگاه‌ها با بوروکراسي دولتي موجود، ضمانت کافي را براي آنان ايجاد مي‌کند که وقتي نياز به دولت باشد، دست مرئي در بازار دخالت کند و عملا کارآيي که در پس خصوصي‌سازي به دنبال آن بوديم ايجاد نشود. بر اين قرار است که بايد با تحليلي واقع بينانه تر بر موفقيت خصوصي‌سازي در ايران قضاوت کرد و برنامه‌هاي آتي را سامان داد، چه بسا در پس اين واگذاري‌ها اهداف اوليه خصوصي‌سازي و رفتن به سمت اقتصاد بازار نيز محقق نشود. مردم سالاري:يک طرح دولتي و واقعيات آن «يک طرح دولتي و واقعيات آن»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي‌خوانيد؛مسکن مهر طرحي است که دولتمردان کابينه اول احمدي نژاد براي پاسخ به نيازهاي تامين مسکن کشور طراحي و آغاز کردند. هدف گذاري طرح فوق براي ساخت و تحويل حداقل يک ميليون واحد مسکوني در سراسر کشور بود. اين ميزان هدف گذاري شده براساس نياز ساليانه کشور بوده است و طبق اعلام سازمان هاي درگير ساخت و ساز در کشور براي افرادي که تشکيل خانواده دادند ساليانه ساخت 1/5 ميليون واحد مسکوني لازم است. از آنجائيکه رکود حاکم بر بازار مسکن و نهايتا افت شديد ساخت و ساز طي چند ماه گذشته ميزان عرضه مسکن در کشور را با اخلال مواجه کرده است، لزوم توجه جدي دولتمردان به طرح فوق براي جبران کمبود عرضه مسکن برجسته تر مي شود. مطالبي که نگارش شد واقعياتي از ميزان تقاضا در حوزه مسکن، حوزه اي که در دين و عرف ما هم روي آن تاکيد فراوان شده، بود. حال، با مختصات نيازهاي مربوط به مسکن در کشور واکاوي عملکرد دولتمردان در طرح مسکن مهر واقعيات ديگري را مشهود مي کند که باعث مي شود بوي خوشي از آينده اجراي اين طرح به مشام  نرسد. از ابتداي اعلا م فراخوان در طرح مسکن مهر حدود 4 ميليون داوطلب فاقد منزل مسکوني در طرح فوق ثبت نام کرده اند.اين افراد در قالب شرکت هاي تعاوني اقدام به ثبت نام کرده اند و طبق آخرين اطلا عات صندوق تعاون سرمايه هاي حدود يک ميليون و چهارصد هزار نفر واجد شرايط ثبت نام کنندگان به اميدخانه دار شدن شان در اين صندوق جمعآوري شده است. ميزان نقدينگي که از اين تعداد ثبت نام کنندگان جمع آوري شده حدود هزار و پانصد ميليارد تومان است که براي توجيه اقتصادي طرحي با اين ابعاد بايد ميزان خروجي مثمرثمر اين طرح را مورد ارزيابي قرار داد. براساس گزارش هاي رسيده از وزارت تعاون تاکنون تنها نزديک به 49  هزار قرار داد ساخت و ساز با شرکت هاي تعاوني منعقد شده است. طي اين گزارش که به سمع کميسيون عمران مجلس شوراي اسلا مي نيز رسيده تا کنون 42 هزار واحد به مرحله پي سازي، 7 هزار  واحد به اسکلت بندي، يک هزار و سي صد و چهارده مورد به پايان سفت کاري و تنها 196 مورد به مرحله پايان نازک کاري در کل کشور رسيده است. کانون انبوه سازان کل کشور و ساير دست اندرکاران حوزه مسکن با نگاه به روند اجراي طرح مسکن مهر هيچ آينده روشني را براي چاره ساز بودن اين طرح براي خانه دار کردن مردم نمي بينند. سيدعلي علوي قائم مقام وزارت تعاون در امور استانها در آخرين اظهار نظر خود در خصوص انصرافي هاي طرح مسکن مهر در کشور گفته است که تاکنون 104 هزار نفر از مجموع ثبت  نامي هاي واجد شرايط از اقدام خود انصراف داده اند. وي برون سپاري فعاليت ها، افزايش تعاوني هاي مسکن مهر، به روزرساني آمار نظارتي به جاي عمليات ميداني وقت گير، انتقال سريع اطلا عات به نظارت استاني، ترويج اعتمادسازي در تعاوني ها با رويکرد خود اظهاري و حمايت از طرح هاي در دست اجرا براي تعاوني هاي جديد التاسيس را از جمله ضرورت هاي اجراي نظارت بر تعاوني هاي مسکن مهر برشمرد.کارشناسان اقتصادي معتقدند طرح مسکن مهر نه تنها جوابگوي نياز جامعه به مسکن نيست بلکه با ايجاد توقع در جامعه و عدم تحقق هدف هاي انگاشته شده و همچنين جذب و تعليق نقدينگي سرمايه هاي مردم باعث اخلا ل در نظام 25 هزار ميليارد توماني بازار مسکن و صنايع وابسته به آن خواهد شد. حال، اميد است دولتمردان دولت دهم و وزير مسکن جديد دولت احمدي نژاد با تاملي بيشتر به پروژه طرح مسکن مهر انديشيده و راهکارهاي جانشين کاربردي تري را براي حل معضل تهيه مسکن در جامعه بيابند. قدس:عنصر زمان و علل هتاکي به مسجدالاقصي «عنصر زمان و علل هتاکي به مسجدالاقصي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم مهدي شکيبايي است كه در آن مي‌خوانيد؛پيش از بازگشت بنيامين نتانياهو نخست وزير اسراييل از نشست سه جانبه نيويورک به سرزمينهاي اشغالي فلسطين، نظاميان اين رژيم در اقدامي هماهنگ با يورش به غزه و مسجدالاقصي ضمن آنکه بر شکست مذاکرات سه جانبه ميان ابومازن، نتانياهو و اوباما صحه گذاشتند از تشديد تحرکات نظامي جديد در سرزمينهاي اشغالي فلسطين نيز رونمايي کردند.تحرکات نظامي که اگرچه ممکن است به اندازه و حجم اتفاقات جنگ 22 روزه نباشد اما باصطلاح مي تواند دست کم با «برهم زدن بازي موجود» شرايط جديدي را پيش پاي تل آويو قرار دهد تا فرصتي براي خروج از وضعيت موجود خلق شود. حمله يهوديان افراطي به مسجدالاقصي يک روز مانده به نهمين سالروز انتفاضه الاقصي و چند روز پس از پايان نشست سه جانبه اي صورت گرفت که آمريکا تبليغات و سرمايه گذاري فراواني بر روي آن کرده بودند. اين اقدام، نشان از يک واقعيت انکارناپذير دارد؛ اينکه طرف اسراييلي هيچگاه حاضر به برقراري صلح نيست. چه اينکه نفس اقدامات تحريک آميز همواره در روند صلح ايجاد اختلال مي کند و اين همان چيزي است که اسراييل براي عدم متهم شدن به اخلال در روند صلح همواره بطور غيرمستقيم به آن دامن مي زند. ادامه سياست شهرک سازي و مخالفت با توقف آن نيز يکي ديگر از محورهاي کاربردي اسراييل براي عدم برقراري هرگونه صلحي است که در آن فلسطينيها به حقوق خود دست يابند. از اين روست که هرگاه فشاري جهاني براسراييل براي حرکت در مسير صلح آغاز مي شود اين رژيم با طرح مسايل جديد اقدام به انحراف مسير ياد شده به مسيري ديگر مي کند.حمله متعصبانه برخي صهيونيستها به مسجدالاقصي جايي که غرور ملي و ديني مسلمانان نسبت به آن حتي با کوچکترين اقدام اهانت آميزي جريحه دار مي شود و همچنين آغاز دور جديد تجاوزات نظامي به نوارغزه به بهانه تعقيب مبارزان فلسطيني و انهدام تونلهاي جديد از اين جنس اقدامات اسراييلي است. اين اقدام صهيونيستها اگرچه حکايت از دور جديدي از تحولات در سرزمين هاي فلسطيني مي تواند داشته باشد اما در درون خود نکته ظريفي را به اثبات رسانده است. اينکه 9 ماه تلاش دولت اوباما براي آنچه که خود دستيابي به توافقي ريشه اي ميان طرف فلسطيني و اسراييلي ناميده بود به سرانجام مثبتي نرسيده است. به اين معني که آمريکا با چراغ سبز به اسراييل براي دور جديدي از حملات به فلسطيني ها و اعراب پيام مي دهد که براي متوقف کردن ماشين جنگي اسراييل بايد دست نياز به سوي آمريکا دراز کنند. در اين فضا آمريکا مي تواند با گرفتن امتيازاتي از طرف فلسطيني و عربي باصطلاح اسراييل را وادار به صرفنظر حملات خود نمايد. جنگ 22 روزه غزه نيز با اين هدف از سوي دولت جرج بوش صورت گرفت. زماني که جرج بوش در آخرين سفر خود به خاورميانه موفق نشد موافقت سران عرب را براي تحقق توصيه هاي کنفرانس آناپوليس به دست آورد اسراييل را روانه نوارغزه کرد تا بلکه در آخرين روزهاي عمر دولت خود دستاوردي را کسب نمايد. اگرچه اين دو اقدام نژادپرستانه تابع دلايلي سياسي است اما نفس هتک حرمت به مسجدالاقصي را نبايد دست کم گرفت. اين تعرض آشکار، با هدف آزمايش و ارزيابي انعکاس جهاني و اسلامي اين حادثه و صدمه به مسجدالاقصي طراحي شده است. آفرينش:عدم تخصيص بودجه؛ ادعا يا واقعيت «عدم تخصيص بودجه؛ ادعا يا واقعيت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛نمايندگان مجلس پس از سپري کردن تعطيلات سه هفته اي در حوزه هاي انتخابيه خود، در حالي پشت صندلي هاي خانه ملت قرار گرفتند که حامل اخبار نگران کننده اي بودند. موضوع از اين قرار بود که دولت در سال جاري بودجه بسي�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 816]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن