تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بدانيد كه هر كس در راه حق از دنيا برود، به بهشت و هر كس در راه باطل از دنيا برود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820439283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ایران افسرده تر می شود


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ایران افسرده تر می شود به نظر می رسد که همه این عوامل فردی و اجتماعی حلقه های در هم تنیده ای را تشکیل داده اند که با گذر زمان پیشروی می کنند و جامعه ما را به سمت تباهی و نابودی می کشانند اما سوال این است که راهکار چیست و چگونه می توان این دور باطل را شکست؟ فرارو: گذشته از نیازهای مادی و تامین جانی اما انسان از نیازهای عاطفی نیز برخوردار است و به امنیت روحی و روانی محتاج. از معضلات مدرنیته و جوامع صنعتی یکی همین برهم خورد تعادل روانی انسان است و فرو غلطیدن او در ورطه بیماری مرموزی به نام افسردگی. این بیماری را تقریبا می توان در تمامی جوامع یافت منتهی با شدت و ضعفی متفاوت که عمدتا بستگی به برنامه ریزی دولت ها در زمینه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد اما تجربه نشان داده است جوامعی که دوران گذار از سنت به مدرنیته را طی می کنند بیشترین آمار افسردگی و بیماری های روانی را دارند و تا زمانی که دوران گذار طی نشود و تعادلی اجتماعی برقرار نگردد، تعادل روانی جامعه نیز متحقق نخواهد شد. به زعم اکثر قریب به اتفاق کارشناسان اجتماعی ایران یکی از کشورهایی است که در جریان فرآیند گذار از جامعه ای سنتی به مدرن بیشترین میزان عدم تعادل را داشته است که این مهم را می توان از طریق آمارهای مربوط به معضلات اجتماعی دریافت. طی سالیان اخیر بسیاری از جرایم و ناهنجاری های اجتماعی و نیز افسردگی رشد سرسام آوری در جامعه ما داشته اند و اگرچه مسئولین همواره در تلاش بوده اند از انتشار این قبیل آمارها خودداری کنند اما وضعیت عینی جامعه به خوبی نشان می دهد که در کشور چه می گذرد. برخی آمارها حکایت از رشد 60 درصدی افسردگی و اختلالات روانی در سال 87 دارد که بر این مبنا بیماری های روانی جایگاه دوم بیماری ها در کشور را کسب می کنند. این امر خود دلایلی داشته است و از دیگر سو به بحران های دیگری نیز دامن می زند. افزایش روزانه خودکشی و جوان تر شدن سن خودکشی و رشد اعتیاد که براساس تحقیقات صورت گرفته طی سال های اخیر سه برابر نرخ رشد جمعیت رشد داشته است، افزایش طلاق، رشد خشونت و افزایش جرایم بدون قصد قبلی از جمله مواردی اند که اختلالات روانی و افسردگی به عنوان یکی از عوامل آنها مطرح می شود. فارغ از اینکه اختلالات روانی به چه معضلاتی می انجامد اما دریافتن اینکه چه عواملی زمینه ساز افزایش افسردگی و اختلالات روانی در جامعه شده است از اهمیت بالایی برخوردار است. برای این مسئله به دو عامل عمده می توان اشاره کرد. یکی مشکلات شخصی افراد و دیگری مشکلات اجتماعی ای که حل آنها در اختیار دول است و از آنجا که در کشور ما تقریبا همه امور تحت تسلط دولت است و برنامه ریزی مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... تمام در اختیار دولت می باشد برخی برآنند که اکثر مشکلات شخصی افراد نیز که منجر به افسردگی و اختلالات روانی می شوند ریشه در تصمیمات و عملکرد دولت دارد. مشکلات اقتصادی، بیکاری، عدم امنیت شغلی، عدم امید به آینده، فقدان انگیزه برای تحرکات اجتماعی و... از عواملی اند که زمینه ساز اکثر معضلات اجتماعی می باشند و حل بسیاری از آنها نیز در اختیار دولت می باشد. در پی برهم خوردن تعادل روانی جامعه پرخاشگری و خشونت افزایش می یابد و این امر به گونه ای است که بیش از 50درصد جرائم به علت خشونت رخ می دهند. افسردگی را بزرگ ترین علت خودکشی می دانند و اکنون میزان خودکشی در برخی استان ها از جمله استان های گلستان، کهکیلویه و بویراحمد به ویژه استان ایلام تا 37 مورد در هر صد هزار نفر جمعیت بالغ می شود. این در حالی است که بالاترین شاخص خودکشی در سطح جهان در کشورهای آمریکای لاتین به میزان 25 مورد در هر صد هزار نفر جمعیت است. همچنین اعتیاد به موادمخدر هم اکنون به تهدیدی جدی تبدیل شده است که حتی می تواند امنیت اجتماعی و ملی کشور را در معرض خطر پیامد های خود قرار دهد. نزدیک به دو میلیون معتاد که 10میلیون خانوار را درگیر عواقب خود کرده است در کشور وجود دارد که از این نظر رتبه اول را در جهان به دست آورده ایم. پایین آمدن سن اعتیاد، اعتیاد زنان، تغییر الگوی مصرف و وارد شدن کودکان و زنان در کار خرید و فروش موادمخدر، پدیده اعتیاد را به معضلی بسیار پیچیده تبدیل کرده که کنترل آن به تلاش مستمر، برنامه ریزی جامع و عزمی ملی نیازمند است. این آمارها را دکتر مصطفی معین در مقاله ای با عنوان "آسیب های اجتماعی در ایران" که در نشریه داخلی موسسه رحمان (شهریور88) چاپ کرده است، بیان می کند. از فقر و بیکاری به عنوان دلیل اصلی افسردگی و بیماری های روانی نام برده می شود و این امر نیز اعتیاد به مواد مخدر و الکل، فحشا، خشونت و جرایم را در پی دارد. براساس گزارش های مختلف تا 35 درصد جمعیت ایران زیرخط فقر و بیش از 10درصد بیکار هستند. این در حالی است که بنابر اعلام سازمان ملل متحد سه درصد جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق قرار دارند زیرا کمتر از دو دلار در روز درآمد دارند. فارغ از این مسائل اما گذشته از وضعیت شخصی افراد آنچه که در سطح کلان کشور نیز می گذرد در افزایش بیماری های روانی و در پی آن بحران های اجتماعی نقش به سزایی دارد. چشم انداز روشن برای مردم یک کشور، انسجام و عزم ملی برای پیشرفت، اعتماد به هم وطنان و شور و نشاط و تحرک اجتماعی و نیز احساس تاثیر در تعیین سرنوشت خویش را از جمله دلایل غیر فردی ابتلا به افسردگی و بیماری های روانی می دانند. دکتر معین در مقاله ذکر شده در این خصوص می نویسد:« براساس طرح پیمایش ملی ارزش ها و نگرش ها در محور احساس عدالت 6/80 درصد مردم پول و پارتی را برای احقاق حق ضروری دانسته اند و تنها 3/8 درصد مردم به اجرای مساوی قانون اعتقاد داشته اند. در پژوهش فوق سایر شاخص ها از جمله امید به آینده، قابل اعتماد بودن یا منصف بودن سایر افراد جامعه نیز در وضعیت نامطلوبی قرار داشته است. رواج و رسمیت یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، سوءظن، فردگرایی و تضعیف بنیان های اجتماع،تظاهر و ریا،عدم قانون گرایی، رابطه گرایی، عوام زدگی، عوام فریبی، تملق و گزافه گویی، شعارزدگی و... . نشانگر بحران اخلاقی و تزلزل اعتماد در جامعه ماست.» به عنوان مثال پیش از انتخابات ریاست جمهوری شور و نشاط اجتماعی افزایش چشمگیری یافت و مردم آشکارا شادمان بودند و به آینده خویش امیدوار. اگر این وضعیت تداوم پیدا می کرد مسلما معضلات اجتماعی کشور کاهش چشمگیری پیدا می کرد اما حوادث رخ داده پس از انتخابات نه تنها به کاهش این مشکلات کمکی نکرد که سرخوردگی و افسردگی را در میان بسیاری از اقشار جامعه تشدید نمود. به نظر می رسد که همه این عوامل فردی و اجتماعی حلقه های در هم تنیده ای را تشکیل داده اند که با گذر زمان پیشروی می کنند و جامعه ما را به سمت تباهی و نابودی می کشانند اما سوال این است که راهکار چیست و چگونه می توان این دور باطل را شکست؟ کارشناسان با در نظر گرفتن همه این مسائل بر این عقیده اند که نقش دولت در این میان از هر نهادی مهم تر است چراکه تامین شغل و تامین معاش و ایجاد انگیزه برای فعالیت و به وجود آوردن نشاط اجتماعی تماما در اختیار دولت می باشد. اما متاسفانه طی سالیان اخیر  بحران اقتصادی در کشور، سقوط جمعیت بیشتری از مردم به زبر خط فقر را منجر شده است تا در زمینه رفع بحران های اجتماعی نه تنها گامی رو به جلو برداشته نشود که عقبگرد نیز داشته باشیم و افزایش افسرگی، اعتیاد، فحشا، جنایت و... را نیز به نظاره بنشینم. در این راستا به نظر می رسد که دولت با یک برنامه ریزی چند منظوره و تمام وجهی باید در راستای ایجاد شغل و رفع مشکلات اقتصادی مردم گام بردارد و از دیگر سو نگاهی نو به فعالیت های فرهنگی، هنری و نیز مهیا کردن شرایط برای افزایش تفریح مردم می تواند به این مهم یاری رساند. افزایش 60 درصدی افسردگی و بیماری های روانی به خوبی نشان می دهد که زنگ خطر در خصوص یک بحران اجتماعی تمام عیار در کشور به صدا درآمده است حال باید دید که آیا گوش شنوایی برای شنیدن این زنگ خطر وجود دارد یا خیر؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن