تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش س...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844630709




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. آفتاب يزد: يك‌بار ديگر چيني‌هاي شكستني   «يك‌بار ديگر چيني‌هاي شكستني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ يكي از ويژ‌گي‌هاي دولت نهم، خبرسازي‌هاي هر روزه آن بود به طوري كه هنوز ادعاي مركز پژوهش‌هاي مجلس در خصوص زيان 300 ميليارد توماني كشور به خاطر پافشاري دولت بر عدم تغيير ساعت مورد رسيدگي قرار نگرفته بود، يك تصميم ديگر دولت در مورد ادغام برخي دستگاه‌هاي دولتي و شوراهاي عالي، فرياد اعتراض را از درون «مجلس اصولگرا» و «قوه‌قضائيه هماهنگ با اصولگرايان» بلند كرد. بحث‌ها در اين مورد ادامه داشت كه عده‌اي از اصولگرايان، جلسه غيرعلني در مجلس تشكيل دادند تا نگراني خود از برخي اظهارنظرهاي هزينه‌ساز و غيرضروري مسئولان دولتي در عرصه‌هاي بين‌المللي را اعلام نمايند. اصرار دولت بر كنار گذاشتن چند وزير علي‌رغم رضايت نسبي مجلس اصولگرا از عملكرد آنها، سوژه ديگري بود كه قبل از تعيين تكليف سوژ‌ه‌هاي ديگر، موجب اعتراض‌هايي در ميان اصولگرايان شد. علاقمندي يكي از ياران نزديك احمدي‌نژاد به اظهارنظر در حوزه‌هاي ديپلماتيك، عقيدتي، ظهور امام زمان، دوران اسلام‌گرايي و... هم ده‌ها سوژه اعتراضي ديگر به دولت را تحت‌الشعاع قرار داد. اكنون عمر دولت نهم به پايان رسيده و دولت دهم اداره قوه مجريه را به عهده گرفته، در حالي كه مي‌توان ادعا كرد اين دولت نيز بنا ندارد خود را از خلق سوژه جديد براي فراموش شدن سوژه‌هاي قبلي محروم نمايد. قاعدتاً براي اثبات اين ادعا، نيازي به ارائه دليل و مدرك وجود ندارد و به جاي تلاش براي ‌ ‌ اثبات اين ادعا، بايد به دنبال راه‌هايي بود كه پيامد برخي اقدامات و تصميمات را به حداقل برساند. البته در حوزه‌هاي مختلف اجرايي، سوژه‌هاي نگران كننده‌ طي ايام و هفته‌هاي اخير، كم نبوده است اما گسترش كنترل نشده روابط با چين، موضوعي است كه نظارت كارشناسان و مچ‌گيري‌ دلسوزانه رسانه‌هاي منتقد را مي‌طلبد. از ماهها قبل، موضوع واردات از چين، مورد توجه گسترده رسانه‌ها، نمايندگان مجلس و مردم عادي قرار داشت. علت گستردگي اين توجه نيز گستردگي طيف كالاها و خدماتي بود كه از چين وارد كشور مي‌شد. در آن ايام، عده‌اي نگران بودند كه چه كسي مسئول ناكارآمدي و خطرآفريني سيستم ترمز كاميون‌هاي وارداتي از چين است و عده‌اي ديگر به دنبال كشف اين معما بودند كه چرا به قيمت نابودي صنايع نساجي داخلي، بازار ايران بر روي محصولات ‌ بُنجل چيني باز شده است؟ تنوع طيف كالاهاي وارداتي از چين در حدي بود كه وقتي شايعه واردات پرتقال اسرائيلي در رسانه‌ها منتشر شد بخشي از نگاه‌ها به سمت چين رفت كه شايد اين تحفه نيز از طريق چين به ايران آمده است. در نزديكي انتخابات، يك خبر عجيب ديگر به گوش مردم رسيد كه حاكي از زحمت ‌دوستان چيني براي توليد و صادرات مقدار قابل توجهي پرچم ايران به كشورمان بود. شايد همزماني انتشار اين خبر با انتخاب پرچم ايران به عنوان نماد انتخاباتي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري، باعث شد كه عده‌اي در برابر اين خبر تعجب‌برانگيز و در عين حال تاسف آور سكوت كنند زيرا هر نوع واكنش به اين خبر، مي‌توانست رنگ و بوي سياسي پيدا كند. پس از آن، خبر واردات نرم‌افزارهاي قرآني از چين، زينت بخش صفحات جرايد گرديد. قبل و بعد از اخبار موردنظر، اطلاع‌رساني‌هاي‌ديگري صورت گرفت كه نشان مي‌داد چيني‌هاي با وفا، تصميم گرفته‌اند از شير مرغ تا جان آدميزاد توليد كنند و به ايران بفرستند تا ديگر كسي حواسش به همراهي مكرر آنها با غربي‌ها وراي مثبت چيني‌هاي شكستني به قطعنامه‌هايضد ايراني نباشد. آنها نه تنها به اين هدف خود رسيدند بلكه شلوغي ناشي از محاسبات تجاري، حواس بعضي مسئولان رسمي ايران از كشتار مسلمانان چيني را منحرف نمود تا آنجا كه سكوت مسئولان ايراني، موجب اعتراض شديد تعدادي از مراجع تقليد و گروهي از نمايندگان مجلس گرديد. اكنون با استقرار كامل دولت دهم به نظر مي‌رسد چيني‌ها در حال محكم‌تر كردن جايگاه خود در مهم‌ترين عرصه اقتصادي ايران يعني صنعت نفت هستند. اين موضوع، به صراحت توسط وزير نفت دولت دهم اعلام شده است. دقيقا چهار سال قبل‌ ‌سران دولت نهم، سياست نگاه به شرق در مذاكرات هسته‌اي را به عنوان ابتكار خويش مطرح نمودند و امروز وزير نفت دولت دهم، از «نگاه به شرق در سرمايه‌گذاري‌هاي نفتي» خبر مي‌دهد. اكنون ارزيابي كارآمدي «نگاه به شرق» در مذاكرات هسته‌اي، كار آساني است و به نظر مي‌رسد اگر كسي مايل باشد، از همين امروز مي‌تواند به سال 92 برود و‌ نتيجه نگاه به شرق در سرمايه‌گذاري‌هاي نفتي را ببيند. حقيقت آن است كه هيچ‌كس نمي‌تواند تكنولوژي چيني را قابل مقايسه با تكنولوژي كشورهاي پيشرفته بداند. حتي در صنايع نه چندان پيچيده همچون توليد خودرو، لوازم خانگي و پوشاك، مردم ايران كيفيت كالاي چيني را ملاحظه‌ كرده‌اند. البته گاه ادعا شده است كه در ميان محصولات چيني‌، كالاهاي مرغوب هم پيدا مي‌شود و اگر بنجل‌هاي چيني، بازار ايران را تصرف كرده است، اشكال را بايد در وارد‌كنندگان و سودجويي آنها جستجو كرد. اما قطعا مرغوب‌ترين كالاهاي چيني نيز با انواع مشابه توليد‌ي در برخي كشورهاي ديگر – از جمله ژاپن– قابل مقايسه نيست. از سوي ديگر، مسئولان دولت‌هاي نهم و دهم، بارها از اعلام آمادگي و اشتياق سرمايه‌گذاران و شركت‌هاي بزرگ نفتي غرب براي مشاركت در پروژه‌هاي نفتي ايران خبر داده‌اند. پس چه دليلي وجود دارد كه صنايع نفتي در حال افزوده شدن به مجموعه گسترده كاميون، پرچم، ون، كفش، محصولات نساجي، نرم‌افزارهاي مذهبي و... است؟ ديروز خبرگزاري‌هاي رسمي كشور اعلام كردند كه 70 درصد از سهم يك شركت ايراني در ميدان آزادگان جنوبي به چيني‌ها واگذار شده است، بنابر اخبار رسمي، ميزان‌‌ سرمايه‌گذاري چيني‌ها در حدود 5/2 ميليارد دلار است. البته هنوز مشخص نيست كه اين ارزش‌گذاري، نيز ادامه همان روندي است كه نماينده اصولگراي مجلس– زاكاني– در خصوص زياده‌خواهي چيني‌ها در پروژه آزادراه شمال به آن اشاره كرد يا رقم واقعي پروژه‌، همان 5/2 ميليارد دلار است؟ به فرض كه در خصوص ارزش واقعي پروژه‌ ترديدي وجود نداشته باشد، آيا با توجه به تاكيد مسئولان دولتي بر مناسب بودن ذخاير ارزي كشور، نيازي به تلاش براي شريك كردن چيني‌ها در پروژه‌هاي بزرگ نفتي وجود دارد؟ مسئولان دولتي بايد توضيح دهند آيا تجربه ناتواني چيني‌ها در اجراي به موقع پروژه آزادراه شمال و كيفيت نامناسب محصولات چيني كه در بازار ايران موجود است را فراموش كرده‌اند كه اكنون تصميم‌ گرفته‌اند حلقه حضور چيني‌هاي غيرقابل اعتماد در اقتصاد ايران را با واگذاري پروژه نفتي به آنها تكميل كنند؟ آيا مسئولان دولتي گمان مي‌كنند ادعاي همراهي چيني‌ها در پرونده هسته‌اي ايران آنقدر ارزش دارد كه علي‌رغم تجربه‌هاي ناموفق از قابليت‌هاي تكنولوژيك و نيز عدم وجود اعتماد به استقلال راي چيني‌ها در شوراي امنيت، باز هم بر‌‌گشودن بخش‌هاي ديگري از بازار كشورمان در برابر چيني‌ها پافشاري شود؟ كيهان:روز سياه «روز سياه»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛حمله روز يكشنبه يك گروه 40 نفره از صهيونيست هاي ساكن يك شهرك تازه تاسيس در شرق بيت المقدس به «مسجدالاقصي» كه به زخمي شدن بيش از 30 نفر از مسلمانان نمازگزار و كمتر از 10 نفر از صهيونيست هاي مهاجم منجر شد حاوي نكات و درس هايي است كه بايد با حساسيت خاصي به آن ها نگريست. 1- مسجدالاقصي در نزد مسلمانان يك مسجد معمولي نيست. اين مسجد از يك سو اولين قبله مسلمين و از سوي ديگر محل عروج پيامبر بزرگ اسلام است كه شرح آن در آيه اول سوره مباركه «اسري» آمده است. در واقع اين مسجد از جهاتي همسنگ «مسجدالحرام» مي باشد. با اين وصف تعرض به اين مسجد فراتر از يك مسئله ساده و قابل اغماض است درست به همين دليل در طول 42 سال گذشته -يعني از زمان آغاز اشغال شهر بيت المقدس در جنگ ژوئن 1967- همواره ورود صهيونيست ها به اين مكان با واكنش بسيار گسترده و دامنه دار مسلمانهاي فلسطيني و غيرفلسطيني مواجه شده است. 2- اقدام روز يكشنبه شهرك نشين هاي صهيونيست هدف واقعي از شهرك سازي در بيت المقدس و كرانه باختري رود اردن را برملا مي كند. صهيونيست ها تاكنون اصرار زيادي داشتند تا اقدامات ساختمان سازي خود را در راستاي اسكان يهوديان فاقد خانه جلوه دهند ولي حادثه روز يكشنبه پرده از روي ادعاي آنان برداشت و معلوم شد كه چرا صهيونيست ها تا اين اندازه روي تداوم شهرك سازي ها اصرار دارند. هتك حرمت مسجدالاقصي در روز يكشنبه توسط همان صهيونيست هايي روي داده كه طي ماههاي گذشته از جاهاي ديگر به بيت المقدس گسيل شده و ساكن گرديده اند پس معلوم مي شود آنان اساساً براساس يك ماموريت ويژه در شهرك تازه تاسيس صهيونيستي سكونت گزيده اند نكته ديگر اين است كه اين حادثه نشان داد برنامه شهرك سازي ها دو روي دارد يك روي آن يهودي كردن مناطق مختلف فلسطين- از جمله شهر بيت المقدس و محله «وادي حلوه» كه مسجدالاقصي در آن واقع شده- است و روي ديگر سكه فراري دادن مسلمانهاست از اين رو بايد به امام جمعه مسجدالاقصي- يوسف ابوسنيه- حق داد كه گفت اگر مسلمانها سياست هاي رژيم صهيونيستي را ناديده بگيرند طي دو تا سه سال آينده اين شهر خالي از سكنه مسلمان مي شود. جالب اين است كه ليبرمن وزير افراطي رژيم صهيونيستي روز يازدهم اسفند سال گذشته در مصاحبه با روزنامه واشنگتن پست گفته بود: «من در قبرس به شارون گفته بودم كه بهتر است يك كشور فلسطيني- در خارج از فلسطين!- تشكيل دهيم كه حتي يك يهودي در آن نباشد. 3- اقدام صهيونيست ها در حمله به مسجد الاقصي و نمازگزاران آن درست در روزي صورت گرفته است كه محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان و نتانياهو نخست وزير رژيم غاصب تل آويو و باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در نيويورك به مذاكرات سياسي مشغول بوده اند. نشست سه جانبه در آمريكا در شرايطي انجام شد كه صهيونيست ها از يك سو با تأكيد افراطي بر سياست توسعه شهرك هاي صهيونيستي در شرق بيت المقدس و كرانه تمام درخواست هاي بين المللي و منطقه اي را مبني بر توقف ساخت شهرك ها كنار گذاشتند و از سوي ديگر با بمباران جنوب غزه و دستگيري بيش از 3300 فلسطيني- طي 9 ماه گذشته- كه اكثر آنان زن و كودك و از ساكنان كرانه بوده اند، با مشت هاي آهنين در پاي ميز مذاكره رفته اند. در همان حال محمود عباس در شرايط كاملاً معكوس بوده است. چرا كه از يك طرف دوره مسئوليت قانوني محمود عباس بر تشكيلات خودگردان از روز بيستم دي ماه سال گذشته پايان يافته و از طرف ديگر گفت وگوهاي دو طرف فلسطيني به بن بست رسيده است. با اين وصف طبيعي است كه صهيونيست ها از فرصت براي رسيدن به اهدافي- مثل تصرف مسجدالاقصي- كه تاكنون فقط خواب آن را ديده اند استفاده كنند. البته اين ماجرا بخوبي نشان داد كه به هيچ وجه نبايد به سمت مذاكره با رژيم صهيونيستي كشيده شد چه فلسطيني ها در شرايط قوت باشند و چه در شرايط ضعف چرا كه به هرحال صهيونيست ها تصميم ندارند از طريق سياسي چيزي را وانهند. تجربه فلسطيني ها همين را مي گويد. چندين دور مذاكرات گروه عرفات در مادريد و اسلو در دهه 1370 راه به آنجا برد كه عرفات در حالي كه در رام الله در حبس خانگي بود به وضع ذلت باري از دنيا رفت در حالي كه انتفاضه فلسطيني ها سبب شد كه رژيم صهيونيستي بدون مذاكره منطقه غزه را در اوايل سال 1384 ترك كند. 4- حادثه روز يكشنبه نشان داد كه مسئله يهودي سازي بيت المقدس بسيار جدي است. صهيونيست ها از يك طرف آهنگ جدي ويراني مسجدالاقصي، قبه الصخره و چندين بناي تاريخي- مذهبي ديگر را كه نشانه هاي حكومت مسلمين بر فلسطين است دارند و از سوي ديگر با حفر كانال و سياست اعمال محدوديت هاي شديد عليه فلسطيني ها- اعم از آنكه هوادار عباس باشند يا هنيه- آنان را برانند و به آن سوي كرانه در اردن گسيل كنند. دستگيري بيش از 3300 فلسطيني در كرانه، تخريب منازل بيش از 8000 فلسطيني در بيت المقدس شرقي، ادعاي مائيردگان رئيس دستگاه امنيتي رژيم صهيونيستي مبني بر اين كه اسرائيل داروهايي را كشف كرده كه از طريق آن فلسطيني ها را به مرگ تدريجي مبتلا مي كند و... همه بيانگر عمق خطري است كه اينك فلسطين، قدس و مسجدالاقصي را تهديد مي كند و به عكس العمل شديد مسلمين نياز جدي دارد.5- سرگرم سازي مسلمين به طرح ها و مسائل حاشيه اي و هرچه آنها را از موضوع اصلي يعني فلسطين دور كند يك توطئه صهيونيستي است كه نبايد در طراحي آن در مراكز تصميم گيري صهيونيستي ترديد كرد اين سرگرم سازي در هر كشوري بگونه اي است در شبه جزيره درگيري هاي داخلي يمن و درگيري هايي كه ميان عربستان و يمن در شرف وقوع است. درگيري ها در داخل عراق، مسايل داخلي لبنان و تاخير در تشكيل كابينه وحدت ملي اين كشور، تداوم اختلافات ميان دو طرف - فتح و حماس- فلسطين تلاش براي اخلال در تظاهرات روز قدس در تهران با طرح شعارهايي به نفع اسرائيل از سوي هواداران موسوي و... همه در راستاي يك مسئله است: «فلسطين را فراموش بكنيد بگذاريد آخرين مقاومت هاي داخل فلسطين هم زير ضربات شديد صهيونيست ها خرد شود.» البته هيهات! مسلمين فلسطين را رها نمي كنند. 6- در عين حال اقدام صهيونيست ها پس از برگزاري مراسم جهاني روز قدس و اقبال شديد فلسطيني ها به بزرگداشت اين روز كاملا از عصبانيت آنان حكايت مي كند. خبرها بيانگر آن است كه مراسم روز قدس امسال پرشكوهتر از هر سال در غزه، كرانه، جنين و بيت المقدس شرقي برگزار شده است كما اينكه حداقل در 51كشور مهم عربي اين مراسم با حضور صدها هزار مسلمان روزه دار برگزار شده است. از اين رو اسرائيلي ها براي اينكه روحيه فلسطيني ها را بشكنند دقيقا روي نقطه حساس آنان- مسجدالاقصي- دست گذاشته اند. 7- واقعيت ديگر اين است كه صهيونيست ها بيش از هر زمان ديگر احساس انزوا مي كنند. براي اولين بار در طول تاريخ نخست وزير اسرائيل بطور علني رهبري يك گروه معترض را در جلوي مقر سازمان ملل برعهده گرفت- اين مسئوليت در سال گذشته بعهده تزيپي ليوني وزير خارجه اين رژيم بود- نتانياهو در نطق خشمگينانه خود از اينكه به كشورها اجازه داده اند تا از تريبون سازمان ملل موجوديت و فلسفه اين رژيم را زير سؤال ببرند ابراز نگراني كرد و جالب تر اين است كه مطبوعات مختلف رژيم صهيونيستي نتانياهو را مورد حمله قرار دادند كه با استدلال پيرامون وقوع هولوكاست عملا به دام احمدي نژاد افتاده و اذعان كرده كه هولوكاست موضوعي است كه نياز به دفاع دارد. 8- به هرحال بنا به هر دليلي كه صهيونيست ها اقدام به هتك مسجدالاقصي كرده باشند، در خطر بودن قبله اول مسلمين اثبات مي شود و مسلمانان نبايد از اين موضوع مهم بگذرند. مسجدالاقصي قلب بيت المقدس، بيت المقدس قلب فلسطين و فلسطين قلب جهان اسلام است. توطئه صهيونيست ها ممكن است فعلا روي مسجدالاقصي تمركز داشته باشد ولي به دليل آنكه هنوز صهيونيست ها سياست تشكيل دولت بزرگ يهودي در حد فاصل نيل تا فرات را بطور واقعي كنار نگذاشته اند، به مسجدالاقصي و بيت المقدس و فلسطين بسنده نخواهند كرد. از اين رو حضرت امام در تبيين دقيق روز قدس فرمودند روز قدس روز دفاع از همه كشورهاي اسلامي است البته دو هفته از برگزاري راهپيمايي روز قدس گذشته است ولي دفاع از فلسطين به روز خاصي محدود نمي شود. مسلمانان بايد روز يكشنبه كه صهيونيست هاي روسياه در حوالي سالگرد ورود شارون به مسجدالاقصي به قبله اول مسلمين تجاوز كرده اند را روز سياه بنامند و براي محو صهيونيسم و عدم تكرار چنين فاجعه اي وارد ميدان شوند. ابتكار: ميخ ديگري بر تابوت اصل 44 «ميخ ديگري بر تابوت اصل 44»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكاذر به قلم سيدامير سياح است كه در آن مي‌خوانيد؛ فروش نيمي از سهام شرکت مخابرات ايران به ارزش 8 هزار ميليارد تومان به عنوان «بزرگترين معامله تاريخ بورس» اين روزها در صدر اخبار اقتصادي کشور قرار گرفته است. درباره اين خبر مهم تذکر چند نکته ضروري است.  - دولت محترم اجراي سياستهاي کلي اصل 44 و قانون مربوطه را به «واگذاري شرکت هاي بزرگ دولتي» محدود کرده است آن هم به نهادهاي شبه دولتي!اين در حالي است که رهبر انقلاب در ابلاغيه سياستهاي کلي اصل 44، هدف از ابلاغ اين سياستها را شتاب بخشيدن به رشد اقتصاد ملي، افزايش رقابت پذيري، گسترش مالکيت در سطح عموم مردم و ارتقاي کارايي بنگاه هاي اقتصادي تعيين کرده اند.آيا دست به دست شدن بنگاه هاي بزرگ دولتي از يک نهاد به نهادي ديگر، اهداف فوق را محقق مي کند؟  - اجراي سياستهاي کلي اصل 44 نبايد از واگذاري شرکتهاي بزرگ دولتي آغاز مي شد چرا که اصولا مشکل اصلي اقتصادما، دولتي بودن شرکتهاي بزرگ نيست بلکه مشکل اصلي اقتصاد ما اين است که شرکتهاي کوچک بخش خصوصي به دلايل مختلف نمي توانند بزرگ شوند.در واقع فضاي کسب و کار در ايران آنقدر براي بخش خصوصي تنگ است و قوانين و مقررات و رويه هاي موجود در اقتصاد ما آنقدر ضد توليد و سرمايه گذاري است که به سختي مي توان شرکتي از بخش خصوصي را پيدا کرد که به طور منطقي و مبتني بر کار و ابتکار کارآفرين موسس خود، بزرگ شود.بر اساس قانون سياستهاي کلي اصل 44، دولت موظف شده است فضا و شرايط را براي تولد و رشد شرکتهاي بخش خصوصي مساعد کند اما اين بندهاي کليدي قانون فوق به فراموشي سپرده شده و دولت بجاي رفع موانع توليد و سرمايه گذاري، صرفا به واگذاري شرکتهاي بزرگ مشغول است.در شرايطي که فشارهاي خارجي، توليد و تجارت در ايران را دچار اشکال کرده و سياستهاي متناقض و اشتباه، اقتصاد ايران را در رکود تورمي شديدي فرو برده است، عجله دولت براي واگذاري شرکتهاي بزرگ منطقي به نظر نمي رسد.  - در سياستهاي کلي اصل 44 براي واگذاري همه شرکتهاي کوچک و متوسط دولتي ضرب الاجل تعيين شده اما براي واگذاري شرکتهاي بزرگ دولتي (بند ج) هيچ ضرب العجل خاصي ديده نشده است. آيا رهبر انقلاب تصادفا براي واگذاري شرکتهاي بزرگ; عجله را ضروري ندانسته اند؟ چرا دولت براي واگذاري شرکتهاي بزرگ شتاب دارد اما از انجام وظايف خويش در اتمام واگذاري همه شرکتهاي کوچک و متوسط دولتي (خارج از صدر اصل 44)، تا پايان برنامه چهارم توسعه (بند الف سياستها) کوتاهي مي کند؟چرا دولت برخلاف نص صريح بند الف سياستهاي کلي اصل 44 همچنان فعاليت جديد خارج از صدر اصل 44 را شروع مي کند؟ در مصوبات سفرهاي استاني مکررا اين قانون شکني آشکار رخ مي دهد اما چه کسي مي تواند جلوي اين اشتباهات را بگيرد؟ -بيش از 4 سال از ابلاغ سياستهاي کلي اصل 44 مي گذرد. در آن زمان تصور مي شد اجراي اين سياستها انقلابي در اقتصاد ايران ايجاد خواهد کرد. البته تصور اشتباهي نبود. آنچه اشتباه است نحوه اجراي سياستهاي کلي اصل 44 است.با ادامه اين روند اشتباه، شکست در تحقق اهداف سياستهاي کلي اصل44 دور نيست. در شرايطي که انحصارات دولتي به انحصارات شبه دولتي تبديل مي شوند و فضاي کسب و کار در داخل کشور همچنان به شدت مخل توليد و سرمايه گذاري است، واگذاري سهام شرکت مخابرات ايران به کنسرسيومي شبه دولتي، درواقع کوبيدن ميخ ديگري بر تابوت اصل44 است. چه بايد کرد؟ - در اجراي سياستهاي کلي اصل44 خصوصي سازي از اولويت خارج و آزادسازي و انحصارزدايي از فعاليتهاي اقتصادي در اولويت جدي قرارگيرد. همت دولت در اجراي سياستهاي کلي اصل 44، بجاي واگذاري بنگاه ها، تسهيل شرايط و فضاي کسب و کار براي تولد بنگاه هاي جديد و رشد بنگاه هاي کوچک بخش خصوصي شود.  - واگذاري سهام شرکتهاي بزرگ از اولويت خارج و واگذاري ها فعلا به شرکتهاي کوچک محدود شود و تا وقتي واگذاري شرکتهاي خارج از صدر اصل 44، پايان نيافته، واگذاري شرکت هاي بزرگ آغاز نشود.  - در واگذاري هاذي شرکت هاي دولتي، اصل بر حفظ اشتغال و سرمايه گذاري و توسعه کمي و کيفي توليد باشد. حتي اگر براي اين تحقق اين هدف، شرکت هاي موجود با قيمت هاي کمتري فروخته شوند. نبايد به سوداگران زمين و ماشين آلات اجازه داد با خريد بنگاه هاي دولتي، ماشين آلات و زمين و اموال شرکت هاي خصوصي سازي را فروخته و خط توليد را تعطيل و کارگران را بيکار کنند.  - از واگذاري بنگاه هاي دولتي به نهادها و سازمانهاي شبه دولتي جلوگيري شده و قانون سياستهاي کلي اصل 44 براي تحقق دو سياست فوق اصلاح شود.  وطن امروز:انتفاضه ‌اي در راه است «انتفاضه ‌اي در راه است»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي وطن امروز به قلم دکتر حسين افتخاري است كه در آن مي‌خوانيد؛معمولا اتفاقاتي که با مسجدالاقصي در ارتباط است در يک بازه زماني خاص و در عين حال حساس شکل مي‌گيرد و به شکل طبيعي بازتاب‌هاي آن هم به شکل يک نقطه عطف تعيين‌کننده در روند تحولات فلسطين خواهد بود. به همين خاطر است که در سال 2000 هنگامي که شارون مي‌خواست معادله روند مذاکراتي که بين عرفات و رژيم صهيونيستي در جريان بود (و آمريکا‌يي‌ها آن را مديريت مي‌کردند) را بهم بزند، با ورود به مسجدالاقصي به همراه تعداد بسياري از نيروهاي امنيتي و سرباز، تحولي را در فضاي فلسطين به وجود آورد و سبب شد انتفاضه، مرحله دوم خودش را از همانجا آغاز کند. اين اتفاق موجب شد جريان‌هاي داخلي فلسطيني هم به سرعت در يک مسير همگراتر وارد دفاع از مسجدالاقصي و آرمان‌ها و حقوق فلسطيني شوند. به همين جهت شايد بتوان اتفاق روز يکشنبه (که تلاش نيروهاي امنيتي بود تا مقدمه ورود جريان‌هاي افراطي را به بيت المقدس فراهم کنند) را به نحوي به اتفاق سال 2000 تشبيه کرد. از اين جهت، هم بايد به بازتاب‌هاي احتمالي اين واقعه توجه داشت و هم بايد به نقشه‌هاي شومي که ممکن است در سر سران رژيم صهيونيستي- حکومت بنيامين نتانياهو - باشد، توجه کرد. نتانياهو پس از فضاي جدي‌اي که در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل از سوي مقامات آمريکايي احساس کرده، فکر مي‌کند بايد به نحوي معادله و فضاي موجود را برهم بزند تا نيازي به دادن تعهدات صلح در قبال فلسطيني‌ها نداشته باشد. به همين دليل هم امکان دارد شدت عمل نشان دادن در ماجراي مسجدالاقصي يکي از همين گزينه‌ها باشد. در واقع مي‌توان گفت لحن آمريکايي‌ها در نشست سه‌جانبه اوباما- عباس- نتانياهو مطلوب رژيم صهيونيستي نبود و اگر چه اوباما آنها را براي شهرک‌سازي و ادامه ساخت و ساز در کرانه باختري و قدس مورد مواخذه قرار نداد اما آن را نامشروع اعلام کرد و از آن مهم‌تر اينکه نتانياهو يک فضاي جدي را از سوي آمريکايي‌ها احساس کرد که بايد اين فضا در روند صلح نيز حاکم باشد. از آنجايي که جريان افراطي نتانياهو در سال 1996 نيز نشان داده که هيچگاه به فرآيند صلح با طرف فلسطيني اعتقادي نداشته و ندارد، براي بهم زدن بازي و شرايط و سياست‌هاي موجود سعي مي‌کند دست به اقدامات تحريک‌آميز بزند. گزينه‌هاي مختلفي در اختيار نتانياهو براي برهم زدن اين بازي وجود دارد که يکي از آنها مسجدالاقصي است تا زمينه را براي ورود يهوديان افراطي به آنجا فراهم کند. گزينه بعدي حمله به غزه و متشنج کردن فضاي امنيتي اراضي اشغالي با غزه است که حتي زمزمه حمله به غزه به‌عنوان يک گزينه بسيار جدي مطرح است. البته به‌عنوان گزينه سوم که سخت‌تر و دشوارتر از 2 مورد قبل است مي‌توان از برهم زدن فضاي امنيتي لبنان نام برد بويژه اينکه اوضاع در لبنان بعد از ديدار سعد حريري از جده و گفت‌وگو با ملک عبدالله در رياض در يک مسير و شيب ملايم براي تشکيل کابينه قرار گرفته که اين امر مطلوب رژيم صهيونيستي نيست. با اين وجود مي‌توان نتيجه گرفت، براي برهم زدن فضاي آرام در لبنان ممکن است رژيم صهيونيستي اين گزينه سخت و دشوار مقابل خود را در دستور کار قرار دهد و به نحوي اين فضا را متشنج کند. حال اين اعمال فشار بر فلسطيني‌ها را مي‌توان در راستاي تحولات سياسي موجود تفسير کرد. رژيم صهيونيستي سعي مي‌کند براي برهم زدن فضاي نامطلوبي که فعلا برايش به وجود آمده دست به اين اقدام بزند و از طرف ديگر سعي مي‌کند زمينه‌هاي يهودي‌سازي را با افزايش سرعت و تعداد شهرک‌سازي‌ها در کرانه باختري مهيا کند. اين امر براي حکومت افراطي، جريان‌هاي تندرو و مجموعه ائتلافي حکومت نتانياهو يک ضرورت است تا مقدمات يهودي‌سازي، اخراج فلسطيني‌ها و محروم کردن آنها از قدس و مسجدالاقصي را در دستور کار قرار دهند که اين امر بديهي و بسيار روشن به نظر مي‌رسد.  جمهوري اسلامي:آثار مخرب هجوم شبه دولتي ها به اصل 44 «آثار مخرب هجوم شبه دولتي ها به اصل 44» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي به قلم سروش صاحب فصول است كه در آن مي‌خوانيد؛مبدع كلمه « خصولتي » كه از قضا يكي از مديران دولت دربخش خصوصي سازي است هيچگاه تصور نمي كرد واژه سازي او تا اين اندازه در جريان اجراي سياستهاي اصل 44 مصداق پيدا كند و به دفعات از سوي منتقدان مورد استفاده قرار گيرد ولي گذشت زمان و اصراربر واگذاري هرچه سريعتر و شتابان بنگاه هاي دولتي واقعيتي به نام شركتهاي شبه دولتي يا همان خصولتي ها را بيش از پيش نمايان و نقش آفريني آنان در حركت قطار واگذاريها را آشكارتر ساخت نقشي كه به نظر مي رسد در آينده بيشتر و بيشتر از آن خواهيم شنيد چرا كه به پيدايش نسل جديدي از فعالان اقتصادي و سياسي منجر مي شود كه جايگاهي غيرقابل چشم پوشي در جامعه ايراني خواهند يافت . به اعتقاد بسياري از كارشناسان آنچه طي چهار سال و اندي كه از اجراي سياستهاي اصل 44 قانون اساسي سپري شده مصداق روشن پياده سازي ناقص و نادرست سياستهاي خصوصي سازي است . اين كارشناسان براي ادعاي خود دلائل متعددي اقامه مي كنند كه از جمله آنها مي توان به موارد ذيل اشاره كرد . الف خلاصه شدن خصوصي سازي در واگذاري بنگاه هاي دولتيب حركت در جهت معكوس آزادسازي اقتصادي كه پيش شرط موفقيت خصوصي سازي استج عدم اتخاذ سياستهاي ناظر بر بهبود فضاي كسب و كار و بالا بردن هزينه فعاليت بخش خصوصيد اصرار بر نگاه درآمدزا به واگذاريها اين دلائل در كنار نكات ديگري كه از سوي منتقدان روند اجراي سياستهاي اصل 44 مطرح مي شود باعث شده بسياري در موفقيت اين حركت دچار ترديد شوند اما گذشته از تبعات اقتصادي اجراي سياستهاي خصوصي سازي به روش چند سال گذشته كارشناسان اجتماعي و سياسي نيز نسبت به پيامدهاي اين روال هشدارهايي جدي مي دهند. به عقيده اين افراد يكي از عمده ترين وجوه و نتايج اجراي سياستهاي خصوصي سازي بنابر تجربه ساير كشورهاي جهان جابجايي طبقات اجتماعي حذف و پيدايش طبقات و در نتيجه برقراري مناسبات اجتماعي سياسي و فرهنگي نوين است چرا كه خصوصي سازي در واقع نوعي باز توزيع ثروت در جامعه تلقي مي گردد و در پي اجراي آن مرزهاي جديدي از مالكيت ايجاد و تعريف مي شود كه اگرچه با هدف كاهش فاصله طبقاتي و جلوگيري از انباشت ثروت و سرمايه در طبقات خاصي از اجتماع شكل مي گيرد ولي درصورت اشتباه در اجرا مي تواند به فاجعه اي اجتماعي تبديل گردد. نمونه هاي بسيار كوچكي از اين پيامدهاي ناگوار را كه محصول بي دقتي مجريان سياستهاي خصوصي سازي بود در سالهاي گذشته شاهد بوديم و متاسفانه همچنان هستيم ; بيكار شدن خيل عظيمي از كارگران آن دسته از واحدهاي واگذار شده كه از سوي تاجران و سودجويان خريداري و به صورت تصنعي به مرز شكستگي كشانده شده تا زمين و املاك آن فروخته شود از مشهورترين مواردي است كه تا به حال چندين بار اتفاق افتاده است . چنين اتفاقاتي جز بيكاري عده اي كارگر زحمتكش و پولدارتر شدن عده اي سودجو حاصل ديگري ندارد.اصرار مجريان سياست واگذاري بنگاه هاي دولتي بر ادامه روند گذشته جنبه ناگوار ديگري نيز دارد كه اين روزها و در پي واگذاري نيمي از سهام مخابرات در قالب بزرگترين معامله تاريخ بورس كشور بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته و آن هم حضور پررنگ و فعال شركتهاي شبه دولتي به عنوان خريداران سهام شركتهاي دولتي است . اين مسئله اگرچه طي تمام سالهايي كه از عمر خصوصي سازي در كشور مي گذرد وجود داشته ولي در سالهاي اخير و با شتاب گرفتن روند واگذاريها و نقش روزافزون شبه دولتي ها در اين فرايند نگرانيهايي را برانگيخته است . خروج بنگاههاي واگذار شده از حيطه نظارتي دولت يكي از برجسته ترين مواردي است كه باعث نگراني افكار عمومي مي شود چرا كه كارشناسان معتقدند وابستگي اين قبيل شركتها به دستگاه هاي دولتي و عزل و نصب مديران آنان توسط مديران دولت باعث مي شود بنگاه هاي واگذار شده نيز همچنان تحت مديريت كلان دولت باقي بمانند و در واقع كاهش تصديگري دولت و واگذاري مديريت به بخش خصوصي واقعي كه اساسي ترين هدف خصوصي سازي است محقق نشود با اين تفاوت كه خروج بنگاه هاي سابقا دولتي از حوزه كنترل و نظارت عمومي زمينه بروز تخلفات و يا تباني را در آنها فراهم مي كند. افزايش روز به روز روند حضور اين شركتهاي شبه دولتي در حوزه اقتصادي كشور كه معلول واگذاري بنگاه هاي بزرگ دولتي از سوي خود دولت است طبيعتا فضاي كار را براي بخش خصوصي واقعي و تعاوني ها بيش از پيش محدود مي كند كه اين مسئله در آينده نه چندان دور به شكست طرح كوچك سازي دولت و سياستهاي اصل 44 مي انجامد . اين نگرانيها زماني تشديد مي شود كه بنابه گفته مسئولان نظارت بر اجراي سياستهاي اصل 44 در مجلس و نمايندگان بخش خصوصي در اثر هجوم شبه دولتي ها فقط بين 10 تا 25 درصد واگذاريهاي انجام شده به بخش خصوصي واقعي رسيده و ساير موارد خصوصي سازي را بايد در واقع جابه جايي اموال بين بخشهاي مختلف دولت تلقي كرد. به نظر مي رسد اصلاح اين روند از اختيار مجريان سياستهاي اصل 44 نيز خارج است چرا كه قانون صراحتا اجازه جلوگيري از حضور بخشهاي شبه دولتي را به شرطي كه كمتر از 40 درصد يك بنگاه را در اختيار بگيرند نمي دهد . بنابر اين بايد براي ممانعت از ادامه و تكرار اين مسئله هرچه سريعتر نسبت به تصحيح قانون اجراي اصل 44 اقدام مقتضي صورت گيرد . رسالت:سخني با مديران ارشد «سخني با مديران ارشد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم سيد مرتضي نبوي است كه در آن مي‌خوانيد؛براي اقامه نماز ظهر و عصر به مسجدي نزديک دفتر کارم رفتم. سخني از امير مومنان علي عليه السلام که با ماژيک آبي بر يک تخته سفيد کوچکي نوشته شده بود، نظرم را جلب کرد: براي اقامه نماز ظهر و عصر به مسجدي نزديک دفتر کارم رفتم. سخني از امير مومنان علي عليه السلام که با ماژيک آبي بر يک تخته  سفيد کوچکي نوشته شده بود، نظرم را جلب کرد: «العقل حفظ التجارب»1 شايد فهم اين نکته که حفظ تجربه ها، حکم عقل است، خيلي سخت نباشد. اگر تاريخ پندآموز است، به اين دليل است که مشحون از تجارب گذشتگان مي باشد. بدين ترتيب انسان عاقل، تلاش مي کند، حافظ تجارب خود و ديگران باشد.اما آيا پايبندي به حکم عقل، يعني حفظ تجارب، در عمل هم به همين سادگي اتفاق مي افتد؟ کلا! شيوه  عمل بعضي مديران ارشد را ملاحظه نماييد. - اولا هر مدير جديدي مي  آيد، به جاي استفاده از تجارب مدير قبلي و ادامه  کار از جايي که او تمام کرده است کار را از اول شروع مي کند. - ثانيا بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، مديري را که ديروز در موسسه اي نصب کرده اند و وي شبانه روز تلاش کرده است ظرف چندين ماه محل کار جديد را بشناسد و به فوت و فن آن آشنا شود و ظرف چندين ماه ديگر براي آن چشم انداز و راهبرد و برنامه تهيه کند و تازه وارد مرحله اقدام شود، ناگهان براساس ابهام يا الهام از آن موسسه مي کنند و آن را با يک تصميم خلق الساعه در جاي ديگري نصب مي کنند. اين مدير که حتما بايد نابغه باشد، در محل جديد که هيچ ربطي به سوابق کاري و تجربه  مديريتي او ندارد، مشغول به شناخت محيط جديد و چالش هاي آن مي شود. بدين ترتيب يکسال سپري مي شود. در جايگاه جديد شروع به نگاشت چشم انداز، راهبرد و برنامه مي کند. دو سال مي گذرد، هنوز دست به اقدامي شايسته و بايسته نزده، دستي يا دستاني پس کله او مي خورد و او به مکان جديدتري پرتاب مي شود و اين داستان ادامه دارد. آيا اين شيوه  نصب و انتصابات مديران با سخن علي عليه السلام سازگار است؟ آيا ما نبايد از خود سوال کنيم، چه حقي داريم که چنين هزينه هايي را بر مردم تحميل  و فرصت سوزي کنيم. اگر حفظ تجارب حکم عقل است، چرا خلاف حکم عقل عمل مي کنيم؟ چرا بالاترين رده هاي مديريت تا پايين ترين آن، مرتب دستخوش تغيير و تحول است. آيا اگر کسي در مديريت و برنامه ريزي تجربه اندوخته، اين تجربه مي تواند به او در سياست خارجي کمک کند؟ آيا اگر کسي در بازرگاني تجربه کسب کرده است، اين تجربه در صنعت نفت و انرژي به درد او مي خورد؟ يا تجربه  استاندارد به درد ثبت احوال مي خورد؟! به قسمت ديگر کلام مولاي متقيان توجه فرماييد: ...« و خير ما جربت ما وعظک»2يعني بهترين تجربه  تو آنست که تو را پندآموزد.اينک سوال اينست که آيا مديران ارشد ما نبايد حافظ تجربيات باشند و از آن پند بگيرند؟ آيا زمان آن نرسيده مديران با انباشت تجربه ها به نوآوري و توليد علم ياري رسانند؟آيا مردم عزيز ما همچنان بايد شاهد رشد منفي بهره وري در دستگاه هاي دولتي باشند؟! خدايا به ما و مسئولان ما عقلانيت عطا کن.پي نوشت ها:1 - نامه31  نهج البلاغه2 - همان. دنياي اقتصاد:ريشه ابهام در واگذاري‌ها «ريشه ابهام در واگذاري‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي‌خوانيد؛واگذاري 50درصد به علاوه يك سهم مخابرات ايران كه به درستي بزرگ‌ترين معامله تاريخ بورس ايران لقب گرفته،با استقبالي كه شايسته چنين كار بزرگي است، مواجه نشد. انتقادهايي كه تاكنون به اين واگذاري شده، در سه محور كلي دسته‌بندي مي‌شود؛ انتقاد اول اين است كه چرا يكي از متقاضيان خريد بلوك پيشنهادي سهام مخابرات، برخلاف ميل خود و با وجود داشتن شرايط ظاهري و متعارف شركت در مزايده، از رقابت حذف شده است؟ انتقاد دوم اين است كه سهام مخابرات به بخش خصوصي واگذار نشده و در واقع از بخشي از حكومت يعني قوه مجريه به بخش‌«شبه دولتي» منتقل شده است. انتقاد سوم، به واگذاري مخابرات اختصاص ندارد و بحثي كلي است، دال بر اينكه اساسا چرا خصوصي‌سازي در ايران در بخش‌هاي دولتي بزرگ، كارآمد و سودآور بهتر از بخش‌هاي دولتي كوچك، ناكارآمد و زيان‌ده انجام مي‌شود؟ مگر نه اينكه فلسفه خصوصي‌سازي، كاستن از حجم تصدي‌هاي پرهزينه و كم‌بازده دولتي، سپردن كارها به بخش خصوصي، تشويق رقابت و در نهايت تحريك سرمايه‌گذاري و تسريع رشد اقتصادي است؟ اين انتقادهاي سه‌گانه و پاره‌اي انتقادهاي ديگر، اساسا ماهيت اقتصادي دارند؛ اما برداشت‌هايي كه از پريروز تاكنون از اين انتقادها شده، برداشت‌هايي سياسي بوده و پاسخ‌هايي كه ارائه شده نيز نوعا سياسي بوده است. جانمايه پاسخ‌هايي كه تاكنون به انتقادها داده شده، اين است كه ماهيت و كاركرد مخابرات به گونه‌اي است كه در واگذاري آن مي‌بايست ملاحظات امنيت ملي لحاظ شود. اين پاسخ به صورت كلي پاسخي درست است؛ زيرا در همه كارها و تصميم‌هاي دولت، مي‌بايست ملاحظات امنيت ملي لحاظ شود؛ اما تفاسير سختگيرانه از مفهوم امنيت ملي موجب مي‌شود با غيرعقلايي كردن رفتارهاي اقتصادي، امنيت ملي از ناحيه ديگري صدمه ببيند. يكي از هدف‌هاي حاكميتي و امنيتي خصوصي‌سازي كه در همه جاي جهان دنبال مي‌شود، اين است كه حساب حكومت از حساب ناكارآمدي بنگا‌ه‌هاي اقتصادي جدا شود. وقتي مخابرات، خودروسازي، فولادسازي، خدمات آب و برق و نظاير اين‌ها خصوصي‌ باشد، اعتراض مشتريان به بنگاه‌ها، اعتراض به حكومت تلقي نمي‌شود، بلكه مديران بنگاه ناكارآمد زير فشار قرار مي‌گيرند تا روش‌هاي خود را اصلاح كنند و كالاها و خدمات بهتري به مشتريان ارائه كنند؛ ولي وقتي سهام يك بنگاه تحت مالكيت و مديريت حكومت به بخشي ديگر منتقل مي‌شود در محتواي قضيه تغييري رخ نمي‌دهد و حكومت همچنان بايد جوابگوي اعمال بنگاه و نتايج كار آن باشد؛ در واقع مي‌بايست انتقاد از دست به دست شدن بنگاه‌هاي دولتي به جاي خصوصي‌سازي واقعي را انتقادي از سر دلسوزي و در جهت خير و صلاح حكومت ارزيابي كرد.تحليل بنيادي انتقادها و پاسخ‌ها به انتقادها، از نقصاني بزرگ در فرآيند خصوصي‌سازي در ايران حكايت دارد.خصوصي‌سازي پديده‌اي متاخر و راه‌حلي براي رها كردن اقتصاد كشورها از تصدي‌گري و مداخله دولت‌ها در كسب‌وكار مردم است؛ به همين علت هرجا سخن از خصوصي‌سازي به ميان مي‌آيد، مقدمه و شرط لازم آن متوقف كردن دولت از دست‌اندازي به حوزه‌هاي جديد است. اين خواسته در قالب مفهوم آزادسازي مطرح مي‌شود؛ يعني اينكه گفته مي‌شود، خصوصي‌سازي وقتي موفق مي‌شود كه ابتدا همه شهروندان اجازه داشته باشند در همه فعاليت‌هايي كه ماهيت اقتصادي دارد وارد شوند و بنگاه‌هايي كارآمد بنا كنند كه به بنگاه‌هاي دولتي مشابه آن نيازي نباشد. در چنين وضعي اگر بنگاه دولتي مشابه وجود ندارد، ديگر نيازي به تاسيس آن نيست و اگر وجود دارد، بايد به بخش خصوصي واگذار شود و با بنگاه‌هاي موجود به رقابت بپردازد؛ مثلا درباره همين واگذاري سهام مخابرات، اگر در سال‌هاي گذشته، بخش خصوصي واقعي و نه شبه دولتي‌ها، اجازه مي‌يافتند در حوزه مخابرات و ارتباطات فعال شوند، امروز واگذاري مخابرات ايران، ماهيت امنيتي پيدا نمي‌كرد كه مسوولان از رقابت واقعي بنگاه‌ها براي به دست آوردن سهام آن نگران باشند. نكته آخر اينكه در ايران چنان در مذمت ثروت و سرمايه سخن گفته شده است كه امروزه اشخاص حقيقي پشت اشخاص حقوقي پنهان مي‌شوند كه مردم آنان را به عنوان افراد پولدار نشناسند. اين مخفي‌كاري باعث مي‌شود كه هرگاه شركت يا موسسه‌اي داوطلب خريد سهام انبوه مي‌شود، جامعه به ديده ترديد به آن مي‌نگرد. علت روشن است، پيش از اين هيچ كس نشنيده است كه مردان يا زناني در ايران زندگي مي‌كنند كه ميلياردها دلار پول دارند و مي‌توانند نيمي از سهام مخابرات كشور را بخرند. بنابراين، واگذاري سهام مخابرات ايران و بنگاه‌هاي دولتي ديگر به بخش خصوصي واقعي يا بخش‌هاي عمومي وقتي نتايج اقتصادي مثبت به بار خواهد آورد كه اولا برندگان مزايده با شهامت و افتخار خود را معرفي كنند و از عناويني مانند پولدار، سرمايه‌دار، مافيا، دانه درشت و نظاير اينها نهراسند و ثانيا دولت بپذيرد كه بنگاه‌داري اقتصادي ذاتا واجد محافظه‌كاري رفتاري است و هركس به سهام بنگاه‌هاي دولتي دست يابد، دست‌كم براي حفظ دارايي خود طرفدار حفظ و ارتقاي امنيت ملي، شريك سياسي حكومت و سرباز وفادار كشور خواهد شد. در دنياي ‌اقتصاد هيچ كس غريبه نيست و متقاضي خوب در مزايده‌هاي دولتي و خصوصي‌سازي، كسي است كه بابت خريد اموال دولتي (در واقع اموال مردم) پول بيشتري بپردازد. از واگذاري مخابرات كه گذشت، لحاظ كردن اين مسائل در واگذاري‌هاي آتي مي‌تواند خير ملت و دولت را بهتر تامين كند.  سرمايه:تنگناي تندروها «تنگناي تندروها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سرمايه به قلم داريوش قنبري است كه در آن مي‌خوانيد؛ تشکيل هياتي براي برون رفت از وضعيت کنوني با هدف بازگرداندن وحدت و وفاق و خاتمه دادن به مناقشاتگامي مثبت است زيرا انشقاق بين سياسيون و نخبگان دو دستگي مردم و قطبي شدن جامعه رخدادهايي نيست که ادامه آن را بتوان منطبق با منافع ملي دانست. اصولگرايان حاضر در اين جمع افراد خيرخواهي هستند و برخلاف برخي زير پرچم اصولگرايي به افراط گرايي دامن نمي زنند و نان منافع خود را در ملتهب کردن فضا جست وجو نمي کنند. روند تحولات سياسي کنوني به گونه اي است که بدنه اصلي اصولگرايان را به تدبيريابي و پيشگيري از قرار گرفتن در شرايط حاد، ترغيب کرده است.  تبلور جمعي اين نگراني درون جناحي را مي توان در تشکيل اين هيات به وضوح مشاهده کرد. در اين ميان معدود افراد و گروه هايي که مي خواهند از «نمد» بحران، «کلاهي» براي خود دست و پا کنند، طرح برون رفت از وضعيت کنوني را متعلق به رفسنجاني معرفي کردند و به اين بهانه اصل طرح را زير سوال بردند، اينک که ترکيب هيات و نوع گرايش جناحي آنان مشخص شده، در تنگنا قرار مي گيرند زيرا با توجه به گرايش محافظه کار اعضاي هيات نمي توانند به بهانه تفاوت جناحي آنها را نفي کنند و در اين شرايط اگر باز هم طرح را زير سوال ببرند، مشخص مي شود با اصل وحدت و تنش زدايي مخالف هستند و چنانچه طرح را بپذيرند بايد از تنش زايي دست بردارند که اين اقدام مغاير با جهت گيري هميشگي آنان بوده براي آنها انتخابي بسيار دشوار است. اما اين تندروها که قاطبه شان در زمره طرفداران احمدي نژاد مي گنجند نيز بايد بدانند منافع ملي بر هر اولويت ديگري برتري دارد. کما اينکه جاي خالي چهره هاي اصلاح طلب در ترکيب هيات کاملاً احساس مي شود اما اگر حاصل ايده ها و اقدامات اعضاي هيات به تقويت منافع و همبستگي ملي منتهي شود، اصلاح طلبان حمايت خود را از آن دريغ نخواهند ورزيد. مردم سالاري:بازگشت به ظرفيت هاي قانون اساسي «بازگشت به ظرفيت هاي قانون اساسي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سلارذي به قلم فروزان آصف نخعي است كه در آن مي‌خوانيد؛جامعه ايران در تاريخ معاصر خود تحولات زيادي را به خود ديده است. هر گاه در عصر هريک از تحولات، عميق مي شويم غيرقابل پيش بيني بودن حوادث، همواره يکي از شاخص هاي برجسته اين دوران به شمار مي رود. اين را از اين جهت مي گويم که در تحولات پس از انتخابات نيز اغلب تحليل هايي ارائه مي شود که به موضوع پيش بيني ناپذير شدن تحولات، دامن مي زند. يکي از اين تحليل ها تاکيد مي کند که تا قبل از انتخابات مساله هسته اي کمرنگ و موضوع مذاکره دوجانبه ميان ايران وآمريکا پررنگ شده بود. اما بعد ازانتخابات، ايران درمعرض يک جهش بين المللي قرار گرفت وعملا ايران به جاي مسير آمريکايي در مسير اروپايي مذاکرات يعني 1+5 قرار گرفت  مگر اين که ايران وآمريکا بتوانند به يک ابتکاري برسند تا اصل مذاکرات اروپايي به حاشيه رانده شود. بي ترديد اين تحليل همه سرنوشت تمدني ايران را درحوزه اين مذاکرات ديده ومابقي پديده ها را درعرصه داخلي به دنبال آن تحليل مي کند. اين دست از تحليل ها حاکي از آن است که رويکرد فشارها را که به طور مستقيم وغيرمستقيم بدنه جامعه را تحريک کرده  و گاه مي تواند  عرصه هاي ناخوشايندي را مانند بازداشتگاه کهريزک مقابل افکارعمومي قراردهد  ناديده مي انگارد. همچنين اين رويکرد ناتوان از تحليل اين موضوع است که چرا روند تقسيم بردوقدرت به اين جا رسيده که اکنون محسن رضايي که زماني فرمانده سپاه پاسداران درزمان جنگ وامام خميني(ره) بوده نيز امروزاز سوي يک خبرگزاري دولتي  مهره دشمنان تلقي مي شود. اکنون به نظر مي رسد که پس از هجمه و حملات گسترده اي که نسبت به هاشمي رفسنجاني، رئيس مجلس خبرگان رهبري و آيت الله صانعي از مراجع تقليد و سيد حسن خميني نوه بنيانگذار انقلاب اسلامي و آقايان ميرحسين موسوي، خاتمي و کروبي شد، حال نوبت به محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام و فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي رسيده است.محسن رضايي چند روز پيش در يک جمع دانشجويي پيشنهادي مبني بر تشکيل" کميسيون ملي انتخابات" مطرح کرد که بحثي حقوقي و مربوط به مشکلات قانون انتخابات است. قاسم روانبخش دبير سياسي نشريه پرتو سخن و عضو هيات علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)قم هم گفته است: محسن رضايي با طرح تشکيل کميسيون ملي انتخابات آراي مردم را زير سوال برد. امروز محسن رضايي با طرح اين سوالات به عنوان مهره بيگانگان تبديل شده است. اکنون به صاحبان تحليل که خط اروپايي را درمقابل خط آمريکايي مي دانند بايد گفت که مسايل در داخل ريشه داشته تا جايي که روند تقسيم قدرت،  امروز حتي حذف اصولگراياني چون باهنر و لاريجاني رييس مجلس را نيز در دستور کاردارد. براساس آخرين گزارش ها درانتخابات نمايندگان اصولگرا براي عضويت در شوراي مرکزي فراکسيون اصولگرايان به چهره هايي چون محمد رضا باهنر و سيد رضا اکرمي اجازه ورود داده نشده به نحوي که قرار است در انتخابات 12 مهرفراکسيون اصولگرايان بنا به گفته حميد رسايي  افر




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن