تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866167117


گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:دفاعي كه همچنان مقدس است «دفاعي كه همچنان مقدس است»عنوان سرمقالهي روزنامهي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي خوانيد؛ هنوز انقلابمان بيست ماهه نشده بود، هنوز ارتش در دودلي بودن يا نبودن بود، هنوز سپاه پاسداران براي دفاع از انقلاب اسلامي مجهز و مستقر نشده بود، هنوز بسيج، بسيج نشده بود و هنوز غائلههاي رنگارنك در گوشه و كنار كشور بخصوص كردستان تمام نشده بود كه غرش هواپيماهاي دشمن بعثي در فضاي كشورمان پيچيد، انفجار گلولههاي توپخانه سنگين او نقاط مختلف شهرهاي مرزي را ويران كرد و خانهها، باغها، نخلستانها و خيابانهاي شهرهاي جنوب و غرب كشور زير زنجير تانكهاي متجاوزان له شد. ابتدا قرار بود سه روزه خورستان فتح و از پيكر وطنمان جدا شود و پس از آن شهرها يكي پس از ديگري سقوط كند و بالاخره، تهران زير چكمههاي متجاوزان به اشغال درآيد. دنيا، از قدرتهاي ابرش تا كشورهاي عربش تا كشورهاي آفريقايي همه يكدست و متحد به نظاره نه كه به حمايت از متجاوزان ايستاده بودند. يكي با دادن تانكهاي پيشرفته، ديگري با در اختيار گذاشتن هواپيماهاي جنگي مدرن، آن يكي با سلاح شيميايي، يكي ديگر با حمايت سياسي و اطلاعاتي، برخي با گسيل سرباز و بعضي هم با تامين هزينه، اين تجاوز آشكار را پشتيباني ميكردند. و اين سوي ميدان مردمي كه در تحريم بودند و از داشتن سيم خاردار هم محروم! صدام كه امروز پوسيدهاي زير خاك است و گورش هم مجهول تا استخوانهايش را بيرون نكشانند و نسوزانند و خاكسترش را به باد ندهند، آن روز رجز ميخواند و خود را سردار قادسيه ميناميد. او به پشتوانه حمايتهاي شرق و غرب و عرب و غيرعرب، طولانيترين جنگ قرن بيستم پس از جنگ ويتنام را آغاز كرد و در مقابل، دم مسيحايي ولي خدا خميني كبير(ره) به كالبد مردم و بويژه جوانان دميده شد و دفاعي مقتدرانه اما مظلومانه، شكل گرفت. زنان و مردان، سالخوردگان، نوجوانان و جوانان از اقوام مختلف، از ترك و لر و بلوچ گرفته تا فارس و عرب و از مسلمان شيعه و سني گرفته تا مسيحيان و يهوديان و زرتشتيان دست در دست و پشت به پشت براي باشكوهترين و حماسيترين دفاع قرن بيستم قيام كردند؛ دفاعي كه آن روز و امروز آن را «مقدس» ميناميم. دفاع از وطن كه دوستياش از نشانههاي ايمان است، دفاع از شرافت و ايمان مردمي كه تصميم گرفته بودند مستقل و آزاد باشند، دفاع از انقلابي كه به نام خدا و براي خدا شكل گرفته و پيروز شد و در دهههاي پاياني قرن بيستم انحصار دو ابرقدرت معارض با دين را شكست و دفاع از نظامي كه امام راحل، دفاع از آن را از اوجب واجبات دانسته بود. 8 سال گذشت و جنگي كه رسما در 31 شهريور سال 59 آغاز شد، مرداد سال 67 پايان يافت. درست است كه جنگ نظامي تمام شده است؛ درست است كه ديگر از غرش هواپيماها، شليك توپها و موشكها و از صداي زنجير چرخ تانكها خبري نيست؛ درست است كه هر روز پيكر مطهر شهيدان را برسر دست تشييع نميكنيم؛ درست است كه هر روز جانبازي را با بدني مجروح و پارهپاره بر تخت بيمارستان نظارهگر نيستيم و درست است كه..... اما نگاهي توام با بصيرت به آنچه پس از آن 8 سال گذشت، واقعيتي را آشكارا پيش چشمانمان نمايان ميكند. «جنگ» هست اما چون از «سخت» ش طرفي نبستند «نرم» ش را آغاز كردند. توپخانهها و يگانهاي موشكي به شبكههاي ماهوارهاي و سايتهاي اينترنتي متنوع تغيير شكل داد. موشكها، گلوله توپها و سلاحهاي شيميايي جاي خود را به پيامهاي مسموم داد و فيلمها، مستندها و گزارشها جاي زنجير تانكها را پر كرد. آنروز پيكر و جانمان را نشانه ميگرفتند و پاره پاره ميكردند و امروز ايمان و اميدمان را. آن روز دشمن خاكريزهايش را در كنار مرزهاي جنوب و غرب زده بود و جبهه او واضح و روشن زير ديد بود و امروز به درون خانههامان نفوذ كرده است و او را نميبينيم. آن روز ميجنگيديم تا او را از خاكمان بيرون برانيم و امروز بعضا در را هم رويش ميگشاييم چون از سختي ظاهرش خبري نيست و نرم شده است و رنگي و مخملي! پس «جنگ» همچنان هست و نه اتفاقا كه از روي تدبير، بسيار دشوارتر و پيچيدهتر هم شده است و چون «جنگ» هست، «دفاع» هم هست و چون در اين جنگ نيز هدف دشمن وطنمان، ايمان و اميد مردممان، انقلابمان و نظاممان است، دفاع ما همچنان مقدس است. رسالت:آموزش و پرورش يک وزارتخانه نيست! «آموزش و پرورش يک وزارتخانه نيست!»عنوان سرمالهي روزنامه ي رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن مي خوانيد؛مهرماه فصل بازگشايي مدارس و حساس ترين زمان براي وزارت آموزش و پرورش است. چندان که با به پايان رسيدن نخستين روز سال تحصيلي، مديران مدارس از باب مطايبه مي گويند سال تحصيلي به پايان رسيد زيرا مي بايست تا قبل از آغاز مهر، تمامي برنامه ريزي ها و کلاس بندي دانش آموزان و تنظيم اوقات دبيران و آماده سازي فضاي مدرسه و تدارک تجهيزات، به سامان رسيده باشد. مهرماه فصل بازگشايي مدارس و حساس ترين زمان براي وزارت آموزش و پرورش است. چندان که با به پايان رسيدن نخستين روز سال تحصيلي، مديران مدارس از باب مطايبه مي گويند سال تحصيلي به پايان رسيد زيرا مي بايست تا قبل از آغاز مهر، تمامي برنامه ريزي ها و کلاس بندي دانش آموزان و تنظيم اوقات دبيران و آماده سازي فضاي مدرسه و تدارک تجهيزات، به سامان رسيده باشد. اما مهر ماه امسال هم بار ديگر اين وزارتخانه در شرايطي است که از داشتن پدري مهربان يا حتي مادري دلسوز! به عنوان وزير محروم مي باشد و تحت سرپرستي اداره مي شود. اينک زمان آن فرا رسيده است که با مروري بر روند سي ساله وزارت آموزش و پرورش، مشکلات آن ريشه يابي و راهکاري اساسي براي مرتفع ساختن آنها پيش بيني شود. 1- طي سي سال گذشته ده وزير و چند سرپرست، زمام امور دستگاه تعليم و تربيت کشور را در دست گرفته اند يعني به طور متوسط هر سه سال، يک وزير. اين در حالي است که برخي نهادها و وزارتخانه هاي راهبردي ديگر، تغييرات مديريتي بسيار کمتري را شاهد بوده اند. براي ارزيابي پيامدهاي اين نوسانات مديريتي در آموزش و پرورش، توجه به برخي نکات ضروري است؛ 1-1- تعليم و تربيت امري ديربازده است و برنامه هاي آن نيازمند به اجرا در آمدن طي يک دوره دوازده ساله مي باشد تا ثمربخشي آن مورد ارزيابي قرار گيرد. 1-2- با توجه به گستره وسيع مديريت در اين وزارتخانه، معمولا با انتصاب هر وزير، روساي31 سازمان استان و معاونين وزارتخانه و روساي سازمان هاي تابعه حوزه وزارتي، دستخوش جابه جايي مي شوند و به دنبال اين تغييرات، مدير کل ستادي و مديران مناطق هفتصد گانه در سراسر کشور چندان که عمر سياسي مديران رده بالاتر مجال دهد، عوض مي شوند و در مرحله بعد، مديران يکصد و پنجاه هزار مدرسه تغيير مي کنند يا حد اقل احساس نا امني شغلي مي کنند و منتظر مي مانند تا تکليف شان در شرايط جديد روشن شود. به تعبير علم فيزيک، فشار وارد بر يک نقطه، عينا به تمام نقاط کشور منتقل مي شود! بنا بر اين روشن است که در چنين شرايط شناور و بي ثبات مديريتي، نمي توان برنامه ريزي راهبردي کرد، چه رسد به آنکه گامي در راه اجراي برنامه اي راهبردي داشت. 2- نگاهي ژرف انديشانه به امور کشور طي سي سال گذشته بيانگر اين واقعيت است که براي حل ريشه اي تمامي مشکلات جامعه، اعم از اقتصادي، اجتماعي، سياسي و... بايد دست به دامان فرهنگ و فرهنگ سازي شد و از دوران کودکي، نسل آينده را توليد کننده و کارآفرين، پايبند به هنجارهاي اجتماعي و باورمند به اصول اعتقادي و ارزش هاي انقلاب، تربيت کرد. اهميت سرمايه گذاري در حوزه فرهنگ خصوصا تربيت نسل آينده، آن گاه به عنوان ضروري ترين اقدام خودنمايي مي کند که ترفند بدخواهان ملت ايران و مکرورزان نظام سلطه جهاني، در به کارگيري جنگ نرم عليه استقلال کشورمان عميقا ادراک و جدي انگاشته شود. در چنين شرايطي وزارت آموزش و پرورش بايد در خط مقدم اين نبرد نرم براي مبارزه، قيام و از هويت و استقلال فرهنگي کشور دفاع کند و توطئه دشمنان را در ايجاد گسست فرهنگي ميان نسل ها خنثي سازد و از پيدايش بحران امنيتي و پيامد آن، پيشگيري نمايد. اينک بايد پرسيد آن مديريت شناور و اين رسالت عظيم، چگونه با يکديگر قابل جمع است و وزراي متزلزل آموزش و پرورش که همگي با تهديدهاي عزل و استعفا و استيضاح و انبوهي از مشکلات و خواسته هاي بحق جامعه عظيم فرهنگيان و انتظارات عموم خانواده هاي کشور، مواجه هستند، چگونه مي توانند فارغ از اين همه مسائل، در دوران کوتاه حد اکثر سه ساله! برنامه اي راهبردي براي ايجاد تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش کشور، حتي طراحي کنند تا چه رسد به آنکه گامي در جهت اجراي آن بردارند؟! و آموزش و پرورشي که خود را نيافته است چگونه مي تواند در صحنه اجتماع، حضوري فعال پيدا کند و باري از دوش مشکلات کشور بردارد و در نبرد نرم فرهنگي، ايفاي نقش نمايد؟کوتاه سخن آنکه گام نخست و اساسي، چاره انديشي براي ثبات مديريت در وزارت آموزش و پرورش مي باشد و شايد بتوان گفت ريشه عدم ثبات مديريت، اين است که آموزش و پرورش از مقوله « وزارت» نيست و در قالب دولت ها نمي گنجد و با تمامي وزاتخانه ها تفاوتي ماهوي دارد؛ زيرا تمامي وزارتخانه ها براي «انسان»، کالا يا خدمات توليد مي کنند اما آموزش و پرورش، «انسان» توليد مي کند. علاوه بر آن، دولت ها چهارساله اند وحد اکثر برنامه ريزي شان براي يک دوره چهار ساله است اما برنامه هاي آموزش و پرورش، چنانکه اشاره شد ديربازده و فراتر از يک دولت مي باشد. نکته ظريف تر آنکه چون دولت ها و مجلس ها متکي بر آراي مردم مي باشند، معمولا آگاهانه يا ناخودآگاه به اقدامات محسوس و ملموس براي جامعه، نظير احداث راه و کارخانه و سد و... گرايش بيشتري دارند، حال آنکه دستاوردهاي آموزش و پرورش، نامحسوس و ناملموس است و به آساني نمي توان تغيير و تحولاتي را که در نسل آينده از نظر تربيتي و علمي و فرهنگي و اخلاقي، طي چهار سال پديد آمده است، به نمايش گذارد، لذا معمولا مورد بي مهري دولت ها و مجلس ها از نظر سرمايه گذاري قرار مي گيرد، چنانکه به عنوان شاهد سخن در لايحه هدفمند کردن يارانه ها، اين تغافل تکرار شده است! اگر اين نتيجه گيري منطقي باشد، شايسته است فرهيختگان ارشد نظام اسلامي، چاره اي اصولي براي برون رفت از مشکلات بينديشند و چه بسا ضرورت داشته باشد که با بازنگري در قانون اساسي، آموزش و پرورش همانند صدا و سيما، به نهادي زير نظر مقام معظم رهبري ارتقاي جايگاه بيابد يا هر تدبير ديگري که دستگاه تعليم وتربيت را از مقوله اي دولتي به مقوله اي ملي مبدل سازد تا آموزش و پرورش به عنوان نهادي با ثبات، بتواند در طول ديگر وزارتخانه ها و نه هم عرض آنها، رسالت خويش را ايفا کند و از گزند رويکردهاي اقتصادي و سياسي دولت ها مصون بماند. ابتكار:توان موشکي ايران و سپرهاي بازدارنده «توان موشکي ايران و سپرهاي بازدارنده»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم مينا علي اسلام است كه در آن ميخوانيد؛پس از ماه ها مذاکره بين مقامات روسيه و ايالات متحده امريکا درباره استقرار يا عدم استقرار سپر موشکي امريکا در خاک لهستان، بالاخره امريکا تصميم گرفت براي جلب رضايت روسيه در حمايت از تحريم ها عليه ايران، استقرار اين سپر موشکي را منتفي اعلام کند اما در عين حال به دنبال جايگزيني براي دفاع از همسايگان ايران در برابر آنچه که قدرت موشکي و توان نظامي ايران مي خواند مي گردد. روسيه نيز اعلام کرد که فعلا سپر موشکي اسکندر را به حالت تعليق درمي آورد تا پاسخي به اين اقدام امريکا داده باشد. اما آنچه که موجب شده تا اين دو قدرت بزرگ نظامي جهان دست از چنگ و دندان نشان دادن به هم بردارند، بدون شک موضوع ايران و تفاهم بر سر مسائلي است که دربرگيرنده منافع ملي روسيه و تهديد منافع ملي ايران است. در دوران رياست جمهوري جرج بوش، توان موشکي ايران، امريکا را وادار کرد که براي دفاع در برابر تهديدات نظامي ايران سپري موشکي را در خاک لهستان مستقر کند اما روسيه نيز که با اين اقدام منافع خود را در خطر مي ديد تصميم گرفت سپر موشکي اسکندر را در برابر سپر موشکي آمريکا مستقر کند. سيستم دفاع موشکي پيشنهاد شده از سوي بوش، رئيس جمهور سابق امريکا، بر اساس استقرار شبکه اي از موشک هاي آمريکايي در لهستان و همچنين ايجاد شبکه اي راداري در جمهوري چک بنا شده بود. اما آنچه که موجب شد که دو قدرت نظامي برتر جهان اين چنين در برابر هم صف آرايي کنند توان موشکي ايران است. بنا بر اخبار منتشر شده در اين زمينه، ايران در حال حاضر توانايي هاي موشکي و نظامي خود را گسترش داده است. ايران سال گذشته موشک سجيل را که داراي سوخت جامد است آزمايش کرد و همچنين در سال جاري يک ماهواره را با استفاده از موشک سفير به مدار پايين سطح زمين فرستاد. سفير داراي استفاده هاي محدود نظامي است و نمي تواند به يک موشک بالستيک موثر نظامي تبديل شود; اما موشک سجيل به نوعي توانايي دسترسي ايران به اهدافش را تغيير داده است، اگرچه سجيل براي تبديل شدن به وضعيت کاربردي سالها زمان نياز دارد. با وجود اين و بر خلاف ادعاي رسانه هاي غربي، هنوز نشانه اي از اينکه ايران از موشک هايش براي هدف قرار دادن اهدافي در اروپاي غربي استفاده کند وجود ندارد. هر چند که ايران بالقوه اين توان را دارد که از موشک هايي بالستيک (موشک قدر 110) با برد متوسط 2500 تا 3000 کيلومتري استفاده کند که دورترين نقاط اروپا و بيش از 70 درصد آسيا را در تيررس دارد. در عين حال ايران تلاشي براي تغيير در موتور موشک شهاب 3 با برد 2000 کيلومتري انجام نداده است. بر اساس نتايج تحقيقي که براي انستيتوي مطالعات استراتژيک از سوي کارشناسان امريکايي انجام شده است، مشخص شد که ايران ظرفيت گسترش توانايي موشکهاي خود براي رسيدن به اروپاي غربي را دارد. در عين حال رابرت گيتس، وزير دفاع ايالات متحده امريکا آبان ماه سال گذشته در کنفرانسي مطبوعاتي در پنتاگون به طور ضمني اعلام کرد که مي داند ايراني ها تا چه مدت ديگر به موشک بالستيکي دست خواهند يافت که توان هدف گيري اروپاي مرکزي و غربي را داشته باشد. وي گفت: «ما اطلاع داريم که ايراني ها موشک هايي با برد 1/3 هزار کيلومتري در اختيار دارند. مي دانيم که آنها از کره شمالي موشک هايي با برد 2/5 هزار کيلومتري خريداري نموده اند. مساله اينجاست که تا چند وقت ديگر موشک هايي در اختيار خواهند گرفت که ممکن است عليه متفقين ما مورد استفاده قرار گيرد.» با استناد به توليدات موشکي ايران، مي توان نتيجه گرفت که ايران براي دستيابي به موشک هايي با برد بالاي 3000 کيلومتر قدم هاي بلندي را برداشته و توانايي رسيدن به برد 6000 کيلومتري را دارد. با توجه به ساخت و استفاده از موشک چندکلاهکه (MIRV) نظير فجر-3 استفاده از اين نوع کلاهک در ديگر موشک هاي ايراني دور از ذهن نيست. علاوه بر اين توافق ايران و روسيه براي خريد موشک هاي دفاعي S -300 از روسيه بر افزايش توان موشکي ايران تاثيرگذار خواهد بود هرچند که روسيه هنوز اين موشک ها را به ايران تحويل نداده است. به نظر برخي تحليل گران نظامي دستيابي ايران به اين نوع موشک مي تواند معادلات راهبردي و نظامي منطقه را تغيير دهد. بر اساس برخي گزارش ها ايران خود را به سامانه هاي موشکي "تور.ام1" مجهز کرده است که اين موشک ها توانايي هدف قرار دادن و نابود کردن جنگنده هاي "اف16" امريکايي را دارند. اين سامانه موشکي در حال حاضر در نزديکي تاسيسات هسته اي ايران و برخي از مراکز نظامي مستقر شده و اين در حالي است که ارتش جمهوري اسلامي ايران نيز موشک سيار و ساخت داخل "ميثاق2 " را در اختيار دارد. همچنين ايران به ساخت نسل پنجم موشک هاي "صاعقه" اقدام کرده است که مي تواند در مقابل جنگنده هاي "اف18" امريکا بايستد؛ همچنين ايران سعي کرده است تا موشک هاي "اس300 " روسي را خريداري کند که اين موشک ها مانعي براي حملات احتمالي به ايران به شمار مي رود و به همين علت است که رژيم صهيونيستي در تماس با مسکو سعي مي کند تا مانع عقد اين توافق نظامي شود که البته تلاش ها تا کنون نتيجه اي در بر نداشته است. کارشناسان نظامي معتقدند ساخت سوخت جامد موشک سجيل، جهش بالايي در سامانه هاي موشک هاي بالستيک ايران ايجاد کرد و به اين کشور اين توانايي را داد که موشک هاي قاره پيما با برد بيش از پنج هزار کيلومتر را بسازد. البته رسيدن به چنين وضعيتي نياز به آزمايش هاي مختلف و زمان چند ساله دارد. علاوه بر ماهيت و کيفيت برنامه هاي موشکي ايران، تعداد و حجم بالاي منظومه موشکي ايران موجب نگراني غرب از توان نظامي ايران شده و اين در حالي است که بر اساس اعلام منابع جاسوسي امريکا، ايران قادر است ساليانه 50 هزار فروند موشک بسازد. بر همين اساس امريکا نسبت به طراحي سپر موشکي اقدام کرد که هدف اصلي آن حفاظت از خاک امريکا و اروپاي غربي از موشک هاي قاره پيما و برد متوسط ايران بود. البته به زعم امريکا اين سيستم دفاعي قادر به حفاظت جنوب شرق اروپا، ترکيه و اسراييل نبود و اين دو نقيصه به نظر مي رسد که باعث شده است تا دولت اوباما استراتژي سيستم دفاع موشکي را تغيير دهد. سيستم دفاعي پيشنهاد شده جديد بر اساس سيسستم دفاعي منطقه اي است. دفاع موشکي منطقه اي پيشنهاد شده متحرک است و نياز به پايگاههاي زميني در اروپاي شرقي ندارد، موضوعي که در رابطه بين آمريکا و روسيه حساس است. حال بايد ديد با سياست جديد امريکا و روسيه در خصوص استقرار سپر موشکي، ايران چه سياستي در قبال اين توافق اتخاذ خواهد کرد. كيهان:تاملي در داستان مظلوميت «تاملي در داستان مظلوميت» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛در روزها و هفته هاي بعد از انتخابات نداي مظلوميت فراوان بلند شده است. افراد زيادي از مردم عادي و سياسيون ادعا كرده اند در اين ميانه حقي از آنها ضايع شده يا ظلمي بر آنها رفته است. اين ادعاها كه خصوصاً در ميان مردم عادي بعضي از آنها به حق هم بود، از جانب نظام بر زمين نماند. ظلم اگر كوچك باشد بيم آن هست كه ناديده گرفته شود و اثر اين ناديده گرفتن را هم بر جريان كلي امور، كم محاسبه كنند. همينطور، مظلوم اگر دون پايه و بي كس و كار باشد اين احتمال قوت مي يابد كه صداي او به جايي نرسد و حقوقش پايمال شود. در اين مواقع، بر نظام اسلامي فرض است كه حامي قدرتمند مظلوم ترين و ضعيف ترين طبقات جامعه باشد و كنار آنها بايستد تا قدرتمندان و توانگران خود را مصون از تعرض و بازخواست تلقي نكنند و ظلم آسان نشود. اينها همه صحيح است. «صحيح» شايد كلمه مناسبي نباشد. اينها «جزو مبادي و مباني» ماست. معلوم است كه حق بر زمين مانده مظلومان دامان هيچ دولت و حكومتي را رها نخواهد كرد و استيفاي آن بر هر كسي كه داراي مسئوليت و اختيار است، فرض واجب است. كارنامه نظام جمهوري اسلامي در همين چند ماه بعد از انتخابات اگر به انصاف نگريسته شود، به خوبي گوياي آن است كه اين نظام آماده است بر خود سخت بگيرد تا مردم آسوده باشند و از آبروي خويش هزينه كند تا آبروي ديگراني كه شايد چندان حرمت و احترامي هم براي نظام قائل نيستند، صدمه نبيند و آسودگي شان به هم نخورد. بزرگترين تهمتي كه اساساً مي توان به يك نظام سياسي دموكراتيك زد، يعني دستكاري در آراء مردم و بيرون آوردن نام كسي از صندوق كه در واقع اكثريت مردم به او راي نداده اند پس از انتخابات به نظام جمهوري اسلامي وارد آمد و با بسامدي باورنكردني از جانب همه افراد و رسانه هايي كه ديگر مرزي ميان خود نمي ديدند- از واشنگتن و تل آويو تا تهران- تكرار شد. در مقابل، نظام چه كرد؟ در حالي كه مي توانست از همان ابتدا بر مدعيان سخت بگيرد و آنها را ميان دو راه دليل آوردن و مجازات شدن مخير كند، اعتراض آنها را به رسميت شناخت، تمام راه هاي قانوني را به روي آنها گشود و از آنها خواست در عين حال كه به رسانه ها دسترسي دارند و درباره مستندات تخلفات ادعايي خود به هوادارانشان اطلاع رساني مي كنند، اسناد خود را هم به نهادهاي قانوني ارائه و در مسير كشف حقيقت مشاركت كنند. اكنون ديگر همگان مي دانند چه اتفاقي افتاد. به رغم ادعاهاي دور و دراز سندي در دست نبود. با اين بهانه كه نهادهاي نظارتي بي طرف نيستند از مراجعه به آنها خودداري كردند اما افكار عمومي هرچه صبر كرد تا لااقل اسناد تقلب ادعايي در رسانه ها و سايت هاي منتسب به آقايان منتشر شود، هيچ نتيجه اي نگرفت و اكنون روشن شده هرگز نخواهد گرفت. با اين وجود نظام جمهوري اسلامي تصميم گرفت 10 درصد صندوق ها را جلوي دوربين رسانه ها بازشماري كند و مدعيان چون مي دانستند كه نتيجه چيست براي گريز از حضور در آن، شرط هاي عجيب و غريب گذاشتند از جمله اينكه ابتدا بايد شماره هاي ملي درج شده در ته برگ هاي تعرفه ها با موجودي ثبت احوال تطبيق داده شود. جالب است كه نمايندگان نهادهاي نظارتي همين را هم پذيرفتند اما چون هدف بهانه گرفتن بود نه كشف حقيقت نهايتاً مدعيان تن به هيچ مكانيسمي كه احياناً مي توانست پس پشت ادعاي آنها را برملا كند ندادند. در مرحله بعد كار از تهمت تقلب فراتر رفت. با استناد به ادعايي كه خود قبل از هر كس به نادرستي اش واقف بودند مردم را به خيابان ها فراخواندند و آنها را تحريك كردند كه «بايد به هر روش ممكن رأي خود را از نظام پس بگيرند»! اگرچه اكنون ديگر حتي در تهران هم كه موسوي بيش از دو ميليون رأي داشته بيش از چند هزار نفر باقي نمانده اند كه خيالات آقايان را جدي بگيرند و اين از عدد حاضران سبزپوش در قشون كشي هاي خياباني اخير پيداست، اما در آن روزهاي اول حضور مردم در خيابان ها به طلب حقي كه در واقع كسي متعرض آن نشده بود، خسارات فراواني را بوجود آورد. گذشته از ناامن شدن شهر و وارد آمدن خسارت به مردم بي گناه و اموال عمومي، آبرو و اعتبار نظام در چشم ناظران بيروني كه خود را براي مواجهه با ايراني مقتدر و برخوردار از سرمايه وسيع اجتماعي آماده كرده بودند زخمي عميق برداشت كه جبران آن محتاج زماني طولاني خواهد بود. علاوه بر اين، در جريان آن هيجانات نامعقول به برخي از مردم نيز ظلم هايي روا داشته شد كه وقوع حتي يكي از آنها براي نظام پاك جمهوري اسلامي زياد و غير قابل اغماض است. باز هم در مقابل، «نظام» تا مي توانست شكيبايي ورزيد. سران و آمران اغتشاش همچنان مصون از هرگونه برخورد و عقاب باقي مانده اند و به آزمودن قوه نطق و تخيل خويش در نوشتن بيانيه هاي هيجاني و ساختن دروغ هاي متنوع ادامه مي دهند. از ميان خيل دستگير شدگان در روزهاي اول بعد از انتخابات كمتر از چند ده نفر در زندان باقي مانده اند كه اكنون در ميان آنها حتي يك نفر هم نيست كه از آشوب گري و فتنه انگيزي دفاع كند يا ادعاي تقلب را واجد كوچكترين حقيقتي بداند. خوشمزه است كه در آن ايام اصلاح طلبان ادعا مي كردند همه تلاش آنها برگزاري تجمعات آرام و مسالمت آميز است اما اجازه همان را هم نمي يابند. شايد اشكال از قوه فاهمه ما باشد ولي به اين سؤال بالاخره بايد جوابي داد كه تجمعي را كه در آن به پايگاه بسيج، مسجد، ساختمان هاي اداري، كلانتري و مردم عادي حمله مي كنند و با سلاح گرم به مأموران تيراندازي مي كنند چگونه مي توان آرام و مسالمت آميز خواند و توقع داشت نظام براي برگزاري آن مجوز بدهد و لابد ضامن عدم تعرض به آن هم باشد؟! آشوب ها كنترل شده اما بانيان آن در امن و آسايش به طراحي آشوب هاي بعدي مشغولند و نظام هم متهم است كه مي خواسته يك جناح را حذف كند و چنان رفتار كرده كه آبي در دل آقايان تكان خورده است. جزئيات مرحله اخير از «دوران مظلوميت»(؟!) حضرات را گمان مي كنم همگان مستحضر باشند. كساني را اجير كردند يا بازداشتي هايي خيالي ساختند و ادعا كردند در بازداشتگاه به آنها تجاوز شده است. دشمن بيروني كه احتمالا سلسله منابع موثق آقايان به يكي از اتاق هاي عمليات رواني آن ختم مي شد گويي همه شادي عالم را به آن هديه كرده باشند دروغ را دست گرفت و آب و تاب داد تا به خيال خود اعتبار اخلاقي نظام را زير سؤال ببرد. اشكال اما اينجا بود كه همه چيز به گفتن دروغ ختم نمي شد و حضرات بايد مي توانستند پاي آنچه ادعا كرده اند بايستند و چه ايستادني! بعد از مختصري تفحص معلوم شد يكي از شاهدان اصلا ادعاي تجاوز ندارد، آن يكي كه ادعا مي كردند مفقود شده با رفقاي حزبي آقايان مراوده و خط و ربط پنهاني دارد، سومي سر از سفارت ايتاليا در تهران درآورد، شاهد بعدي دختري فراري بود كه براي بار هفتم از خانه گريخته بود و بعد از آن كه شنيد شهيدش خوانده و برايش با حضور بزرگان اصلاحات ختم گرفته اند با مادرش تماس گرفت و گفت قسم مي خورد كه زنده است؛ و بعد از همه اينها دختر يكي از سياسيون كه هفته ها با آب و تاب ادعا كرده بودند توسط ماموران امنيتي دزديده شده- و البته چهره بازجويان را مي ديد و از داخل بازداشتگاه به مادرش پيامك مي داد(!)- پس از چند روز اذعان كرده ربايش در كار نبوده و همه چيز را خود و رفقايش صحنه سازي كرده اند. در مقابل البته نظام باز هم جز ملاطفت كاري نكرد. آقايان بنا به اطلاعات موثق همچنان در جست وجوي شاهدان جديد- يا اگر مقدور شد «ساختن» شاهدان جديد- هستند و نظام هم مشفقانه آنها را تماشا مي كند. چه كسي مظلوم است؟ به چه كسي تهمت زده اند و معلوم شده اين تهمت ها ناروا بوده است؟ چه كسي ماموران خطاكار خود را به سخت ترين وجه مجازات مي كند و در عين حال با دشمنان كينه توز خود مهرباني مي ورزد؟ به چه كسي دروغ بسته اند و در حالي كه تشت رسوايي دروغگويان از بام افتاده در حالي كه قدرت برخورد دارد، آنها را فقط به تقوا مي خواند؟ عليه چه كسي توطئه كرده اند و او در عين اقتدار حالا كه توطئه ها شكست خورده حاضر به شنيدن نداي رياكارانه وحدت و آشتي از جانب توطئه گران است؟ اين قصه را بايد طور ديگر نوشت. نظام چنين مقتدر و مظلوم چند مشابه در طول تاريخ دارد؟ جمهوري اسلامي:كراماً كاتبين «كراماً كاتبين»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛هنگامي كه آسمان شكافته شود و هنگامي كه ستارگان فرو ريزند و هنگامي كه آب درياها روان گردد و هنگامي كه قبرها زير و رو شوند در آن هنگام هر كس به هرچه انجام داده چه در گذشته و چه بعد از آن آگاه شود. اي انسان ! چه چيز باعث شده كه به خداي كريم خود مغرور شوي خدائي كه ترا آفريد و به صورت كامل بياراست و به اعتدال در آورد. با اينحال شما روز جزا را انكار مي كنيد درحالي كه نگهباناني مراقب شما هستند مراقباني كه مومنانه مي نويسند و به آنچه انجام مي دهيد آگاهند. نيكوكاران از نعمت بهشت برخوردار مي شوند و بدكاران در روز جزا گرفتار آتش دوزخ مي گردند و آنها را گريزي از عقوبت روز جزا نيست و تو چه ميداني از روز جزا و باز هم از روز جزا چه ميداني روزي كه از دست هيچكس براي ديگري كاري ساخته نيست و در آن روز همه چيز فقط در اختيار خداست . اين ترجمه سوره انفطار است سوره اي كه علاوه بر هشدارهاي تكان دهنده مربوط به قيامت و اينكه هركس در آن روز به سزاي اعمال خود مي رسد و پول و پارتي و مقام و منصب و قوم و خويش و طايفه و قدرت در آن روز به كار نمي آيند و فقط خداي قادر و عادل است كه به اقتضاي عملكرد افراد درباره آنها تصميم مي گيرد از قلمداراني سخن مي گويد كه با دقت تمام همه ي اعمال و گفتارها و نوشتارها را ثبت و ضبط مي كنند و هيچ چيز از نگاه تيزبين آنها دور نيست و براساس گزارش مكتوب آنهاست كه تكليف بهشتي بودن يا جهنمي بودن ما آدم ها روشن مي شود. تاكيد سوره انفطار بر اهميت روز قيامت آنقدر شديد است كه عظمت آن روز را دوبار بيان مي كند « و ما ادريك مايوم الدين ثم ما ادريك ما يوم الدين » . اين سوره آنگاه با تكيه بر اين نكته كه دست هر انساني در روز جزا به چيزي جز اعمال خود بند نيست و در آن روز همه چيز فقط در اختيار خداست پايان مي يابد كه پاياني سخت هشدار دهنده است . در مدت 30 سالي كه از عمر نظام جمهوري اسلامي گذشته است مقاطع متعددي براي امتحان پس دادن همه ي كساني كه به نحوي اهل نوشتن و گفتن هستند و جامعه را مخاطب قرار مي دهند پيش آمد. در ميان اين امتحان ها از همه سخت تر امتحاني بود كه در ماه هاي اخير با آن مواجه شديم و هنوز ادامه دارد. چه بسا قلم ها كه بي مهار نوشتند و چه بسا زبان ها كه بي باك گفتند. بسياري از قلمداران و سخنرانان در عين حال كه از مرز مومنانه نوشتن و گفتن خارج شدند از نوشته ها و گفته هاي خود دلشاد بودند و البته از اينكه خدا در قرآن كريم در همين سوره انفطار فرموده است « وان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون » غفلت كردند. فعلا نوشتارها و گفتارها مورد نظر است حساب كردارهاي اين مدت كه با كرام الكاتبين است ! براي اينكه به پرونده سياه نوشتارها و گفتارهاي اين چند ماه و حتي ماه مبارك رمضان كه ماه مهماني خدا و رعايت آداب مهماني است واقف شويم خوبست به اين جملات كه قضاوتي است از رهبر معظم انقلاب در همين زمينه توجه كنيم . ايشان در خطبه اول نماز عيد فطر در روز يكشنبه همين هفته فرمودند :« فضاي جامعه را فضاي برادري مهرباني و حسن ظن قرار بدهيم . من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاي جامعه را فضاي سوظن قرار بدهيم فضاي بدگماني . اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم . اين كه متاسفانه باب شده روزنامه و رسانه و دستگاه هاي گوناگون ارتباطي كه امروز روز به روز هم بيشتر و گسترده تر و پيچيده تر مي شود در پيش گرفته اند براي متهم كردن يكديگر اين چيز خوبي نيست . اين چيز خوبي نيست . دل ما را تاريك مي كند فضاي زندگي ما را ظلماني مي كند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند اما فضا فضاي اشاعه گناه نباشد تهمت زدن ديگران را متهم كردن به شايعات خيالات » . اين كارنامه رسانه اي اعم از نوشتاري و ديداري و شنيداري اين چند ماه اخير است . اكنون اين كارنامه را به سوره انفطار عرضه كنيد تا تكليف صاحبان اين كارنامه ها را در روز قيامت روشن كند « يوم لاتملك نفس لنفس شيئا و الامر يومئذلله » . فراز ديگري از اين قضاوت تاريخي اينست :« همينجا من اين را بگويم . من اين دادگاه ها كه در تلويزيون هم پخش مي شد گفته مي شود از قول يك متهمي راجع به كس ديگري . اين را بگويم اين حجيت ندارد شرعا. بله متهم هرچه درباره خود بگويد اين حجت است ... اما عليه ديگري بخواهد اعتراف بكند نه مسموع نيست . مسموع نيست . اينها را نبايد اينجور فضا را از تهمت و گمان سو پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد وقتي مي شنويد كه يكي را متهم مي كنند چرا به همديگر حسن ظن نداريد « لولااذ سمعتموه ظن المومنون والمومنات بانفسهم خيرا و قالواهذا افك مبين » (سوره نور آيه 12 ) ... مجازات مجرم كه از طريق قانوني جرم او ثابت شده غير از اين است كه به گمان به خيال به تهمت يكي را متهم كنيد بدنام كنيد دهن به دهن بگردانيد. اين فضافضاي درستي نيست » . آنچه تاكنون از بسياري زبان ها و قلم ها شنيده و ديده شده برخلاف توصيه اكيدي است كه از زبان رهبري در خطبه نماز عيد فطر شنيده شده ايم . حتي بعضي مسئولان كه براساس مسئوليتشان موظفند حافظ آبروي آحاد مردم جامعه باشند برخلاف تعهدي كه دارند و برخلاف سوگندي كه ياد كرده اند به اين گرداب افتاده و مرتكب تهمت و افترا زدن به ديگران شده اند. علاوه بر اين باب غلط و انحرافي كه متاسفانه در رسانه هاي مكتوب و غيرمكتوب به نحو بسيار گسترده اي باز شده و جريان دارد استفاده از رسانه هاي خارجي و استناد و توسل به آنها كه در غرض ورزي و آلوده بودنشان ترديدي وجود ندارد نيز به يكي از ابزارهاي حمله كردن به رقيب توسط رسانه ها از جمله رسانه ملي تبديل شده است. هشدار رهبر معظم انقلاب شامل اين خطر هم شده آنجا كه با صراحت فرمودند :« ياديگران خارجي ها بيگانگان تلويزيون هاي مغرض عليه كسي يا كساني حرفي بزنند ادعا كنند كه اينها فلان جا خيانت كردند خطا كردند ما هم عين همان را پخش كنيم . اين ظلم است اين مورد قبول نيست . رسانه هاي بيگانه دلشان براي ما نسوخته است . كي حقايق را خواسته اند روشن بشود در مورد ما كه در اين مورد حقيقت را گفته باشند ادعاهائي مي كنند نبايد گفت اينها شفافيت است . اينها شفافيت نيست . اين كدر كردن فضاست ... » اينها بيماري هاي اخلاقي خطرناكي است كه متاسفانه در جامعه ما شايع شده است . جامعه ما به عنوان يك جامعه اسلامي بايد از هر جهت به ويژه از نظر اخلاقي الگوي ساير جوامع باشد. رواج تهمت هتك حرمت اشخاص ايجاد فضاي سوظن و بدگماني و پراكندن شايعه در مورد اين و آن معمولا با هدف خارج ساختن رقيب از صحنه صورت مي گيرد و توسل به چنين اموري توسط كساني صورت مي گيرد كه از شخصيت كافي برخوردار نيستند و براي جبران كمبودهاي شخصيتي خود به تخريب ديگران متوسل مي شوند. افرادي كه براي اثبات خود به نفي ديگران نياز دارند چگونه مي توانند در مديريت هاي كلان كه نياز به ثبات شخصيت و بزرگ منشي دارد موفق باشند،ريشه اين ضعف ها عموما به غفلت از خدا و روز قيامت برمي گردد و راه درمان اين بيماري ها گسترش آموزش هاي اخلاقي و عقيدتي در جامعه به ويژه براي كساني است كه ميخواهند مديريت هاي كليدي و كلان را برعهده بگيرند. از آنجا كه بخش عمده اي از اين آموزش ها توسط رسانه ها اعم از نوشتاري و گفتاري داده مي شود طبعا دست اندركاران اين رسانه ها بايد خود از شخصيت اخلاقي كاملي برخوردار باشند تا بتوانند رسانه هاي تحت مديريت خود را در جهت صحيح هدايت نمايند. آنها اگر به اين كلام خدا كه در سوره مباركه انفطار فرموده است « وان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ماتفعلون » (نگهباناني مراقب شما هستند كه مومنانه مي نويسند و به آنچه انجام ميدهيد آگاهند) معتقد باشند مراقب سطر سطر و جمله جمله و كلمه كلمه نوشته ها و گفته هاي خود خواهند بود و تلاش خواهند كرد هرگز از مرز اخلاق فراتر نروند و از چارچوب كرامت انساني خارج نشوند و دوستان را با دشمنان اشتباه نكنند و با قلم ها و زبانها و رسانه هايشان به تصور توسل به « النصربالرعب » نسخه « النصر بالضرب والشتم والقتل » ننويسند و بدانند كه چنين برخوردهائي نتيجه اي جز شكست و دور شدن از مردم نخواهد داشت . ما امروز به وحدت و همدلي و حفظ سرمايه هاي انساني بزرگي كه در سايه انقلاب اسلامي پرورش يافته اند نياز داريم . اين نياز را قلم هاي متعهد زبان هاي ناصح و رسانه هاي صالح و فضيلت گستر مي توانند برآورده كنند آنها كه به « كراما كاتبين » اعتقاد قلبي دارند و خود نيز تلاش مي كنند به مرتبه اي از كرامت انساني برسند كه در زمره « كراما كاتبين » باشند. سرمايه:قدرت واقعي كجاست؟ «قدرت واقعي كجاست؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد؛نطقهاي سالانه رهبران جهان در مجمع عمومي سازمان ملل، امروز آغاز ميشود. شصتوچهارمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل به لحاظ محتواي مباحث، فرق چنداني با نشستهاي قبلي آن ندارد. در واقع هر سال رهبران جهان در ماه سپتامبر به نيويورك ميروند تا در همايشي جهاني، مواضع كشور خود را تبيين و تبليغ و در حاشيه اجلاس با رهبران چند كشور ديگر و احيانا دبيركل سازمان ملل، ملاقات كنند. موضوعاتي كه قرار است در اجلاس امسال مجمع عمومي مورد بحث رهبران جهان قرار گيرد، عبارتند از: صلح و امنيت بينالمللي، رشد اقتصادي و توسعه پايدار، حقوق بشر، فجايع انساني و امدادرساني، حقوق و عدالت جهاني، خلع سلاح، مواد مخدر، جنايات سازمان يافته، آب و هوا و تروريسم جهاني. نگاهي اجمالي به اين فهرست نشان ميدهد كه تقريبا همه بلاياي قابل تصور، از جدالهاي سياسي و كژتابيهاي اخلاقي گرفته تا بحرانهاي اقتصادي و حوادث مهارناپذير طبيعي، در آن جاگرفتهاند و رهبران جهان در اجلاسي چند هفتهاي ميخواهند همه آنها را مطرح كنند و برايشان راهحلهايي بيابند. بعيد است كسي باور كند براي اين همه مشكلات و فجايع، در چنين اجلاس بزرگي بتوان راهحلهايي يافت. پس اهميت حضور رهبران جهان در نيويورك چيست و از اين رهبران انتظار چه معجزهاي ميتوان داشت؟ نيم قرن پيش كه سازمان ملل تاسيس شد، نهادي كارآمد بود. همه كشورهايي كه عضو سازمان ملل بودند، يا خود در شمار بازيگران موثر جهان بودند يا اينكه تابعي از يكي از بلوكهاي قدرت به شمار ميرفتند. اعضاي آن زمان سازمان ملل عمدتا متحدان ايالاتمتحده و اتحاد جماهير شوروي به شمار ميرفتند. شماري از كشورها نيز كه ظاهرا «غيرمتعهد» شمرده ميشدند، در واقع پارهاي از اردوگاه شرق يا غرب به شمار ميرفتند. بنابراين، سازمان ملل باشگاهي براي وزنكشي و هماوردي دو بلوك و پيروان آنان بود. قدرت واقعي بيرون سازمان ملل بود، اما در اين نهاد تجلي حقوقي مييافت. حالا جهان از آن دوپارگي خلاص شده و هر كشوري در پي يافتن متحدان و شناخت دشمنان است.اين وضع تازه موجب شده است كه ساختار حقوقي سازمان ملل ناكارآمد و ساختار سياسي آن در حال طي كردن دوران گذار و داراي ماهيتي نامشخص و تغييريابنده باشد. در اين فضا اگر رهبران جهان در پي ارائه نطقهايي با پشتوانه حقوقي محض باشند، كارشان آب در هاون كوفتن خواهد بود؛ زيرا مرجع متشكلي مانند بلوكهاي قدرت پيشين وجود ندارد كه شنونده استدلالهاي حقوقي و حمايتكننده آن باشد. پس مباحث به صورت قهري ماهيت سياسي مييابد و توانايي رهبران در قدرت اقناع آنان خواهد بود. اقناع مسموع در باشگاه مجمع عمومي سازمان ملل، اقناع از راه اثبات حقوق نيست؛ بلكه وقتي دهاني گشوده ميشود تا ديگران را با خود و كشورش همراه كند، مخاطبان به دستان او و اندوخته و آورده كشورش چشم ميدوزند. در واقع وقتي كسي در سازمان ملل ادعاي اصلاح بخشي يا همه امور جهان را مطرح ميكند، ديگران از او ميپرسند تو و كشورت براي پيش بردن اين برنامه چه سهمي را به عهده ميگيريد.او كه از آزادي و حقوق بشر ميگويد، رفتار كشورش را به او گوشزد ميكنند؛ سومي كه از عدالت سخن ميگويد، از ابزار عدالت گسترياش پرسيده ميشود؛ ديگري كه صلح و امنيت را وعده ميدهد، به همين ترتيب و قصه به همين روال ادامه مييابد. اين انتظار از رهبران جهان، مجمع عمومي سازمان ملل را به مكاني تبديل كرده است كه هر كشوري ميزان قدرت و نفوذ سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود را به نمايش بگذارد و مطابق آن از جامعه جهاني درخواست امتياز كند. در واقع همه اهميت مجمع عمومي سازمان ملل در همين است. سخناني كه در اين مجمع بيان ميشود و خواستههايي كه روي ميز گذاشته ميشود، براي ديگر كشورها الزامآور نيست و اساسا هيچ سندي كه ماهيت قرارداد حقوقي و لازمالاتباع داشته باشد، در مجمع عمومي سازمان ملل امضا نميشود. براي همين، هيچ حقي براي كسي ايجاد و هيچ حقي از كسي سلب نميشود. هر كس حامل حقوقي است كه بايد براي خود طلب كند. اگر قدرت سياسي و اقتصادي كشوري زياد باشد، نفوذ كلام نماينده آن زياد خواهد بود و اگر چنين قدرتي نباشد، نفوذي هم در ميان نخواهد بود. پديدهاي مانند نلسون ماندلا كه روزي در سازمان ملل سخنراني كرد و تحسين همگان را برانگيخت، پديدهاي استثنايي است كه شايد دههها بگذرد و مشابه آن تكرار نشود. بنابراين، در مجمع عمومي سازمان ملل دو سلاح بيشتر در دست رهبران و نمايندگان كشورها نيست؛ اول قدرت سياسي و اقتصادي كه تقريبا معلوم است در اختيار چه كشورهايي است؛ قدرت واقعي سخنرانان مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك نيست، هر كس براساس توشهاي كه با خود آورده است، سهمي ميبرد. سلاح دوم هم زبان اقناعي و تحسين برانگيز است كه بايد تا پايان كار مجمع منتظر ماند تا معلوم شود در اختيار فرستاده كدام كشور است؛ اگر اساسا در اجلاس امسال چنين كسي پيدا شود. مردم سالاري:سيگنال هاي دوگانه در مواضع آمريکا براي مذاکرات هسته اي «سيگنال هاي دوگانه در مواضع آمريکا براي مذاکرات هستهاي»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم فروزان آصف نخعي است كه در آن ميخوانيد؛مدتي است که از آمريکا سيگنال هاي متفاوتي در باره مواضع هسته اي ايران صادر مي شود. يک سيگنال براين مبنا قرار دارد که بنابرتجربيات کودتاي 28 مرداد، واشنگتن سعي دارد مقابل حوزه تمدني ايران که خواست تکنولوژي هسته اي، يکي از خواست هاي تمدني آن به شمار مي رود نايستد. تعامل پيچيده ميان اين خواست درداخل ايران با ديگر خواست هاي تمدني باعث شده تا آمريکا کماکان به موضع قطعي دراين باره دست نيابد. با اين همه فرض بالا با گزارش يک گروه سياستگذاري دوحزبي درواشنگتن که حلقه اي قدرتمند محسوب مي شود در تضاد است . يکي از اعضاي اين گروه سناتور ليبرمن است. وي به همراه ديک چني در زمان بوش پسر طرفدار حمله نظامي به عراق وادامه حضور آمريکا در اين کشور بود. به عبارت ديگر ليبرمن استراتژي سخت افزاري را در برخورد با حوزه هايي که منافع حياتي آمريکا در آن درگير است همواره توصيه مي کند. گزارش اين گروه که اخيرا منتشر شده به اوباما توصيه مي کند که دربرابرايران استراتژي سخت تر ومحکم تري را اتخاذ کند. از سوي ديگر راجر کوهن تحليلگر مسايل بين المللي هرچند بسته پيشنهادي ايران تحت عنوان " همکاري براي صلح، عدالت وتوسعه " را بسيار کلي مي داند ولي درآن نکاتي مي يابد که مي تواند مبناي نوعي تفاهم بين جامعه جهاني وايران قرار بگيرد. او ديپلماسي را تنها راه جلوگيري از حمله اسراييل به ايران مي داند. او درعين حال مانند برژينسکي اين احتمال را رد نمي کند که شايد از نتايج اين مذاکرات، پذيرش حدي از ادامه غني سازي اورانيوم درايران به شرط پذيرش منع گسترش سلاح هاي هسته اي يا ان پي تي از سوي تهران وکنترل وکارکرد برنامه هسته اي آن باشد؛ زيرا از نظر وي تشديد تحريم عليه ايران که به مدت سي سال با آن زندگي کرده است مي تواند کماکان درآينده نيز امري عادي براي زندگي ايرانيان باشد. نبايد فراموش کرد که سيگنال هاي متفاوت از سوي آمريکا با صداهاي موثر داخل ايران تنظيم شده است. مواضع راديکال ها يا به عبارتي مواضع بازهاي آمريکا همواره دربرابر موضع برخي دولتمردان فعلي در مورد نفي هولوکاست و نابودي اسراييل قابل توضيح است وشايد مواضع کبوترها در برابر اين مواضع رهبري جمهوري اسلامي ايران قابل توضيح باشد که ايشان درديدار عيد فطر با مسئولان " ادعاي رسانه هاي غربي مبني برتلاش جمهوري اسلامي ايران براي نابودي رژيم صهيونيستي را با استفاده از تجهيزات نظامي " دروغ دانستند. با همه اين ها به نظر مي رسد که جامعه جهاني براي برخورد با موضوع هسته اي ايران چهار جبهه گشوده را سامان داده است . جبهه اول توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي که مسئول نظارت برپيشگيري از گسترش سلاح هاي هسته اي اداره مي شود. جبهه دوم توسط شوراي امنيت، جبهه سوم توسط جامعه اروپا وجبهه چهارم توسط افکارعمومي غرب در ارتباط با مسايل داخلي ايران درحال اداره، هدايت و پيشروي است. بنابراقتضائات زماني، دوگروه موثر مزبور درسياستگذاري آمريکا واروپا همواره به دنبال آن بوده اند تا مواضع متناسب را اتخاذ وسپس اعلام کنند. به عبارتي اين دوگروه به دنبال تعريف مشخص از شرايط مشخص و توصيه به عمل و استراتژي مشخص هستند. براين اساس بود که زماني 20 سازمان جاسوسي درآمريکا اعلام کردند ، ايران براي دسترسي به سلاح هسته اي سال ها فاصله دارد وسپس بنا برهمين اقتضائات نيز امروز تاکيد دارند که گردآوري بيش از هزارو500 کيلو اورانيوم با غلظت کم و همچنين پيگيري سريع طرح احداث راکتور 40 مگاواتي آب سنگين در اراک از جمله دستاوردهايي است که با توجه به ذخيره اورانيوم غني شده موجود درايران، تهران را درموقعيت انجام آزمايش اتمي وورود به جرگه دارندگان بمب اتمي قرارداده است. با اين همه معلوم نيست که مستندات رسانه هاي آمريکايي که عنوان مي کنند با تکميل شدن و به راه افتادن راکتور آب سنگين در اراک که در 18 ماه آينده منجر به ساخت �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ابزارسازي در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ابزارسازي در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهها و يادداشتهاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهها و يادداشتهاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ز ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ز ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها