واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: از طرف دیگر چهره امین تارخ برخلاف صدایش چهره خاصی نیست. او چهرهای كاملا معمولی دارد. چهرهای كه مانند بسیاری از چهرهها برای ایفای نقشهای رئال و گونه ملودرام مناسب است. چهرهای... تارخ به سبك تاریخی! امین تارخ در سریال «معصومیت از دسترفته» نقش شوذب را بازی میكند. . شوذب از یاران امام علی(ع) است، مردی كه خزانهدار است و امین دولت. در عینحال دیندار است و مومن. عاشق زنی مسیحی میشود و او را بهاسلام دعوت میكند، اما زندگیاش با ورود زنی دیگر تغییر میكند و دیگر شوذب همان فرد سابق نیست و چهره دیگری از او میبینیم. داستان این سریال، به سده نخست هجری برمیگردد و با محوریت شوذب شكل میگیرد، میرباقری، شوذب را در میانه عشق بین دو زن ترسیم میكند. امین تارخ توانسته به عنوان بازیگر و مدرس در طول سه دهه گذشته جایگاه مناسب و ارزشمندی را در عرصه سینما و تلویزیون كسب كند. بیشك نقشهای شیخ حسن جوری در سربداران، بوعلی سینا، طاهر در دلشدگان و نقشهای او در فیلمهای سرب، سارا، و باقی سریالهایش مانند «معصومیت از دست رفته» و «سفر سبز» در ذهنمان مانده است. تاریخ حضور در تلویزیون را با سریال 15 قسمتی «شهر من شیراز» در سال 1355 با نویسندگی و كارگردانی زندهیاد كیهان رهگذار آغاز كرد. شش سال پس از آن نیز با فیلم «مرگ یزدگرد» به جرگه بازیگران سینما پیوست اما درخشش و كشف استعدادهایش را مرهون و مدیون سریالهای «سربداران»، «بوعلی سینا» بود. نخستین سریالهای تاریخی در شمار بهترین آثار او نیز به حساب میآیند. او در سینما شانس حضور در آثار بسیاری از كارگردانهای موفق و صاحب سبك را داشت. كارگردانهایی مانند بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی و مسعود كیمیایی در شكلگیری موفقیتهای حرفهای این بازیگر سهم بسزایی داشتند. شیوه بازیگری این بازیگر و استاد بازیگری كسی است كه تعاریف مختلفی برای بازی و بازیگری دارد. او همانقدر كه بر تكنیك كارش تسلط دارد. بازیگری تجربی، حسی و غریزی است. از آنجا كه امین تارخ، تئوری و فن بازیگری را میداند میكوشد از تكنیك و حس به یك میزان در ایفای نقشهایش استفاده كند. او با تلفیق دو سبك بازیگری «فاصلهگذاری برشت» و «روش استانیسلاوسكی» به بهترین راه در رسیدن به نقش و خروج از آن دست یافته است. تارخ در شیوه بازیگری بر این نكته تاكید میكند كه بازیگر هیچگاه نقشآفرینی و خلق شخصیت نمیكند. او به مقوله نقشآفرینی به دیده تردید مینگرد و كار بازیگر را خلق سلسله صفات شخصیت میداند، به عبارت دیگر هر آنچه یك بازیگر از نقش بروز میدهد، مجموعه خصوصیات فردی و شخصیتی است كه از فیلتر ذهنی و شخصیاش عبور میدهد. به این ترتیب یك بازیگر با تمام مشخصهها و شناسههای رفتاریاش یك شخصیت را بازی میكند. پس این امین تارخ است كه نقش شیخحسن جوری و بوعلی سینا را با تمام عناصر چهره و صدا و نوع راه رفتن و سخن گفتنش بازی میكند. تجلی نقش در شخصیت بازیگری مانند امین تارخ نوعی از اجرا و ظهور ضمیر ناخودآگاه ذهنی در خودآگاه بازیگری است. تلفیق دو سبك بازیگری پس این شیوه تلفیق، دو سبك كاملا متفاوت بازیگری است. امین تارخ همانند هواداران سبك برتولت برشت با نقشهایش فاصله دارد و هر آن بخواهد، از آن جدا میشود. اما از آنجایی كه اصل باورپذیری برای مخاطب امری مهم در پذیرش شخصیت به حساب میآید، باید به نقشی كه آن را بازی میكند اعتقاد داشته باشد و در خلق و اجرای طبیعی آن وفادار باشد. از این رو لازمه رسیدن به این نكته در وهله اول اجرای اصولی است كه استانیسلاوسكی بنای آن را گذاشته است. اما سبك استانیسلاوسكی برای امین تارخ تا جایی مورد تایید است كه نقش، روح و روان بازیگر را تسخیر نكند و تنها به باورپذیری آن كمك كند و سبك حماسی تا جایی پذیرفتنی است كه تماشاگر در هنگام تماشای بازی به این تفكر نرسد كه بازیگر قصد فریبش را دارد. تارخ در بازیگری خود به نقش نگاهی متعادل دارد، اما در این تفكیك نباید نقش از حس تهی باشد. عنصر صدا عنصر صدا مقوله بیچون و چرایی در عرصه بازیگری اوست و ابزار مناسبی برای یك بازیگر به حساب میآید. بعضی از بازیگران سینما و تلویزیون از این عنصر موثر بیبهرهاند، بههمین دلیل در مواردی به جای صدای این بازیگران از صدای صداپیشگان استفاده میشود. اما امین تارخ از صدای خاص برخوردار است. صدای خاص به معنای استثنایی بودن صدا یا نامتجانس با فیزیك صورت نیست. صدای تارخ متناسب با فیزیك صورت و در خدمت بازی اوست. صدایی كه مانعی در خلق شخصیتهای متفاوت او نیست. همانطور كه در طول سالهای گذشته اتفاق افتاده، امین تارخ از قابلیتهای این صدا برای اجرای نقشهای چند وجهی، خاكستری، مثبت، تاریخی، ملودرام و حتی طنز استفاده فراوانی كرده است. عنصر صدا برای وی در نقشهای تاریخی بیش از دیگر گونهها به كمك اجرای شخصیتها و نقشهایش آمده است. چه بسا در سریال «سربداران» این صدای او بود كه سبب ساز حضورش در نقش «شیخحسن جوری» شد. زیرا پیش از این قرار بود شخصیت محمد بیك پسر ارغون شاه مغول را بازی كند. نقشی كه اساسا نقشی منفی بود اما متفاوت بودن جنس صدای او باعث شد نقش اول این سریال نصیب او شود تا به این ترتیب زندگی حرفهای بازیگری او دست خوش تغییر شود. چهرهای متناسب از طرف دیگر چهره امین تارخ برخلاف صدایش چهره خاصی نیست. او چهرهای كاملا معمولی دارد. چهرهای كه مانند بسیاری از چهرهها برای ایفای نقشهای رئال و گونه ملودرام مناسب است. چهرهای كه امكان این را داشت در نقشهای تاریخی با افزودن ریش و سبیل یا افزودن و كاستن موهای سر، كارگردان را به خواستهاش برساند. بهعبارت دیگر امین تارخ حداقل از چهره متناسب برای بازیگری برخوردار است. چهرهای كه بهتنهایی نیز دافعهای برای مخاطب نداشت. این چهره معمولی در بسیاری از كارها و نقشهای امین تارخ هیچگاه دستخوش تغییر اساسی نمیشود. بههمین سبب مخاطب همان چهره و فرم موهایی را كه از امین تارخ در فیلم «مادر»، «مجسمه»، «پرنده كوچك خوشبختی»، «پاییزان»، «ساعت 25»، «پرونده هاوانا» و همچنین سریال اخیرش «جراحت» دیده را در كارهای تاریخی و غیره تاریخی او نیز با اندكی تغییر میبیند. به عنوان مثال در سریال «بوعلی سینا» و «سربداران» تقریبا نوع چهرهپردازیاش شباهتهای ویژهای با یكدیگر ندارند. در كارهای دیگر نیز همین طور است. جراحت و امین تارخ سریال اخیر امین تارخ نیز از همه این عناصر و خصوصیات بازیگریاش سود جسته است. شخصیت «بزرگ» در سریال «جراحت» بسیار مشوش، آشفته، بدونثبات و مستاصل، است. او برخلاف اسمش فاقد بسیاری از تفكرات بزرگمنشانهای است كه سریال از آن سخن به میان میآورد. بزرگی او تنها در خاطرات «بزرگ» و «اسماعیل» و خانواده نمود پیدا میكند. بزرگی كه میرود تا رنگ ببازد. این تضاد شخصیتی با واكنشهای مشوش و درماندگیهای او در برابر مشكلات و اتخاذ تصمیمات غلط چیزی است كه در برخوردهای نخست، توجه مخاطب را به خود جلب میكند. جدای از ضعف اساسی فیلمنامه و پیشبرد قصه بر اساس اتفاقهایی پیاپی كه تنها هدفش نگه داشتن مخاطب به هر شكلی پای داستان است، بازی سردرگم شخصیت «بزرگ» ما را به یاد سریال اغما میاندازد كه در آن سریال هم شخصیت اصلی قصه تحت تاثیر شیطان فاقد اتخاذ تصمیمی درست بود. او تصمیمات غلط را با این توجه كه صحیحترین تصمیم است با اطمینان به نفس كاذبی بهدست میآورد. بزرگ نیز تصمیماتش را با اطمینان بهنفس غریبی اجرا میكند و چون بزرگ خاندان است خود را محق به اتخاذ آن میداند. بازیهای حسی بازیهای حسی امین تارخ در زمانی كه «بزرگ» در تصمیماتش شكست میخورد در نوع خود قابل توجه است. او كه پرورش یافته عرصه تئاتر و نمایش است در مواقعی از نوعی غلو در اجرای این حس سود میجوید كه از جمله آن میتوان به بازی غلوآمیزش در صحنههای زیر باران و ایوان خانهاش اشاره كرد. البته در مواقعی نیز این استیصال را با دوختن نگاهش به یك نقطه خاص كه از او بسیار سراغ داریم، دیدهایم. در این حالت او میكوشد تا مقابل دوربین و یك كلوزآپ و مدیومشات بازی زیرپوستی از خود به نمایش گذارد. او در این سریال برای بیرونی كردن حس از پرخاشگری و كشیده زدن استفاده كرده است. البته این نكته را نباید از یاد برد كه برخلاف برخی از بازیگران كه تنها برای بیرونی كردن حسشان به فریاد كشیدن روی میآورند، حسی كه امین تارخ در فریاد كشیدنهایش آن را بیرونی میكند، حسی است كه چون چشمه از درون او میجوشد به همینخاطر مخاطب آن را حس میكند. چرا كه امین تارخ به خوبی این دو را از یكدیگر جدا میكند و راه و رسم هر كدام را به خوبی میداند. به عنوان مثال او در سالهای دور، دو شخصیت «شیخ حسن جوری» و «بوعلی سینا» را بازی كرده است. این دو بسیار بهلحاظ شخصیتی از یكدیگر متفاوت بودند. شخصیت حسن، فردی برونگرا و بوعلی فردی آرام و درونگرا بود. او با تسلط بر بازی و احساس توانست با اجرای این حس در عناصر بازیگریاش آن دو را از یكدیگر تمایز بخشد. از این رو است كه باید گفت حسهایی كه از او در سریال «جراحت» و شخصیت «بزرگ» میبینیم درست بوده چرا كه این قابلیت در مسیر بازیگری و نقشهای او نیز دیده شده است. استاد مسلم بازیگری تارخ در مسیر بازیگریاش به عنوان داور در فستیوالهای فیلم «مسكو»، «ژاپن»، «آلمان» نیز بوده است. میل به تحصیل و تدریس باعث شد تا او چندی بعد یكی از بزرگترین آموزشگاههای بازیگری را تاسیس كند. تارخ همواره تشنه آموختن و آموزش دادن و تجربه كردن است. این عطش سیریناپذیر آموزش در كنار مقوله بازیگری و نقشهای بهیاد ماندنی، چهره او را همواره به عنوان استاد مسلم بازیگری تداعی میكند و جایگاه علمی و بازیگریاش را در تئاتر، سینما و تلویزیون تحكیم میبخشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 768]