واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از آخرین لبخند شهید "عباس كریمی" 24 سال می گذرد
"عباس كریمی" در سال 1336در قهرود كاشان دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانیدو وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت. دوران خدمت وظیفه او با مبارزات انقلابی امت اسلامی ایران همزمان بود. با وجود خفقان شدید حاكم بر مراكز نظامی، اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) را مخفیانه به پادگان عباس آباد تهران منتقل و آنها را پخش میكرد. پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره)، خدمت سربازی خود را رها نمود و با پیوستن به صف مبارزین در راه پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی فعالیت كرد و در جریان تشریف فرمایی حضرت امام(ره) نیز جزو نیروهای انتظامی كمیته استقبال بود. در بهار سال 1358 به هنگام تاسیس سپاه پاسداران كاشان با احساس تكلیف، به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. در تابستان سال 1359 داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب عازم كردستان شد و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات – عملیات همكاری كرد. پس از مدت كوتاهی، به واسطه بروز رشادت و دقت عمل، به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات این سپاه معرفی گردید. از جمله فعالیتهای "كریمی " در منطقه خونرنگ كردستان،انجام شناسایی عملیات و آزادسازی منطقه دزلی و ... بود كه توسط نیروهای تحت امر و با هدایت او صورت گرفت. وی بعدها همراه سردار جاویدالاثر برادر متوسلیان و شهید چراغی به جبهه های جنوب عزیمت كرده و به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات تیپ محمد رسول الله(ص) به فعالیت خود ادامه داد. "عباس كریمی" در روز پنج شنبه 23 اسفند سال 1363 در حالی كه آخرین دستور ابلاغی از جانب قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرا می كرد (و لبخندی متین بر لب داشت) بر اثر اصابت تركش خمپاره به ناحیه سرش مجروح شد و جان را به معشوق تسلیم نمود . "روحش شاد و یادش همیشه سبز"
معرفی كتاب با موضوع زندگی شهید "عباس كریمی" "مردی با چفیه سفید" بر اساس زندگی و خاطرات شهید "عباس كریمی " عنوان هفتمین جلد از سری كتب قصه فرماندهان به قلم عباس فكور، از تولیدات انتشارت سوره مهر است كه چندی پیش به همت نشر شاهد به چاپ ششم رسید. "مقدمه"،"ماجرای یك دوست"،"سرباز انقلاب"،"فتح،بدون جنگ"،"كمین در كمین"،"مردی با چفیه سفید"، "خلبانی كه می خواست اسیر باشد"،بسیجی تازه وارد" و "طلوع در شرق دجله" از عناوین به چاپ رسیده در این كتاب هستند. در قسمت "مقدمه " این كتاب چنین آمده است:"مرد كنار ضریح زانو زدواشك از چشمانش سرازیر شد. اول سفارش دیگران را به حضرت گفت؛ آن وقت آرزوی خودش وهمسرش. «یا حضرت عباس علیه السلام ! نگذار این یكی هم مثل بچه های قبلی بمیرد». دوباره بغض راه گلویش را بست ودر همان حال سرش را به ضریح گذاشت و............" "مردی با چفیه سفید"، با شمارگان 6000 نسخه، در 78 صفحه، قطع پالتویی، با قیمت 500 تومان، توسط نشر شاهد به چاپ ششم رسیده است. منبع: نوید شاهدتنظیم برای تبیان: حسین رحمانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]