تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835151946
سفر بمباران
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سِفْر بمباران (بخش اول)شعر عليمحمد مؤدب1آدمهاي مقطعهCDDVDLCDLSDLGحروف قطعهقطعه نازل ميشوندحروف قطعهقطعهمان ميکنندما آدمهاي مقطّعهايممحصول نسل جديد رايانه‌هاي Microsoftو Ford خداي عصر جديد، پيامبرانش را با پيام‌هاي بازرگاني به سوي ما مي‌فرستد:
«CDDVDLCDLSDLGما شما را بيهوده زنده نمي‌گذاريمشما زنده‌ايد تا باLiberal democracy تفاوت را احساس کنيدزندگي دکمه بازگشت ندارداما هرگاه ميل‌مان بکشددکمه‌هاي مرگ‌تان را مي‌فشاريمپس آيا نشانه‌هاي ما را در هيروشيما نمي‌بينيد؟آيا عبرت نمي‌گيريد از ويتنام؟ از عراق و افغانستان؟اين است عطاي Leviathan:آزادي به قيمت امنيتمغز در مقابل شکمنفت در برابر غذاما شما را بيهوده زنده نمي‌گذاريمشما زنده‌ايد تا خريد کنيد...»...بسم الله الرحمن الرحيماقتربت الساعه و انشق القمرمي‌ترسم از امکانات مانيتورهاي SAMSONGاز قابليت‌هاي گوشي‌‌هاي NOKIAو دوربين‌هاي SONYمي‌ترسم از ميزهاي قشنگ و مديران خوش‌صحبت از مجريان دل‌مرده در پخش‌هاي زنده از پسران عصبي و تنهاو دختران با روابط عمومي بالامن که بماند، پدرم هم مي‌ترسدCDDVDLCDLSDLG
ما نسل آدمهاي مقطعه‌ايم، آقاي مدير!با حرف‌هاي بريده بريده و سمينارهاي ابتر که جان مي‌دهد براي Bluetooth شدنو شاهکارمان مسئول روابط عمومي است که SMSهاي خوبي مي‌فرستدو استاد تشکيل ستاد خبري است حتي وقتي همه مي‌دانند که هيچ خبري نيست!به سم‌ضربه اسبان مجاهدان سوگندمي‌ترسم از PRIDEاز MAXIMAاز ELEGANSEمخصوصاً از پرشياي جنابعالي در خيابان Jordanو نمي‌ترسم از رزمناوهاي امريکايي در خليج فارساز اتاق‌هاي جنگ باکم نيستاما در اتاق شما حس خوبي ندارم!وقتي چمران را چسبانده‌ايد به سينه ديوارو Che Govara در دانشگاه تهران سيگار مي‌کشداز عکس شهدا مي‌ترسم از شماره سريال مشاوران مذهبيو از آدامس‌فروش‌ها و فاحشه‌هاي ونک و صادقيهاز همه اين‌ها مي‌ترسم آقاي مديراما از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت نمي‌ترسمو از Christian Amanpour از آگهي‌هاي آيندگان و گاج از فرم‌هاي کاريابي از سريال‌هاي طنز نود قسمتياز برنامه نود و از پخش مستقيم ليگ‌هاي انگليس و آلمان و ايتاليا مي‌ترسم وقتي آمريکا با پرچم Nestleدر رگ‌هاي شما مي‌دودکه در نمايشگاه‌ها و جشنواره‌ها حرف‌هاي کارشناسي مي‌زنيداتوبوس‌ها در ترافيک جوش مي‌آورند از داغي صداي شماکه از لزوم نقد سازنده مي‌گوييدما روي موج راديو جوان پير شده‌ايمو در صف‌هاي ورزشگاه آزادي واحد موسيقي را تعطيل کنيد و کنسرت‌هاي شجريان را بگذاريد به مدرسه برگرديم
و دسته‌جمعي سرود بخوانيم واحد تئاتر را تعطيل کنيد و نمايش‌هاي مذهبي را بگذاريد به مسجدها برگرديم و روضه بشنويم آسمان به زمين مي‌آيد اگر پاي تلويزيون‌ها خوابمان نبرد؟ 2زمستان تب‌کردهيخ کرده‌ام از داغي اين زمستانو اذيتم مي‌كند اين هزار پا كه در گوشم دارد پاهايش را مي‌شمارد مصر، عربستان، اردن، دفتر تحکيم... اذيتم مي‌كند اين دريا كه سرشار است از خروش عاشقانه اما در گوش همه ماهي‌ها آب رفته است اذيتم مي‌كند، اذيتم مي‌كندنه، آدم بشو نيست اين آدم كه سرش شكل زمين است مثل زمين مي‌چرخد با آسياب‌هاي برقي مي‌چرخد با دامن رقاصه‌ها، با رادارها مي‌چرخدروي شاخ كلّه‌‌گُنده‌ها، روي شاخ گاو مي‌چرخد زمين مي‌چرخد و مي‌رقصاند زنان را سكه‌ها را و گلوله‌ها را و مرا با زنان و سكه‌ها و گلوله‌ها زمين شكل سر من است با پوشش تُنُك قطب شمالش با گدازه‌هاي نهفته‌اش در مغز با درياهاي روان بر گونه‌هايش با فرياد‌هاي يخ‌بسته در چانه‌اش
مثل دل من، مثل تو غزه!بي‌تاب مي‌شود زمين و مي‌لرزد با بمب‌ها مي‌لرزد، با گام‌هاي مجاهدان مي‌گردد به دنبال طبيبي ديگر طبيبي كه بتواند نسخه بنويسد: «هر روز يك مرتبه عاشورا»3گريه در حال توسعهامروز فقط مي‌توانيم اشک بريزيم براي غزه با قطره‌هايي به بزرگي زيتون چراکه ديروز به پست? خندان دل بسته‌ايمامروز ما در حال توسعه هستيم قلب‌هاي کلنگي ما رابيل‌هاي مکانيکي شخم زده‌اند و ميان آشپزخانه‌هاي Open و توالت‌هاي فرنگي سرگردان شده‌ايمامروز براي مقابله با ناوهاي تمدن‌بربه انواع گفتمان‌هاي وارداتي و ترجمه‌هاي مختلف، از لوياتان Hobbes تا پايان تاريخFokoyama تا بُن دندان مسلح شده‌ايمو مي‌توانيم ساعت‌ها در قطارهاي چيني مترودرباره انتظار بشر از دين فَک بزنيم امروز ما در حال توسعه هستيم مردانِ Aflineدخترانِ MP3, و MP4و کودکانِ پيام‌گيرشبکه‌هاي متنوع قرآن و معارف و مسابقه‌هاي هميشگي پيامِ کوتاه CDDVDLCDLSDLGتا کره جنوبي هست نيازي به نيم‌کره‌هاي مغزمان نداريم و مي‌توانيم با خيال راحت پربيننده‌ترين‌هاي Google را جست‌وجو کنيم...
سرفه کن، برادر شيميايي‌ام سرفه کن، طبقه دهم بيمارستان ساسانسرفه کن چراکه صداي تو تنها رسانه ماست!بيست و سي چه خبر دارد از هادي که سربازي‌اش را تمام کرده است و زندگي‌اش با آگهي‌هاي کاريابي مي‌گذرد که به ليلا نظر دارندو تصريح مي‌کنند که خوش‌برخورد، آراستهبا روابط عمومي بالابا همان روحيه‌اي که کارگزارانِ دفتر تحکيمگنجشک را تروريست مي‌دانندکه چنگال‌هاي کوچکش، گلوي گربه را آزرده است!درود برادر منتظرم، الزيدي!که کفش‌هاي تو تنها رسانه ماستبراي سخن گفتن با presidentها که براي پابرهنه‌ها لاف مي‌زنندبه فضل خدا در حال توسعه هستيم! هرچند weblog شخصي علي‌رضا قزوه خُلق بعضي را تنگ مي‌کندما در حال توسعه هستيم حالا قلب ما weblogي است که ديگر به‌روز نخواهد شد! ________________________________________سِفْر بمباران (بخش دوم) شعر عليمحمد مؤدب4بليتي براي کربلاصداي ما را بريده‌انددر سينه‌هاي ماگروه‌هاي موسيقي زيرزميني مي‌لولندصداي ما را الکتروني کرده‌انددهان نگشوده‌ايمکه رقاصه‌ها جان مي‌گيرندو پنجره‌هاي Chat باز مي‌شوندصداي ما را چشم‌هاي ما را فروخته‌اندروي پلک‌هاي ما، Bilbordها رنگ به رنگ مي‌شوندسري به نزديک‌ترين فروشگاه زنجيره‌اي بزن تا jambon قلبت را تهيه کني!
و نوشابه‌اي با طعم زيتون سرخ ستاره‌‌ها زير نورافکن‌هاي ورزشگاه‌هاي بزرگساعت‌ها را شوت مي‌کنندستاره‌ها در تاريکي سينما به غيرت ما تنه مي‌زنندو رانند‌ه‌هاي ناقص‌العقل کارتِ سوختِ قلب‌‌مان را مي‌دزدنددود از کلّه دماوند بلند شده استو همه‌جا کربلاستاتوبوس، متروو ما بليت مي‌خريم تا سوار هم شويمو اسبي را از ياد ببريمکه يال‌‌هايش هنوز خون‌آلود استدر خيابان زناني در حافظه کودکان‌شان دراز مي‌کشندتا از ياد برونددر بيابان روستاهايي کِش مي‌آيند تا به چشم بياينددر روستاها بيابان‌هايي، زناني و مرداني...و همه‌جا کربلاستو ما بليت مي‌خريم تا از تماشاي قامت رشيد حسين و مُثله شدنش حظ کنيم!صداي ما را بريده‌اندصداي ما را در DVDهادر ورزشگاه‌هاي صدهزار نفري در اتاق‌هاي Chat حبس کرده‌اندتنها مي‌توانيم براي تو پيامکي بفرستيم، غزه! غزه!دخترک مجروح!5سؤالات يکي که دو را فراموش کرده استسه را چگونه بشناسد؟من که گاهي در آينه Mikel Jackson ام گاهيPopper، گاهي Dridaو گاهي Angelina Julieچگونه حال پدرم را بپرسم چگونه براي مادرم شعر بگويمچگونه به ياد پسران سوخته تو باشم
غزه! غزه! عروس شهيد!6مناظرهپشه‌هاي باد کرده خرطوم‌هايشان را در چاه نفت ارضا مي‌کنندخادم‌الحرمين در حرمسرايش گرم وعده‌هاي lioni استفرندان فردوسي تا اذان صبحبه تحليل حمله‌‌هاي جانانه شياطين سرخ سرگرم‌اندفرعوني نامبارکدامن‌هاي دخترانش را براي رقص بعدي قيچي مي‌زندآري، اين نبرد فرهنگ‌هاست نبرد ارزش‌هافرهنگ Arnold و فرهنگ عمرمختارفرهنگ بورس‌باز و فرهنگ کشاورزفرهنگ قصاب و فرهنگ شاعرفرهنگ بمب اتم و فرهنگ پروانهنبرد قانون جنگل و لبخند نوزادمناظره بالگرد آپاچي با سنگهجوم ارزش‌هاي شغال به ارزش‌هاي گل‌سرخدر اين ميان Spiderman کجاستکه زمستان داغي استو غزه کودکي شش‌ماهه در مايکروفر صهيونيزم6پيامکي براي غزهسلام، جنوب عزيز!سلام، غزه مجروح!اين آخرين پيامک من است روزي با قطره‌اي از خون‌تان مرا زنده کنيد
که دارم آسفالت مي‌شوم! 7توبه يا مَنْ يُحيِ العِظامَ و هِيَ رَميميا مَنْ يُحيِ العِظامَ و هِيَ رَميميا مَنْ يُحيِ العِظامَ و هِيَ رَميمخميني! خميني! خميني، اي امام!جبه? تو فراغت خورشيد استتنفس صبح و لبخند تو خلاصه خوبي‌ها در همان‌حال که ابروانت به ذوالفقار اشاره مي‌کنند!عزالدين قسام خمپاره‌اندازها را هدايت مي‌کند عبدالقادر الجزايري در جباليا مي‌جنگد تيپوسلطان از زندان باليوود مي‌گريزد و به غزّه مي‌شتابدسيف‌الدوله هَمْداني بر اسب موج‌هاي مديترانه مي‌تازدکوراوغلي از جوانمردان آذربايجان سان مي‌بينداقبال لاهوري شهادت‌نامه‌اش را نوشته استو چمران اتاق جهاد را تشکيل داده استيا مَنْ يُحيِ العِظامَ و هِيَ رَميماز کابوس‌ها پريده، به سوي تو مي‌آيندعقابي از گوشه تلويزيون عراقسيمرغي از آسمان ايرانققنوسي از بيابان‌هاي عربستانبه سوي تو مي‌آيند کشميريان شمشير بسته خنجرهاي يمنيمي‌آيد ستيغ پامير، دماوند، آناطوليو کوه صهيون کلوخي است!حاجيان روزي از رمي جمرات فارغ خواهند شدچه نادان بودند نويسندگان اعلاميه Balforکه درخت زقّوم را در صحن مسجدالحرام کاشتندو قلب خود را چون لانه موشان بال‌دار*بر شاخسار خنجرهاي ما بنا نهادندحتي اگر صد سال هم به ريش ما بخندد
شوخي سخيفي است اسرائيل در خاورميانهبا صداي اذاني ناگاهما به هوش خواهيم آمد رعد و برقي خواهد شدو ما از پنجره صداي فلسطين را خواهيم شنيد فلسطين را خواهيم ديدخواهيم آمدخواهيم آمدخواهيم آمديا مَنْ يُحيِ العِظامَ و هِيَ رَميم* اين‌ها به علت اعمال کثيف‌شان در اروپا به موش معروف بودند. آمدند کلي کارتون موشِ خوب ساختند تا بچه‌هايشان غصه نخورند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 576]
-
گوناگون
پربازدیدترینها