تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844853518




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امیر جعفری: سینمای ما سینمای مانکن‌هاست/ هر کاری بکنم دیده نمی‌شوم!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگر آسمان و زمین را به هم ببافم و هر کاری که فکرش را برای دیده شدن انجام بدهم، با این شرایط در همین سطح می‌مانم و دیده نمی‌شوم. در سینمای ما فقط در مورد چند بازیگر حرف زده می‌شود...   امیر جعفری قبل از اینکه سینما و تلویزیون را تجربه کند چهره شناخته شده ای در عرصه نمایش بود. به بهانه سریال زیر هشت و در نشست نقد و بررسی این فیلم که با حضور عوامل آن برگزار شد با او درباره تفاوت کارهای طنز و جدی در سینما و تلویزیون حرف زدیم.حضور در عرصه نمایش قبل از تجربه بازی در سینما و تلویزیون برای امیر جعفری اتفاق افتاد. او بازیگری را با فیلم تلخ و به یاد ماندنی "قارچ سمی" شروع کرد اما در ادامه با حضور در سریالهای طنز شبانه توانست به چهره محبوبی در عرصه طنز تبدیل شود. جعفری با وجود پشتکار و علاقه فراوان به بازیگری و حضور مستمر اما نه چندان زیاد در هر سه حوزه سینما، تلویزیون و تئاتر آن طور که شایسته است دیده نشد. او دلیل دیده نشدنش را نادیده گرفتن کارهای جدی کارنامه کاری اش می‌داند اما معتقد است کار طنز به مراتب دشوارتر از در آوردن شخصیتهای جدی است.   اتفاقی که در "زیر هشت" برای شما می‌افتد این است که شخصیت سرد و تلخی دارید و از ابتدا تا انتهای  این تلخی همراه شماست. برای امیر جعفری که همیشه رگه‌هایی از بذله گویی در او بوده است، این اندازه تلخی سنگین نیست؟- امیر جعفری: من این بخش ماجرا که شما به آن اشاره کردید و با منتقدینی که روی این مساله زوم می‌کنند مشکل دارم. به نظرم وقتی قرار است در مورد یک بازیگر بنویسیم باید همه کارنامه کاری او را ارزیابی کنیم. بیشترین جوایزی که در تئاتر گرفتم اتفاقا برای نقش‌های جدی‌ام است. من سینما را با "قارچ سمی" رسول ملاقلی پور شروع کردم. بعد از آن هم اگر نگاهی به کارنامه کاری کنید می‌بینید که بیشترین نقش‌هایی که در آن بازی کردم نقش‌های جدی است.از "پستچی سه بار در نمی‌زند" و "کیفر" گرفته تا "نفوذی" احمد کاوری. همه کارهایم مربوط به نقش‌های جدی است. در میوه ممنوعه حسن فتحی هم علی رغم طنز پنهانی که در کلامم بود اما باز نمی‌توانیم بگوییم کار نقش طنز داشتم. *اصلا مگر به کارهای طنز ایرادی وارد است؟- نه، اما چون طنزدر مملکت ما حقیر است همیشه این اتفاق می‌افتد که کسی این‌گونه  کارها را جدی نمی‌گیرد. *سختی کار طنز به مراتب بیشتر از کارهای جدی است و اگر فکر می‌کنید طنز در سینمای ایران تحقیر می‌شود باید کسانی که کار طنز کرده اند جلوی این ماجرا را بگیرند.- در مورد سختی کار باید بگویم در آوردن نقش جدی خیلی راحت تر از کار طنز است. کاری که من در "چاردیواری" کردم به مراتب سخت تر از "زیر هشت" بود. اساسا خندان مردم ایران کار سختی است. در بیشتر نقاط این کشور امثال عطا و شخصیت‌هایی که در سریال زیر هشت بازی می‌کنند، دیده می‌شوند. همه ما در زندگیمان با این آدم‌ها برخورد داشتیم و شخصیت‌هایشان برایم ملموس تر است و همذات پنداری بیشتری با این شخصیت‌ها می‌توانیم داشته باشیم اما در مورد طنز این اتفاق نمی‌افتد و همه هم می‌دانند کار طنز دشواراست. *عطا خان عمو همان شخصیتی است که سعید نعمت الله نوشته یا امیر جعفری هم چیزی از خودش به شخصیت اضافه کرده است؟- متنی مثل متن آقای نعمت الله جوری نوشته شده که بازیگر جسارت نمی‌کند چیزی را به آن اضافه کند.اگر هم بازیگری پیدا شود و بخواهد چیزی به آن اضافه کند کار را خراب می‌کند. متن‌ها نعمت الله مثل خانه ای می‌ماند که همه وسایلش سر جایش است و قرار نیست ما جا به جایی در آن انجام بدهیم. قرار نیست تغییری در شاکله آن به وجود بیاوریم چون ساختمان کار به هم می‌خورد. *انتخاب سینما، تئاتر و تلویزیون برای شما مهم است یا کارگردان خوب؟ ظاهرا قائل به تفکیک این سه حوزه از هم نیستید. - ما کارگردان خوب در سینما زیاد داریم اما متاسفانه فقط اسمشان خوب است. کارهایشان خیلی چنگی به دل نمی‌زند. در همین تلویزیون هم خیلی‌ها آمدند که فیلم خوب بسازند و اسم و رسمی‌پیدا کنند، اما نتوانستند. *پس به خاطر همین در فاصله کوتاهی دو سریال با سیروس مقدم کار کردید؟- صحبت از "چاردیوای"  مربوط به سال گذشته بود. مدت‌ها بود می‌خواستم کار مناسبی برای تلویزیون انجام بدهم و بعد از "میوه ممنوعه" دنبال متن خوب بودم.زمانی که "چاردیواری" پیشنهاد شد، دیدم همه چیز اعم از متن و بازیگر و کارگردان برای اجرای یک نقش خوب در این کار مهیاست و به خاطر همین هم پذیرفتم. متن "زیر هشت" هم شهریور ماه همان سالی که چاردیواری را کار می‌کردیم شکل گرفت. صحبتش با آقای نعمت الله شد و من هم اتفاقا دنبال چنین نقشی بودم . از قدیم گفته اند کور از خدا چه می‌خواهد، دو چشم بینا. *فکر می‌کنید اوضاع سینما در حال حاضر مطلوب نیست؟- من اعتقادم این بوده همیشه کار خوب کنم. ممکن است کار بد هم در کارنامه کاری‌ام باشد اما نوع رسانه خیلی برایم مهم نبوده است.  خیلی از دوستانمان مدام  سینما سینما می‌کنند  ، می‌خواهم بدانم از کدام سینما حرف می‌زنند؟ بیشتر فیلمنامه‌ها در خانه من است. اگرمنظور دوستان از سینما همینی است که داریم می‌بینیم بیشتر ترجیح می‌دهم کارهای تلویزیون و تئاتر انجام دهم. کاری که دلی است. *یعنی نمی‌خواهید سراغ سینما بروید؟ - نه. اگر کار خوب پیشنهاد بشود و بتوانم  با نقش ارتباط برقرار کنم قطعا سینما هم کار می‌کنم اما سعی می‌کنم در سینما بیشتر سراغ کارهایی که ماندگار باشند بروم  تا بعدها شرمنده بچه‌ام نشوم. *کارهای طنزی که برای سینما انجام دادید در کدام دسته بندی قرار می‌گیرد؟- برمی‌گردم به همان صحبتی که قبل تر شد و آن هم این است که اجر و قرب طنز پایین است و کسی اعتباری برای آن قائل نمی‌شود. از طرفی  کارها طنز  معمولا در ذهن‌ها می‌ماند . بله من یک وقت‌هایی مجبور می‌شوم سریالی مثل "بایرام" را کار کنم که برایم فاجعه بود اما مجبور بودم. مجبور بودم فیلم سینمایی "تردست" را کار کنم. فیلمی‌که هنوزهم بعد از هفت سال دستمزدم را برای بازی در آن نگرفتم و این واقعا تاسف بار است. تو کاری کنی که دوست نداری و بعد هم دستمزدی برای آن نگیری. *در مورد "لج و لجبازی" هم این اتفاق افتاد؟- "لج و لجبازی" فیلم بدی نبود اما سینمای مورد علاقه من نیست. اما یک جایی من مجبور می‌شوم بین بد و بدتر این را انتخاب کنم. *از کسی که فیلمی‌مثل "کیفر" را در کارنامه کاری خود دارد پذیرفتن این دلیل کمی‌غیرقابل توجیه است.- من خیلی دوست داشتم در "درباره الی" بازی کنم. خیلی دوست داشتم در فیلم "چهارشنبه سوری" بازی کنم. خیلی دلم می‌خواست در فیلم "سنتوری" باشم یا "اجاره نشین‌ها" را کار کنم اما نشد. بخشی دست من است که فیلمنامه‌های بد را رد کنم اما اینکه کارهای خوب به من پیشنهاد شود دست من نیست. هه این‌ها به شرایط حاکم بر کشور ما برمیگردد. دستگاه‌های اجرایی و مسئولان هیچ حمایتی نمی‌کنند. همه مسئولان حرف و درد دل همه اقشار جامعه را می‌شنوند اما زمانیکه نوبت به هنرمندان می‌رسد گوش شنوایی وجود ندارد. هنر در مملکت ما زنده نیست. دیده نشدن شما در این سال‌ها در سینما فقط و فقط به اوضاع سینمای ایران بر می‌گردد؟- تا زمانی که سینمای ما سینمای مانکن و چشم رنگی و موهای افشون است اوضاع بازیگری همین است. قرار است من در مورد خودم حرف  بزنم. پس همین جا به شما می‌گویم که اگر آسمان و زمین را به هم ببافم و هر کاری که فکرش را برای دیده شدن انجام بدهم، با این شرایط  درهمین سطح می‌مانم و دیده نمی‌شوم . در سینمای ما فقط در مورد چند بازیگر حرف زده می‌شود. ما چهارمنتقد که بنشینند و بازی‌های بازیگران را بینند و در موردش حرف بزنند، نداریم.اصلا منتقدی نداریم که واقعا بازی بازیگران را تحلیل کنند. چنین کسانی احتمالا یا وجود ندارند یا نمی‌خواهند به معنای واقعی در مورد سینما صحبت کنند. نمیدانم اسم این کار را چه می‌شود گذاشت. در یک مصاحبه ای در مورد محسن تنابنده گفتم که سال‌ها این آدم کار کرده و خوب هم ظاهر شده است. اما یک دفعه بعد از این همه سابقه کاری "هفت دقیقه تا پاییز"ش دیده می‌شود. ممکن است کارهای بهتر از این هم کرده باشد. من نمی‌دانم چه سیاستی پشت این قضیه است. *سیاستی است که بعضی از بازیگران دیده نشوند؟ - شاید. شاید هم به خاطر این است که من خیلی در حاشیه نیستم. نه وقتم را برای مهمانی‌های آنچنانی می‌گذارم و نه در جشن‌های مختلفی که بازیگران دیگر شرکت می‌کنند حاضر می‌شوم. فرش قرمزهایی که پهن می‌شوند برای من چندان اهمیتی ندارد. شاید حرفی که می‌خواهم الان بزنم بیشتر کلیشه باشد اما بیشتر از هر چیز برایم مهم این است که شما به عنوان یک مخاطب نه به عنوان خبرنگار، کار من را می‌بینید و می‌گویید خوب است. برای من این خیلی ارزشمند است که آقای مقدم بعد از "چاردیواری" نقش عطا خان عمو را در "زیر هشت" به من می‌دهد. برایم این ارزشمند است که حسن فتحی بعد از"نسخه خطی"، نقشی در "میوه ممنوعه" به من می‌دهد. این‌ها آدم‌هایی اند که برای بازی بازیگرها ارزش قائلند نه چیز دیگری.    * چرا "کیفر" در جشنواره فیلم فجر دیده نشد؟ داوری‌ها در هر جشنواره‌ای کاری سلیقه‌ای است. من از اینکه این فیلم دیده نشد بسیار ناراضی‌ام اما چه کار می‌توانم بکنم؟ قطعا چشم رنگی بودن بازیگرها و ظاهر آنها روی داوری هم تاثیر می‌گذارد. من نمی‌دانم چطور می‌توانم جواب این سوال را بدهم. واقعا نمی‌دانم باید چه کار کنیم. فکر می‌کنم کاری هم نمی‌شود کرد.   *اعمال سلیقه در داوری‌ها که ربطی به اکران فیلم ندارد. دلیل اکران نامناسب "کیفر" چه بود؟ اکران این فیلم که خیلی فاجعه بود. می‌توانم بگویم اکران "کیفر" عین نامردی بود.   *با این وضع نسبت به بازیگری دلسرد نمی‌شوید؟ طبیعتا آدم دلسرد می‌شود. من کلی فیلمنامه را به خاطر فیلمنامه آقای نادری و فیلم حسن فتحی و سعید سعدی که واقعا دوستشان دارم و به کارشان هم ایمان دارم،رد کردم. همه ما در این فیلم کنار هم جمع شدیم تا کار خوب و قابل قبولی را به مخاطب ارائه دهیم. اما در نهایت این اتفاق برایش افتاد.این ماجراها آدم را خسته می‌کند. خیلی وقت‌ها احساس می‌کنم کم آورده ام. تئاتر تنها جایی است که برای بازی در یک کار خوب به کارگردان رو می‌اندازم و پر رو بازی درمی‌آورم چون می‌خواهم در این عرصه باقی بمانم   *شما دنبال کار خوب هستید اما منتظر کار خوب نمی‌مانید. به خاطر همین هر از گاهی فیلم‌هایی در کارنامه کاری امیر جعفری می‌بینیم که با کارهای دیگرش ناهمگون است؟ من بازیگر تا حدی می‌توانم صبر کنم تا سالی یکی، دو فیلم کار کنم که واقعا دوستشان دارم. اما از یک جایی به بعد بهم فشار می‌آید و نمی‌توانم در انتخاب کارهایم وسواس به خرج بدهم. مجبور می‌شوم کارهایی را که دوست ندارم انجام بدهم. در مورد "کیفر" من واقعا دلی جلو آمدم  واصلا به پولش فکر نکردم. چهارشنبه می‌گویند فیلم باید شنبه اکران بشود، فیلم بدون هیچ تبلیغی روی پرده می‌رود. در این شرایط چه حرفی می‌توانم برای گفتن داشته باشم؟ زمانی که "کیفر" اکران شد خیلی از مردم و دوستانم به من می‌گفتند فیلم سینمایی روی پرده نداری؟ و من واقعا تعجب می‌کردم و می‌گفتم کیفر روی پرده است. اصلا زمانی وجود نداشت که آقای سعدی برای این فیلم تبلیغ کند و هیچ بیلبوردی به این فیلم اختصاص داده نشد.   *فکر می‌کنید دلیل اصلی دیده نشدن "کیفر" تنها اکران نامناسب بود؟  بله وقتی تلویزیون برنامه‌ای مثل "هفت" را ترتیب می‌دهد و در این برنامه هم از سینمای مبتذل صحبت می‌کنند، باید شرایطی برای نمایش بهتر فیلم‌هایی که سینما ایران از ابتذال نجات می‌دهند، بگذارند. اصلا خود برنامه هفت درحق فیلم "کیفر" اجحاف کرد. من نمی‌فهمم اشکال کار کجاست اما اهالی سینمای ما دارند کاری می‌کنند که امثال آقای فتحی که در سینما کم پیدا می‌شوند از همه چیز به خصوص فیلم سازی به این سبک و سیاق ناامید شوند.   * بحث من بیشتر سر امیر جعفری است که خیلی دیده نمی‌شود. من همیشه منتظر یک فرصتم. آن هم نه هر فرصتی، دنبال یک فرصت خوبم که خیلی کم پیش می‌آید. باید جایی باشد که بتوانم خودم را نشان بدهم. احساس می‌کنم کارهایی که در زمینه بازیگری تا امروز انجام دادم ارضایم نمی‌کند و باید آن اتفاق خوب بیفتد. متاسفانه اتفاق‌های خوب محدود به چند بازیگر شده و امثال من باید مدام صبوری کنند. اما این صبوری کردن خیلی وقت‌ها جواب نمی‌دهد.   *در مورد تئاتر هم این دیده نشدن صدق می‌کند؟ تئاتر هم به همین نحو است. با این تفاوت که تئاتر تنها جایی است که با صراحت کامل بارها اعلام کردم می‌خواهم باشم. نوع رسانه برایم مهم نیست و به دنبال لذت بردن از هنر هستم پس برایم فرقی نمی‌کند کجا ظاهر شوم   *یعنی به جای اینکه کارگردان‌ها به شما پیشنهاد بدهند شما پیشنهاد همکاری می‌دهید؟ بله. وقتی می‌شنوم علیرضا نادری می‌خواهد نمایشی روی صحنه ببرد خودم به او می‌گویم می‌خواهم حتما در کارت باشم. تئاتر تنها جایی است که برای بازی در یک کار خوب به کارگردان رو می‌اندازم و پر رو بازی درمی‌آورم چون می‌خواهم در این عرصه باقی بمانم.   *این صراحت به خاطر علاقه به هنر تئاتر است؟ دقیقا. با وجود همه مشکلاتی که دامنگیر تئاتر این مملکت است، باز نمی‌توانم از آن بگذرم.   *پس چرا مدتی است کار نمایش را دنبال نمی‌کنید؟  نمایشنامه خوب در این چند وقت دستم نیامده اما به محض اینکه نمایشنامه خوبی را ببینم دوباره می‌روم سراغ تئاتر. تئاتر جایی است که دلمان را پرورش می‌دهد و می‌توانیم خودمان را برای حضور در سینما و تلویزیون آماده کنیم.   *شما گروه تئاتر دارید. چرا خودتان برای بردن نمایشی روی صحنه دست به کار نمی‌شوید؟ من و خانم رامین فر تا امروزدرگیر بچه داری بودیم و نمی‌توانستیم به صورت گروهی کار کنیم. حالا که پسرم سه ساله شده تصمیم گرفتیم نمایشی را روی صحنه ببریم. خانم رامین فر مشغول نوشتن نمایشنامه است. و احتمالا شش ماهه دوم امسال یا ابتدای سال آینده کار را روی صحنه می‌بریم. حضور من و پانته آ بهرام هم در این نمایش قطعی است. ما فقط زمانی مورد توجهیم که کارمان روی صحنه است یا در تلویزیون دیده می‌شویم و بعد از خاطر همه می‌رویم   *پس دلیل کم کاری تان هم معلوم شد. من باید از یک جایی تامین بشوم تا بتوانم کاری کنم. تمام درد من این است که برایم ارزش قائل نیستند. ما فقط زمانی مورد توجهیم که کارمان روی صحنه است یا در تلویزیون دیده می‌شویم و بعد از خاطر همه می‌رویم.به محض اینکه سه ماه روی آنتن نباشیم می‌گویند کم کاری.   *بالاخره شما موافق هستید کم کارید یا نه؟ دلیل کم کاری‌ام را گفتم. البته اگر بشود اسمش را کم کاری گذاشت.من بعد از هر کاری یک مقدار پول می‌گیریم و توی بانک می‌گذارم و دعا می‌کنیم که این پول به این زودی‌ها به صفر نرسد که مجبور باشم کاری که دوست ندارم بکنم. اگر فیلمنامه یا نمایشنامه خوبی دستم برسد حتما کارمی‌کنم. چون نوع رسانه هم برایم مهم نیست و به دنبال لذت بردن از هنر هستم پس برایم فرقی نمی‌کند کجا ظاهر شوم.   *دنبال کارگردانی نیستید؟ به خصوص در زمینه تئاتر چون تجربه تان هم بیشتر است. اگر بتوانم همین بازیگری‌ام را پرورش بدهم کلی هنر کردم.   *بازیگرهای سینمای ایران خیلی دنبال ارتقا بازیگری نیستند. یکی از دغدغه‌های من این است که چرا بازیگری در ایران ارتقا پیدا نمی‌کند. همه در یک جایی گیر کردیم. اگر بتوانم کار بازیگریم را ارتقا بدهم خیلی هنر کردم. آنهایی که می‌توانند این کار را کنند ناز شستشان اما من نمی‌توانم از پس کارگردانی بر بیایم.بیشتر دنبال این هستم که با خودم رقابت کنم و کاری به بقیه ندارم تا خودم را با کسی مقایسه کنم.  می‌خواهم این سوال را از خانه سینما و آقای شمقدری بپرسم که چرا ضوابطی برای ورود بازیگرها به دنیای تصویر وجود ندارد؟   چطور سعی می‌کنید تکراری نباشید؟  سعی می‌کنم خودم باشم. اگر در "چاردیواری" کار طنز کردم در کار طنز دیگری سعی می‌کنم چهره متفاوتی از خودم نشان دهم. اگر کار تراژدی و تلخ دیگری بخواهم انجام بدهم دوست دارم با این شخصیتی که در "زیر هشت" دارم  فرق داشته باشد. تفاوت در این نیست که با گریم در یک نقش ظاهر شوم. گریم متفاوت نقش متفاوت نمی‌آورد. من همیشه به بچه‌های گروه تئاتر امروز که یعنی هومن برق نورد، خانم رامین فر، پانته آ بهرام و رحیم نوروزی می‌گویم بیایید دور هم جمع شویم و  ببینیم بازیگری در دنیا به چه صورت است. بازیگری در دنیا به سوی ناتورالیسم می‌رود. همه اتفاقات عرصه بازیگری در حال حاضر خیلی طبیعی است. متاسفانه ما فکر می‌کنیم که با گرفتن یک نفر دیگر ارتقای بازیگری‌اش هم تمام می‌شود. بازیگری اصلا اوج ندارد. خیلی وقت‌ها به بازیگرها دکترا می‌دهند. مگر بازیگری سقف دارد؟ مگر تمام شدنی است؟ بازیگری بی شباهت به زندگی نیست. مدام باید رویش کار کنیم و از زوایای مختلف به آن نگاه کنیم.   *شما برای اینکه بازیتان را ارتقا بدهید چه کار می‌کنید؟ تمام دغدغه‌ام بازیگری شده است. یعنی در اوج عصبانیت فکر می‌کنم اگر نقشی بهم داده شد اینجور عصبانی بشوم یا اینکه اینجوری اخم کنم و راه بروم و حرف بزنم.   *این دغدغه باید یک جایی به کار بیاید. اگر من کم کار هستم به خاطر این است که درسال چهار، پنج فیلم خوب بیشتر تولید نمی‌شود که بازیگران سه تایشان همیشه نابازیگرند و ما بقی هم به ما نمی‌خورد یا به ما نمی‌دهند. لاک پشتی جلو آمدم. از چسباندن پوستر برای تئاتر به اینجا رسیدم و الان هم خیلی خوشحالم و فکر می‌کنم که  راه زیادی را باید بروم. هنوز عطش و انگیزه دارم   *از این ماجرا ناراحت نیستید؟ ناراحت نیستم چون لاک پشتی جلو آمدم. از چسباندن پوستر برای تئاتر به اینجا رسیدم و الان هم خیلی خوشحالم و فکر می‌کنم که راه زیادی را هم دارم که باید بروم.هنوز عطش و انگیزه دارم برای کار و حالا حالاها با این سینما و تلویزیون و تئاتر کار دارم. اما تا یک جایی می‌توانم هوای خودم را داشته باشم و حواسم به کارم باشد.   *منظورتان از اینکه تا یک جایی می‌توانم هوای خودم را داشته باشم، چیست؟ ببینید، هنر بازیگری در مملکت ما مرده است. همین که یکی در خیابان من را می‌بیند و به من می‌گوید می‌خواهم بازیگر بشوم و من به او توصیه می‌کنم برو سراغ درس و دانشگاه و او هم می‌گوید به جز این راه حل دیگری به من نشان بده، باید بفهمیم که اوضاع هنر و هنرمند در جامعه ما چطور است. فرهنگ مردم ما این است که می‌توانند راحت وارد بازیگری بشوند. حق هم دارند. وقتی انقدر راحت می‌توانند وارد کارهای مختلف سینمایی و تلویزیونی بشوند فکر می‌کنند بازیگری شغل نیست.   *توجیهشان کلاس‌های بازیگری است. چطور من می‌خواهم بروم جایی استخدام بشوم هزار و یک تحقیق از من می‌کنند و باید هزاران پرسش نامه را پر کنم. ببینید دو چیز در مملکت ما مشکل دارد. یکی بچه دار شدن است و یکی دیگر هم بازیگری. کسی که می‌خواهد بچه دار شود باید ببیند ضوابط بچه دار شدن را دارد یا خیر. باید یک قانونی برای بچه دار شدن بگذارند و شرایط پدر و مادرها را مشخص کنند و بگویند ایا پدر حوصله سر و کله زدن با بچه را دارد؟ مادر توان شیر دادن به بچه اش را دارد؟ بازیگری هم همین است. نباید همین طور بی گدار به آب بزنیم. در مورد بازیگری هم همینطور است. هیچ سوالی از کسی که می‌خواهد در یک فیلم بازی کند نمی‌شود از او نمی‌پرستند ایا دانش این کار را داری یا نه؟ من می‌خواهم این سوال را از خانه سینما و آقای شمقدری بپرسم که چرا ضوابطی برای ورود بازیگرها به دنیای تصویر وجود ندارد؟   *پس تکلیف استعدادی که خیلی از هنرمندان به آن توجه می‌کنند چه می‌شود؟ من هم استعداد دندانپزشکی را دارم. می‌توانم بروم مطب بزنم؟  به من برمی‌خورد کسی در خیابان بهم می‌گوید بچه‌ام به بازیگری علاقه‌مند است و تابستان می‌خواهد یک فیلم بازی کند. این از کجا نشات گرفته؟ از اینجا که مانکن دیروز تبدیل به بازیگر امروز سینمای ایران شده است. اگر کسی مثل من این گلایه را بکند فکر می‌کنند چون چشمم سبز نیست این حرف را می‌زنم. اما اصلا ربطی به ظاهر ندارد. بهرام رادان به خاطر چهره‌اش وارد سینما شد اما بعدها و به مروز زمان سعی کرد پله پله بالا برود و انقدر کتاب خواند و فیلم دید تا توانست به چهره تبدیل شود   *ما نمونه‌های موفقی از چشم سبزها را در سینمای ایران داریم که بازیگرهای خوبی هم هستند. بهرام رادان به خاطر چهره اش وارد سینما شد اما بعدها و به مروز زمان سعی کرد پله پله بالا برود و انقدر کتاب خواند و فیلم دید تا توانست به چهره تبدیل شود. بهرام رادان از اول به خاطر ظاهرش چهره سینمایی نبود. وقتی سطح بازی اش ارتقا پیدا کرد، ماندگار شد. اما برای خیلی‌ها ارتقا سطح بازیگری بی اهمیت است. برایشان مهم این است که شالشان را یک وری بیندازند تا عکس روی جلد مجله‌ها بشوند. برایشان مهم است که روی بیلبورد باشند.   *منظورتان این است هر کسی بازیگری نخوانده باشد نمی‌تواند بازیگر باشد؟ بازیگری دانش خودش را می‌خواهد. من به شما نشان می‌دهم  چند بازیگر در تئاتر شهر وجود دارند که می‌توانند روند بازیگری سینمای ایران را تغییر بدهند. کارهای علی سرابی و حمید آذرنگ و امیر دلاوری را روی صحنه دیدید؟ این‌ها روی صحنه بی داد می‌کنند. حسن معجونی و سیامک صفری فوق العاده اند. احمد مهران‌فر دو کار سینمایی انجام داد اما دیگر در سینما نیست. مگر ما چند نفر مثل احمد مهرانفر در سینما داریم؟   *شما که از  صحنه تئاتر انتخاب شدید. من همیشه گفته ام افتخارم این است که پیمان قاسم خانی و ابوالحسن داوودی برای فیلم "نان، عشق، موتور1000" من را از روی صحنه نمایش انتخاب کردند. زمانی که وارد  مجموعه "بدون شرح" شدم همه می‌گفتند این از کجا آمده؟ من واقعا سر این کار اذیت شدم و احساس کردم بهم توهین شده است. آدم واقعا افسردگی می‌گیرد.   *تهیه کننده می‌خواهد سرمایه مالی کارش برگردد. چهره مگر چقدر جذابیت دارد. ما دنبال عروسک که نیستیم. اگر اینطور باشد همه می‌توانند عروسک بخرند بگذارند گوشه خانه شان و هر روز نگاهش کنند مگر فیلم "سلام بر عشق" چهره سینمایی کم داشت؟ پس چرا فیلم خوب نفروخت؟ فیلم خوب تحت هر شرایطی می‌فروشد. مگر موقعی که "عروس" بهروز افخمی‌آمد کسی ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی‌را می‌شناخت؟ فیلم خوب را تماشاچی می‌بیند. کارگردانی که به خوش اعتماد ندارد دنبال ویترین است که فیملش خوب بفروشد به خاطر همین سراغ بازیگرهای چهره می‌رود. برای همین است که برای اقای مقدم و فتحی ارزش قائلم. چون بازیگر می‌آورند نه چهره. چهره مگر چقدر جذابیت دارد. ما دنبال عروسک که نیستیم. اگر اینطور باشد همه می‌توانند عروسک بخرند بگذارند گوشه خانه شان و هر روز نگاهش کنند. آقای فتحی در سریال جدیدش برای ماه رمضان چند چهره تئاتری آورده و اصلا ابایی هم از این کار ندارد. از ماست که برماست. وقتی خودمان به هم رحم نمی‌کنیم معلوم است که بازیگران سینمایی‌مان چند تا مانکن و چهره خوشگل می‌شوند و نتیجه‌اش هم حال و روز سینمایی می‌شود که الان می‌بینید. در سال چهار، پنج فیلم خوب ساخته می‌شود و ما دو بازی درخشان می‌بینیم.   *کار گروه تئاترتان قطعی است؟ اگر متن علیرضا نادری تصویب بشود با او همکاری می‌کنم. در نمایشی که ریما رامین می‌نویسد و کارگردانی می‌کند هم قطعا حضور دارم.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 627]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن