محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845847254
مگه تنت ميخاره؟
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن دنبال بهانه بگردي، اما لازم است ياد بگيري چطورميشود يك بحث ساده را تبديل به دعوا نكرد. مغولها همينكه بچهشان تاتيتاتي ميكرد و مامان و بابا را (البته به زبان خودشان) تلفظ ميكرد، اولين چيزي كه به او ياد ميدادند، چاقو كشيدن و كارد انداختن بود. زندگي در صحراي مغولستان و آن هم در ميان چنين قوم خشني يادشان داده بود كه تنها راه زنده ماندن كم نياوردن مقابل حريف است؛ بكش تا كشته نشوي. حالا اما در كنار دروازههاي قرن بيست و يك، وقتي ريختن خون كه سهل است، فقط كشيدن چاقو و يا زدن يك كشيده از هر 2 نوع آبدار و غيرآبدارش، يا نه حتي دادن يك فحش آب نكشيده ميتواند آدم را ماهها بفرستد تو هلفدوني. بايد به جاي آنكه ياد بگيري چطور دعوا كني و چاقو بكشي، ياد بگيري چطور ميشود دعوا نكرد، چطور ميشود بدون چاقوكشي و كتككاري زنده ماند. همه راهها به دعوا ختم نميشود خودتو كنترل كن دعوا كردن راحتترين كار دنيا است. با اين شلوغي و ترافيك و اعصابهاي درب و داغان، يك نگاه چپ چپ، چند تا بوق پشت چراغ قرمز يا گرفتن كرايه بيشتر و... ميتواند مثل آب خوردن آدم را تحريك كند دعوايي را كليد بزند كه آخرش را فقط خدا بهخير كند! اما اگر اين هنر را داشته باشي كه خودت را كنترل كني و دعوا را بخواباني، آن وقت است كه ديگر لازم نيست يك پايت هميشه در دادگاه باشد و يك پايت كلانتري... اينها نكات كليدياي براي دعوا نكردن هستند. ببخشيد لطفا! ب. ب. خ. ش. ي. د، تركيب اين 6 حرف معجزه ميكند، هيچ سلاحي بهتر از «ببخشيد» نميتواند جان شما را در يك نزاع خياباني محافظت كند، خيلي از مقتولاني كه حالا تنها به يك خاطره تلخ تبديل شدهاند و يا محكوماني كه به خاطر يك جنايت حالا پشت حصارهاي بلند زندان در انتظار قصاص و يا طي كردن روزهاي تلخ حبس، روز را به شب ميدوزند، شايد اگر اين 6 حرف را كنار هم ميچيدند سرنوشت ديگري برايشان رقم ميخورد. ببخشيد،Excuse me ، pardon me ياتاقان نچسبان، عزيز! «ما ايرانيها خيلي خيلي غيرتي بيدهايم و فحش ناموسي بدجوري آمپرمان را ميبرد بالا، حسن ميگويد وقتي كسي چنين فحشي به ننهمان و يا آبجيمان بدهد، بايد خين جلوي چشممان را بگيرد و تا خين طرف را نريختهايم ولكنش نشويم وگرنه ما خيلي بيغيرت بيدهايم.» اين بود موضوع انشاي ما. اگر تو هم از اين دسته آدمها هستي و فكر ميكني كار ترسوها و بچهننههاي بيغيرت است كه وقتي فحش اينطوري را ميشنوند، به جاي كارديكاردي كردن طرف مقابل براي شكايت ميروند دادسرا، ديگه لازم نيست بقيه مطلب را بخواني، پاشو برو دكوراسيون طرف را بيار پايين... اما يادت باشد وقتي كه فردا پشت ميز محاكمه ميايستي، آنقدر بايد جلوي شاكي و يا خانوادهاش به خاك بيفتي و خفت بكشي كه شنيدن يك فحش ناموسي در مقابل آن هيچ است. اولندش شنيدن يك فحش ناموسي، ادب طرف مقابل را نشان ميدهد و ربطي به لكهدار شدن شرافت جنابعالي ندارد، دويما اينكه اگر خداي ناكرده چنين فحشي را شنيدي و از عصبانيت خواستي يارو را لت و پار كني، يادت بيايد چقدر بعدا براي گرفتن رضايت بايد خوار و خفيف شوي؛ يادت بيايد كه اگر تو بروي زندان سر خانوادهات چه ميآيد؛ يادت بيايد چوبه دار چقدر وحشتناك است؛ يادت بيايد كه... البته براي اينكه توي دلت غمباد نشود اگر با 2 تا شاهد بروي دادسرا شكايت كني، پوست طرف كنده است... چاقوتو غلاف كن، رفيق! از 2400 قتلي كه همين پارسال در سراسر كشور رخ داد، بيش از 40درصد آن يعني بيش از 1000 مورد آن مربوط ميشد به جنايتهاي چاقويي. بيشتر جنايتكاران قتلهاي چاقويي هم آدمهايي بودهاند مثل من و تو، آنها هم موقع دعوا ميخواستهاند تنها طرف مقابل را بترسانند اما وقتي به خودشان آمدهاند كه خون پاشيده شده بود به تمام زندگيشان، حالا آنها خانوادهاي را داغدار كردهاند و خودشان هم رسيدهاند به آخر خط زندگي و «چوبه دار»...، اما اگر آن روز اين چاقو در جيبشان نبود، شايد ماجرا جور ديگري رقم خورده بود. فحش آبنكشيده ممنوع! آقا جان! يعني چه تا يك بحث كوچك پيش ميآيد، مهلت نميدهي و با هر فحشي كه به خاطرت ميآيد، سريع تمام فاميل طرف خصوصا از نوع مؤنثش را شخم ميزني؟! باور كن خيلي از جنايتهاي خياباني ثانيههايي پس از آن كليد خورده كه يكي از دو طرف دعوا يك فحش ناموسي آب نكشيده ييهو از دهنش پريده بيرون، طرف مقابل هم كه فكر ميكرده شرافتش بدجوري لكهدار شده، زده دودمان طرف را به باد داده است. اگر ميخواهي از دعواي خياباني سر سبزت را به سلامت به در ببري، زبان سرخت را نگه دار؛ يعني اينكه مخصوصا دور فحش ناموسي را يك خط قرمز كلفت بكش. يادت باشد اگر طرف حتي خيلي آدم حسابي باشد و بيخيال دعواي خونين شود، با اثبات فحش ناموسي در دادسرا از طريق آوردن 2 تا شاهد ميتواند بدجوري حالت را بگيرد. اگر ميخواهي نه بكشي و نه كشته شوي، همين الان جيبت را بريز بيرون، آهان آن چاقو، نه توي ماشينت هم نگذار، بندازش توي جوي آب تا آب، بدبختي را با خودش ببرد، اين چاقوي لامسب بدجوري وسوسهات ميكند سر هر موضوع كوچكي بپري پايين و دعوا كني... فكرش را نكن، هنوز آنقدر تگزاسبازار نشده كه براي دفاع از خودت، احتياجي به چاقوي دسته سفيد زنجوني يا ضامندار چينياش باشد... اگه مردي بزن! «اگه جرأتش رو داري بزن»، «اگه مردي بزن ديگه»، «چاقو كشيدن هم جيگر ميخواد»... اين جملات آخرين جملههايي است كه خيلي از مقتولاني كه جانشان را بر سر يك نزاع خياباني گذاشتهاند و با دنيا خداحافظي كردهاند گفتهاند. آنها با اين جمله طوري طرف را كه اولش فقط قصد ترساندن آنها را داشته تحريك كردهاند كه او در آن حالت عصبي و وحشيانه راهي بهجز فرو كردن چاقو در قلبشان نداشته است. تحريك طرف مقابل خصوصا وقتي كه او چاقو يا اسلحهاي در دست دارد، احمقانهترين راه براي خودكشي است. موقع دعوا كه حلوا پخش نميكنند، آدم طوري اعصابش خطخطي ميشود و كنترلش را از دست ميدهد كه حتي منطقيترين آدمها هم نميفهمند دارند چه كار ميكنند. پس هرگز طرف مقابل را تحريك نكن، خصوصا وقتي كه او چاقو و يا اسلحه با خودش دارد. فنرها ميميرند ماشين عقبي كه به ماشينت ميزند، مثل فنر از جايت ميپري پايين و ميدوي طرف راننده و بعد هم يك كتككاري مشتي. طرف كه ميپيچد جلوت، پشت چراغ قرمز بعدي ميپيچي جلويش و بعد باز مثل فنر پياده ميشوي و با كله ميروي توي صورتش، فحش كه ميشنوي ترمز دستي را مثل برق ميكشي و چاقو به دست ميپري پايين و ميروي به طرفش و بعد هم... اين حركتهاي تند تو، مثل يك جرقه است؛ جرقهاي براي آتشزدن 2 زندگي (خودت و طرف مقابل). در حالي كه اگر با اين عجله به سمت او نميرفتي و تنها چند ثانيه براي آرامشدن صبر ميكردي، هرگز اين اتفاق تلخ رخ نميداد. با خودت تمرين كن بعد از هر حادثهاي كه روي اعصابت راه ميرود - مثلا تصادف - به جاي آنكه با سرعت و با عصبانيت به سمت طرف مقابل بروي، چند ثانيه صبر كني و اگر ميخواهي صحبت كني، آرام و آهسته از ماشينت پياده شوي و به جاي عربدهكشي، آرام حرفت را بزني. تو قانون نيستي خيلي از نزاعهاي خياباني وقتي اتفاق ميافتد كه ما خودمان را جاي قانون ميگذاريم و خودمان براي اجراي قانون دست به كار ميشويم. اسمش را هم ميگذاريم دفاع مشروع. يك آدم بيكار و رواني مزاحم خواهر و يا همسرمان شده، خودمان چاقو بر ميداريم و ميرويم سراغ طرف. يك جوان علاف به دختر موردعلاقهمان متلك گفته، خودمان را مياندازيم وسط و ميرويم فردينبازي در ميآوريم و دخل يارو را ميآوريم. يك نفر وقت و بيوقت به همراه خواهرمان زنگ ميزند، با او قرار ميگذاريم و ميزنيم طرف را ناكار ميكنيم... چند روز بعد، وقتي كه در دادسرا بازجويي ميشويم، هنوز در شوك هستيم و نميدانيم چه كار كردهايم و به بازپرس ميگوييم دفاع مشروع بوده، اما وقتي قاضي ميپرسد تو اصلا ميداني دفاع مشروع يعني چه، تازه ميفهميم گند زدهايم. جنگ داخلي ممنوع دعواهاي خياباني، تنها مصيبتي نيست كه شما با آن روبهرو ميشويد؛ خيلي وقتها دعواهاي خانگي و يا دعواهاي محيط كار بسيار سختتر و رنجآورتر از دعواهاي خياباني هستند. بنابراين، بايد با مهارتهاي ويژهاي از هفتخوان آنها گذشت. نفس عميق بكش يك تكنيك خيلي مهم براي كنترل خشم اين است: وقت دعواي خانگي قبل از هر عكسالعملي به اتاق ديگري برو، راحت در يكجا بنشين، چشمهايت را ببند، آرام نفس بكش و بدون فشار به ذهنت، سعى كن آرام آرام فقط بر جريان تنفس خودت تمركز كني و تنها به آن فكر كني. با خودت تجسم كن اگر در آن لحظه در يك جاي توپ مثل اتاقى در كنار ساحل كيش يا در جنگلهاي شمال نشسته بودي، چه حال و احساسى داشتي. در تصورت مناظر را ببين، صداها را بشنو و از زيبايي و آرامش لذت ببر. عجله نكن، تا وقتي آرام نشدهاي و فكر انتقام از كلهات نزده بيرون همانجا بمان، ببين دنيا چه ارزشي دارد كه بخواهي اين صحنه زيبا را خطخطي كني. به راهحل فكر كن اگر ميخواهي توي دعواي خانگي، عزيزترين كسي را كه در دنيا داري لت و پار نكني، هي با خودت دائم تكرار نكن ديگه هيچ راهي نمانده، او اصلا زباننفهم است و آدمبشو نيست. دلم ميخواهد بزنم دك و پوزش را بياورم پايين. چقدر حالم بد است، عصباني هستم و... اينها كندههايي هستند كه زير ديگ خشم و نفرت را شعلهورتر ميكنند... روانشناسان ميگويند آدم عصباني در اين زمان ها بايد روش حرفزدن با خودش را كاملا عوض كند. مثلا به جاى آنكه مثل يك نوار دائم تكرار كند كه چقدر خشمگين است با خودش بگويد من ميتوانم تصميم بگيرم كه چه واكنشي نشان دهم. پاسخ عاقلانه يا حداقل بيتفاوتي يا بزن بزن...، پس چه بهتر كه راه پاسخ عاقلانه را انتخاب كنم. در اين هنگام، خوبيهاي طرف را پيش چشمتان بياوريد، خيلي زود همه چيز تمام ميشود. هنگام كنترل خشم، سعى كنيد مشكل اصلى را شناسايى كنيد، به جاي آنكه دائم مثل مار زخمي به خودتان بپيچيد و عصبانيتتان را بيشتر كنيد فكر كنيد چطور ميشود مشكل و اختلاف را حل كرد. آتش رو بس كن وقتي اوضاع آرام است، درباره فايده آتش بس كوتاهمدت و ترك محل يا همان Time out با آنها به توافق برسيد؛ با آنها قرار بگذاريد كه وقتي در وسط دعوا شما و يا طرف مقابلتان گفت : من بايد Time out بگيرم و يا بروم بيرون، كلهام هوا بخورد و... طرف مقابل به جاي آنكه بگويد ترسيدي و يا داري فرار ميكني و... زيپ دهانش را بكشد و آتش بس بدهد. وقتي اين مدت تمام شد، برگرديد و به آرامي صحبت كنيد. اما اگر هنوز آتش خشمتان خاموش نشده است، باز هم وقت بگيريد. انتقام را دفن كن هيچ چيز خانمانسوزتر از فكر انتقام نيست؛ با فكر انتقام، هم خودت را داغان ميكني هم طرف مقابل را. به جاي انتقام، سعي كن با استفاده از تكنيك «با خود حرف زدن»، آرامشت را بهدست بياوري. كلاهت را قاضي كن و ببين آيا موضوع واقعا آنقدر اهميت دارد كه تو تا اين حد عصبانى بشوي؟ مثلا اگر سر كانال تلويزيوني با برادر يا خواهرت دعوايت شده، ببين ديدن يانگوم آنقدر اهميت دارد كه يك شب خودت را خراب كني؟ بزنيد بيرون شب خسته و كوفته از سر كار، دانشگاه و يا كلاس درس برگشتهاي خانه اما آبجي بزرگه يا داداش كوچيكه و يا خانم خانه گير سهپيچ داده است و از همان اول تابلو مشخص است كه ميخواهد جنگ و جدال راه بيندازد. در اين شرايط، هيچ راهي وجود ندارد به جز آنكه بزني بيرون، ياالله بزن بيرون تا هوايي به كلهات بخورد و بعد كه آرام شدي برگرد سر جاي اولت. البته تكنيك بيرونزدن از خانه، تكنيكي نيست كه روانشناسهاي امروزي كشفش كرده باشند بلكه از همان قديمالايام و از عهد قلقلهدون ميرزا هم وقتي ننهبزرگها ميگفتند برو بيرون كلهات هوا بخورد، منظورشان همين تكنيك روانشناسي بود كه امروزه آن را از تكنيكهاي «كنترل خشم» ميدانند. البته روانشناسها ميگويند براي آنكه ترك محل، درست و حسابي، اثر خودش را بگذارد تا جنابعالي بتوانيد خشمتان را كنترل كنيد، بايد از قبل، اين موضوع را با خانواده و اطرافيانتان در ميان بگذاريد و با آنها درباره اينكه ترككردن محل چقدر آمپر را ميآورد پايين، توضيح بدهيد. مرد آرام! مشت زدن توي دهان يك نفر چه مزهاي ميدهد؟ يقه كسي را گرفتن و توي شكمش زدن چه حالي ميدهد؟ با چشم كبود و لب و دهان خوني به خانه برگشتن چه حسي دارد؟ جواب هيچ كدام از اين سؤالها را نميدانم چون تا الان كه بيست و خرده اي سال را پشت سر گذاشتهام، اصلا دعوا نكردهام. البته دعوا به معني بزن بزن، وگرنه دعواي كلامي زياد داشتهام ولي هيچ وقت اين جر و بحثها به يقهگيري و كتككاري نرسيده؛ نه توي مدرسه، نه توي كوچه و خيابان، نه هيچ جاي ديگر. هميشه برايم سؤال بوده كه چرا تا به حال كتك كاري نكردهام؟ سؤالهاي اساسيتري هم داشته ام؛ اينكه اصلا دعواي فيزيكي لازم است؟ اين دعوا نكردن ربطي به شخصيت آدم دارد يا هر آدمي در طول زندگياش حتما بايد دعوا كند؟ اگر كسي بزن بزن نكرده باشد، كمبودي در شخصيت و روح مردانهاش دارد؟ جواب اين سؤالها را دقيقا نميدانم، ولي اين را ميدانم كه روحيهام مثل خيليهاي ديگر (از جمله بيشتر بچههاي تحريريه) با كتككاري و بزن بزن جور در نميآيد. اصلا تصور اينكه با مشت بزنم گوشه چشم يكي را كبود كنم، برايم خيلي سخت است. براي همين تا حالا توي خيابان چند بار تا مرز دعوا هم جلو رفتهام؛ مثلا خانمي همراهمان بوده و كسي تيكه انداخته و رگ گردني شدهام و براي هم شاخ و شانه كشيدهايم ولي باز هم كار به بزن بزن نكشيده. شايد بعضيها اين دوري از دعواي فيزيكي را به ترس نسبت بدهند يا بگويند خيلي بچه مثبت هستي و از اين حرفها ولي من اعتقاد دارم كه فقط و فقط گاهي اوقات لازم است كه آدم حتما با مشت و لگد وارد ميدان بشود. براي من كه اين «گاهي اوقات» تا به حال پيش نيامده است. دفاع مشروع چي بيده؟ زد تو گوشم، كشتمش خيلي از متهمان پروندههاي نزاع و يا قتل، آدمهاي سادهاي هستند كه در جلسه محاكمه ادعا ميكنند كه جنايتي كه مرتكب شدهاند، دفاع مشروع بوده است و مثلا چون فلاني مزاحم خواهرشان و يا همسرشان شده است و يا آنكه او با چاقو به آنها حمله كرده است، دفاع مشروع كردهاند و طرف را تركاندهاند! براي آنكه معني دفاع مشروع كه طبق قانون ما اثبات آن خيلي دشوار است را بداني اينجا را بخوانيد، لطفا: طبق ماده627 اگر كسي براي دفاع از جان، آبرو و مال خود و يا ديگري دست به ضرب و جرح يا قتل بزند، با رعايت اين موارد قانوني، مرتكب مجازات نميشود: دفاع متناسب با خطري باشد كه مرتكب را تهديد ميكرده است. مثلا اگر طرف با دست خالي به شما حمله كرد، شما حق نداريد با چاقو او را بزنيد؛ حتي اگر او با چاقو حمله كرد و شما چاقوي او را گرفتيد، ديگر حق نداريد با چاقو به او كه دست خالي است، ضربه بزنيد. ترس در مورد آسيبديدن جان، ناموس، آبرو و يا مال به دلايل محكمهپسند و معقولي باشد نه اينكه طرف را چون فكر ميكردهايد ممكن است به شما حمله كند، بزنيد بكشيد. اما از همه اينها مهمتر اينكه تماس با پليس و يا قواي دولتي و يا وسيله آسانتر - مثل فرار- براي نجات ممكن نباشد و شما تنها مجبور باشيد طرف را زخمي كنيد و يا بكشيد. ماده 630 قانون گفته ماده630 قانون مجازات اسلامي، از آن قوانيني است كه بسياري از مردم آن را اشتباه ميفهمند و بعد از دعوا خصوصا دعواهاي ناموسي و مزاحمت، ميخواهند پاي اين قانون را وسط بكشند و بگويند كه چون ميدانستم فلاني مزاحم خواهرم ميشود و يا حتي خداي ناكرده با او رابطه دارد، طبق قانون، او را مجروح كرده يا كشتم. اين متن اين قانون است : ماده630 هرگاه مردي، همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبي مشاهده كند و علم به تمكين زن داشته باشد، ميتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتي كه زن مجبور شده باشد، فقط مرد را ميتواند به قتل برساند؛ البته ضرب و جرح هم همين حكم را دارد. منظور قانون كاملا روشن و مشخص است. بنابراين، 99درصد قتلهاي خياباني كه به بهانه ناموسي انجام ميشود، ربطي به اين قانون ندارد. مجازاتهاي دعوا كردن زبان، مشت، تيزي اگر بعد از خواندن اين همه موعظه، هنوز هم قصد دعواكردن داري، بد نيست مجازات هر قلم از دعواهايت را خودت چرتكه بيندازي. زبان سرخ و سر سبز جرقه بسياري از نزاعهاي خونين از يك فحش زباني شروع ميشود؛ فحشي كه مثل يك بشكه باروت طرف را ميتركاند و آنوقت 2 طرف به هم ميپرند. براي شكايت بايد 2 تا شاهد وجود داشته باشد. طبق ماده608 قانون مجازات اسلامي، توهين به افراد از قبيل فحاشي و استعمال الفاظ ركيك - البته اگر بيناموسي قاتياش نباشد - آدم بددهن به مجازات شلاق تا 74ضربه و يا 50هزار ريال تا يك ميليون ريال جزاي نقدي محكوم ميشود. البته اگر فحش ناموسي باشد كه كلك طرف كنده است. بر طبق ماده144 اگر كسي به ديگري فحش ناموسي بدهد و مثلا با دادن فحشي به او و يا خانوادهاش نسبت زنا يا لواط بدهد، حداقل مجازاتش 80 تازيانه است. به اين نسبتدادن قذف ميگويند. هر مشت چقدر زندان ؟ شايد خيلي از گندهلاتهايي كه حالا دارند در زندان آبخنك ميخورند، نميدانستهاند كه اگر وسط دعوا خون از دماغ كسي بيايد، چقدر بدبختي آوار ميشود روي سرشان. طبق ماده614 اگر كسي عمدا طرف را طوري جرح و ضرب كند كه باعث ايجاد مشكل و كمبود، شكستن يا از كار افتادن عضوي از اعضاي او شده يا سبب مرض دائمي بشود و يا يكي از حواس پنجگانه او را از كار بيندازد يا باعث از بينرفتن عقلش بشود، در حالتي كه قصاص ممكن نيست، 2 تا 5 سال بايد آب خنك بخورد. اگر هم كه طرف ديه بخواهد، علاوه بر حبس، به پرداخت ديه هم محكوم ميشود ولي اگر قصاص ممكن باشد كه طرف بيچاره شده است. البته طبق اين ماده اگر ضرب و جرح بهوسيله اسلحه يا چاقو يا امثال آن پيچگوشتي، قمه و ... باشد حتي اگر هيچ آسيب جدياي هم به طرف نرسيده باشد مرتكب بايد 3 ماه تا يك سال توي حبس بخوابد. قيصرها را ميگيرند! چون بيشتر قتلها در نزاعهاي دسته جمعي اتفاق ميافتد، قانون بدجوري با آنهايي كه مثلا به اسم رفاقت همينطور كترهاي راه ميافتند دنبال دعوا، برخورد ميكند. طبق ماده615 وقتي چند نفر با يكديگر دعوا كنند، هر كدام از اين شركتكنندگان به مجازاتهاي زير محكوم ميشوند: اگر دعوا خاتمهاش با قتل باشد، هر كدام از شركتكنندگان - فرقي نميكند دوستهاي مقتول و يا دوستهاي قاتل - همگي به حبس از يك تا 3 سال محكوم ميشوند قاتل يا قاتلان هم كه مجازاتشان چوبه دار است. اگر منتهي به نقص عضو شود، حبس از يك تا 3 سال. در صورتي كه منتهي به ضرب و جرح شود، به حبس از 3ماه تا يك سال. تيزي كشيدن طبق ماده617 قانون مجازات اسلامي، هر كسي كه با چاقو و يا هر نوع اسلحه ديگر تظاهر يا قدرتنمايي كند يا با آن مزاحم افراد شده و يا آنها را تهديد كند، به حبس از 6 ماه تا 2 سال و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]
صفحات پیشنهادی
مگه تنت ميخاره؟
مگه تنت ميخاره؟-رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن دنبال بهانه بگردي، اما لازم است ياد بگيري چطورميشود يك بحث ...
مگه تنت ميخاره؟-رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن دنبال بهانه بگردي، اما لازم است ياد بگيري چطورميشود يك بحث ...
آدم هاي عصباني زودتر مي ميرند
مگه تنت ميخاره؟ فنرها ميميرند ماشين عقبي كه به ماشينت ميزند، مثل فنر از جايت ميپري پايين و ... روانشناسان ميگويند آدم عصباني در اين زمان ها بايد روش حرفزدن با ...
مگه تنت ميخاره؟ فنرها ميميرند ماشين عقبي كه به ماشينت ميزند، مثل فنر از جايت ميپري پايين و ... روانشناسان ميگويند آدم عصباني در اين زمان ها بايد روش حرفزدن با ...
.com ::: 6 محكوم به قصاص از پاي دار برگشتند
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها د، تركيب اين 6 حرف معجزه ميكند، هيچ سلاحي بهتر از «ببخشيد» نميتواند جان شما را ... يا محكوماني كه به خاطر يك جنايت حالا پشت ...
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها د، تركيب اين 6 حرف معجزه ميكند، هيچ سلاحي بهتر از «ببخشيد» نميتواند جان شما را ... يا محكوماني كه به خاطر يك جنايت حالا پشت ...
6 محكوم به قصاص از پاي دار برگشتند
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها د، تركيب اين 6 حرف معجزه ميكند، هيچ سلاحي بهتر از «ببخشيد» نميتواند جان شما را ... يا محكوماني كه به خاطر يك جنايت حالا پشت ...
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها د، تركيب اين 6 حرف معجزه ميكند، هيچ سلاحي بهتر از «ببخشيد» نميتواند جان شما را ... يا محكوماني كه به خاطر يك جنايت حالا پشت ...
بلعيدن چاقو براي فرار از مجازات
مگه تنت ميخاره؟ بايد به جاي آنكه ياد بگيري چطور دعوا كني و چاقو بكشي، ياد بگيري چطور ميشود .... يا وسيله آسانتر - مثل فرار- براي نجات ممكن نباشد و شما تنها مجبور ...
مگه تنت ميخاره؟ بايد به جاي آنكه ياد بگيري چطور دعوا كني و چاقو بكشي، ياد بگيري چطور ميشود .... يا وسيله آسانتر - مثل فرار- براي نجات ممكن نباشد و شما تنها مجبور ...
آتش زدن خانه از ترس یک مار
مگه تنت ميخاره؟ اين حركتهاي تند تو، مثل يك جرقه است؛ جرقهاي براي آتشزدن 2 زندگي (خودت و طرف مقابل). ... كنيد، به جاي آنكه دائم مثل مار زخمي به خودتان بپيچيد و ...
مگه تنت ميخاره؟ اين حركتهاي تند تو، مثل يك جرقه است؛ جرقهاي براي آتشزدن 2 زندگي (خودت و طرف مقابل). ... كنيد، به جاي آنكه دائم مثل مار زخمي به خودتان بپيچيد و ...
.com ::: بلعيدن چاقو براي فرار از مجازات
مگه تنت ميخاره؟ رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن دنبال ... بايد به جاي آنكه ياد بگيري چطور دعوا كني و چاقو بكشي، ...
مگه تنت ميخاره؟ رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن دنبال ... بايد به جاي آنكه ياد بگيري چطور دعوا كني و چاقو بكشي، ...
قتل به خاطر بوق زدن!
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها با اين شلوغي و ترافيك و اعصابهاي درب و داغان، يك نگاه چپ چپ، چند تا بوق پشت ... كه حالا تنها به يك خاطره تلخ تبديل شدهاند و يا ...
مگه تنت ميخاره؟ - اضافه به علاقمنديها با اين شلوغي و ترافيك و اعصابهاي درب و داغان، يك نگاه چپ چپ، چند تا بوق پشت ... كه حالا تنها به يك خاطره تلخ تبديل شدهاند و يا ...
قصاص، شلاق و حبس مجازات قاتل «خاطره»
مگه تنت ميخاره؟ ماده 630 قانون گفته ماده630 قانون مجازات اسلامي، از آن قوانيني است كه بسياري از مردم ... ركيك - البته اگر بيناموسي قاتياش نباشد - آدم بددهن به مجازات ...
مگه تنت ميخاره؟ ماده 630 قانون گفته ماده630 قانون مجازات اسلامي، از آن قوانيني است كه بسياري از مردم ... ركيك - البته اگر بيناموسي قاتياش نباشد - آدم بددهن به مجازات ...
آب بر آتش دعوا
مگه تنت ميخاره؟ رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن ... يا نه حتي دادن يك فحش آب نكشيده ميتواند آدم را ماهها بفرستد تو ...
مگه تنت ميخاره؟ رفتارها - حامد فرحبخش: توي اين شلوغ پلوغي زندگي، حتي لازم نيست براي دعوا كردن ... يا نه حتي دادن يك فحش آب نكشيده ميتواند آدم را ماهها بفرستد تو ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها