واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ماجرای بحث و جدلهای اینچنینی از سال گذشته آغاز شد. اساساً پیش از آن خیلی به چنین مواردی توجه خاصی نمیشد؛ اعتراضها محدود بود و گذرا. سال گذشته در... بررسی حضور هنرمندان در عرصههای دیگر هنری رفت و آمد فرهنگی هنرمندان سابقهای طولانی دارد، اما وقتی جنبه حرفهای پیدا میکند ناخودآگاه با مخالفتهایی روبرو میشود.حسین ذوقی: ورود هر هنرمند به عرصه دیگر هنر، در شکل حرفهای یک اتفاق به حساب میآید؛ اتفاقی که به واسطه جذابیت شخصی هر هنرمند برای مخاطبان همیشگی او و مخاطبان هنر دوم یک جذابیت به حساب میآید. این جذابیت اما تا آنجایی وجود دارد که این ورود شکل توریستی داشته باشد و وقتی ماجرا جنبه حرفهای به خود میگیرد ناخودآگاه مخالفانی را برای خود دست وپا میکند.ماجرای بحث و جدلهای اینچنینی از سال گذشته آغاز شد. اساساً پیش از آن خیلی به چنین مواردی توجه خاصی نمیشد؛ اعتراضها محدود بود و گذرا. سال گذشته در اکسپوی بزرگ عکس تهران؛ از چند هنرمند غیرحرفهای عکس که در سایر هنرها، علیالخصوص سینما به صورت حرفهای فعالیت میکردند عکسهایی به نمایش درآمد. همان زمان چند عکاس بنام به ماجرا اعتراض کردند و به نشانه مخالفت ماجرا را به رسانهها کشاندند و چند عکسی هم از نمایشگاه خارج شد. از آن زمان بود که چنین اتفاقاتی شکل بحران به خود گرفت. هر اتفاق مشابه سریعاً در رسانهها انعکاس پیدا میکرد و مخالفان هم تندترین اظهار نظرها را نثار جدیدالورودها میکردند. آتش جنگی واقعی در نقاط کوچک هنر روشن میشد. اگر بازیگری نمایشگاه عکسی میگذاشت، لشکری از عکاسان به او میتاختند و اگر طراحی بازیگری پیشه میکرد، همه به او به دیده تمسخر مینگریستند. اما این رفت و آمد فرهنگی هنرمندان سابقهای طولانی دارد. سنتی از گذشتهاز نمونههای قدیمی میتوان به فیلمی از ناصر تقوایی اشاره کرد. اگر فیلمفارسی فردین را از کشتی آورد و سینما را تسخیر کرد؛ تقوایی روشنفکر به سراغ شاعران آن نسل رفت و آرامش در حضور دیگران را ساخت. منوچهر آتشی و محمدعلی سپانلو و چند چهره ادبی دیگر در آن فیلم بازیگری را تجربه کردند. هیچکس هم به دشمنی با فیلم برنخاست که چرا هنرپیشههایش شاعرند و نه شاعری فریاد زد که چرا شاعر بازیگر شده است. آرامش در حضور دیگران رفت و آمد به صرفهای بود. نمونههای مطرح از این دست کم نیستند. همواره آثاری تولید میشوند که هنرمندی متخصص در یک رشته هنری در هنر دیگر دست به خلق آن میزند. اما چرا ماجرا از یک سال پیش ناگهان وارد مرحله جدیدی شد. مخالفان بیشتر از این گلایه میکنند که خود در حوزه فعالیتشان با مشکلات فراوانی همراه هستند و مهمانان نا خوانده آنها به واسطه شهرت با استقبال مخاطب عام مواجه میشوند که این استقبال نه به واسطه کیفیت اثر بلکه به واسطه کمیت شهرت صاحب اثر است. در شرایطی که مثلاً عکاسان همواره با مشکلات فراوانی درگیر هستند و با سدهای محکمی برای ورود به عرصه نمایش مواجهند، به ناگاه میبینند که هنرپیشهای به خاطر شهرتش به راحتی به اکسپویی میرسد که خیلی از عکاسان حق ورود به آن را ندارند. برخی هم شأن هنرشان را بالاتر میدانند تا غریبهای به آن وارد شود. در حال حاضر اما هنرپیشهها بیشتر در معرض انتقادات قرار گرفتهاند و ورود آنها به هنرهای دیگر به غیر از سینما و تلویزیون با مخالفت مواجه میشود که دلیل روشنی دارد. آنها بیش از سایر هنرمندان در معرض دید عام هستند. یک نقاش، طراح یا حتی کارگردان سینما هیچگاه به اندازه یک بازیگر یا خواننده شهرت ندارد. پس اگر او در دو شاخه هنری یا بیشتر فعالیت کند تعداد افرادی که از ماجرا مطلع میشوند بسیار کم است. پس مخالفان هم این زحمت را به خود نمیدهند که ماجرا را بزرگنمایی کنند. اما یک هنرپیشه یا خواننده موردی کاملاً استثنایی است. آخرین نمونه این موارد نمایشگاه عکسی است که نیکی کریمی میخواهد در روزهای آینده برگزار کند و مسلما باز هم صدای مخالفان به گوش خواهد رسید. موافقانسیفالله صمدیان خود هنرمندی است که در چند حوزه مختلف فعالیت میکند. بیشتر او را به عنوان عکاس میشناسند، اما او مستند ساز هم هست. صمدیان از جمله موافقان چنین رفت و آمدهای فرهنگی است. در مورد حضور سینماییها او تقریباً نقش واسطه را داشت. رابطه نزدیک او با عباس کیارستمی و چند چهره مطرح سینمایی دیگر باعث شده تا این چند ساله حضور آنها علیالخصوص در حوزه هنرهای تجسمی بیشتر شود. صمدیان در گفتوگو با «خبر» میگوید: «بسیار از هنرمندان آدمهایی چند وجهی هستند. یعنی آنها میتوانند در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر آثاری را خلق کنند و مورد توجه باشند. به نظرم نه تنها گناهی ندارد که عین ثواب است اگر هنرمندان مطرح هر حوزه، هنرهای دیگر را نیز تجربه کنند و مثلاً یک بازیگر نمایشگاه عکس بگذارد یا یک عکاس فیلم بسازد. اتفاقا به نظرم این خیلی تأثیر مثبتی دارد. حضور کیارستمی و نیکی کریمی به عنوان عکاس نه تنها بد نیست بلکه باعث میشود نگاه مخاطب عام و غیرتخصصی عکاسی به سمت این هنر جلب شود.»صمدیان میافزاید: «با اینکه این موضوع مخالفان سرسختی دارد ولی موافقانی هم دارد. اینجا به نظرم قضاوت مردم و مخاطبان اهمیت بیشتری دارد.» اخیراً چند هنرپیشه در حوزه ادبیات و کتاب آثاری را به چاپ رساندهاند که اتفاقاً در فهرست کتب پرفروش هم بوده است. البته بودهاند هنرپیشگانی که قبلتر داستان نوشتهاند. اولین نمونه مطرح مرجان شیرمحمدی بود که توانست با آثار اولیه خود جایزه معتبر گلشیری را هم به دست بیاورد. شیرمحمدی البته هیچگاه هنرپیشهای مشهور نبود. او هیچگاه ستاره سینما یا تلویزیون نبود و نمیشد به او به چشم یک ستاره نگاه کرد. به همین خاطر چاپ کتاب او توسط یک انتشارات معتبر و همینطور دریافت جایزه گلشیری داد مخالفان را در پی نداشت. در حال حاضر یک کتاب از رضا کیانیان و یک کتاب از بهاره رهنما در پیشخوان کتابفروشیهای قرار گرفته است. اولی کتابی است مشتمل بر خاطرات کیانیان از برخوردهایش با مردم در کوچه و خیابان که دقیقاً خاطرهنویسی هنرپیشهای مطرح است. اتفاقی که در تمام دنیا رخ میدهد و رسمی است معمول. کتاب بهاره رهنما اما ماجرایی متفاوت دارد. او مجموعه داستانی را منتشر کرده است مشتمل بر 12 داستان کوتاه. رهنما البته چند سالی است که در حوزه رسانه نیز فعالیتهایی داشته است. او در چند نشریه مطالبی را مینوشت و به صورت یادداشت و گاهی مصاحبه به چاپ میرساند. مجموعه داستان او اگر چه نگاه منفی منتقدان و نویسندگان را در پی داشت اما فروش چندان بدی نداشته است. حرفهایهاکاوه میرعباسی مترجم و نویسنده درباره اینگونه رفت و آمدهای فرهنگی هنرمندان به خبر میگوید: «ما نویسنده حرفهای به معنای کاملش نداریم. عموم نویسندههای ما که اتفاقاً شناخته شده هم هستند فعالیتی غیر از نویسندگی دارند. مثلاً ابوتراب خسروی که از نویسندههای شناخته شده ماست، شغل اصلیاش معلمی است. به نظرم مهم نیست که شغل اصلی چه باشد. هر کسی این حق را دارد که دو یا چند فعالیت هنری داشته باشد. این موضوع در مورد خود من هم صدق میکند. من را بیشتر با ترجمههایم میشناسند و حالا هم که مجموعه داستانم منتشر شده است، مخاطب به واسطه شناختی که از من در حوزه ترجمه دارد کتاب مرا تهیه میکند.»میرعباسی در ادامه میگوید: «مهمترین تأثیر شهرت از حرفه اصلی در میزان فروش آثار است. مثلاً در مورد شیرمحمدی چون بازیگر خیلی مطرحی در میان مخاطب عام نبود، خیلی هم کتابش فروش غیرمنتظرهای نداشت. اما این موضوع در مورد کیانیان و رهنما کمی متفاوت است. در مدت اخیر این دو کتاب همواره در فهرست پرفروشها بودهاند.» فروش آثار اینچنینی تقریباً ارتباطی با کیفیت آثار ندارد. میرعباسی در این ارتباط میگوید: «در حال حاضر با موج شدید چاپ آثار اول تعداد زیادی نویسنده تازه کار هستیم. بسیاری از انتشاراتیها هم با پول نویسنده کتاب چاپ میکنند. این باعث سردرگمی مخاطب میشود. مسلماً مخاطب نمیداند که کتاب اول هر نویسنده چه کیفیت احتمالیای دارد. افزایش اسامی در بین نویسندهها خیلی خوشایند نیست. این حالت سرگردانی برای مخاطب در نهایت به ضرر ادبیات است. حس کنجکاوی مخاطب در اینجا باعث میشود توی ذوقش بخورد. او کتابی را از یک نویسنده تازه کار خریده است و با خواندن آن؛ وقتی که اثر مطلوب و با کیفیتی نیست باعث میشود نوعی بدبینی در او نسبت به آثار اول نویسندهها ایجاد شود.»اما در مورد هنرپیشههایی که نویسنده میشوند و تضمین فروش آثار آنها: «به اعتبار اسمشان حداقل تا چند چاپ فروش تضمین شدهای دارد. ناشر هم از این موضوع استقبال میکند. فروش بالای چنین آثاری ناشران را مشتاق میکند تا به سمت چنین اتفاقاتی گرایش داشته باشند.» میرعباسی با ذکر این موضوع در نهایت اشاره میکند و دو دلیل عدم وجود نویسنده حرفهای و نویسندههای کتاب اولی را به این موضوع مرتبط میداند. آسیب شهرتچنین پدیدهای تنها منحصر به هنرپیشهها یا سینماگران نیست. مواردی هم بوده که هنرمندان عرصه موسیقی تجربه ادبی داشتهاند یا تئاتریهای که وارد هنر تجسمی شدهاند و موارد مشابه فراوان دیگر. اما اینها هیچگاه همانند ورود هنرپیشهها به هنرهای دیگر با مخالفت مواج نشده است. این شاید مربوط به نگاه هنرمندان نسبت به هنرپیشههاست و در این میان شهرت آنها مسلما بیتأثیر نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]