محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844902651
چرا اسنادمان را نگه نداشتیم؟!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در یک فرمان رومی علیه مانویان آمده است؛ «ما فرمان میدهیم محرکان و رهبران آنها (مانویان)، هم خودشان و هم کتابهای پلیدشان به شدیدترین مجازاتها محکوم و در شعلههای آتش افکنده شوند و... کسانی که با مجموعه آثار افلاطون و ارسطو یا تاریخ هرودوت سروکار دارند، گاه از خود سوال میکنند چگونه است که از هر یک از نویسندگان یونان و روم باستان چندین جلد کتاب و گاه مجموعه کامل آثارشان باقی مانده است، اما از متفکران ایرانی همان دورانها هیچ گونه اثری بر جای نمانده است. همچنین با وجود آنکه اطلاعات زیادی از دورههای مختلف تاریخ ایران نزد تاریخدانان ملل دیگر محفوظ مانده است و تاریخ نویسانی همچون هرودوت و کتزیاس کتابهای مفصلی را به دوران هخامنشیان تخصیص داده اند و گزنفون و آشیل از چگونگی اوضاع ارتش و دربار ایران در کتابهای خود گزارشهای دست اول میدهند یا سقراط و افلاطون اوضاع اجتماعی - سیاسی ایران را در جزییات نقد میکنند یا پلوتارک و استرابون از وقایع مهم تاریخی آن زمان اطلاعات باارزشی نقل میکنند، در داخل ایران هیچ گونه اطلاعات مهمی محفوظ نمانده است و تنها سند مهم تاریخی به جا مانده از آن دورانها کتیبه بیستون است به همراه مقداری اطلاعات پراکنده که جسته و گریخته از وجود متفکران و اسناد علمی و تاریخی سرنخهایی به دست میدهند. کهن دژ ماجرای فقدان این گونه مدارک است. دژنپشت در اسناد باستانی که گهگاه از دل تاریخ این سرزمین جان نیمه سالم به در برده اند، گاه و بیگاه به مکانهایی برخورد میکنیم که تحت عنوان دژنپشت (قلعه نوشتهها) از آن یاد شده است و اسناد مهم تاریخی، دینی و علمی ایران در آنجا نگهداری میشده است. در دینکرد آمده است که ویشتاسپ دستور میدهد متن اصلی نوشتههای دینی و علمی ایران را که به نگارش درآورده شده بود در گنجینه شیز قرار دهند و یک نسخه دیگر را در دژنپشت گذارند. در قسمتی دیگر از دینکرد همین مطلب به نوع دیگری در مورد دارا ذکر شده است؛ دارا پسر دارا دستور میدهد نسخهیی از اوستا و زند را فراهم آورند، سپس یک نسخه را در گنجینه شیز و نسخه دیگر را در دژنپشت قرار دهند. در زمان هخامنشیان به کتابت توجهی خاص میشد تا حدی که به گفته کتیبه بیستون خط جدیدی نیز برای نوشتن پارسی باستان اختراع شد. کتیبههای هخامنشی معمولاً چندزبانه بوده و آنها را به زبانهای فارسی باستان، عیلامی، بابلی یا آرامی تهیه میکردند. این کتیبهها بیشتر جنبه تشریفاتی داشتند ولی در کنار آنها به خاطر وسعت امپراتوری باید اخبار و فرمانها به زبانها و کتابتهای مختلف ترجمه شده و به سمت ملل گوناگون فرستاده شود. در عهد عتیق (تورات) اشاره جالبی به این مطلب شده است. در آنجا آمده است؛ «در ایام احشویوش (خشایارشا) که از هند تا حبشه بر 127 کشور سلطنت میکرد مکتوبات را به تمامی کشورهای ملک میفرستادند. به هر کشور موافق نوشته اش و به هر قوم موافق زبانش.» در سند تاریخی کتیبه بیستون که شرح به قدرت رسیدن داریوش است آمده است که پس از عزیمت کمبوجیه به مصر، مردم کشورهای مختلف سر به شورش برداشته و پس از قیام گوماتا به وی میپیوندند. در بیستون آمده است؛ «آنگاه مردی بود مغ، او از پایشیااووادا بر کوه آراکادریش قیام کرد و به مردم گفت من بردیا هستم پسر کوروش و برادر کمبوجیه.» در کتاب دستور پارسی باستان کنت لغت پایشیااووادا را از دو قسمت پایشیا به معنی نوشتن و هووادا به معنی خانه ترجمه کرده است. به این ترتیب معنی کلمه پایشیااووادا چیزی شبیه به کتابخانه و یا خانه نوشتهها بوده است و محلی برای نگهداری اسناد و مدارک بسیار مهم به شمار میرفته است. در رونوشت آرامی کتیبه بیستون که در جزیره الفانتین نیل در مصر پیدا شده است، از این محل به نام دژ یاد شده است (برتا = دژ) که یادآور دژنپشت است. با توجه به توضیحاتی که در کتیبه بیستون درباره محل پایشیااووادا ذکر شده است که بر بالای کوه آراکادیش واقع بوده است، دژ بودن این محل بیشتر به ذهن تداعی میشود. نوشتجاتی که در یک دژ نگهداری شوند به طور حتم اسناد بسیار مهمی به شمار میرفته اند. حضور یک مغ که اغلب به کار دبیری و امور دینی مشغول بوده است در کنار اسناد و مدارک، غیرطبیعی به نظر نمیرسد ولی حضور شخصیتی مانند گوماتا در این دژ باز هم از اهمیت نوشتههای موجود در آن حکایت میکند. این مکان را اغلب با پاسارگاد یکسان میپندارند ولی میتواند محلی در غرب تخت جمشید باشد. نوشتهها در زمان هخامنشیان به اسناد مالیاتی، حسابداری و کتب دینی محدود نمیشده است. در عهد عتیق (تورات) از کتابی تحت عنوان «تواریخ ایام ملوک ماد و پارس» سخن به میان رفته است که نشانگر آن است که در زمان پادشاهان هخامنشی کتابی وجود داشته است که شرح حال و وقایع زندگی و دوره هر یک از پادشاهان ماد و پارس در آن ذکر میشده است. این میتواند همان کتابی باشد که کتزیاس پزشک و تاریخ نویس یونانی که در دربار هخامنشی به طبابت مشغول بوده ادعا داشته است که اطلاعات خود را در نوشتن کتاب پرسیکا از آن برگرفته است. دژ آخمتا در قسمت دیگری از عهد قدیم (تورات) آمده است که کوروش به کلیمیان اجازه داده بود معبد خود را که توسط بابلیان غارت و ویران شده بود، از نو بسازند. در زمان داریوش ساتراپ آن نواحی به داریوش خبر میدهد که یهودیان در حال ساختن برج و بارو هستند و ادعا میکنند این کار به اجازه و فرمان کوروش بوده است. داریوش دستور میدهد فرمان کوروش را در این مورد پیدا کنند. پس از جست وجو، این فرمان را (در دژی) در آخمتا مرکز ایالت ماد مییابند که طبق آن کوروش به یهودیان اجازه ساخت مجدد معبد را میدهد و تمامی اموال غارت شده توسط بابلیان را جایگزین کرده و کلیه مخارج ساخت نیز از طرف کوروش پرداخت میشده است. داریوش در پی یافتن فرمان مزبور دستور ادامه کار و پرداخت هزینهها را میدهد. این گزارش میرساند که در زمان کوروش یک مرکز مهم بایگانی نیز در دژی در مرکز ایالت ماد وجود داشته است. محلهای دیگر نیز در امپراتوری هخامنشی جهت بایگانی اسناد و مدارک مورد استفاده واقع میشده است. الواح عیلامی تخت جمشید نشانگر آن است که در تخت جمشید نیز محلی جهت بایگانی اسناد اداری وجود داشته است. محلهای دیگر زندان سلیمان در پاسارگاد و کعبه زرتشت در نقش رستم ذکر شده است. در ارداویراف نامه آمده است که اوستا و زند که روی پوستهای گاو پرداخت شده و با آب طلا نوشته شده بود در شهر اصطخر بابکان در دژ بایگانیها نگهداری میشده. ابن بلخی در فارسنامه گفتاری شبیه عبارات دینکرد میآورد؛ چون زردتشت بیامد کتاب زند آورده بود همه حکمت و بر دوازده هزار پوست گاو نبشته بود به زر. و ویشتاسف آن را پذیرفت. به اصطخر پارس کوهی است که آن را کوه «نفشت» گویند. همه صورتها و کنده گریها از سنگ خارا کرده اند و آثار عجیب اندر آن نموده. این کتاب زند و پازند آنجا نهاده بود. کوه «نفشت» که باید کوه نپشت خوانده شود و ذکر آن را ابن بلخی شرح داده، باید جایی در تخت جمشید، نقش رستم یا پاسارگاد بوده باشد. در پی پیروزی اسکندر بر دارا و سقوط امپراتوری هخامنشی، صدمات زیادی بر آثار فرهنگی ایران وارد میشود؛ ابوریحان بیرونی در دو قسمت از آثار الباقیه به این موضوع اشاره میکند؛ اسکندر هر چه از علوم مرغوب و صنایع بدیع در ایران یافت همه را طعمه آتش گردانید حتی اینکه مقدار زیادی کتب دینی را سوزاند و بناهای رفیع را از قبیل ساختمانی که در اصطخر است و در عصر حاضر به مسجد سلیمان بن داود معروف است (مراد تخت جمشید است) خراب کرد و آتش زد و به من گویند که هنوز از آتش سوزی در جاهایی از این بنا باقی است.(گفتههای ابوریحان با نتایج به دست آمده از کاوشهای تخت جمشید توسط پروفسور اشمیت همخوانی خوبی دارد.) ابوریحان در جایی دیگر میگوید؛ اوستا را در خزانه دارا بن دارا پادشاه ایران نسخهیی بود طلاکاری شده که در 12 جلد گاو نوشته شده بود و چون اسکندر آتشکده فارس را ویران کرد این نسخه را بسوزانید. از آن وقت به اندازه سه خمس آن به کلی از دست رفت. به گفته دینکرد پس از پیروزی اسکندر بر دارا دژ نپشت و گنجینه شیز به دست اسکندر میافتد و قسمتی از متنهای مهم به یونانی ترجمه میشوند و سپس متنها از بین میروند؛ «در طی سلطنت ویرانگر اسکندر، متنهای پنهان در دژ نپشت سوزانده میشود و آن که در شیز بود به دست یونانیها افتاده و به یونانی ترجمه میشود.» مساله سوزانده شدن کتب علمی، دینی، تاریخی و فلسفی ایران باستان و ترجمه شدن بخشی دیگر به یونانی در زمان حمله اسکندر را با قاطعیت نمیتوان پذیرفت. آنچه میدانیم این است که از حدود قرن سوم قبل از میلاد (یعنی مدتی پس از مرگ اسکندر)، در آثار نویسندگان یونانی - لاتینی به اشارات زیادی برخورد میکنیم که حکایت از وجود یکسری آثار منسوب به زرتشت و مغان معروفی همچون استانس و مگامبیز در کشورهای همسایه غربی ایران دارد. هر چند کلیه این آثار امروزه نابود شده و از بین رفته اند ولی قطعاتی از آنها در نقل قولهایی که در کتب مختلف آورده شده محفوظ مانده است. کلمانتن الکساندریوس درباره آگنوستیکیهایی که شاگرد پرودیدس بودند میگوید آنها به داشتن چندین جلد کتاب از آثار زرتشت به خود میبالیدند. سلسیوس در قرن دوم بعد از میلاد میگوید نظرات زرتشت در یک کتاب جمع آوری شده و این کتاب تا زمان وی هم قابل دسترسی بوده است. در عین حال تعداد زیادی از نویسندگان یونانی - لاتینی نیز این نظر را تایید میکنند، از آن جمله میتوان از پلی نیوس قدیمی نویسنده معروف تاریخ طبیعی در سده اول میلادی نام برد. پلی نیوس زمانی که از هرمیپیوس رئیس کتابخانه اسکندریه سخن به میان میآورد، میگوید هزار هزار خط از نوشتههای زرتشت در کتابخانه اسکندریه بوده که وی برای آنها فهرستی تهیه کرده است. از نوشتههای پوسانیاس و کلمان در قرن دوم چنین برمیآید که مغان هنگام برگزاری مراسم خود، مطالبی را از روی یک کتاب میخواندند و عدهیی هم این کتاب را همان یشتها درنظر میگیرند. از جمله آثاری از این دست که بیش از همه معروف است کتاب آپوکالیپس هیستاسپ (آخرالزمان از دیدگاه هیستاسپ) است. در زمان لاکتانس این کتاب موجود بوده و لاکتانس اطلاعات خود را از آن گرفته است. در قرن دوم میلادی، دو بار توسط ژوستین به این کتاب که منشاء ایرانی داشت، اشاره شده است و به گفته وی حاکمان رومی مجازات مرگ را برای خوانندگان این کتاب تعیین نموده بودند. بعضی از محققان این آثار پراکنده را در ارتباط با همان نسکها و فصلهای اوستای گمشده میدانند که به گفته دینکرد به دستور اسکندر به یونانی ترجمه شده است. عدهیی اعتقاد دارند این آثار پس از کشته شدن گوماتا و جلای وطن طرفدارانش توسط مغان به خارج برده شده است. در هر حال چیزی که در این نقل قولها جلب توجه میکند، نسبت دادن دانش بالایی به مغان است و آنها را در نجوم، پزشکی و سایر علوم بسیار چیره دست معرفی و دانشمندانی مانند فیثاغورس، دموکریتوس و افلاطون را شاگرد مغان معرفی میکنند. پس از روی کار آمدن ساسانیان از طرف اردشیر و شاپور تلاش زیادی در جهت جمع آوری مجدد قسمتهای گمشده و پراکنده شده کتاب دینی شان صورت میپذیرد. از کشورهای زیادی مانند هند و یونان مطالب مربوط به کلیه علوم جمع آوری میشود. تنسر اطلاعات جمع آوری شده در زمان اردشیر و شاپور را به اوستا ملحق میکند «شاپور پسر اردشیر هر آنچه از دین چون پزشکی، نجوم، گفتار، حرکت، زمان، مکان، جوهر، آفرینش، بودن، سخنوری و دیگر هنرها و مهارتها و ابزار که در هند و روم و دیگر سرزمینها پراکنده بود، فرمود بازآوردند و با اوستا بازشناختند.» در زمان ساسانیان دبیرانی بوده اند که اوقات خود را منحصراً صرف مطالعات علمی میکردند. از روایات عجیبی که در معجم البلدان یاقوت ضبط شده چنین برمیآید که در زمان ساسانیان در ریشهر از ولایات ارجان جماعتی از نویسندگان جای داشته اند که به استعانت خطی مرموز مرسوم به گشتگ علم طب و نجوم و فلسفه را ثبت میکرده اند و آن طایفه را گشتگ دفتران میخوانده اند. در الفهرست ابن ندیم از قول ابن مقفع میگوید؛ «ایرانیان (در زمان ساسانیان) را هفت نوع خط است که یکی از آنها به نوشتن دین اختصاص داشت و به آن دین دفیریه (دین دبیره) میگویند. خط دیگری نیز دارند که به آن کشتج گویند و بیست و چهار حرف دارد و نقش انگشتر، جامه، فرش و سکه فارسیان با این خط است. از خطوط دیگر یکی شاه دبیره و دیگری راز سهریه است که پادشاهان در میان خود یا ملل دیگر با آن مکاتبه میکنند. ایرانیان خط دیگری نیز دارند که به آن ویش دبیره میگویند و سیصد و شصت و پنج حرف دارد و با آن شرشر آب و طنین گوش و اشارات چشم و فراست (آثار قیافه) و امثال آن را مینویسند، و خط دیگری به نام راس سهریه دارند که فلسفه و منطق را با آن مینویسند و حروف آن بیست و چهار است. کهن دژ در ایران در پی بلایای طبیعی و حوادث سیاسی که باعث از بین رفتن و پراکنده شدن آثار بااهمیت قدما میشد درصدد برمیآیند راه حلهایی جهت حفظ این آثار از گزند روزگار بیابند. ابومعشر در کتاب اختلاف الرنجات میگوید؛ پادشاهان ایران به نگهداری علوم علاقه مندی زیادی داشتند، بدین جهت برای محفوظ ماندن آنها از گزند زمانه کتابها را از پوست درخت خدنگ میساختند تا عمر آنها طولانی تر شود و برای محل نگهداری آنها نیز به جست وجوی محلی مناسب برخاستند که دارای کمترین لرزش زمین بوده و ایجاد کمترین پوسیدگی را بکند. پس محلی در اصفهان به نام قهند دژ (کهن دژ) در میان شهر جی اصفهان را انتخاب کردند که جهت نگهداری کتاب مناسبترین محل به شمار میرفت. ابومعشر در ادامه میافزاید؛ در سالهای گذشته ساختمانی در منطقه جی اصفهان به نام قهند دژ (کهن دژ) ویران شد و در آن کتاب زیادی از کتابهای پیشینیان دیده شد که تمام آنها بر پوست خدنگ بود و در علوم باستانی و به خط فارسی باستانی نوشته و در آنجا گذاشته بودند. از این کتابها مقداری به دست کسی رسید که توانایی خواندن آن را داشت و در آن نوشتههایی از برخی از شاهان یافت. محمد بن اسحاق گوید؛ یکی از اشخاص موثق به من خبر داد که در سال 350 هجری سغی در اصفهان خراب شد که جایش معلوم نشد و از آن کتابهای زیادی به دست آمد که هیچ کس توانایی خواندن آن را نداشت و در دنباله اضافه میکند آنچه من با چشم خود دیدم کتابهایی پاره پاره بود که در باروی شهر اصفهان میان صندوقهایی به دست آمد و به زبان یونانی بود و کسانی که آن را میدانستند آن را استخراج کرده، معلوم شد که نام سربازان و جیره آنان بوده است و ابوریحان در این باره میگوید؛ در زمان ما در جی اصفهان از تلهایی که شکافته شده خانههایی یافتند که کتابهای بسیاری از پوست درختی که توز نام دارد پر بود و این پوستهای درخت به کتابتهایی مکتوب بود که دانسته نشد چیست. برخلاف سایر بایگانیهای دیگر (مانند بایگانی همدان) که در صورت لزوم (مانند فرمان کوروش در مورد ساخت معبد کلیمیان) به آنها مراجعه میشده است تا نسخهیی از فرمانهای گمشده را در آنها بیابند، کهن دژ جنبه مخفی داشته و کسی از وجود آن باخبر نبود و در محلی سری جاسازی شده بود. بنابراین حاوی اسنادی بود که بقای آن حیاتی به نظر میرسیده است. کتیبه کرتیر در هر حال باید در نظر داشت که بلایای طبیعی و جنگهای خانمان سوز تنها علت نابودی کتب فلسفی، علمی و دینی نبوده است بلکه پیگردها نیز در این امر دخیل بوده اند. در کتیبه معروف کرتیر در نقش رستم شرح پاکسازی کشور ساسانی از وجود فرقهها و افراد نامطلوب آورده میشود؛ بودائیان، برهمائیان، کلیمیان، مسیحیان و زندیقان از آن جمله هستند. یکی از نامطلوب ترین این گونه افراد در آن زمان مانی بود که موبد موبدان کرتیر شخصاً در امر محاکمه و مصلوب کردن وی شرکت میکند و در پی آن به پیگرد مانویان میپردازد. مانویانی که از این مهلکه جان سالم به در میبرند مجبور به جلای وطن شده و به سمت شرق و غرب میگریزند. مانی کتابهای زیادی را به رشته تحریر درآورده بود و حتی خط جدیدی را نیز جهت نگارش آثارش اختراع کرده بود که به خط مانوی معروف است. معروف ترین کتاب مانی، ارژنگ نام داشت. این کتاب حاوی نگارگریهایی بود که برای وی لقب مانی نقاش را به همراه داشت. به گفته بیان الادیان نسخهیی از این کتاب تا پایان سده یازدهم میلادی هنوز در غزنه وجود داشته است؛ «گویند مانی کتابی کرد به انواع تصاویر که آن را ارژنگ مانی خواندند و در خزاین غزنین هست.» به گفته پروفسور آلفاریک ارژنگ معروف مانی نسخهیی از کتاب انجیل او است که مصور به تصاویر بوده است. مانویان در امپراتوری روم هم درامان نماندند. در یک فرمان رومی علیه مانویان آمده است؛ «ما فرمان میدهیم محرکان و رهبران آنها (مانویان)، هم خودشان و هم کتابهای پلیدشان به شدیدترین مجازاتها محکوم و در شعلههای آتش افکنده شوند و پیروان ساده آنها هم اگر سرسختی نشان دهند، دستور ما این است که به اعدام محکوم شوند.» در زمان خلفای عباسی نیز سختگیریهای زیادی علیه مانویان صورت میپذیرفت. مسعودی در مروج الذهب از مانویانی حکایت میکند که نزد مامون خلیفه عباسی برده میشوند و خلیفه شخصاً از آنها میخواسته میان مانی و مرگ یکی را انتخاب کنند؛ «آنها را پیش مامون بردند. آنها را یکی یکی میخواند و از مذهب شان میپرسید و میگفت از مانی بیزاری کند و صورت مانی را بدو نشان میداد و میگفت آب دهان بر آن اندازد و بیزاری کند، آنها دریغ میکردند و عرصه شمشیر میشدند.» تنها کسی که از مهلکه رست طفیلی بود که همراه این جمع شده بود و پس از انجام اعمال خواسته شده به راه خود رفت. این مطلب در عین حال نشان میدهد در زمان مامون خلیفه عباسی هنوز تصاویری از شخص مانی وجود داشته است. کتابهای مانویان همواره از زمان خود مانی با تصاویر زیبا آراسته شده بود تا فهم مطالب را آسان تر سازد. نویسندگان زیادی درباره زیبایی این تصویرها و ارزشمندی آنها که با زر و سیم تذهیب داشتند، داد سخن داده اند. پس از دستگیری مانویان و ضبط اموال و کتابهایشان این کتابها را جمع آوری کرده و در ملاء عام به آتش میکشیدند. حکایت است که از کثرت فراوانی تذهیب هنگام سوختن، باریکهیی از سیم و نقره از میان شعلهها جاری میشد. در اثر این پیگردها کتب مانی چنان نایاب میشود که چند قرن بعد ابوریحان در حسرت خواندن کتابهای مانی 40 سال مجبور به صبر میشود تا آنکه برحسب اتفاق چندتایی از کتابهای مانوی به دستش میرسد و آتش عطش 40ساله را خاموش میسازد. در زمانهای بعد به خاطر نبود منابع، مطالعه روی مانویت عمدتاً تنها از روی ردیههای پدران کلیسای مسیحی که علیه مانویان نوشته شده بود میسر میشد تا آنکه در دوران جدید برحسب تصادف مقداری از کتب مانی کشف میشود. سیاحانی که از واحههای تورفان در ترکستان چین میگذشتند شاهد مدارک فراوان بسیار کهنی بودند که پارهیی از آنها حتی به عنوان قاب شیشه پنجره به کار رفته بودند. هیاتهای علمی که یکی پس از دیگری به آن نقطه سفر کردند، توانستند در میان آنها متنهای مانوی را کشف کنند و اطلاعات امروزه ما درباره مانویان بیشتر مدیون این کشف و سایر یافتههای نظیر آن است. پس از مانی نوبت به مزدک میرسد. وی نیز دارای کتابی بوده که به قولی به نام زند (تفسیر) خوانده میشده. بعدها طرفداران وی به نام زندیک (پیش از این به مانویان زندیک اطلاق میشد) به معنای کسی که کتاب زند (تفسیر) را میخواند، شناخته شدند و معرب این لغت زندیق به کلیه کسانی که طرفدار مانی و مزدک بودند یا فرقههایی که متاثر از این دو بودند، اطلاق شد. به گفته خواجه نظام الملک خسرو اول معروف به انوشیروان، مزدک و هواداران رده بالایش را به مجلسی دعوت کرده، سپس همه را زنده به گور میکند. «خسرو فرمود که ایشان را مانند درختان سر به زیر و پای در هوا در خاک دفن کردند» و در پی آن مزدکیان در سراسر امپراتوری ساسانی مورد تعقیب قرار گرفتند و «آنگاه فرمان داد تا هر مزدکی (و مانوی) را که بیابند بسوزانند و کتابهای ایشان را در آتش نابود کنند و اموال شان را به ضبط درآوردند.» کتاب مزدک هم در این میان در اثر پیگردهای مداوم نابود میشود. با این وجود این کتاب در زمان معتصم خلیفه عباسی هنوز قابل دسترسی بوده است. افشین سردار ایرانی معتصم متهم به خیانت به خلیفه میشود و یکی از اتهامات وی داشتن کتابی قدیمی در خانه اش بوده است. در محاکمه از افشین سوال میشود؛ «آن کتاب که به دیبا و زر و جواهر آراستهیی و در آن سخنان کفرآمیز هست، چیست و چرا داری؟ پاسخ میدهد آن کتابی است که از پدرانم به من رسیده است و در آن سخنان عبرت انگیز حکیمان عجم هست و هم گفتههای کفرآمیز گذشتگان، من از سخنان حکمت آمیز آن بهره میگیرم و گفتههای کفرآمیز آن را ترک میکنم. من این کتاب را که از پدر به من میراث رسیده بود همچنان که بود نگه داشتم و زیوری بر آن نیفزودم. آن کتاب مانند کلیله و دمنه و کتاب مزدک است که در خانه خیلی کسان یافت میشود.» پس از پایان محاکمه و قتل افشین کتاب مزبور نیز به همراه سایر وسایل وی سوزانده میشود. مسعودی در التنبیه و الاشراف میگوید؛ در اصطخر پارس به نزد یکی از بزرگزادگان ایران کتابی بزرگ دیدم که از علوم و اخبار ملوک و بناها و تدبیرهای ایرانیان مطالب فراوان داشت که چیزی از آن را در کتب دیگر چون خدای نامه و آیین نامه و... ندیده بودم. تصویر 27 تن از ملوک ایران از خاندان ساسانی، 25 مرد و دو زن در آن بود و هر یک را تصویر کرده بودند با ذکر سرگذشت. متاسفانه از این کتاب نیز اطلاعی در دست نیست. دوره جدید علت سومی نیز به از دست رفتن منابع تاریخی در ایران کمک کرده است و آن خروج کتابهای خطی قیمتی است. در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زمانی که رفتن به خارج از کشور جهت ادامه تحصیل کم کم پا میگرفت، گهگاه بزرگان خانوادههای ایرانی یکی دو کتاب خطی قیمتی به عنوان خرج سفر همراه محصل خود میکردند تا اگر به خاطر بعد مسافت مقرری با تاخیر همراه شد با فروش آن در موقع نیاز کمکی به هزینه تحصیلیشان شده باشد. به این ترتیب این کتابها وارد مجموعههای خصوصی خارجی شدند و دسترسی به اطلاعات آن میسرناشدنی شد. آیا کهن دژهای ما در اثر آتش افروزی اسکندرها، عوامل طبیعی، ندانم کاریهای انسانی یا حوادث دیگری از این قبیل از میان رفتهاند یا باید امید داشت که روزی بر حسب اتفاق یکی از آنها دست نخورده سر از دل خاک بیرون آورده و اسرار دیرینه خویش را آشکار سازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]
صفحات پیشنهادی
كارگاه آموزشي ساختمان سبز در قم برگزار شد
چرا اسنادمان را نگه نداشتیم؟! دلايلي براي رونق نيافتن سينماي وحشت در ايران · علت چاقی مجدد پس از کاهش وزن چیست1 · شوراهاي حل اختلاف استان بوشهر مقام اول ...
چرا اسنادمان را نگه نداشتیم؟! دلايلي براي رونق نيافتن سينماي وحشت در ايران · علت چاقی مجدد پس از کاهش وزن چیست1 · شوراهاي حل اختلاف استان بوشهر مقام اول ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها