واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مستر بین هم مثل چارلی، قهرمانی تنهاست که تراژدی بزرگ زندگی او تنهایی در جهان مدرن است. جهانی که زندگی در آن وابسته به... هنر تنها زیستن در دنیای مدرن آنچه در زیر میخوانید بخشی از مقالهیی با همین نام است که بنا به اهمیت و فراگیر بودن موضوع آن نسبت به مخاطب خلاصه شده است. حوادث بسیاری باعث شد جهان امروز در قرن بیستم بیش از همه قرون گذشته دستخوش نواندیشی و نوآوری شود. پدیدههای عظیمی مانند جنگ سرد، دستیابی به تکنولوژی هستهیی، جنگ جهانی دوم، ظهور و گسترش شرکتهای چندملیتی، طرح جنگ ستارگان و از همه مهم تر پیشرفتهایی در عرصه رایانه از قبیل اینترنت و دیگر پیشرفتهای تکنولوژیک سبب شد انسان بیش از پیش مرکز توجه کائنات شود. قرن بیستم شاهد رشد و شکوفایی خلاقیت و دگردیسیهای شکلی هنر و تحولات در سبک شد. منابع فکری برآمده از تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی به صورتی عمیق تر در ساختار ذهنی و فکری مخاطبان اثر گذاشت. اشکال بیانی دوره مدرنیسم با آمیختن اشکال کلاسیک، روش جدیدی را در هنرها بنیان گذاشت که پست مدرنیسم نام گرفت. هنر قرن بیستم به ویژه نیمه دوم این قرن درصدد تاثیر گذاری بر مخاطب خود شد. تا آنجا که حتی برهم زدن آرامش فکری و ذهنی مخاطب، ایجاد هراس، شک و تردید، نوعی تاثیر شگرف و ابزار قوی و اساسی برای مخاطب در نظر گرفته شد. از سوی دیگر رشد و گسترش تکنولوژی آموزشی و رایگان شدن تحصیلات در تمامی سطوح باعث شد همه افراد بشر از علم و دانش بهره یکسانی ببرند و از جمله از قید و بند اوهام و خرافات و اسطورهها رهایی یابند. به این ترتیب انسان وارد عصر مدرن شد. با این روند پرشتاب درمییابیم امروزه جهان بیش از پیش در حال تغییر و دگرگونی در عرصههای مختلف است. عصر فراصنعتی مدرن و انسان متمدن در این میان کسی است که روزانه هزاران هزار تصویر، واژه و نشانه را از پیش رو میگذراند و عطش خواستههایش را با تکنولوژی رفع میکند. انسان در کنار تکنولوژی و دستاوردهای آن آرامش فکری- ذهنی ندارد اما در عوض با خیال آسوده و راحت زندگی میکند. همواره نگرانی و ترس از زمانی که مبادا تکنولوژی ساحت انسانی را از او برباید و هستی او را مورد تردید قرار دهد وجود دارد. اولین نشانههای این رخداد ناهمگون را در «عصر جدید» (1936) اثر جاودانه چارلی چاپلین مییابیم. چارلی نمیتواند خود را با ریتم پرشتاب ماشین همسان سازد، در پی سفت کردن آخرین مهره ماشین عظیم و خودکار، خود را در چرخه عظیم و لاشعور ماشین مییابد. ماشین او را بلعیده و چارلی به فروپاشی ذهنی میرسد. در جایی دیگر او نمیتواند خود را با دستگاه خوردن غذا با ماشین سازگار سازد. ماشین ابتدا به خوبی به چارلی غذا میدهد اما چارلی نمیتواند با سرعت دستگاه یکی شود. ماشین به نحو اهانت بار و تحقیر آمیزی غذا را به سر و صورت او میپاشد و در میان همه افتضاحی که به بار آورده، محترمانه دستمالی تمیز توسط اهرمهای آن دور دهان چارلی را پاک میکند و در میان قهقهه بی انتهای تماشاگران اوج لذت و فاجعهیی که هویت انسانی را تهدید میکند به نمایش گذاشته میشود. انسان عصر جدید چارلی تمرین میکند تا بتواند تنها زندگی کند. اما تنها لحظه آرامش او که حین غذا خوردن است و در آن اثنا نیز میتواند فکر کند و کمیبه خود بیاید، از او گرفته میشود. هر چند چارلی چاپلین از طلایه داران سینمای کمدی است، زندگی در دنیای مدرن را با شک و تردید و ترس درهم میآمیزد. او نشان میدهد این واقعیت ناهمگون بیش از یک کمدی با وقایع خنده دار، یک تراژدی عظیم و فاجعه یی دهشتناک است. اما «روان سباستین اتکینسون» با نام هنری «مستر بین» که موفقیت کمدیهایش در ابتدا به سبک سینمای صامت یا بدون کلام بود تا مدتها ادامه یافت. در 1990 با یک مجموعه تلویزیونی 14 قسمتی نیم ساعته از تلویزیون بریتانیا به شهرت رسید که بعدها به 245 کشور فروخته شد. مستر بین هم مثل چارلی، قهرمانی تنهاست که تراژدی بزرگ زندگی او تنهایی در جهان مدرن است. جهانی که زندگی در آن وابسته به آداب، مقررات و قوانین خاص خود است. آیا در آثار او واقعاً تراژدی از قلب کمدی یا برعکس کمدی از قلب تراژدی برآمده؟ مستر بین همان دن کیشوت دنیای مدرن است که «سانچو»یی جز خرس عروسکی کوچک خود ندارد. او تنها ترین انسان روی زمین است که تنهایی را در جهان مدرن امروز تمرین میکند. او گاهی مقلد رفتار دیگران است، سعی میکند پیشی بگیرد اما باز افتضاح جدیدی به بار میآورد. سعی میکند برای دیگران جلب توجه کند تا شاید کسی به او توجه کرده و دقایقی یا لحظهیی او را از تنهایی برهاند. اما تا رفتار غیرعادی و نامتعارف او را میبینند از او دوری کرده، میروند و تنهایی اش را چند برابر میکنند. شبها قبل از خواب با عروسک خرسی کوچکش بازی میکند و وانمود میکند او نیز همدمی برای تنهایی خود دارد. اما این بار این یک بازی شاد و کودکانه نیست، او تراژدی تنهایی فاجعه آمیز خود را با ارتباط با اشیای جهان پیرامون خود بیان میکند. جهانی که گریز از تنها ماندن در آن جز با ارتباط با اشیای بیجان، بیحس و بیعاطفه امکان پذیر نیست. در جایی دیگر مستر بین به رستوران میرود. سر میز نشسته، یادداشتی در یک کارت نوشته و آن را در بشقاب آن سوی میز که خالی است میگذارد. لحظهیی مکث و اطراف را نگاه میکند، ناگهان وانمود میکند یادداشت درون کارت را تازه دیده، خود را غافلگیر (سورپرایز) میکند و به هیجان در میآید و از شادی در پوست خود نمیگنجد. از نظر مستر بین در برخورد با قوانین و معیارهای کنونی جهان، انسان به طرز شگرفی مجبور به تکرار، تقلید و اطاعت است. آثار مستر بین به خصوص مجموعههای 14 قسمتی اش تا حدودی وام گرفته از آثار چارلی چاپلین است چون میخواهد یک انسان کامل باشد. چارلی نیز در «دیکتاتور بزرگ» تلاش میکند یک جنگجوی واقعی باشد اما ارتباط او با ابزارآلات و تسلیحات جنگی مثل نارنجک، بمب، تیربار ضدهوایی و... افتضاحات جدیدی به بار میآورد و حتی از او یک سرباز ضدجنگ میسازد تا آنجا که او را در صف دشمن نیز مییابیم. تکرار، تقلید و اطاعت چارلی نه تنها در «دیکتاتور بزرگ» بلکه در «عصر جدید» نیز از او یک موجود انسان - ماشین میسازد که غایت آمال و آرزوهای او سفت کردن مهرههاست. حدوداً 60 سال بعد از چاپلین، مستر بین ماشین عظیم الجثه و قوی عصر جدید را در کارخانه یی که چاپلین کارگرش است خرد کرده و مبدل به هیولاهای کوچکی در زندگی معاصر میکند. هیولاهای کوچکی که هر انسان در زندگی روزمره خود مجبور است یکی دو بار با آنها سر و کار داشته باشد تا بتواند نیازهای خود را برطرف ساخته و زندگی کند؛ آتلیه عکاسی بدون حضور انسان که با سکه کار میکند و مستر بین مجبور است درون آن قرار گیرد اما نمیتواند با سیستم آن کنار بیاید. تلویزیون و آنتن هوایی که برای نصب و سپس دیدن تصاویر آن مستر بین مجبور است در مقابل آن خود را به هر شکلی درآورد و حتی وارونه بایستد. برای مستر بین هر چیزی حتی یک شیء عادی روزمره یک هیولاست. یک ماشین کوچک که بیش از آنکه نیازهای انسان را برطرف سازد، مشکل ساز میشود تا آنجا که معنا، مفهوم و کاربرد اصلی خود را از دست میدهد. اما این تقابل همزیستی و رابطه انسان و ماشین همچنان ادامه دارد. آیا روزی خواهد آمد که ماشین ساحت انسانی پیدا کند یا برای همیشه ارزشهای انسانی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]