تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805447350
پيام عاشقانه صلح
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پيام عاشقانه صلحفهميدن اينكه موسيقي در سالهاي پس از انقلاب گسترش يافته يا محدود شده، واقعا دشوار است. از طرفي شاهد برخي نگاههاي واپسگرا به موسيقي هستيم، از طرفي هم در زمينه‌هاي مختلفي شاهد بالندگي موسيقي بوده‌ايم. يكي از اين روش‌هايي كه به نظر مي‌رسد مي‌تواند به رشد و تقويت بنيه موسيقي كمك كند، سفارش ساخت آثار بزرگ به‌آهنگسازان بزرگ است كه در سالهاي اخير كم و بيش و خوب و بد اتفاق افتاده است. مجيد انتظامي يكي از آهنگسازاني است كه در خلاقانه‌بودن و ماندگاري آثارش شكي نيست؛ فقط كافي است يادتان بيايد موسيقي فيلم‌هايي مثل از كرخه تا راين، آژانس شيشه‌اي، بوي پيراهن يوسف و دوئل، حاصل ذهن خلاق اوست.
طبيعي هم هست وقتي يك نهاد تصميم مي‌گيرد موسيقي سفارش بدهد، سراغ كسي يا كساني مي‌رود كه كارنامه پرباري داشته باشند. اين‌بار و پس از سمفوني «ايثار» و پروژه «اين فصل را با من بخوان»، وزارت ارشاد سفارش ساخت سمفوني‌اي به نام انقلاب را به انتظامي داده است كه شكي نيست اثري متفاوت خواهد بود. اگرچه در نهايت يك امضاي مشترك در تمام كارهاي انتظامي مي‌شنويم، اما كمي دقت و عميق شدن در آثار او حكايت از تفاوت هر اثر از ديگري دارد. امسال به مناسبت سي‌‌امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و در تالار وحدت شاهد اجراي سمفوني انقلاب به آهنگسازي و رهبري مجيد انتظامي توسط اركستر سمفونيك تهران خواهيم بود و انتظامي هم قول يك اثر متفاوت را داده است. به همين مناسبت در يك غروب سرد زمستاني سراغ انتظامي رفتيم و گفت‌وگويي انجام داديم كه مي‌خوانيد:• چرا در طول اين مدت كار نكرديد؟چون كسي به من مراجعه نمي‌كرد، اما به محض اينكه سفارشي داده مي‌شود، آن گروه كه هميشه به همه چيز خصمانه نگاه مي‌كنند مي‌آيند و جو درست مي‌كنند. آنها نمي‌گويند كه فلاني 5سال بيكار بوده است. البته آنها هم حق دارند، شايد آنها 10سال است كه بيكارند. • علت اين عدم مراجعه تهيه‌كنندگان- به خصوص تهيه‌كنندگان سينما- به شما چيست؟ من در كارم حرفهاي هستم و از اين كلاهبرداري‌هاي موسيقايي بلد نيستم. سال‌ها به سختي تحصيل كردم و علم موسيقي آموختم. حالا هم اگر كسي سراغ مجيد انتظامي مي‌آيد، فقط سراغ او نمي‌آيد، سراغ آن سختي‌هاي گران، سراغ علم و سراغ يك اركستر بزرگ مي‌آيد كه نوازنده‌هاي متعددي دارد. براي تهيه‌كننده، آن آهنگساز دوميليوني كه با يك كامپيوتر خانگي موسيقي فيلم مي‌سازد به صرفه‌تر است. طبيعي است كه در چنين شرايطي تهيه كننده سراغ كسي نمي‌رود كه فقط مثلا 10ميليون پول نوازنده‌هاي اركسترش مي‌شود. البته آنها هم مقصر واقعي نيستند. فيلم‌ها بيشتر خانوادگي و شبه كمدي شده‌اند و اگر غير از آن هم باشد، نمي‌فروشند. البته اين قبيل فيلم‌ها هم موسيقي‌هاي بزرگ نمي‌خواهند.مجيد انتظامي يكي از آهنگسازاني است كه در خلاقانه‌بودن و ماندگاري آثارش شكي نيست؛ فقط كافي است يادتان بيايد موسيقي فيلم‌هايي مثل از كرخه تا راين، آژانس شيشه‌اي، بوي پيراهن يوسف و دوئل، حاصل ذهن خلاق اوستشما موسيقي از كرخه تا راين، روز واقعه، آژانس شيشه‌اي،بوي پيراهن يوسف و كارهاي ديگر من را در نظر بياوريد، هنوز هم كه هنوز است از سوي مردم با استقبال مواجه مي‌شوند؛ چرا كه من به ماندگاري فكر مي‌كنم. خلاصه در شرايط حاضر هر كه با سوادتر باشد، بيكارتر است و برعكس، چون آنكه تحصيلات آكادميك دارد، مي‌خواهد موسيقي‌اي در خور شأن آنچه كه آموخته بسازد. كسي كه موسيقي را سرسري ياد گرفته است، خيلي هم برايش مهم نيست اثرش چقدر اصالت داشته باشد، يك كم از اينجا و كمي از جاي ديگر برمي‌دارد به هم مي‌چسباند و موسيقي فيلم تحويل تهيه كننده مي‌دهد. • بي‌شك عقل و عشق دو روي سكه ساخت يك سمفوني است. شما چگونه با تضاد بين عقل و عشق در ساخت يك اثر بزرگ كنار مي‌آييد؟هيچكدام از كارهاي من با اتكاي به عقل – عقل محض- ساخته نشده است. همه‌شان عشقي است و بيشتر بيانگر حالات دروني خودم بوده است. حالا وقتي اين حالات روحي و ذهني مي‌خواهد سازمان بگيرد، خيلي چيزهايش را از دست مي‌دهد. • پس با اين وجود اگر دستگاهي اختراع مي‌شد كه آنچه در ذهن شما بود را بي‌واسطه اجرا مي‌كرد، آثار شما از اين چيزي كه هست، زيباتر بود؟ اگر چنين چيزي وجود داشت، بي‌شك بسياري از آثار موسيقايي زيباتر از آن چيزي مي‌شد كه حالا وجود دارد. يادم هست وقتي بوي پيراهن يوسف را كار مي‌كردم، يك چيز ماورايي در ذهن من شكل گرفته بود، اما وقتي به تدريج روي كاغذ مي‌آمد، كوچك‌تر و كوچك‌تر مي‌شد. آنچه در ذهن من به وجود مي‌آيد، شناور است و مرز ندارد. طبيعي است كه با اين حالات، قدرت پرواز روحي شما بيشتر است تا به وسيله چيزي كه توسط مداد و كاغذ نت محدود شده باشد. • در مورد سمفوني انقلاب و گام‌هاي اوليه ساخت آن بگوييد. خودتان بهتر مي‌دانيد كه هر هنري در گام اول طرح و ايده اوليه است. در وهله اول بايد در نظر گرفت كه چه هدفي پيش روي شماست و قرار است چگونه اين هدف پيش برود. از طرف ديگر نبايد فراموش كرد كه قرار است شما افزون بر يك ساعت، موسيقي‌اي بسازيد كه شنونده روي صندلي خميازه نكشد و سراپا گوش باشد. طراحي چنين كاري بسيار سخت است. اينكه شما با چه ساز و ريتم و تمپويي كار را شروع كنيد و چگونه به اوج برسانيدش، چيزي است كه به علم ، تجربه و شناخت كافي نياز دارد.اگر من مي‌خواستم مثل تاريخ و براساس آن موسيقي انقلاب را روايت كنم بايد اثري مي‌ساختم كه سراسر آن زد و خورد و سرعت و درگيري بود؛ بنابراين كار عاشقانه‌اي از آب در نمي‌آمد. ديدم بهتر است يكي از پيام‌هاي اين رخداد را بگيرم و در كل اثر توسعه بدهم. قبل از اين در سمفوني خرمشهر موسيقي را به موازات تاريخ پيش برده بودم و ديگر نمي‌خواستم مثل آن كار كنم. به تجربه ديگري فكر كردم. پيام صلح يكي از پيام‌هايي بود كه در انقلاب اسلامي ايران مطرح شد. تا آنجا كه من از تاريخ مي‌دانم، كشور ما هيچ وقت آغاز كننده يك جنگ نبوده است. هميشه به ما حمله شده و ما ناچار از دفاع بوده‌ايم. پس آمدم طرح اوليه‌ام را براساس صلح و عشق و سازندگي زدم. • در گفت‌و گوهاي خصوصي كه با هم داشتيم، خيلي به سمفوني انقلاب ابراز علاقه كرديد و گفتيد اين بهترين كار من است.هميشه آخرين كار يك هنرمند بايد بهترين كار او باشد، چون كار قبلي كمي كمرنگ مي‌شود و از طرفي هنرمند كامل‌تر. من سال‌ها پيش اگر به سمت حافظ، سعدي، خيام و مولانا مي‌رفتم، خوانشم از آنها طوري نبود كه حالا شبانه‌روز در مقابل من ديوانشان باز است. اين نشان مي‌دهد كه چقدر رشد كرده‌ام و بزرگ شده‌ام. هر وقت كار جديدي را دست مي‌گيرم تلاش مي‌كنم اتفاق تازه‌اي به نسبت كار قبلي‌ام در آن افتاده باشد. در اين اثر هم چندين جا، اتفاق‌هاي تازه‌اي افتاده است از جمله تلفيق موسيقي و افكت. البته شايد اين كار قبل از من شده باشد، اما نه به اين صورت كه ما انجام داديم يا مثلا استفاده از دو نوازنده هارپ كه تاكنون سابقه نداشته است. • و همينطور استفاده از موسيقي ايراني؟ بهتر است بگوييم فضاي كار كمي سنتي‌تر از گذشته است. به هر حال در يك اركستر بزرگ استفاده از يك يا دو ساز ايراني چندان پاسخگو نيست. فقط رنگ اركستر كمي عوض مي‌شود كه من دلم مي‌خواست اينچنين باشد. اين كار خيلي متنوع است و از آنجايي كه خودم اولين منتقد خودم هستم، مي‌توانم يك پله بالاتر از كار قبلي به خودم نمره بدهم. البته همه اينها وقتي خوب است كه شنونده ما از كار خوشش بيايد. به هر حال مخاطب ايراني بسيار سخت پسند است. از كرخه تا راين فقط يك تم است كه گسترش يافته و به آنجا رسيده است، آن خط ملودي يك دقيقه هم نيست. اما مخاطب به خاطر همان يك دقيقه پايبند كل اثر مي‌شود. • سرعت شما در ساخت موسيقي خيلي پايين است؛ يعني پروسه ساخت يك اثر توسط شما طولاني مي‌شود، چرا؟ طولاني نيست. وقتي شما ساخت موسيقي را جدي بگيريد، ناچاريد كار كنيد. البته من مي‌توانم هر چيزي را كه به ذهنم مي‌آيد، روي كاغذ بياورم و بدهم اركستر اجرايش كند. شما اگر به چرك‌نويس‌هاي سمفوني نگاه كنيد، كله‌تان سوت مي‌كشد. من هم كه با كامپيوتر نت نويسي نمي‌كنم، مداد و كاغذ برمي‌دارم و مينويسم. هر جا هم كه بخواهم تغيير بدهم -كه معمولا زياد است- دوباره مينويسم و پاك مي‌كنم و دوباره مينويسم. باور نمي‌كنيد اگر بگويم يكي از مشكلات من، پيدا نكردن كاغذ نت است. يكي، دو نسخه اوريجينال دارم كه هر وقت لازم مي‌شود،مي‌برم و كپي مي‌كنم. • باتوجه به اينكه شما هر از چند گاهي با اركستر سمفونيك تهران همكاري مي‌كنيد و رهبر مهمان آن ميشويد، طبيعتا ارزيابي بهتري از روند پيشرفت يا پسرفت اركستر سمفونيك داريد. باتوجه به اين مدتي كه با اركستر كار كرديد فكر مي‌كنيد در يكي- دو سال اخير اركستر سمفونيك تهران چه عملكردي داشته است؟ آيا به سمت پيشرفت و تعالي بوده يا نه؟اگر يادتان باشد در « اين فصل را با من بخوان» آن متني كه پدرم اجرا كرد براساس واقعيت نوشته شده بود؛ واقعيتي كه من براي پدرم تعريف كردم. در 5-4 سال اول انقلاب، موسيقي بلاتكليف بود و در آن بلاتكليفي ما دست به هر كاري زديم كه موسيقي را زنده نگه داريم. در خيابان‌ها و استاديوم‌هاي ورزشي موسيقي اجرا كرديم. حتي ما در هتل‌ها و سالن‌هاي كنفرانس ساز زديم تا يك سمينار و مجلسي افتتاح شود؛ يعني دست به اين كارها هم زده‌ايم تا موسيقي بماند. اما متاسفانه هنوز پس از 30سال مشكلات موسيقي حل نشده است. هنوز صحبت از خط قرمزهاست و ما يك سالن كنسرت به تالار وحدت اضافه نكرده‌ايم. هنوز وضع حقوقي اركستر سمفونيك حل نشده است. به نظرم اركستر سمفونيك، اركستر خوبي است اما خودتان بهتر مي‌دانيد كه كافي نيست. الان فارغ‌التحصيل‌هاي زيادي داريم كه اگر در يك اركستر حضور داشته باشند، نوازنده‌هاي خوبي خواهند بود، اما چون كار ندارند، تغيير رشته مي‌دهند. حيف است كه به رغم داشتن اين همه استعداد، ما فقط يك اركستر سمفونيك داشته باشيم. • انصافا ما نوازنده‌هاي جوان و با استعدادي داريم كه اگر از آنها حمايت شود، اركسترهاي متعددي مي‌توانيم داشته باشيم. بله، همينطور است. من در اين 30سال تلاش كردم بگويم موسيقي نه فقط چيز بدي نيست بلكه آثار مثبت فراواني هم دارد. با اين وجود هنوز تكليف موسيقي مشخص نشده است. از داخل خانواده موسيقي هم كسي را نداريم كه دلسوز باشد. 4-3 نفر هستند كه از اين شورا به آن شورا ميروند و كاري هم نمي‌كنند. در واقع كارمند دولت شده‌اند، نه كارمند موسيقي و مردم. بنابراين مي‌بينيد كه تئاتري‌ها و سينمايي‌ها، خيلي بهتر از ما اهالي موسيقي هستند. من نمي‌دانم كه يك تكه چوب (سازهاي موسيقي) چه گناهي كرده‌اند كه مورد غضب مسئولين واقع شده‌اند. تقصير ساز نيست، تقصير نوازنده‌اش است، يا آنكه به اصطلاح آهنگساز است. فكر مي‌كنم بعد از 30سال از گذشت انقلاب و ساخت سمفوني آن، حالا ديگر وقتش رسيده كه موسيقي را جدي‌تر تلقي كرده و تكليفش را مشخص كنند. اين همه سالن كشتي و فوتبال ساخته شده، بيايند چند سالن كنسرت هم بسازند. اما هنوز در اينكه يك اثر سفارشي، خوب است يا بد، اختلاف نظر داريم. باور نمي‌كنيد من يك سي‌دي ديدم از يك آهنگساز بزرگ مستقل كه ناتو سفارش داده بود. تمام كارهاي بزرگ دنيا يك سفارش دهنده دارد.محمود توسليان ( همشهري )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]
-
گوناگون
پربازدیدترینها