واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سوپر استارها و شرايط فيزيكيشون

در دوازدهمين نشست تخصصي انجمن بازيگران سينماي ايران، بعدازظهر روز چهارشنبه دوم بهمن ماه؛ بهمن فرمانآرا با موضوع «از كلوزآپ تا لانگ شات» ( بازيگري در سينما ) در خانه سينما به صحبت پرداخت. گزارش مفصلي از گزيده حرفهاي فرمانارا را در رابطه باغ موضوعهاي مختلف ميخوانيد:سريالهاي تلويزيوني تبديل به كارگاه شلختهبازي شدهاند اين كارگردان سينما در ابتداي اين نشست با تاكيد بر اينكه سينما فعاليتي گروهي است، تصريح كرد: در اين ميان كارگردان هر قدر هم كه كار بازيگر را كنترل كند، اگر كار يك عضو ديگر گروه مانند فيلمبردار يا تدوينگر خوب نباشد، آن بازي نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت و فيلم جواب نخواهد داد. نكته ديگر مساله تصويربرداري است. من معتقدم هر گاه دو نفر در حال بازي در يك صحنه هستند، نفر سوم هم دوربين است و فيلمبردار بسته به لنز و نوع تكنيكي كه استفاده ميكند عميقا در بازي بازيگر و فضاي فيلم تاثير ميگذارد. او همچنين با اشاره به تفاوتهايي كه گاه در برخي بازيهاي بازيگران جوان وجود دارد، مطرح كرد: سريالهاي تلويزيوني به دليل مسائل مالي ناچارند از افراد بيشماري به عنوان بازيگر استفاده كنند و بدين تريبت به نوعي تبديل به كارخانه شلختهبازي شدهاند و بازيهاي آنها به قدري ضعيف و حركات به قدري بد است كه مخاطب گاه با خود ميگويد، ايرادي ندارد حال كه تماشاي اين فيلم مجاني است در كنارش كارهايم را انجام ميدهم و بدين ترتيب مشكلات مالي يكي از مسايلي است كه به شدت در جنس اين بازيها تاثير ميگذارد. اين كارگردان همچنين مطرح كرد: معمولا مسايل اقتصادي و يا عدم دسترسي به همه لوكيشنها در زمان مقرر، موجب ميشود كه يك فيلم سينمايي به ترتيب فيلمنامه، فيلمبرداري نشود. در اين شرايط مسلما تسلط بازيگر به نقشي كه ميخواهد آن را ايفا كند، تاثير بسزايي خواهد داشت.

فيزيك بازيگر عنصري موثر در ايفاي نقش فرمانآرا همچنين به اهميت فيزيك بازيگر در چگونگي ايفاي نقش اشاره كرد و گفت: بسيار واضح است كه فيزيك بازيگر در ايفاي نقش او بسيار موثر خواهد بود و همين مساله موجب شده است در كشورهاي ديگر، هنرپيشههاي زن نسبت به مردها مورد ظلم قرار بگيرند. چرا كه درآن فيلمها سن و فيزيك بازيگر زن اهميت بيشتري پيدا ميكند و بدين ترتيب پس از سن 40 سالگي زنان يا بايد اين حرفه را كنار گذارند و يا بايد داوطلبانه نقش مادر را بازي كنند و از نقشهاي اول فاصله بگيرند و بدين ترتيب ميبينيم كه عمر كار آنها بسيار محدود است. تمام سوپر استارهاي دنيا به دليل شرايط فيزيكي سوپراستار شدهاند كارگردان «خانهاي روي آب» در ارتباط با سوپراستارهاي سينما هم مطرح كرد: سوپراستارها در تمام دنيا به دليل شرايط فيزيكي خود سوپراستار شدهاند و اگر حتي صد فيلم هم بازي كنند، در تمام آنها نقشهاي اول خودشان هستند و بعد ديگري. در ايران هنرپيشهاي كه در اين زمينه از همه مشهورتر است، محمدرضا گلزار است. او در هر فيلمي كه بازي كند، حتي فيلمهايي كه از سطح پاييني برخوردارند، آن فيلم حداقل يك ميليارد فروش خواهد شد. او ادامه داد: برخي هنرپيشهها نيز به طور غريزي هنرپيشه هستند و حتي بدون آموزش حس خوبي ميگيرند. يكي از اين افراد حامد بهداد است. البته ما در جماعت جوانمان هنرپيشه خوب زياد داريم. بزرگترين كار بازيگر گوش كردن است فرمانآرا در بخش ديگري از صحبتهايش نيز عنوان كرد: شايد تعجب كنيد، اما بزرگترين كار يك بازيگر، به ويژه در سينما، گوش كردن است. اگر به سريالهاي تلويزيوني نگاه كنيد به خوبي متوجه خواهيد شد كه تمام مدتي كه يك بازيگر ديالوگ ميگويد، نقش مقابل او منتظر آن است كه ببيند چه زماني او بايد ديالوگ بگويد. در حالي كه بايد ديالوگها در ذهن بازيگر تبديل به ملكه شده باشد و او به هنگام ضبط فيلم، ديالوگهاي طرف مقابلش را چنان گوش كند كه گويي براي اولينبار است آن را ميشنود. او ادامه داد: در سينما اين نكته از اهميت ويژهاي برخوردار است. چرا كه لنز 75 دوربين در كنار بازيگر قرار دارد و تا اعماق چشم او را به تصوير ميكشد. به همين دليل حتي اگر بازيگر براي يك لحظه كوتاه هم ديالوگ خود را فراموش كند و يا فكرش معطوف مساله ديگري شود، دوربين او را خواهد ديد. فرمانآرا همچنين عنوان كرد: همواره به عنوان يك كارگردان خود را شبيه به رهبر يك اركستر ميبينم. چرا كه بايد گروهي 60 يا 70 نفره را مديريت كنم و در اين ميان بايد با هر فردي برخوردي متناسب با جايگاه و ويژگي او داشته باشم و بايد ياد بگيرم كه چگونه با اين افراد طوري برخورد كرد كه گروه به شكل بهتري هدايت شود. گاه برخي كارگردانان جوان توان اين كنترل را ندارند و به همين دليل گاه در فيلمهاي آنها شاهد بازيهاي متفاوت يك بازيگر هستيم. كار سينما خلق است نه بازسازي اين كارگردان در بخش ديگري از صحبتهايش به بازيگراني اشاره كرد كه با بهرهگيري از هوش سرشار خود، با يك نگاه تمام حركات افراد مختلف را در ذهن خود ثبت ميكنند و از رضا كيانيان به عنوان يك نمونه از اين افراد ياد كرد و گفت: برخي بازيگران به علت قدرت ديدي كه دارند هر الماني را بازسازي ميكنند. اما، بايد توجه داشت كه در اين ميان يك چيز كم است. البته من نميخواهم بگويم كه رضا كيانيان هم اينگونه است، اما گاه در اين بازيها به نظر مي رسد كه يك چيز كم است و آن هم روح كار است. چرا كه ما در سينما زندگي را خلق ميكنيم و نه بازسازي. او ادامه داد: معمولا بازيگران و گروه در روزهاي اول كار حس و حال خوبي دارند و كار با انرژي بيشتري پيش ميرود. دليل اين امر هم آن است كه در روز اول بازيگران معمولا براساس غريزه كار ميكنند و اين غريزه به مرور زمان پسرفت ميكند. به همين دليل معمولا روزهاي اول كار پيشرفت بيشتري دارد.

اعتماد به نفس، مهمترين مساله در ايفاي نقش است كارگردان «يك بوس كوچولو» در ادامه مهمترين مساله در ايفاي نقش را اعتماد به نفس بازيگر برشمرد و گفت: جملهاي معروف ميگويد؛ «بهترين بازي بازيگران را زماني ميبيني كه اعتماد به نفس آنها در بالاترين حد قرار دارد» و به همين دليل اعتماد به نفس در ايفاي يك نقش از اهميت بالايي برخوردار است. او در تاكيدي مجدد، خوب گوش كردن را نيز از ديگر ويژگيهاي مهم بازيگري برشمرد و افزود: اگر بخواهم واقعا نصيحتي به بازيگران داشته باشم، بايد بگويم كه بزرگترين كاري كه يك هنرپيشه و به خصوص هنرپيشه سينما ميتواند انجام دهد، آن است كه شنوندهي خوبي باشد. گاه برخي از بازيگران پس از آنكه صحنههاي مربوط به خود را ضبط كردند، صحنه فيلمبرداري را ترك ميكنند و دستيار كارگردان، ديالوگهاي آنها را براي نقش مقابل ميخواند تا او نيز صحنههاي خود را ايفا كند. اين كار هيچگاه در فيلمهاي من اتفاق نميافتد و معتقدم اين كار نوعي بياحترامي به طرف مقابل است و اگر يك بار اين اتفاق صورت بگيرد، بار ديگر، بازيگر نقش مقابل هم پس از ايفاي نقش صحنه را ترك ميكند. فرمانآرا ادامه داد: همواره به بازيگران و دانشجويانم گفتهام كه كار ديالوگ گويي را تا جايي پيش ببريد كه حس خوبي داريد و اگر زماني احساس كرديد كه نميخواهيد حستان را خرج كنيد، هيچ ايرادي ندارد. او درمورد بازيهاي تيپيكال هم عنوان كرد: برخي از هنرپيشهها كه هنرپيشههاي خوبي هم هستند، دائم در پي آنند كه يك تيپ بازي كنند و هيچ اشكالي هم ندارد، چرا كه بسياري از فيلمها محتاج چنين چيزي هستند و به همين دليل هم هست كه گاه يك هنرپيشه بزرگ در يك نقش كوچك ظاهر ميشود. اما فرد بايد اين را نيز بپذيرد كه هنگامي كه دست به اين كار ميزند به نوعي خود را داخل يك قاب كرده است. برخي هنرپيشههاي تلويزيون هم هستند كه در هيچ كار جدياي نميتوان از آن استفاده كرد، چرا كه عادت كردهاند از تمام انرژي خود استفاده نكنند تا تنها بخشي از آن را به شكل تيپ مورد استفاده قرار دهند. اين كارگردان همچنين با تاكيد مجدد بر اهميت آشنايي بازيگر با دوربين، عنوان كرد: فردي مثل هديه تهراني، بيخود تهراني نيست. او عكاسي بسيار قوي است و كاملا لنزها را ميشناسد و به خوبي ميداند در برخورد با دوربين چه بايد كرد. كار سينما، كاري بسيار مشكل است فرمان آرا در بخش پاياني اين نشست هم به پاسخگويي به سوالات حاضران پرداخت و در پاسخ به سوالي مبني بر الفت گرفتن او به برخي بازيگران مطرح شد، گفت: كار سينمايي كاري بسيار مشكل است. در اين ميان آنچه براي من از اهميت ويژهاي برخوردار است، آن است كه اعضاي گروه با يكديگر تناسب و تفاهم داشته باشند. به عنوان مثال، به هنگام ساخت «بوي كافور، عطر ياس» قرار بود فرداي روزي كه من سكانسهاي شخصيت اصلي را ايفا كردم، بازيگري كه براي ايفاي نقش وكيل انتخاب شده بود، جلوي دوربين برود. اما او در همان روز آخر اعلام كرد كه براي شركت در كار ديگري آماده شده است و از نظر ظاهري به مشخصات آن فيلم درآمده است. به همين دليل من شب با رضا كيانيان تماس گرفتم تا او نقش را ايفا كند و او هم فرداي آن روز حاضر شد و اين صحنهها را ايفا كرد. «خانهاي روي آب» را براي تشكر از كيانيان نوشتم من بعدها «خانهاي روي آب» را به عنوان تشكر از رضا نوشتم و حال با اين مسايل شما متوجه ميشويد كه هماهنگ كردن يك گروه امري بسيار مشكل است، پس چه بهتر كه هنگامي كه با فردي هماهنگ هستي و نقش هم براي او مناسب است از همان فرد استفاده كنم. البته درمورد ساير عوامل فيلمسازي هم من معمولا از عوامل ثابت استفاده كردهام.

نگارش فيلمنامهاي براي اكبر عبدي و عليرضا خمسه فرمانآرا در بخش ديگري نيز از نگارش فيلمنامهاي براي اكبر عبدي و عليرضا خمسه خبر داد و گفت: فيلمنامه «روياي شيرين» را از ابتدا براي اين دو نفر نوشتم. معتقدم هيچ گاه براي عليرضا خمسه فيلمنامه مناسبي نوشته نشده تا خود را نشان دهد. هيچگاه براي خود برج عاج نميسازم فرمانآرا همچنين به بازنويسيهاي متعدد فيلمنامههايش اشاره كرد و گفت: تقريبا از زماني كه نگارش يك فيلمنامه را شروع ميكنم، تا هنگامي كه زمان اجراي آن برسد، آن را به هشت شكل مختلف مينويسم و اينگونه نيست كه يك فيلمنامه بنويسم و بگويم اين شاهكار است. در زمان ساخت فيلم هم تلاش دارم تا در انتخاب تمام موارد، حتي تابلوي روي ديوار هم دقت داشته باشم و در كل فضاي سكانسهاي مختلف را با نقاشي و وسايل مختلف آنها مينويسم. او ادامه داد: در زمان ساخت فيلم هم عليرغم آنكه دقيقا ميدانم كه چه ميخواهم به همه اجازه ميدهم كه نظر بدهند و در آخر تصميم ميگيرم كه كدام نظرها به درد فيلم ميخورد و هيچگاه اينگونه نيست كه براي خود برج عاج درست كنم و به شيوهاي ديكتاتورمآبانه كار كنم. همواره پشت صحنه فيلمهايم فضاي خوبي وجود دارد و معتقدم بايد فضاي راحتي براي كار وجود داشته باشد و اين فضا به وضوح نتايج خود را بر روي پرده نشان ميدهد. اين كارگردان در بخش ديگري از صحبتهايش هم عنوان كرد: هيچ يك از فيلمهاي من بيش از 35 جلسه فيلمبرداري نداشتند و بيش از دو ماه طول نكشيدند و فكر نميكنم براي ساخت يك فيلم بيش از اين هم زمان لازم باشد. من متوجه نميشوم كه چرا عدهاي ميگويند فيلمبرداري هفت ماه طول خواهد كشيد، در حالي كه پس از گذشت دو ماه اعضاي گروه با يكديگر به مشكل برميخورند.

به هيچ يك از فرزندانم اجازه كار در سينما را نميدهم فرمانآرا عنوان كرد: سينما كاري بسيار سخت است و به همين دليل من به هيچ يك از سه فرزندم اجازه ندادم وارد اين حرفه شوند. چرا كه در سينما هنگامي كه فردي استعداد و علاقه دارد هيچ كس چراغ به راه او نمياندازد، اما همه جلوي راه او را ميگيرند و سعي ميكنند از پشت به او ضربه زنند. از نظر من 25 درصد كار سينما استعداد، 15 درصد ارتباطات و 60 درصد آن پوست كلفتي است. در اين رده هيچ كس به هنرمند كمك نميكند وبه همين دليل هم هست كه در همين سينما جزئي ما باند وجود دارد. او ادامه داد: من خود چون ميدانستم كه سينما چقدر مشكل است به فرزندانم اجازه ندادم وارد اين عرصه شوند. به پسرم نيما هم كه علاقه زيادي به اين امر نشان ميداد، گفتم اگرميخواهي وارد سينما شوي ابتدا وكيل شود تا بدانم كه از نظر مادي توان تامين آينده خود را داري تا بتواني پس از آن وارد كار هنر شوي. درمورد ديگران هم وضع به همين گونه است و هر فرزندي كه ميگويد ميخواهد وارد سينما شود گويي سقف بر سر والدين او خراب ميشود و والدين ترجيح ميدهند حتي فرزندشان لوله كش شود تا هنرمند سينما. اگر هدف تله فيلمها نابودي سينما نبود، صد درصد با آن موافق بودم اين كارگردان همچنين به تله فيلمهاي صداوسيما اشاره كرد و گفت: يكي از بهترين اتفاقاتي كه طي اين سالها افتاد، ظهور همين تله فيلمهاست. چرا كه اين فيلمها محل بسيار مناسبي هستند تا كارگردان و ساير عوامل به تمرين بپردازند و از آنجايي كه اين فيلمها بيننده ندارند، عوامل فرصت دارند تا به تمرين بپردازند. اين مورد يكي از بزرگترين فرصتهايي است كه تلويزيون براي كارگردانهاي جوان فراهم كرده و تنها اگر هدف اين فيلمها نابود كردن سينما نبود، من صد درصد با آنها موافق بودم. بهمن فرمانآرا در بخش ديگري از صحبتهايش هم عنوان كرد: در حال حاضر، يكي از بزرگترين مسالي است كه من با آن مواجه ميشوم، مسالهي بيسوادي است. متاسفانه اكنون اكثر افراد عادت به مطالعه زياد ندارند و در ميان دانشجويان مقاطع مختلف افراد خيلي كم مطالعه هستند و كمتر به گالري نقاشي ميروند يا به تماشاي يك فيلم مينشينند و من گاه در كلاسهاي درسم به دانشجويانم ميگويم كه حداقل اگر با اين سطح سواد و با اين حجم بياطلاعي چند روز ديگر مسوول و مدير بخشي شديد، حداقل جلوي فيلمنامههايي كه براي تصويب پيش شما ميآورند، نگيريد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]