واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تمام عناصر طبیعی در این داستان عاشق دلخسته را به یاد معشوقِ دستنیافتنی میاندازند. این خصوصیت عشق عذریست، چراکه در این نوع دلدادهگی همیشه زنان... بخش اول: عشقنظامی عشق را میسراید. او با مجنونِ بادیهنشین و خسرو پرویز شاه ایران دو نوع عشق را تجربه میکند و از میان این دو، تنهـا مجنون را عاشقپیشه میداند. زیرا مجنون به خواستهی سرنوشت که همان جداییست تن در میدهد.عشق لیلی و مجنون نمونهی کاملی از یک عشق عذریست، عشقی سراسر سوز و گداز؛ نالههای بیامان مجنون و گریههای جگرسوز لیلی.عشقی توأم با محرومیت؛ همین محرومیتِ خودخواسته است که قیس عامری را مجنون میکند، زیرا بیماری عشق را علاجی جز وصال نیست. اما داستان خسرو و شیرین حقیقتیست که با وجود فراز و فرودهای دشوار سرانجام به واقعیت میرسد. در لیلی و مجنون میخوانیم که باد صبا و نسیم صبح و خاک بیابان یادآور لیلیاند. وانگه مژه را پرآب کردیبا باد صبا خطاب کردیکی باد صبا به صبح برخیزدر دامن زلف لیلی آویزاز باد صبا دم تو جوید با خاک زمین غم تو گوید تمام عناصر طبیعی در این داستان عاشق دلخسته را به یاد معشوقِ دستنیافتنی میاندازند. این خصوصیت عشق عذریست، چراکه در این نوع دلدادهگی همیشه زنان آنقدر آرمانیاند که دستنیافتنی میشوند.مجنون که مایهی ننگ خاندان و مورد طعن و تمسخر جوانان است از زندگی میان افراد کناره گرفته راه دشت و بیابان در پی میگیرد. او درمیان وحوش و درندهگان روزگار میگذراند و یاد لیلی میکند.غیرت و مردسالاری در این داستان در اوج است. در دیداری که لیلی با هزاران نیرنگ و نثار کردن گوشوارهای گرانبهای خود ترتیب میدهد، میخوانیم که مجنون از روی غیرت و مردانهگی به لیلی نزدیک هم نمیشود. و در جایی دیگر هنگامی که مجنون مشاهده میکند که کودکان روی درختی نام لیلی و مجنون را در کنار یکدیگر حک کردهاند، با ناخن نام لیلی را میزداید.مردانِ قبیلهی لیلی نیز که به خاطر عشق سودایی مجنون خود را تحقیرشده میدانند، تصمیم به قتل مجنون میگیرند، اما ...در عشق چه جای بیم تیغ است تیغ از سر عاشقان دریغ استعاشق ز نهیب جان نترسد جانان طلب از جهان نترسد نظامی در پایان لیلی و مجنون، آنان را در زمرهی شهدا میداند و مقام آنان را در نزد خداوند ارج مینهد، چراکه عاشق شدند و در این راه تا پایان جان ایستادهگی کردند؛ یادآور حدیث معروف: «من عشق و کتم ثم مات، شهیدا.» به این معنا:هرکس عاشق شود و در راه عشق عفت ورزد و کتمان کند، پس بمیرد، شهید است.عشق لیلی و مجنون نمونهی کاملی از یک عشق عذریست، عشقی سراسر سوز و گداز؛ نالههای بیامان مجنون و گریههای جگرسوز لیلی.این گونه است که شهید شدن در راه خدا چندان هم آسان نیست. با وجودی که خسرو و شیرین هم جان بر سر عشق میگذارند و از دنیا میروند، اما شهید محسوب نمیشوند، چون با سرنوشت سر سازگاری ندارند. مجنون و پدرش یک بار به خواستگاری لیلی میروند و پاسخ منفی میشنوند و از آن پس مجنون تن به تقدیر میسپارد. زناندر خسرو و شیرین، زنان حاکم و فرمانروایند. مهین بانو و شیرین هر دو حاکمانی باتدبیر و هوشمندند: زنی فرماندهست از نسل شاهانشده جوش سپاهاش تا سپاهانهمه اقلیم ارّان تا ارمنمقرر گشته بر فرمان آن زنز مردان بیش دارد سُترگیمهین بانوش خوانند از بزرگی مهین بانو علاوه بر مکنت و قدرت از هوش و درایت بالایی هم برخوردار است. او همان است که شیرین را از عشق خسرو بیم میدهد:تو گنجی سر به مهری نابهسودهبد و نیک جهان ناآزمودهجهان نیرنگها دارد نمودنبه دُر دزدیدن و یاقوت سودننباید کز سر شیرین زبانیخورد حلوای شیرین رایگانیفرو ماند تو را آلودهی خویشهوای دیگری گیرد فرا پیش گویی از زمان حیات نظامی، قرن شش هجری، تا به امروز تغییر چشمگیری در نحوهی تفکر و زندهگی ما رخ نداده است. امروز هم اگر مردی هرچند عاشق و دلخسته بر دختری که بارها اعتراف کرده از اعماق جان دوستاش دارد، دست یابد، هیچ تضمینی وجود ندارد در آینده بر عهد خویش استواری کند، هرچند فاتح اولیه خود او باشد.مهین بانو نکتهی مهم دیگری را هم به برادرزاده گوشزد میکند: چنانام در دل آید کاین جهانگیربه پیوند تو دارد رای و تدبیرگر این صاحبجهان دلدادهی توستشکاری بس شگرف افتادهی توست آری، خسرو پرویز صاحب یکی از سه امپراتوری بزرگ جهان است. چه گونه میتوان از او به راحتی در گذشت؟چو شیرین گوش کرد آن پند را گوشنهاد آن پند را چون حلقه در گوشکه گر خون گریم از عشق جمالاشنخواهم شد مگر جفت حلالاش شیرین تا پایان بر عهدی که با مهین بانو بسته استواری میکند. او بارها توسط خسرو به خلوت کشانیده میشود، اما همیشه به دل «آری» و به لب «نه» میگوید. او در پاسخ خسرو چنین میگوید: مجوی آبی که آبام را بریزدمخواه آن کام کز من بر نخیزدکزین مقصود بی مقصود گردمتو آتش گشتهای من عود گردم ادامه دارد ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1269]