تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد به او خالى نباشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845464788




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لحظه‌ها و نقش‌های پنهانی از خسرو شکیبایی


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نقش شکیبایی در این فیلم که یکی از بهترین‌های کل سینمای جنگ ماست، از یک نظر نمونه‌یی استثنایی در کارهای او محسوب می‌شود؛ دکتر کسری که او ایفایش را بر عهده دارد...   همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتد کارنامه هر بازیگر بزرگی بیشتر به دلیل چند نقش و ایفای نقش مشخص و مشهور و «کلاسیک شده» او در یادها می‌ماند و بارها باز دیده می‌شود و این فرآیند به شکل گیری خاطره‌های ماندگاری در ذهن و چشم و خیال و تجسم علاقه مندان کار او می‌انجامد. در مورد خاص خسرو شکیبایی، این نقش‌های عمده و برجسته و در یاد مانده، تقریباً از دایره فیلم‌های «هامون»، «سارا»، «کیمیا»، «اتوبوس شب»، «خواهران غریب» و سریال «خانه سبز» و بسته به آدمی‌که دارد به یادش می‌آورد، دو سه فیلم احتمالی دیگر فراتر نمی‌روند. نقش‌ها و بازی‌ها و لحظه‌های غریب و منحصر به فردی در کارهای پرشمار دیگر او هست که غالباً از آنها غفلت می‌کنیم. اما یاد و یادآوری‌شان می‌تواند هر تاثیر و حسی را که در این مناسبت سالمرگ نخستین او به آن نیاز داریم، در ما پدید بیاورد و تامین کند؛ از اندوه فقدانش آن هم این همه زودتر از حد تصورمان، تا ستایش جزء نگری و ظرافت‌های کاری او در جایگاه یک بازیگر که می‌تواند برای هر همکاری غبطه انگیز باشد. در این نوشته، شماری از این لحظه‌های گاه ثبت نشده در حافظه تاریخی فیلم بین‌های سینمای ایران را مرور و برخی ظرایف نقش آفرینی او در آنها را بازخوانی می‌کنیم؛ بی آنکه ترتیبی و آدابی جسته باشیم. مبنای یادآوری‌ها، خیال و خاطره بوده و این یعنی همه آنچه بعد از یک سال نداشتن کسی و بی بهره ماندن از مواهب حضور و هنر او برایمان می‌ماند؛ خیال‌ها و خاطره‌هایی که از او داریم.   شکار (مجید جوانمرد، 1365) تنها فیلم دوست داشتنی سازنده اش، خاطره‌یی قدیمی ‌و حالا نوستالژیک از دو بازیگر مهم سینمای ایران یعنی شکیبایی و پرویز پرستویی را یک جا در خود دارد. این داستان یک راننده تریلی ساده دل و دور از هر کار و درک سیاسی (پرستویی) است که در جاده و خلوت بیابان‌ها با یک مبارز انقلابی فراری (شکیبایی) آشنا می‌شود و به تدریج طوری تحت تاثیر او قرار می‌گیرد که با وجود کشمکش‌ها و ترس اولیه‌اش، چند بار می‌کوشد به فرارش از چنگ ماموران زمان شاه کمک کند. منهای نگاه‌های پرمهر و اثرگذار شکیبایی و تغییر تدریجی و باورپذیر نقش پرستویی، موسیقی مرحوم بابک بیات که ملودی نوستالژیک اصلی اش با سوت نواخته می‌شود، از خاطرات خوب فیلم به حساب می‌آیند که هیچ گاه در کارنامه جوانمرد تکرار نشد. شکیبایی حدود چهار سال بعد با «هامون» و پرستویی هشت سال بعد با «آژانس شیشه یی» و «لیلی با من است» به دو تن از مهم ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران بدل شدند و در یک فیلم نه چندان منسجم اما به هر حال مطرح یعنی «روانی» ساخته داریوش فرهنگ، بار دیگر هم بازی شدند. اما کمتر کسی اولین همکاری آنها در «شکار» را دیده یا به خاطر سپرده است.   بانو (داریوش مهرجویی، 1370) خیلی‌ها معتقدند مانند دو فیلم متوالی کارنامه فدریکو فلینی یعنی «هشت و نیم» و «جولیتای ارواح»، مهرجویی هم با ساختن «بانو» درست بعد از فیلم «هامون»، خواسته ورسیون متقابل و زنانه‌یی از گرفتاری‌های زندگی مرد روشنفکر فیلم «هامون» را در «بانو» ارائه دهد، تا حدی که انگار شرح مصائب مریم بانو (بیتا فرهی) در این فیلم، برای دلجویی از زنان که تصویر خود را در قالب مهشید فیلم «هامون» بیش از حد مقصر و بی‌رحم می‌دیدند، به محور اصلی فیلم «بانو» بدل شده است، در این تفسیر کمی‌ عجیب، بازی بازیگر حمید‌هامون در نقشی که شروع تنهایی و سرگشتگی بانو را رقم می‌زند یعنی شوهر آشکارا خیانتکارش، این ظن «جابه جایی نقش زن و مرد» در دنیای دو فیلم را تقویت می‌کرد. گویی مهرجویی می‌گفت حالا اگر به جای مهشید یک مرد بد بی توجه ناسپاس قدرنشناس خائن داشته باشیم، مظلومیت و سرگشتگی‌ هامون به بانو منتقل می‌شود. شکیبایی این تعویض قطب‌ها را به خوبی دریافته بود. لحظه درخشانی از بازی او در فیلم به یادم مانده که وقتی بانو تصادفاً (و البته در تمهیدی که به لحاظ بصری و روایی، برای مهرجویی سخیف به نظر می‌رسد) عکس‌های محبوب او را می‌بیند، با خونسردی و حالتی حق به جانب که به سرحد وقاحت می‌رسد، می‌گوید «توروخدا این جوری نیگام نکن؛ من می‌دونم که خطا کردم»،   درد مشترک (یاسمین ملک نصر، 1374) دو سال بعد از هم بازی شدن شکیبایی و ملک نصر در فیلم «سارا» مهرجویی، ملک نصر اولین و تاکنون تنها فیلم بلند داستانی خود را در سینمای ایران ساخت و باز این همکاری هم در قالب کارگردان- بازیگر و هم به عنوان دو بازیگر، ادامه یافت ضمن اینکه به غیر از «کیمیا»، این فیلم به عنوان همکاری دیگر و کمی ‌مهجورتر شکیبایی و رضا کیانیان به یادگار مانده است. این نقشی ویژه است که شخصیت عاطفی و احساساتی همیشگی شکیبایی را به دلیل خصلت روشنفکری نقش، تا حدی به سردی و نوعی «توداری» سوق داده اما همچنان بخش‌های مربوط به تجدید خاطرات رفاقت قدیمی ‌میان نقش او و نقش کیانیان (نقاشی که روی ویلچر نشسته) با گرما و شور خاص خود او همراه است. موسیقی رمز آمیز فیلم (به گمانم کار کیوان جهانشاهی) و همنشینی آن با شعرخوانی‌های مدرن شکیبایی با صدا و لحن دریغ آمیز عاشقانه اش، فیلم را از خاطرات شنیداری نیز پربار کرده است.   سرزمین خورشید (احمدرضا درویش، 1375) نقش شکیبایی در این فیلم که یکی از بهترین‌های کل سینمای جنگ ماست، از یک نظر نمونه‌یی استثنایی در کارهای او محسوب می‌شود؛ دکتر کسری که او ایفایش را بر عهده دارد، احتمالاً ترسوترین شخصیتی است که زنده یاد در سینمای ما بازی کرد. او که در ابتدا با وضعیتی که برای خرمشهر تازه اشغال شده پیش می‌آید، حتی رمق و جرات حرکت کوچکی برای فرار یا پنهان شدن را هم ندارد، به تدریج و در طول فیلم به شرایط ناگزیری می‌رسد که حتی برای محافظت از یک اسیر عراقی تفنگ به دست می‌گیرد. رابطه او با زنی که هر طور شده می‌خواهد نوزادی را در آن بحبوحه نگه دارد (با بازی گلچهره سجادیه) و سکانس مشهور قایق زیر باران در نزدیکی اواخر فیلم، از بخش‌های به یادماندنی بازی شکیبایی در این فیلم است که برخلاف شخصیت طناز خود او و اغلب نقش‌های خوش مشرب اش، در کنار نقش پلیسی که همان نیم ساعت اول فیلم کشته می‌شود در فیلم سایه به سایه، عبوس ترین نقش‌های شکیبایی نیز به حساب می‌آیند.   کاغذ بی خط (ناصر تقوایی، 1381) «اول نوبت اون سلٌام سوسن جون فضولت بود که بفهمه من چه جوری دستمو می‌کنم تو دماغم، بعد هم نوبت مادرت رسید که بفهمه ناخون شست پای من شکل منقار طوطیه، حالا هم که عین کبک خرامان راه اداره رو یاد گرفتی»، این دیالوگ مشهور جهانگیر وحدتی (شکیبایی) در فیلم بدیع تقوایی، تنها یکی از ده‌ها موردی بود که می‌شد نوعی عصبیت خاص و کنایی و نیشدار و طنز آمیز را در دل آن و در بازی خاص شکیبایی در این تنها همکاری اش با سازنده «ناخدا خورشید» و «باد جن» دید و شنید. رفتار عصبی و لحن طعنه آلود شکیبایی در این نقش، او را به شمایلی از زورگویی پنهان و ظریف تر مرد غیرسنتی ایرانی در دل جامعه و مناسبات ظاهراً دموکراتیک امروزی بدل کرد و بار اصلی انتقال این وجه تمثیلی فیلم برای جلوگیری از پیشرفت و خلاقیت زن/ رویا رویایی (هدیه تهرانی) به دوش شکیبایی بود. بازی «غیرهامونی» دقیق او در این فیلم و تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سال در جشن دنیای تصویر، هر دو از نقاط طلایی کمتر یادآوری شده کارنامه بازی‌ها و افتخارات فراوان شادروان هستند.   شب (رسول صدرعاملی، 1386) فیلمی‌که در کنار «ستاره بود» و برخلاف «نسکافه داغ داغ» و «دلشکسته» جزء آخرین یادگارهای معتبر بازیگر فقید و عزیز ما به شمار می‌رود، به لحاظ توزیع نقش‌ها و همنشینی بازیگران محبوبی از سه نسل مختلف، دارایی‌های قابل اعتنایی دارد؛ امین حیایی به نقش یک سرباز مازندرانی محتاط و غرغرو که مامور انتقال یک سارق حرفه‌یی (عزت الله انتظامی) از جایی به جایی دیگر شده و شکیبایی به نقش یک مسافرخانه چی که گاهی دلش برای سرباز و گاهی برای متهم می‌سوزد و از روی محبت، دخالت‌هایی در کارهای آن دو می‌کند که می‌تواند به فرار متهم منتهی شود و فاجعه‌یی در زندگی سرباز بخت برگشته به بار بیاورد. تلخ این است که نماینده نسل میانی بازیگران سینمای ما یعنی شکیبایی نقشی سالخورده تر از نقش نماینده نسل قدیم یعنی انتظامی‌ بر عهده دارد. این همان پیکر ضعیف شده‌یی است که چند ماه بیشتر تاب نیاورد و به دیار باقی شتافت و سینما و هنر ایران را از امتداد آثار یکی از مواهب بی بدیل اش محروم داشت. دیگر کسی نمی‌داند باید سرفه‌های شکیبایی در شب را بخشی از هنر نقش آفرینی او به حساب آوریم یا به حساب بروز نشانه‌های ضعف جسمانی منجر به درگذشت او بگذاریم؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن