واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گر پرسی زمن ، درس دوستی ز که آموختی؟ خواهم گفت: تو حکیم مکتب عشقم بودی… * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * لحظه ای مکث نما؛ آرزویم اینست: نرود دلخوشی از عمق وجودت هرگز.. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گر بدانم روز مردن از مزارم میگذری سال و ماه و روز و شب در انتظار مردنم… * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شب پر از خستگی، من پر از ابر بودم شب به پایان من به باران مگر می رسیدم؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * الهی روزگارت آفتابی / الهی شامگاهت ماهتابی / الهی در همه دوران عمرت / به قلب هرکه خواهی راه یابی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردان در روزهای ابری * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از مضارع ها و ماضی ها خسته شده ام ، دلم برای یک حال ساده تو را دیدن تنگ است . . . ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من در این شهر غریبم و در این خاک فقیر / به ک من د تو گرفتار و به دام تو اسیر عشق چنان در دلم افروخته بود / دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * با جمله ی رندان جهان هم کیشم / خیام ترانه های پر تشویشم انگار شراب از آسمان می بارد / وقتی که به چشمان تو می اندیشم . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دی شب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه را باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دلم نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هربار که تو میخندی ، تعادل این شهر بهم میخورد ، اما تو بخند زندگی را برای از نو ساختن ، بهانه ای باید . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری / پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمی خواهی ببارم عشق / اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آسمونتم ، می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی زمین مال زمین خوارها ، فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من . . . ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی پیام با موفقیت انجام شد . خروج امکان پذیر نمیباشد ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای بهانه ی زندگی ام تو را دوست دارم به اندازه ای که نه می توانم بنویسم و نه ابرازش کنم پس تو با قلبت که دریایی بی کران است احساسش کن دوستت دارم تا زمانی که دوست داشتن معنا دارد . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مترسک به گندم گفت : مرا برای ترساندن آفریدن اما من تشنه ی عشق پرنده ایشدم که سهمش از من گرسنگی بود . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اتل متل دلبرک ، دلم برات زده لک ، چه با پیام چه با تک ، بیادتم عسلک www.funportal.ir گردآوری :
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]