واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: کیهان خطاب به هاشمی: ستمگر كيست؟ اما ايشان نگفت كه آيا درخواست ابطال رأي 40ميليون نفر، تنها بدليل اينكه دوستان ايشان رأي نياورده اند؛ ظلم بزرگي بر مردم است يا خير؟ کیهان در یادداشتی تحت عنوان "ستمگر کیست؟" نوشت: خطيب جمعه تهران، آيت الله آقاي هاشمي رفسنجاني، درحالي كه شديداً تلاش داشت تا خود را فراجناحي نشان دهد، با تكرار مواضع مشخص بيانيه هاي جناح ناپيروز انتخابات، نشان داد كه بي طرف نبوده و نيست. ايشان ابتدا ظلم به مردم را بدترين شيوه دانست كه در كليات آن حرفي بسيار منطقي است و هواداران موسوي با فرياد آن را تأييد كردند. اما ايشان نگفت كه آيا درخواست ابطال رأي 40ميليون نفر، تنها بدليل اينكه دوستان ايشان رأي نياورده اند؛ ظلم بزرگي بر مردم است يا خير؟ و در حالي كه به خوبي مي دانست هواداران فرد شكست خورده، دستشان از هر سندي در مخدوش بودن انتخابات خالي است، با سخن دو پهلوي خود، به گونه اي وانمود كرد كه گويا نظام جمهوري اسلامي مرتكب ظلم بزرگي شده و حق معترضان را ناديده مي گيرد و همين امر موجب شد تا فرياد هواداران موسوي در تأييد وي به هوا برود. نكته جالب تر آنكه خطيب جمعه تهران، قانون را فصل الخطاب خواند «درست مانند بيانيه هاي موسوي كه شاه بيتش همين شعار قانون مداري است» در اين لحظه، هواداران موسوي سكوت سنگيني كردند، زيرا به طور طبيعي تصور مي كردند، كسي كه از قانون با اين محكمي سخن مي گويد حتماً كار را پايان يافته تلقي مي كند و اعتراضات را بدون توجيه مي داند! اما بلافاصله آقاي هاشمي، در قامت يك فرد جناحي، چند پيشنهاد مطرح كرد كه يك روزنامه هوادار ايشان، آن ها را اينگونه نوشته است: تكيه بر قانون و طي طريق براي مشكلات فقط در چارچوب هاي قانونيايجاد فضائي براي اينكه همه امكان مطرح ساختن نقطه نظرهاي خود را داشته باشند بالا بردن آستانه تحمل توسط همه نيروهاآزاد ساختن زندانيان براي گرفتن بهانه تبليغاتي از دشمنانهم دردي با آسيب ديدگان و تفقد از آنهاايجاد فضاي مناسب جهت فعاليت هاي مطبوعاتي در چارچوب قانون اگر يك بار ديگر اين جملات را بخوانيد خواهيد ديد كه اينها تلخيص شده و عصاره بيانيه هاي سياسي كروبي و موسوي... است و صرفاً درحد نازل بيانيه سياسي است كه به قول آقاي هاشمي، با مشورت برخي از اعضاء مجمع نوشته شده و نشان مي دهد كه جرياني در مجمع تشخيص مصلحت نيز، در لباس يك جناح سياسي اينگونه بيانيه صادر كرده و ايشان از تريبون نمازجمعه آن را قرائت كرده است. اگر آقاي هاشمي فردي فراجناحي است چرا در سلسله پيشنهادات خود اين مطالب را نگفت: باتوجه به اينكه قانون رسيدگي كرده و جريان انتخابات مختومه شده است اعتراضات پايان يابد! خود اينجانب نيز با همين قانون و با همين شوراي نگهبان دو بار رئيس جمهور شدم (كه يك بار آن با مشاركت فقط 50درصد مردم و با رأي ده ميليوني بود) و چندين بار با همين قانون و همين شوراي نگهبان، به مجلس رفتم و در خبرگان وارد شدم و همان زمان هم عده اي اعتراض داشتند ولي ما آن اعتراضات را صحيح نمي دانستيم چون قانون فصل الخطاب بود، پس راه حل عاقلانه آن نيست كه به خيابان بريزيم و اعتراض كنيم بلكه همه ما بايد قانون را در زماني كه به نفعمان نيست بپذيريم و الا ستمگريم. لازم است سردمداران اعتراض (كه مردم را به خيابانها كشاندند) از نيروي انتظامي، كه از افراد حامي كتك خورده و دهها مجروح داد دلجوئي نمايند. از حزب اللهي هائي كه صرفاً به خاطر ظاهر متدين خود از برخي افراد نفوذي در صف معترضين، حتي در برابر چشم همسر و فرزندانشان كتك خورده اند دلجوئي شود. سران شكست خورده، به جاي ظلم به آراء مردم، و اهانت به كساني كه به آنها رأي نداده اند؛ به قانون تمكين كنند و رأي نهائي قانون را بپذيرند. اما هاشمي چنين نكرد تا نشان دهد كه ظلم در حق 40ميليون رأي دهنده با درخواست ابطال آراء، بسيار هم پسنديده است زيرا به تعبير خود ايشان در همين خطبه «متأسفانه آن گونه كه مي خواستيم نشد» آري اگر نتيجه انتخابات آنگونه كه آقاي هاشمي و دوستانشان مي خواستند شده بود و آنها رأي 25ميليوني داشتند!! آنگاه مگر كسي ياراي تشكيك داشت چه رسد به اعتراض و كشاندن مردم به خيابان؟ كه در آن صورت خطبه آقاي هاشمي حتماً طور ديگري خوانده مي شد و هر كس را كه در ذهنش شك كرده بود ستمگر مي خواند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]