واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند گپی دیگر با امام موسی صدرشبی است و نیمه شب، همه در خواب برفتند و شب از نیمه گذشت، میزی، چراغی، اجتماعی و سیگار همایی! تصور می کنی که این منظره، این صدا و این حالت، با گذشت امشب محو می شود؟ ابداً! خود این ضبط صوت بهترین سند و گویاترین شاهد برای ابدی بودن موجودات در این جهان است.
صدای من را این ضبط صوت در خود ثبت می کند و به همراه تو، و در شبهای تو، و در روزهای تو، به گوش تو فرو می خواند. جهان ما ضبط صوت بزرگی است که صدای ما، و هر کلمه ای که از ما صادر می شود، را ثبت می کند. هر حالتی که از ما به وقوع بپیوندد ضبط می کند، و هر عملی که از ما صادر شود، در خود نگه می دارد. در قرآن به این آیه بر می خوریم: سوره یونس آیه 61 «وَمَا تَكُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَیْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِی كِتَابٍ مُّبِینٍ» یعنی : در هیچ حال [و اندیشهاى] نیستى، و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىكنى، و هیچ عملى را انجام نمىدهید، مگر اینكه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام كه وارد آن مى شوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند؛ حتّى به اندازه سنگینى ذرّهاى، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینكه [همه آنها] در كتاب آشكار [و لوح محفوظ علم خداوند] ثبت است! .تصور می کنی که این منظره، این صدا و این حالت، با گذشت امشب محو می شود؟ ابداً! خود این ضبط صوت بهترین سند و گویاترین شاهد برای ابدی بودن موجودات در این جهان است. همه افعال و اقوال و حالات، در کتاب الهی، یعنی این ضبط صوت بزرگی که همه چیز را در خود ضبط می کند، مسجل و یادداشت میشود. همه چیز محفوظ می ماند تا روز حساب. مقصود من از روز حساب نه تنها حساب قیامت است و جزای الهی! مقصود حساب زندگی نیز هست. تصور کنیم که دو نفر راهی را می پیمایند. اولی قدمی بر می دارد و قدمی می گذارد؛ گاهی می خوابد و گاهی باز می گردد؛ گاهی چرت می زند و گاهی آرام می رود. دیگری ساعات خود را هدر نمی دهد و به سوی هدف خود می شتابد. بدیهی است که دومی زودتر به مقصد می رسد و اولی یا به هدف نمی رسد و یا دیرتر! آیا می توان شک کرد ساعاتی که بر این دو گذشته، و حالاتی که این دو در این ساعات داشته اند، در سرنوشت آنها بی تاثیر است؟ چگونه می توان فرض کرد گامی را که یکی از این دو تن در آن لحظه برداشته اند، در حساب آخر و در روز برداشت محصول بی اثر بوده است؟
به طور کلی آنچه از ما صادر می شود، آنچه می گوییم و آنچه می شنویم، مجسم و متبلور شده، و به صورت جزای اعمال در این جهان و آن جهان به دست ما داده می شود. آن روز است که به تعبیر قرآن می گوییم: سوره كهف آیه 49 «وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَا لِهَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا» یعنی : و كتاب [كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبینى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مىگویند: (اى واى بر ما! این چه كتابى است كه هیچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اینكه آن را به شمار آورده است؟! و [این در حالى است كه] همه اعمال خود را حاضر مىبینند؛ و پروردگارت به هیچ كس ستم نمىكند» امتحانات، خود نمونه زنده ای از حساب الهی است. و همچنین شاهد صدقی بر نتیجه اعمال ما در سعادت زندگی ماست. تصور می کنم که دقت در این بحث اگر با اقتناع توأم باشد، و اگر طغیان و عنفوان جوانی بر این تفکر پرده ای نیندازد، با کمال وضوح می بینیم، سفری را که با این رنج برای تو فراهم شده است، ایامی را که با نهایت تلخی بر خویشان تو می گذرد، بسیار گرانبهاتر است از آنکه به هدر رود، و یا در ترسیم آینده تو بی تأثیر باشد. فکر می کنم که اگر ممکن بود کسی تمام عمر را به تلاش و فعالیت، و به قدم برداشتن در راه حق و خیر و صلاح صرف نماید، حتماً جز این شیوه عقل و آیین منطق نبود. ولی چه باید کرد که انسان خسته میشود. انسان نشاط هم لازم دارد. ولی به قدری که نمکی در طعام باشد، نه آنقدر که غذا را شور کند! و نه آنقدر که هدف از زندگی انس و تفریح باشد، و درس چون آبی و چون صورتی و ماسکی بر زندگی انسان قرار گیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]