تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در حقيقت خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگداشت و مايه پيروزى و ياور خود قرارش ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816415458




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خسی در میقات (2)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خسي در ميقات (قسمت دوم )از سفر نامه مکه جلال آل احمدقسمت اول اين مطلب را مطالعه بفرماييد
كعبه
همان روز شنبهمكهاين سعي ميان «صفا» و «مروه» عجب كلافه ميكند آدم را. يكسره برت مي‌گرداند به هزار و چهار صد سال پيش. به ده هزار سال پيش. با “هرولهاش (كه لي لي كردن نيست، بلكه تنها تند رفتن است.) و با زمزمه بلند و بي‌اختيارش؛ و با زير دست و پا رفتن‌هايش؛ و بي“خودي مردم؛ و نعلين‌هاي رها شده؛ كه اگر يك لحظه دنبالش بگردي زير دست و پا له ميشوي؛ و با چشم‌هاي دودوزنان جماعت، كه دسته دسته بهم زنجير شده‌اند؛ و در حالتي نه چندان دور از مجذوبي ميدوند؛ و چرخهايي كه پيرها را ميبرد؛ و كجاوه‌هايي كه دو نفر از پس و پيش بدوش گرفته‌اند؛ و با اين گم شدن عظيم فرد در جمع. يعني آخرين هدف اين اجتماع؟ و اين سفر...؟ شايد ده هزار نفر، شايد بيست هزار نفر، در يك آن يك عمل را مي‌كردند. و مگر مي‌تواني ميان چنان بيخودي عظمايي به سي خودت باشي؟ و فرادا عمل كني؟ فشار جمع ميراندت. شده است كه ميان جماعتي وحشت زده، و در گريز از يك چيزي،‌ گير كرده باشي؟ بجاي وحشت “بيخودي را بگذار، و بجاي گريز “سرگرداني را؛ و پناه جستن را. در ميان چنان جمعي اصلا بي‌اختيار بي‌اختياري. و اصلا “نفر كدام است؟ و فرق دو هزار و ده هزار چيست؟...يمني‌ها چرك و آشفته موي و با چشم‌هاي گود نشسته، و طنابي به كمر بسته، هر كدام درست يك يوحناي تعميدي كه از گور برخاسته. و سياه‌ها درشت و بلند و شاخص، كف بر لب آورده و با تمام اعضاي بدن حركت‌كنان. و زني كفش‌ها را زير بغل زده بود و عين گم شده‌اي در بياباني، ناله‌كنان ميدويد. و انگار نه انگار كه اينها آدميانند و كمكي از دستشان برمي‌آيد. و زني كفش‌ها را زير بغل زده بود و عين گم شده‌اي در بياباني، ناله‌كنان ميدويد. و انگار نه انگار كه اينها آدميانند و كمكي از دستشان برمي‌آيد.و جوانكي قبراق و خندان تنه ميزد و ميرفت. انگار ابلهي در بازار آشفته‌اي. و پيرمردي هن هن كنان در ميماند و تنه مي‌خورد و به پيش رانده ميشد. و ديدم كه نميتوانم نعش او را زير پاي خلق افتاده ببينم. دستش را گرفتم و بر دست‌انداز ميان “مسعي نشاندم؛ كه آيندگان را از روندگان جدا مي‌كند. يك دسته از زنها (10ـ15 نفري بودند) بر سفيدي لباس احرام، پس گردنشان نشان گذاشته بودند. نقش رنگي بنفشه‌اي گلدوزي شده را. و هر يك احرام ديگري را از كمر گرفته؛ بخط يك دنبال مطوف ميرفتند.
كعبه و قربانى در مثنوى «طاقديس»
نهايت اين بيخودي را در دو انتهاي مسعي مي‌بيني؛ كه اندكي سر بالاست و بايد دور بزني و برگردي. و يمني‌ها هر بار كه ميرسند جستي ميزنند و چرخي، و سلامي بخانه، و از نو...كه ديدم نمي‌توانم. گريه‌ام گرفت و گريختم. و ديدم چه اشتباه كرده است آن زنديق ميهنه‌اي يا بسطامي كه نيامده است تا خود را زير پاي چنين جماعتي بيفكند. يا دست كم خودخواهي خود را...حتي طواف، چنين حالي را نمي‌انگيزد. در طواف بدور خانه، دوش بدوش ديگران بيك سمت ميروي. و بدور يك چيز مي‌گردي. و مي‌گرديد. يعني هدف هست و نظمي. و تو ذره‌اي از شعاعي هستي بدور مركزي. پس متصلي. و نه رها شده. و مهمتر اينكه در آنجا مواجهه‌اي در كار نيست. دوش بدوش ديگراني. نه روبرو. و بيخودي را تنها در رفتار تند تنه‌هاي آدمي مي‌بيني. يا از آنچه بزبانشان مي‌آيد مي‌شنوي. يك حاجي در حال “سعي يك جفت پاي دونده است يا تند رونده، و يك جفت چشم بي‌“خود. يا از “خود جسته. يا از “خود بدر رفته. و اصلا چشمها، نه چشم. بلكه وجدان‌هاي برهنه.يا وجدانهايي در آستانه چشمخانه‌ها نشسته و بانتظار فرمان كه بگريزند.اما در سعي، ميروي و برميگردي. بهمان سرگرداني كه “هاجر داشت. هدفي در كار نيست. و درين رفتن و آمدن آنچه براستي مي‌آزاردت مقابله مداوم با چشم‌ها است. يك حاجي در حال “سعي يك جفت پاي دونده است يا تند رونده، و يك جفت چشم بي‌“خود. يا از “خود جسته. يا از “خود بدر رفته. و اصلا چشمها، نه چشم. بلكه وجدان‌هاي برهنه. يا وجدانهايي در آستانه چشمخانه‌ها نشسته و بانتظار فرمان كه بگريزند. و مگر مي‌تواني بيش از يك لحظه باين چشم‌ها بنگري؟ تا امروز گمان مي‌كردم فقط در چشم خورشيد است كه نمي‌توان نگريست. اما امروز ديدم كه باين درياي چشم هم نمي‌توان...كه گريختم. فقط پس از دو بار رفتن و آمدن. براحتي مي‌بيني كه از چه سفري چه بي‌نهايتي را در آن جمع مي‌سازي. واين وقتي است كه خوش بيني.
کعبه
 و تازه شروع كرده‌اي. و گرنه مي‌بيني كه در مقابل چنان بي‌نهايتي چه از صفر هم كمتري. عيناُ خسي بر دريايي. ـ نه؛ در دريايي از آدم. بل كه ذره خاشاكي، و در هوا. بصراحت بگويم، ديدم دارم ديوانه ميشوم. چنان هوس كرده بودم كه سرم را به اولين ستون سيماني بزنم و بتركانم... مگر كور باشي و “سعي كني.از “مسعي كه درآمدي بازار است. تنگ بهم چسبيده. گوشه‌اي نشستم و پشت بديوار “مسعي ، داشتم با يكي ازين “كولاها رفع عطش مي‌كردم و بچيزي كه جايي ازيك فرنگي خوانده بودم؛ به قضيه “فرد و “جماعت مي‌انديشيدم. و باينكه هر چه جماعت دربرگيرنده “خود عظيم‌تر، “خود به صفر نزديك شونده‌تر. مي‌ديدم “من شرقي كه در چنين مساواتي در برابر عالم غيب، خود را فراموش مي‌كند و غم خود را؛ همان است كه در انفراد بحدّ تمايز رسيده خود در اعتكاف،‌ دعوي الوهيت مي‌كند. عين همان زنديق ميهنه‌اي يا بسطامي و ديگران. و جوكيان هند نيز. و مي‌ديدم كه اين “من بهمان اندازه كه در اجتماع خود را “فدا مي‌كند در انفراد “فدا مي‌شود. مي‌ديدم “من شرقي كه در چنين مساواتي در برابر عالم غيب، خود را فراموش مي‌كند و غم خود را؛ همان است كه در انفراد بحدّ تمايز رسيده خود در اعتكاف،‌ دعوي الوهيت مي‌كند. عين همان زنديق ميهنه‌اي يا بسطامي و ديگران. و جوكيان هند نيز. و مي‌ديدم كه اين “من بهمان اندازه كه در اجتماع خود را “فدا مي‌كند در انفراد “فدا مي‌شود. يوگا در آخرين حد رياضت، بهچه چيز غير از اين ميرسد؟ ـ كه رضايت خاطري بدهد به رياضت كش، كه اگر در دنياي عمل و كشف خارج از اين تن، او را دستي نيست؛ نقش اراده خود را بر تن خود كه مي‌تواند بزند! و پس چه فرقي هست ميان اصالت فرد و اصالت جمع؟ در “سعي از بند خويش مي‌گريزيم و عملي مي‌كنيم كه هدفش انتفاي “خويش است. چه در ذهن و چه در وجود. و با “يوگا در بند “خويش ميمانيم. يعني چون در خارج از حوزه تن خويش قدرت عمل نداريم به حوزه كوچك و حقير اقتدار بر تن خويش اكتفا مي‌كنيم. در “سعي سلطه جمع را مي‌پذيريم؛ اما فقط در برابر عالم غيب. و در “يوگا سلطه جمع را بصفر مي‌رسانيم؛ اما باز در برابر عالم غيب. و اگر آمدي و ازين مجموعه، “عالم غيب را گرفتي، آنوقت چه خواهد ماند؟... درين دستگاه كه ماييم، “فرد و “جمع هيچكدام اصالت ندارند.
تصويري از طواف مردم دور کعبه
 اصالت در عالم غيب است كه ببازار چسبيده. و اكنون زير پاي كمپاني افتاده. و فرد و جمع دو صورت‌اند گذرا، در مقابل يك معني‌دهنده ابدي؛ اما دو روي. تنها در چنين حوزه‌اي است كه “آيت‌الله و “ظل‌الله معني پيدا مي‌كند. ما چه فـُرادا و چه باجتماع، در دنياي كشف و عمل را بروي خود بسته‌ايم. و حال آنكه چه فرد و چه جمع وقتي معني پيدا مي‌كند كه از فرد به جمع، بقصد كشفي و عملي روانه شوي يا بعكس. عين آن داعي قبادياني. و گرنه هزار و چهار صد سال است كه ما “سعي مي‌كنيم. و هزاران سال است كه اعتكاف و انزوا و چله‌نشيني داريم. اما نه بقصد كشف. خود بسنده بودن طرف ديگر سكه خود فدا كردن است. و حال آنكه اين خود،‌ اگر نه بعنوان ذره‌اي كه جماعتي را ميسازد، حتي “خود هم نيست. اصلا هيچ است. همان خسي يا خاشاكي، اما (و هزار اما...) در حوزه يك ايمان. يا يك ترس. و آنوقت همين، سازنده از “اهرام تا ديوار چين. و خود چين. و اين يعني سراسر شرق. از هبوط آدم تا امروز...خسي در ميقات - جلال آل احمد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن