واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امام و حکومت
روش تعامل امام صادق(ع) با سردمداران اموی و عباسیبنىامیّه خاندانى بودند كه نسبشان از طریق امیّة بن حرب، به قریشمىرسید. اینان در زمان جاهلیّت با بنى هاشم سر ستیز و دشمنى داشتند تا آنكه پیامبر صلى الله علیه وآله به تبلیغ رسالت اسلامى در میان مردم بر انگیخته شد. این قبیله سر سختانه با رسالت پیامبر به مبارزه برخاست، امّا سرانجام در برابر امواج نیرومند آن به زانو در آمد و تا مدّتى تسلیم آن شد. پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله رویدادهاى سختى به وقوع پیوست. معاویه با علىعلیه السلام به ستیزه برخاست و چون یاران فراوانى به گرد خود جمع كرد خویشتن را خلیفه اعلام كرد و گفت: من و فرزندانم پادشاهیم و مردم بندگان ما هستند. سلسله بنىامیّه بر مردم حكم مىراندند. بنابر این كه صاحب اختیار آنانند و مردم باید فرمانبردار آنها باشند و گرنه شمشیر و انواع و اقسام قتل و شكنجه در انتظار آنان است.انقلابهایى از سوى مردم در مخالفت با اوضاع صورت پذیرفت و اگر چه تمام آنها به شكست انجامید، ریشههاى آنها باقى ماندند تا بار دیگر قوّت بگیرند و مردم را در راه انقلاب هدایت كنند.تقریباً تمامى این انقلابها به انگیزه خونخواهى امام حسین علیه السلام صورت مىگرفت. امّا بنى عبّاس فرقهاى بود كه خود را به عموى پیامبر منتسب مىكرد. این گروه سوابق غیر قابل توجهى در تاریخ مبارزه با سیاست حكومتبنىامیّه داشتند، امّا همین سوابق غیر قابل اعتنا، ویژگى و اعتبارى در میان مردم مخالف با سیاست امویّان براى آنها به ارمغان آورده بود. سال انقلاب فرارسید و انقلاب نماینده خود را به خراسان یعنى تقریبا ًآخرین نقطه از دیار اسلام، جایى كه یاران انقلاب حضور داشتند، گسیلكرد تا انقلاب را در وقت معین خود آشكار سازند.ابومسلم خراسانى فردى بود كه به ضرورت دگرگون ساختن اوضاع به هر طریق كه باشد، ایمان داشت و جز این امر به چیزى دیگر معتقد نبود. در واقع این باور او را كور و كر ساخته بود و همین اعتقاد راسخ، موفقیّت وكامیابى بنى عبّاس را در انقلابشان نسبت به سایر مخالفان بنىامیّه، فراهم مىساخت. زیرا انقلابیون غالباً از دست یازیدن بهمحرّمات و لو اینكه پیروزى آنها هم منوط به همین محرّمات باشد، خوددارى مىورزیدند در حالى كه یاران و هواخواهان بنىامیّه از هیچ اقدامىكه به سلطه آنها كمك مىكرد و یا دشمنانشان را طعمه مرگ و نابودى مىساخت فروگذار نمىكردند بنابر این اگر گروهى با همین شیوه به مبارزهبا آنها برمىخواست، احتمال پیروزى دو طرف در این نبرد برابر بود.ابو مسلم در میان منتسبان به نهضت نوین عبّاسى شخص منحصر بهفردى نبود بلكه بیشتر رهبران این نهضت نظیر و هم طراز وى بودند آنان در راه رسیدن به سرورى و حكومت هیچ مانعى نمىشناختند و تمسّك به هر كارى را براى رفع موانع روا و مجاز قلمداد مىكردند. وى مردى بى نهایت خونریز بود. چه بسیار از رهبران مخالفان را به خانه خویش مهیمان كرد و آنگاه آنان را به خیانت كُشت و یا چه بسیارى مردان صالح و نیكوكار را امان داد، امّا پس از آن امان نامه خود را نقض كرد و به سختى به قتلشان رساند. بى گناهان بسیارى به دست ابو مسلم كشته و حرمتهاى بسیارى بدون دلیل به دستاو دریده شدند و... رهبران كوفى نیز در ارتكاب جنایت دست كمى از ابومسلم نداشتند. آنان با مردى از بنى هاشم به نام محمّد بن عبداللَّه بیعت كردند. چون فرصت را مناسب دیدند انقلاب را به سرقت بردند و آن را به انحصار خویش در آوردند و به یاران و یاوران خویش و حتّى به مؤسس اندیشهانقلاب ابو مسلم سخت گرفتند و با كسى كه اندكى قبل با وى دستبیعت داده بودند از در اختلاف در آمدند و او را گرفتند و به خیانت كشتند. این همان ابو مسلم، پایه گذار حكومت عبّاسیان است كه منصور به او خیانت مىكند و او را به بدترین شكل به قتل مىرساند.بنى عبّاس همچنین در حقّ كسانى همچون ابوسلمه خلال، یعقوب بنداوود، فضل بن سهل، جعفر برمكى، یحیى حسنى و... كه خدمات شایانى براى حكومت آنان انجام داده بودند و مىبایست از آنان تقدیر و سپاسگزارى مىشد، خیانت روا داشتند.گردآورنده: ندا فریز.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]