تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826631215




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رئیس کیه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رئيس کيه
باغبان
يکي بود، يکي نبود. در گوشه‌ باغ بزرگي، يک انباري کوچک بود. آنجا پر از وسايل باغباني بود. آن شب در انباري، بين شن‌کش و بيل و آبپاش دعوا شده بود. آنها داد مي‌زدند و سر هم فرياد مي‌کشيدند. بالاخره ‌آنقدر سر و صدا کردند که غلتک از خواب بيدار شد. چشم‌هاي خمارش را باز کرد و با عصبانيت گفت: «چه خبره؟ براي چي اين همه سر و صدا مي‌کنيد؟»بيل، شن‌کش و آبپاش، هر سه با هم شروع به حرف زدن کردند. اصلاً معلوم نبود که چه مي‌گويند. سرو صدا بيشتر شده بود. غلتک با صداي کلفتش فرياد زد: «کافيست! اين ديگر چه وضعيست؟ يکي يکي حرف بزنيد.»همه ساکت شدند. موتور سم‌پاش، که او هم از سرو صدا سرش درد گرفته بود، گفت: «آقاي غلتک، دعواي آنها سر اين است که کدام يک بهترند؟ آنها مي‌گويند يکي بايد رئيس بقيه باشد. شما که از همه بزرگ‌تريد، يکي را انتخاب کنيد تا اين دعواي مسخره تمام شود.»
باغبان
شن‌کش و بيل و آبپاش فرياد زدند: «بله، بله. يکي را انتخاب کن! رئيس را انتخاب کن!»غلتک چند لحظه فکر کرد و بعد گفت: «خيلي خب، اين کار را مي‌کنم. ولي بايد تا فردا شب صبر کنيد. فردا در باغ کارهاي شما را با دقت نگاه مي‌کنم. آن وقت مي‌گويم کداميک رئيس بقيه باشد. حالا ديگر همگي بخوابيد تا فردا سرحال بابشيم.»همه ساکت شدند و خوابيدند. فردا صبح هوا خوب و آفتابي بود. آن روز قرار بود باغبان کارهاي زيادي انجام دهد. او مشغول کار شد و زمين‌هاي زيادي را بيل زد و شن‌کشي کرد. بعد هم مقدار زيادي بذر باشيد. آن‌وقت سراغ گل‌ها رفت و به آنها آب داد. درخت‌ها و گل‌ها را سم‌پاشي کرد. چمن‌ها را کوتاه  کرد و راه‌ها را صاف کرد.همه وسايل آنقدر مشغول کار بودند که وقتي براي دعوا کردن نداشتند. وقتي شب شد، دوباره همه به انبار برگشتند. خسته بودند. ولي از کاشته شدن آن همه بذر و گل و تر و تازه شدن باغ، خوشحال بودند. سم‌پاش پرسيد: «خب، غلتک جان، رئيس را انتخاب کردي؟ کداميک از آنها بهتر بودند؟»
آبپاش
غلتک سر بزرگش را تکاني داد و گفت: «به نظر من، همه ما به يک اندازه مفيد هستيم. با کمک ما گل‌ها و گياهان کاشته مي‌شوند و بهتر رشد مي‌کنند. هر کدام از ما که نباشيم، قسمتي از کار انجام نمي‌شود.»همه ساکت بودند. غلتک صداي کلفتش را صاف کرد و ادامه داد: «وقتي کارهاي همه خوب و مفيد است، چرا ديگر به رئيس شدن فکر کنيم. بهتر است همه سعي کنيم تا کارهايمان را خوب انجام دهيم. حالا ديگر بخوابيد. چون فردا بايد گل‌ها و دانه‌هاي بيشتري کاشته و آبياري شوند.»شن‌کش و بيل و آبپاش به همديگر نگاه کردند و خنديدند. سم‌پاش هم با رضايت سرش را تکان مي‌داد. همه از اين جواب راضي و خوشحال شدند. آنها آنقدر خسته بودند که خيلي زود خوابشان برد. مژگان شيخي************************************مطالب مرتبططناب خوشمزه جشن تولد ساقه‌هاي طلايي گندم درينگ درينگ... تلفن زنگ مي زنه !بُز زنگوله پا عنکبوت و جاروي دم دراز معلم جديد بره ها سرماخوردگي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن