تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 26 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853737237




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دیدار با آقا امام زمان (عج)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دیدار با آفتابشرح تشرّف آیت الله اصفهانی به محضر امام زمان(عج) 
گل نرگس
مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از آیات و مراجعی بود که بی واسطه به فیض ملاقات حضرت مهدی، صاحب الزمان ارواحنا له الفداه مشرف شده بود. علامه حاج سید محمد حسن میرجهانی طباطبایی، صاحب تألیفات مفید که از خواص اصحاب ایشان بودند حکایت کرده اند که: روزی ما در منزل سید ابو الحسن اصفهانی نشسته بودیم بسیاری ازآقایان دیگر هم بودند ازجمله : سید ابو القاسم اصفهانی مترجم عروه الوثقی - شیخ محمد کاظم شیرازی - خلخالی بزرگ - سید محمد پیغمبر - دامادهای مرحوم سید ابو الحسن ( سید میر باد کوبه ای و آسید جواد اشکوری ) نیز حضور داشتند .ناگهان یک نوری که از آفتاب روشن تر بود در«مقام حجت» تابش کرد و صیحه پدرم به صدای عجیبی بلند شد. یک صیحه زد و صدایش خاموش شد. در آن هنگام یک پستچی آمد و یک پاکت نامه به دست سید ابو الحسن داد. ایشان نامه را باز کردند و در داخل آن دو ورقه بود یک ورقه اشعار شخصی سنی(1) بود در ردّ اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج) که برای صاحب نامه فرستاده بود و ورقه دیگر نامه ای بود که نویسنده آن درباره اعتقاد شیعه به مهدی ( ع ) از مرحوم سید دلیل و استدلال خواسته بود. مرحوم سید نامه را خواندند و خندیدند . سپس آن نامه را به صدای بلند خواندند . نامه از طرف بحر العلوم یمنی(2) بود و دلیلی برای وجود امام زمان در خواست کرده بود . مرحوم سید ابو الحسن همان وقت جواب نامه او را نوشتند و در ضمن نوشتند :« شما به نجف مشرف شوید تا من امام زمان ( ع ) را به شما نشان بدهم !» نامه را مهر کردند و به دامادشان سید جواد اشکوری دادند و فرمودند: ببر در پست بینداز. دو ماه از این قضیه گذشت .. شبی بعد از این که سید ابو الحسن در صحن امیر المؤمنین نماز مغرب و عشاء را خواندند یکی از شیوخ عرب به نام شیخ عبد الصّاحب آمد و به ایشان گفت : « بحر العلوم یمنی به نجف آمده است و در محله فلان جا منزل کرده است .» سید ابو الحسن فرمودند : « باید همین حالا به دیدنش برویم .» ایشان همراه با عده ای از علماء برای دیدن بحر العلوم حرکت کردند . دامادهایشان و پسرشان سید علی هم همراهشان بودند. ما هم رفتیم .بالاخره وقتی رسیدیم و تعارف به عمل آمد بحر العلوم یمنی شروع به صحبت در آن زمینه کرد. سید ابو الحسن فر مود: الان وقت صحبت کردن نیست چون من عجله دارم . فردا شب برای شام به منزل ما بیایید تا آنجا با هم صحبت کنیم. سپس مرحوم سید برخاستند و همه با هم به منزل بازگشتیم. فردا شب، بحر العلوم با پسرش سید ابراهیم به منزل سید ابو الحسن آمدند . پس از صرف شام سید خادمشان را صدا زدند و فرمودند : مشهدی حسین ! چراغ را روشن کن می خواهیم بیرون برویم . ( در آن زمان برق نبود و باید با چراغ فانوس بیرون می رفتند.) چهارماه بعد زوّار یمنی به نجف آمدند و پول های زیادی برای سید ابو الحسن آوردند به همراه نامه ای که سید بحر العلوم توسط زوّار به حضور سید فرستاده بود و و از او تشکر و قدردانی کرده بود و نوشته بود : «از برکت عنایت و هدایت شما تا کنون دو هزار و اندی از مقلّدین من شیعه دوازده امامی شده اند.»مشهدی حسین چراغ را روشن کرد و آورد . در این هنگام سید ابو الحسن و بحر العلوم و فرزندش سید ابراهیم و مشهدی حسین آماده بیرون رفتن شدند. ما هم خواستیم همراه آنان برویم اما ایشان فرمودند: « نه هیچکدامتان نیایید.» هرچهار نفر آنها بیرون رفتند و چون تا برگشتن آن ها زمان زیاد گذشت، ما آن شب نفهمیدیم که کجا رفتند. فردا صبح از سید ابراهیم پسر بحر العلوم یمنی سوال کردیم : دیشب کجا رفتید؟ سید ابراهیم خندید و با خوشحالی گفت : « الحمد لله استبصرنا ببرکه الامام السید ابو الحسن »؛ ما به برکت امام سید ابو الحسن شیعه شدیم. گفتیم : کجا رفتید؟ گفت: «رحنا بالوادی مقام الحجه» در وادی السّلام به « مقام حجت علیه السّلام» رفتیم. وقتی به اطراف مقام رسیدیم سید ابو الحسن چراغ را از خادمشان گرفتند و گفتند : اینجا بنشین تا ما بر گردیم . مشهدی حسین همانجا نشست و ما سه نفر وارد مقام شدیم. وقتی در فضای مقام داخل شدیم سید چراغ را زمین گذاشتند و کنار چاه رفتند و وضو گرفتند و داخل مقام شدند و ما بیرون مقام قدم می زدیم . سپس سید ابو الحسن مشغول نماز شدند. پدرم چون معتقد به مذهب شیعه نبود لبخند می زد و می خندید. ناگهان صدای صحبت کردن بلند شد. پدرم با تعجب به من گفت:  کسی اینجا نبوده است ! آقا با چه کسی صحبت می کند؟! دو سه دقیقه صدای صحبت ها را می شنیدیم اما تشخیص نمی دادیم که صحبت درباره چیست. هیچ یک از مطالب مشخص نبود.
وادی السلام
ناگهان سید صدازد: «بحر العلوم ! داخل شو» پدرم داخل شد. من هم خواستم به داخل مقام بروم اما سید فرمود: « نه تو نیا!» باز به قدر چهار پنج دقیقه صدای صحبت می شنیدم اما صحبت هارا تشخیص نمی دادم. ناگهان یک نوری که از آفتاب روشن تر بود در«مقام حجت» تابش کرد و صیحه پدرم به صدای عجیبی بلند شد. یک صیحه زد و صدایش خاموش شد. سپس سید ابو الحسن صدازد: سید ابراهیم ! بیا پدرت حالش بهم خورده است. آب به صورتش بزن و شانه هایش را بمال .آب به صورتش زدم و شانه هایش را مالیدم پدرم چشمهایش را باز کرد و با صدای بلند گریه می کرد. بی اختیار از جا بلند شد و روی قدم های سید ابو الحسن افتاد و پاهای سید را می بوسید و دور سیّد طواف می کرد و می گفت: « یا بن رسول الله ! یابن رسول الله ! یابن رسول الله ! التوبه ! التوبه ! التوبه !» مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از آیات و مراجعی بود که بی واسطه به فیض ملاقات حضرت مهدی، صاحب الزمان ارواحنا له الفداه مشرف شده بود.پس از آن سید ابوالحسن مذهب شیعه را به او تعلیم دادند و او شیعه شد و من هم شیعه شدم. به هر حال این قضیه گذشت و بحرالعلوم هم به یمن بازگشت . چهارماه بعد زوّار یمنی به نجف آمدند و پول های زیادی برای سید ابو الحسن آوردند به همراه نامه ای که سید بحر العلوم توسط زوّار به حضور سید فرستاده بود و و از او تشکر و قدردانی کرده بود و نوشته بود : «از برکت عنایت و هدایت شما تا کنون دو هزار و اندی از مقلّدین من شیعه دوازده امامی شده اند.»(3)پی نوشت ها:1- در زمان مرجعیت سید او الحسن اصفهانی یکی ازعلمای اهل تسنّن بغداد 16 بیت در مذمت شیعیان سروده بود و در آن ها اعتقاد شیعیان به امام زمان (عج) را مورد استهزاء قرار داده بود . او نوشته بود که شیعیان انتظار دارند که مهدی از سرداب بیرون بیاید. او این اشعار را برای بعضی از علمای نجف و از جمله آن ها برای شیخ محمد حسین کاشف الغطاء فرستاده بود و مرحوم کاشف الغطاء در جواب آن شانزده بیت 160 بیت بر همان وزن سروده بود و در آنها اسامی علمای سنّی که قایل به امامت و مهدویت هستند و اسامی کتاب های آن ها را ذکر کرده بود.2- او  یکی از علمای زیدیّه به نام سید بحرالعلوم یمنی وجود حضرت ولی عصر علیه السلام را انکار می کرد و با علماء و مراجع شیعه آن روز مکاتبه می کرد و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان می خواست. علماء بزرگوار از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل می کردند؛ ولی وی قانع نمی شد و می گفت: من هم این کتب را دیده ام. تا اینکه برای آیت الله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست.3- به نقل از: کتاب گنجینه دانشمندان ازشیخ محمد شریف رازی جلد اوّل.سایر منابع:- سایت موعود- ماهنامه موعود شماره 77.                                                                                                                                                    رادفر - کارشناس دین و اندیشه ( بخش فلسفی)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن