واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نماهاي به هم پيوند خورده شهر شلوغ«آبادان» ساخته منوچهر طياب، «شهر رضائيه» ساخته منوچهر عسگرينسب، «شيراز70» ساخته پرويز كيمياوي و «مشهد» ساخته حسين ترابي، فيلمهايي هستند كه در دهه 40 با موضوع شهرهاي ايراني ساخته شدند. سالها بعد فيلمهايي ساخته شدند كه به شهرهايي كه در يك مسير قرار داشت ميپرداخت، از «بجنورد تا قوچان» اثر كيمياوي و «از اردبيل تا دشت مغان» ساخته منوچهر ژيان كه نگاهي توريستي به شهر داشت. در همين حال هم كامران شيردل در سال 45 فيلم «تهران پايتخت ايران است» را با هدف سياسي اجتماعي ساخت و وضعيت نابسامان زندگي مردم زاغهنشين تهران را به نمايش گذاشت و حالا چند سالي است كه شهرداري تهران ميخواهد نگاه سينماگران را به موضوع شهر و مسائل آن معطوف كند.شهر ما، امروز «شهر جشنوارهها» است و روزي را نميتوان سراغ داشت كه در آن از اعلام فراخوان و زمان داوري و... يك جشنواره خبري نباشد و معمولا اين جشنوارهها سواي اينكه يك رويداد فرهنگي و هنري هستند خاصيت و كاركردي درخور ندارند. در اين ميان، جشنوارههايي كه از عنصر نمايشي و جذابيت بصري برخوردار باشند بيشتر در تيررس بازار تبليغات و جاذبههاي گيرا هستند و در اين حيطه جشنوارههايي كه غالبا از وجه سينمايي بهره ميبرند بيشتر مخاطبان را لااقل از نظر نام و كم و كيف برگزاري جذب ميكنند، اما نقش مهم و اثر گذاري نه در سينما و نه در حوزهاي كه جشنواره برگزار شود ايفا نميكنند.در يك نگاه بيحاشيه، در برگزاري يك جشنواره، اجراكنندگان يا موفق ميشوند و ادامه ميدهند يا توفيق نمييابند و حذف ميشوند. در كشور ما مانند ديگر جوامع انبوهي جشنواره متنوع طراحي ميشود كه گاه موفق و گاه ناموفق و غيرموثر واقع ميشوند، گاهي مورد استقبال قرار ميگيرند و گاهي هيچ نگاه مساعدي همراهيشان نميكند.يكي از جشنوارههاي تخصصي كه امسال دوره سوم آن برگزار ميشود «جشنواره فيلم شهر» است كه متولياش سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران است؛ جشنوارهاي كه قصد دارد فرهنگ زندگي شهري را با ياريگرفتن از تصوير و قصه بيان كند. عليرضا رضاداد، دبير اين جشنواره در اين راستا ميگويد: «تلاش برگزاركنندگان اين دوره از جشنواره برداشتن گامهايي براي عمليسازي نتايج موثر و هدفمند است، در اين مسير تلاش خواهيم كرد به يك جشنواره تخصصي نزديك شويم.»وي ميافزايد: «رويكرد ارتباط ميانرشتهاي در ايران موضوعي جديد است و اگر به اينها سينما را هم اضافه كنيم موضوع پيچيدهتر خواهد شد. براي اين همه موضوعهاي مهم و اساسي پشتوانههاي پژوهشي زيادي وجود ندارد و مراكز آموزشي و پژوهشي ما هنوز نسبتي با اين مفاهيم پيدا نكردهاند.»دبير سومين جشنواره فيلم شهر يادآور ميشود: «هنرمند فعال در حوزه سينما اگر بخواهد در اين حوزهها كاري شايسته انجام دهد، فاقد منابع لازم است و تهيه اين منابع ماموريتي است كه تحقق آن وظيفه هنرمند نيست. ديگراني بايد كارهايي انجام دهند تا هنرمندان از آنها بهرهمند شوند و رابطه خود را با آن پديده برقرار و تعريف كنند.»از اين منظر به نظر ميرسد جشنواره فيلم شهر بايستي چهار گروه شهروندان، هنرمندان، متخصصان و مديريت شهري را به هم پيوند دهد، اگر اين مهم و اين هماهنگي بين اين 4 گروه برقرار شود، جشنواره از حالت تشريفات خارج شده و به غايت اصلي خود نزديك و نزديكتر ميشود.جشنواره شهر بايد از سينماي مستند بهرهمند شوداصولا سينمايي پايدار است كه اساس آن مستند باشد، اين را ميتوان از تحت تاثير قراردادن مخاطبان جهاني نسبت به سينماي مستند فهميد. سينماي مستند به جرأت از بعد كيفي برتر از داستاني ارزيابي ميشود، سينمايي كه با وجوه حقيقي خود جايگاهي كاربردي و موثر دارد.امين تارخ، در اين باره ميگويد: «سينماي مستند با بهرهگيري از مولفههايي چون نمايش صريح، واقعيت و زبان بيپرده نهتنها گوياي آسيبهاي شهري و تلاش براي الگوسازي در اين حوزه است، بلكه در ديگر حوزهها نيز ميتوان از اين امكان بهره گرفت.»وي ميافزايد: «فيلم مستند، آفتها و آسيبهاي شهري را از وجوه اقتصادي، فرهنگي و زيباشناسي ميكاود و خود هم ميتواند تحليلگر باشد و زمينه تحليل كارشناسانه را فراهم كند، از اين رو همه جشنوارهها از جمله فيلم شهر ميتوانند از اين ظرفيت بهره كافي ببرد.»مديريت شهري نميتواند ظرفيت سينما را ناديده بگيردامروزه توليدات سينمايي چه با ساختار داستاني و چه با ساختار مستند مفيدترين و موثرترين زبانها بهشمار ميآيند و توجهي كه مردم نسبت به فيلم و سينما نشان ميدهند گواه آن است كه سينما ديگر شاخههاي هنري را در رقابتي قدرتمند شكست داده است، از اينرو از سينما به عنوان هنري موثر و جريانساز ياد ميشود. مجيد سرسنگي، قائم مقام و سرپرست معاونت هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران ميگويد: «قطعا نميتوانيم در تعريف حوزه مديريت كلاني مثل مديريت شهري، سينما را ناديده بگيريم و از استفاده بهينه از آن چشمپوشي كنيم. رابطه مديريت شهري و فيلم و سينما ديگر يك رابطه كارفرما و مستخدم نيست و اينگونه نيست كه من به عنوان كارفرما بخواهم در حوزه مديريت شهري از هنري مثل سينما براي پر كردن خلأهاي فرهنگي استفاده كنم، اين رابطه بايد دوسويه، تعاملي و برابر باشد.»وي درباره سياستگذاري جشنواره فيلم شهر ميگويد: يكي از سياستهاي جدي جشنواره فيلم شهر اين است كه به دنبال كارگردانهايي باشيم كه معضلات شهري را نشان ميدهند. تهران در كنار امتيازات پايتختي خود، معضلاتي هم دارد، براي حل اين مشكلات اول بايد معضلات تبيين شود و هنرمند آنها را با ريشهيابي از طريق سينما به مخاطب منتقل كند.آبادان» ساخته منوچهر طياب، «شهر رضائيه» ساخته منوچهر عسگرينسب، «شيراز70» ساخته پرويز كيمياوي و «مشهد» ساخته حسين ترابي، فيلمهايي هستند كه در دهه 40 با موضوع شهرهاي ايراني ساخته شدند. سرسنگي در خصوص سفارش ساخت فيلم ميافزايد: «شايد عنوان سفارش خيلي جذابيت نداشته باشد. سياست ما اين است كه دعوت به همكاري كنيم، ما از آن دست فيلمسازاني كه با دقت به موضوع نظر دارند، دعوت ميكنيم در حوزه مديريت آثار خود را عرضه كنند. ما حتما در حوزه معضلات مديريت شهر تهران، به فيلمسازان به ويژه بخش مستند سفارش كار خواهيم داد. ما هنوز نتوانستهايم از قابليتهاي فيلم مستند به خوبي استفاده كنيم. در مديريت شهري، مستندسازي ظرفيت بالايي دارد كه اميدوارم بتوانيم در سازمان فرهنگي هنري از مستندسازي حمايت كنيم.»عليرضا سجادپور، دبير اولين دوره جشنواره در راستاي ميزان تاثير كميت و كيفيت توليد آثار سينمايي با موضوع شهري ميگويد: «نبايد همه مسائل را به فيلمهاي بلند و سينمايي مرتبط بدانيم چون غالب فيلمهاي بلند سينمايي نميتوانند به صورت مستقل به اين موضوع بپردازند، پس توجه به مستندسازي، فيلمهاي كوتاه و برنامههاي تلويزيوني كه جنبه اطلاعرساني و آگاهي در اين حيطه را دارند بيشتر ميتوانند موثر باشند.»در يك نگاه كلي، يك هنرمند هنگامي كه يك اثر هنري خلق ميكند بايد بتواند پيامهاي مستقيم و غيرمستقيم را در اثر معرفي كند. از اين منظر هنرمندان خواستار آنند كه مراجعي وجود داشته باشد تا به آنها ايدههايي با منافع مردمي بدهد. از اينرو شهرداري نبايد به برگزاري صرف يك جشنواره بسنده كند، بلكه بايد با سياستهايي هدفها و رويكردها را تبيين كند. در همين حال در همه جاي دنيا يكي از هدفهاي مهم و ضروري شهرداريها علاوه بر ارائه خدمات عمراني شهري، ارائه خدمات فرهنگي و هنري است. براي دستيابي به چنين نگرش و خواستهاي استفاده از هنر تصويري امري اجتنابناپذير است.ايرج تقيپور، دبير دوره گذشته جشنواره فيلم شهر معتقد است: «اغلب جشنوارههايي كه به صورت موضوعي برگزار ميشوند ميتوانند حداقل توجهها را نسبت به موضوعهاي مورد نظرشان برانگيزند. اين جشنواره با نظر به موضوعهاي شهري ميتواند نقطه شروع يا تكميلكننده جرياني پويا در راستاي توليد فيلمهاي متناسب با موضوعهاي شهري باشد و به تدريج با اعمال برنامهها و راهكارهاي كارشناسيشده، در روند فيلمسازي در اين زمينه تاثيرگذار باشد.»برگزاري چنين رويدادهاي متقابل در حوزه جامعه اين مهم را دربر دارد كه يك مدير در مواجهه با انتقاد هنرمند احساس ميكند كه نوع مديريت و حوزه مسئوليتش زيرسؤال رفته است چرا كه هنوز فهم ادبيات مشترك بين هنرمند و يك مدير در جامعه حاصل نشده است، نه هنرمند آگاه است كه اگر ميخواهد اثري هنري خلق كند چگونه مدير با اثرش برخورد ميكند و نه مدير ميتواند شفاف و صريح انتقادات و توقعاتش را مطرح كند.سرسنگي ميگويد: «ما در حوزه مديريت شهري بايد قدردان فيلمسازاني باشيم كه اتفاقا در حوزه معضلات شهري كار ميكنند، اما هنرمند به صرف اينكه وظيفه دارد جامعه را نقد كند مجاز نيست ارزشها، هنجارها و سابقه فرهنگي و تمدن يك جامعه را زيرسؤال ببرد.تعريف فيلم شهرياساسا در برگزاري جشنوارههاي موضوعي چندگانگيها در شناخت موضوع و تم وجود دارد. مثلا آيا در جشنواره پليس بايستي حتما يك پليس در يك سكانس ديده شود؟ يا در جشنواره فيلم رضوي بايد نمايي از بارگاه امام رضا(ع) به چشم بخورد و يا در جشنواره شهر، بايد لوكيشنها در شهر اتفاق بيفتد يا اگر موضوع فيلم در روستا اتفاق ميافتد از نگاه مديران جشنواره قابل پذيرش هست يا خير؟رضا داد در اين باره ميگويد: فرهنگ شهروندي و شهروند فرهنگي نيازمند تفسير و تأويل است و ابعاد آنها بايد از نگاه تخصصي واكاوي شود.محمدرضا اصلاني، فيلمساز هم ميگويد: «فيلم شهري فيلمي است كه بتواند اين روابط صنعتي شده را در ميان افراد و عناصر اجتماعي به تصوير بكشد و از آنجايي كه در يك شهر روابطي سازمان يافته و پيچيده حاكم است به همين دليل بايد فيلمهاي شهري نيز ساختاري سازمانيافته داشته باشد.»رخشان بنياعتماد هم فيلم شهري را اثري ميخواند كه با شناخت مجموعه شرايط اجتماعي و ويژگيهاي خاص يك شهر و با توجه به مسائل فرهنگي، بومي و اجتماعي آن ساخته ميشود. در فيلم شهر نشانههاي ظاهري ملاك نيست؛ يعني يك فيلم شهري ميتواند اصلا نمادي از شهر را از خود نداشته باشد، ولي بازتاب شرايط، روابط و موقعيت افراد و شهروندان جامعه باشد.روبرت صافاريان، منتقد سينما ميگويد: «تصوير شهر بيش از همه تصوير آدمهايي است كه در خيابانها راه ميروند و ظاهرا هيچ رابطهاي با هم ندارند، اما با هزار رشته به هم پيوند خوردهاند بدون آنكه خود خبر داشته باشند. معجزه زندگي شهري اين است كه چگونه آدمها كه هر كدام به فكر خويش هستند در فضايي مصنوعي در حركتاند و همه چيز از هم نميپاشد. شهر مملو از زيباترين چيزهايي است كه انسان خلق كرده و سينما ميتواند آن را به ما نشان دهد.احمد ميراحسان، ديگر منتقد سينما ميگويد: ارتباط شهر و سينما در جهان مدرن تفكيكناپذير و ذاتي است و واقعيت آن است كه فيلمسازان و پژوهشگران مسائل شهري، نيازمند ارتباط دوجانبهاندمنبع : همشهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 415]